نوشتن درمان درد بیهودگی است.
شاهرخ مسکوب
اول باید بد بنویسی، تا بعداً بتوانی بهتر بنویسی.
ویلیام فاکنر
هر کس هرطور که میخواهد و در توانش هست، مینویسد.
آنتون چخوف
مقدمه: این جستار بلند بناست راهنمایی کاربردی برای آشنایی شما با شیوههای مختلف نوشتن و نویسندگی و همینطور تمرینهای نگارش خلاق باشد.
شاید بخشی از این نکات و تمرینها نگرش شما را نسبت به نوشتن و نویسندگی تغییر بدهد، و سبب آغاز فصل تازهای از مسیر مهارتآموزی شما بشود.
در برنامه ۱۰ هفتهای آموزش نویسندگی، با مراحل نویسندگی آشنا میشوید و روشهای تازهای را برای بهتر نوشتن میآزمایید.
تمرینهای ساده و کاربردی برنامۀ ۱۰ هفتهای نویسندگی تا حدی رمز و رازهای نویسندگی را برای شما آشکار میکند و باعث میشود بعد از دو ماه و ده روز برخی افسانههایی را که دربارۀ استعداد نویسندگی وجود دارد کنار بگذارید و بهتر و حرفهایتر بنویسید.
دستاورد شما در پایان این دورۀ رایگان:
اگر خوب و منظم تمرین کنید، احتمالاً در پایان این برنامۀ ۱۰ هفتهای اولین کتاب کوچک خودتان را مینویسید؛ البته برای انتشار کاغذی نوشتههایتان هیچوقت عجله نکنید. در آغاز راه، اینترنت بستر خوبی برای انتشار نوشتهها و دریافت بازخورد است.
هفته اول
نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟
مثل هر کار دیگری در هفتۀ اول باید بفهمیم که اصلاً نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟ مراحل نویسنده شدن سخت است یا آسان؟ برای نویسنده شدن چه میزان عرق جبین و کد یمین لازم است؟
نویسنده کسی است که مینویسد! همین.
شاید تعریف رضا بابایی از نویسندگی یکی از زیباترین و راهگشاترین تعاریف باشد:
نویسنده کیست؟
«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمیهراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت میبرد. کسی که نوشتن برای او، بهآسانی و شیرینی گشتوگذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه مینویسد، چشمها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خوانندهاش را شگفتزده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که میگوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند. (نقل از کتاب خارج از نوبت)قانون طلایی نویسندگی به این شرح است:
راحتنوشتن + بسیارنوشتن = زیبایی و سنجیدگی
تصور میکنیم تاکنون جستهگریخته دست به قلم بردهاید، اما هنوز حرفهای نشدهاید. حالا در هفتۀ اول آغاز نویسندگیِ حرفهای چه باید بکنید؟
کمی دربارۀ تعریف نویسندگیِ حرفهای بدانیم:
یک تعریف نویسندگی حرفهای میگوید:
نویسندۀ حرفهای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمیدهد.
تعریف دیگر میگوید:
نویسندۀ حرفهای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمیکند.
اما بیایید فعلاً تعریف زیر را به عنوان یک قرارداد مشترک بپذیریم:
نویسندۀ حرفهای کسی است که هر روز مینویسد.
این تعریف به ما کمک میکند که در ابتدای کار بهتر و منظمتر بنویسیم؛ و در این رهگذر عضلات نویسندگی خودمان را تقویت کنیم.
مطالعه کنید: شغل نویسندگی و هر آنجه در مورد این شغل باید بدانید.
در هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که آیا نویسندگی آب و نان میشود یا نه؟ (+)
بر خلاف تصور عامه و کلیشههای جاافتاده که نویسندگی را تحمل فقر و بدبختی و بیچارگی میدانند، میتوان نظر متفاوتی داشت؛ با توجه به روندهای موجود در دنیای فعلی و توسعۀ تکنولوژی و رسانههای دیجیتال، نویسندگی جایگاه کاملاً متفاوتی یافته است.
قبل از راهاندازی اینترنت هیچ بعید نبود که نویسندۀ بینوا از فقر و تنگدستی به هزار کار عجیب و غریب دیگر روی بیاورد یا از سر استیصال خودکشی کند.
بحثی انحرافی!
در کلاسها و همینطور کامنتها خیلی از اوقات این سوال مطرح میشود که چرا نویسندهها خودکشی میکنند؟
صادق هدایت، غزاله علیزاده و کورش اسدی هم احتمالاٌ معروفترین مثالهای مطرح شده ایرانی باشند؛ یا ارنست همینگوی، ویرجینیا ولف و رومن گاری که از مطرحترین نویسندههای خودکشیکردۀ جهاناند. اما این نمونههای مشهور، به خاطر تلخی ماجرا و هالۀ رازی که دور مرگشان را گرفته، دلیل محکمی برای این نیستند که بپذیریم هر نویسندۀ خوبی، به احتمال قریب به یقین خودکشی میکند! چه بسا که آمار خودکشی در میان دیگر رشتههای هنری و غیرهنری بیشتر از نویسندگی باشد. در این حالت ما دچار خطای شناختی همبستگی میشویم؛ یعنی از رابطه برقرار کردن بین دو موضوع بهظاهر مرتبط، بدون نمونهها و شواهد کافی، نتیجهای میگیریم که لزوماً درست نیست. پس نگران نباشید و فعلاً فقط به خودکشی با زیاد نوشتن فکر کنید!
برگردیم به مسائل اقتصادی نویسندگی:
اما چرا به یکباره فضای نویسندگی در سالهای اخیر متحول شد؟
نویسندگی و نوشتن کتابهای الکترونیکی در سالهای اخیر رونق عجیبوغریبی پیدا کرده است.
یک لحظه از خودتان سؤال کنید، شما از چه طریقی به این صفحه رسیدید؟ به احتمال زیاد، جستجو در گوگل.
حالا نویسندگی به موضوع جذاب و مهمی به نام استراتژی محتوا گره خورده است.
لینک کمکی:
تعریف ساده محتوا و تولید محتوا
تعریفهای مختلفی برای استراتژی محتوا وجود دارد. ولی در هر صورت تعریف سادۀ استراتژی محتوا از نظر ما «تولید هوشمندانۀ محتوا برای دیده شدن و ارتباط گرفتن با مخاطبان» است.
بسیارخب؛ توی دنیای اشباعشده از تبلیغات، با میلیونها تبلیغ و بنر که از هر طرف روی سر ما ریخته، راه رقابت و متمایز شدن چیست؟
یک کلام: تولید محتوا.
چرا با شنیدن اسم تولید محتوا ذهن ما به سمت نوشتن میرود؟ به این دلیل که نوشتن مهارتی مثل «دو» در ورزش است.
نوشتن، مهارتی پایهای است.
فارغ از زمینهای که در آن فعال هستید، برای توسعۀ برند شخصی و تجاریتان نیاز دارید که بنویسید.
نوشتن و نویسندگی، یعنی رابطه
ما مینویسیم تا ارتباط برقرار کنیم. بدون اغراق مهمترین یا بخشی از مهمترین دستاوردهای زندگی ما در اثر روابطی است که برقرار کردهایم.
پس اگر به دنبال رشد و توسعۀ فردی هستیم چارهای نداریم جز اینکه روابط خودمان را گسترش بدهیم و شبکۀ وسیعی از دوستان مؤثر ایجاد کنیم.
نوشتن و تولید محتوا این فرصت را به ما میدهد تا با خلق ارزش و انجام کارهای مفید در ذهن و قلب دیگران نفوذ کنیم و روابط بلندمدتی بسازیم.
برگردیم به ابتدای بحث؛ پس تا حدی فهمیدیم که با توجه به روندهای موجود و توسعۀ اینترنت، نویسندگی هم نان میشود و هم آب!
تصور کنید میخواهید در رشتۀ خودتان به یک کارشناس شاخص تبدیل شوید. چارهای ندارید جز اینکه خوب بنویسید و رسانهای داشته باشید که افراد مرتبط با حوزۀ تخصصی شما نوشتههایتان را دنبال کنند و شما را به عنوان یکی از افراد تاثیرگذار حوزۀ تخصصیتان بشناسند و قبول داشته باشند.
یا اگر کسبوکاری داشته باشید، برای اینکه در صفحۀ اول گوگل دیده شوید فقط و فقط باید محتوای اصیل و دستاول تولید کنید.
هیچ جادوی دیگری به کمک شما نمیآید، دوران تکنیکهای بازاری و سیاه گذشته، الگوریتمهای گوگل روزبهروز هوشمندتر میشوند و روی محتوا حساسیت بیشتری نشان میدهند. بنابراین افسانههای مربوط به سئو را کنار بگذاریم و به تولید محتوای اصیل فکر کنیم. قلم شما عامل اصلی تمایز شماست.
تا به حال چیزی دربارۀ روند اطلاعات فوری شنیدهاید؟
روندهای موجود نشاندهندۀ این است که ما برای دستیابی به اطلاعات مورد نظرمان بیش از پیش به جای پرسیدن سؤال از هر کس دیگری به موتورهای جستجو مراجعه میکنیم.
بنابراین قدرت و بازار در دست کسانی است که در صفحات اول گوگل حضور داشته باشند.
مثلاً شما با جستجوی یکی از کلیدواژههای مرتبط با نویسندگی به این صفحه رسیدید، درست است؟ این قدرت محتوای متنی و نویسندگی آنلاین است که باعث شده ما و شما با هم رابطه برقرار کنیم.
شاید بگویید درست، ولی آیا نویسندگی در فضای ایران هم بازار پر رونقی دارد؟
دربارۀ تأثیر شگفتانگیز نوشتن روی برند شخصی و کسبوکارها که هیچ شکی نیست، فقط کافی است نگاهی به زندگی حرفهای استارتآپها و اینفلوئنسرهای موفق بیندازید.
اما حتی اگر بخواهید کارمند جایی شوید وقتی نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا باشید در کمتر از یک روز میتوانید در یک شرکت مشغول به کار شوید یا به عنوان فریلنسر کلی سفارش آزاد بگیرید.
پیشنهاد ما این است که برای برندسازی به عنوان یک نویسنده راهاندازی وبسایت شخصی خودتان را جدی بگیرید.
لینک کمکی:
اگر میخواهید سایت شخصی قدرتمندی داشته باشید حتماً این متن را بخوانید
تمرین هفتۀ اول:
ابزار اصلی کار نویسنده «کلمه» است.
کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوبترین واژهای را که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان.
این کلمه را در گوگل سرچ کنید. سعی کنید تمام لینکهای صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آنها بیندازید.
گزارشی ۵۰۰ کلمهای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آنها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمیکنید فضای محتوای فارسی در وب فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟
با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش میدهید.
این تمرین به شما کمک میکند تا:
روی کلمهها و اهمیت آنها حساستر شوید.
با روندهای جاری تولید محتوا در اینترنت آشنا شوید.
به کشف علایق اصلی و موضوعات مورد علاقۀ خودتان نزدیکتر شوید.
گزارشنویسی را تمرین کنید. گزارشنویسی یکی از مهمترین شاخههای نویسندگی است.
+2 مکمل برای هفتۀ اول
۱
تمرینی برای شروع نویسندگی و کتابخوانی:
۲
این وبینار را مدتها پیش اجرا کردهام. شاید تماشای آن برایتان جالب باشد. در این ویدیو از تکنیکهای مختلف آموزش نویسندگی گفتهام:
هفته دوم
هر داستانی صدای خودش را دارد، درست همانطور که هر شخصی صدای خودش را دارد.
-کیت گرویل
داستاننویس برای یافتن موضوع، از خودش تغذیه میکند.
-ماریو بارگاس یوسا
نوشتن برای نویسنده این امکان را به وجود میآورد تا در بیداری، رؤیا یا کابوس ببیند و بنویسد، بیآنکه اغلب تعبیر نوشتههایش را بداند.
-ابوتراب خسروی
نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟
با خواندن مطالب هفتۀ اول ممکن است با خودتان بگویید: «من میخواهم رمان بنویسم. اینها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است.» پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشن کنیم.
فرقی نمیکند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامهای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستانگویی را بلد باشیم.
اصلاً داستان چیست؟
به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف میکنید. اگر دوستانتان همیشه سرگرم حرفهای شما میشوند به احتمال زیاد یعنی مهارت داستانگویی دارید، اگر نه که باید تمرین کنید. چون همۀ ما آدمها ذاتاً قصهگو هستیم.
باربارا شوپ و مارگارت لاودنمن در کتاب اندیشههای نو در رماننویسی میگویند:
داستانگویی، چیزی بیش از تعریف زنجیرۀ رویدادهاست. باید طوری بنویسی که خوانندگان احساس کنند انگار همه چیز درست جلو چشمشان اتفاق میافتد. خواننده باید کردار شخصیتها را ببیند، گفتارشان را بشنود و محیط آنها را مشاهده کند تا از چندوچون قضایا سر درآورد و نهتنها به عاقبت کار علاقهمند شود، بلکه بکوشد آن را پیشبینی کند.
انواع نویسندگی
نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتابها را به همین صورت تقسیمبندی میکند.
شاید عبارت نویسندگی خلاق را شنیده باشید و کنجکاو باشید بدانید نویسندگی خلاق چیست؟ نویسندگی خلاق در اصل همان نویسندگی داستانی و تخیلی است. برای مطالعه بیشتر در زمینه نگارش خلاق به مقاله آموزش نویسندگی خلاق بروید.
همچنین در زمینه نویسندگی خلاق کتابی هست، که آن را در مقاله کتاب همه چیز درباره نویسندگی خلاق معرفی و مورد بررسی قرار داده ایم.
آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟
به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمندهای شماست. بسیاری از کتابهای غیرداستانی خوب توسط داستاننویسها خلق شدهاند.
بین نمونههای ایرانی میتوان به تعدادی از کتابهای غیرداستانی جلال آلاحمد اشاره کرد. هر چند آلاحمد داستاننویس موفقتری است. هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، جواد مجابی، ابوتراب خسروی،رضا قاسمی، شهریار مندنیپور از جمله شاخصترین داستاننویسهایی هستند که دستی هم در نوشتن جستار و مقالهنویسی داشتهاند.
بین نمونههای خارجی هم مثالهای موفق بسیاری وجود دارد. معمولاً نویسندههای درجه یک جهان، در کنار آثار داستانی حداقل یکی دو تا کتاب غیرداستانی هم دارند که البته بخش اعظم این کتابها دربارۀ آموزش نویسندگی و داستانگویی است.
به طور نمونه میشود به میلان کوندرا و کتاب هنر رمان، ماریو بارگاس یوسا و کتاب نامههایی به یک نویسنده جوان و جولیا کامرون و کتاب حق نوشتن اشاره کرد.
+ یک لیست کمکی
فهرستی از مهمترین غیرداستانینویسان ایران
شاهرخ مسکوب
محمد قائد
قاسم هاشمینژاد
نجف دریابندری
احمد اخوت
غلامحسین یوسفی
مصطفی رحیمی
مجتبی مینوی
مسعود خیاماز مطالعۀ آثار این نویسندگان درسهای ارزشمندی را دربارۀ فارسینویسی میآموزید.
حالا تصور میکنیم شما میخواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و به نوشتن کتاب در حوزههای مدیریت، کسبوکار و توسعه فردی علاقهمندید.
نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستانگویی را بلد نباشیم. معمولاً نویسندههای موفق غیرداستانی اشاره میکنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.
یکی از نمونههای موفق نویسندههای غیرداستانی مالکول گلدول است که بعضی کتابهای او از جمله نقطۀ عطف و آدمهای استثنایی با نامها و ترجمههای مختلف در ایران چاپ شدهاند. تمام جذابیت کتابهای غیرداستانی گلدول فقط به خاطر مهارت او در داستانگویی است. او نتیجۀ پژوهشها و آزمایشهای علمی را جوری روایت میکند که انگار در حال شنیدن داستانی تخیلی هستیم. اگر به این ژانر علاقه دارید کتابهای نویسندگانی مانند مارک منسون، اریک بارکر، چارلز داهیک و دنیل پینک را مطالعه کنید که ترجمههای خوبی از آثار آنها در ایران منتشر شده است.
لینک کمکی:
کتابخانه مدرسه نویسندگی
معرفی کتاب
خب چطوری میتوانیم به لحن خوبی در داستانگویی برسیم. آن توصیۀ کلیشهای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که میتوانیم داستان بخوانیم. اما تمرین این هفتۀ ما ربطی به داستان خواندن ندارد.
تمرین هفتهٔ دوم:
شاید فکر کنید تمرین نویسندگی باید نوشتن باشد، ولی این بار به جای نوشتن فقط میخواهیم حرف بزنیم. به قول ژول سالزمن:
اگر میتوانید حرف بزنید، پس حتماً میتوانید بنویسید.
یک برنامۀ ضبط صدا روی گوشی یا کامپیوتر خودتان نصب کنید و طی ۳ روز، در ۳ نوبت و هر بار ۲۵ دقیقه صدای خودتان را ضبط کنید. سعی کنید روایت کنید، خاطره بگویید، از اتفاقهایی که طی روز برایتان افتاده حرف بزنید یا دربارۀ آینده با صدای بلند رؤیاپردازی کنید. فرض کنید مخاطب شما در کافه نشسته و بیحوصله است و شما میخواهید با حرفهایتان او را سرگرم کنید.
دانلود رایگان یک کتاب کوچک و ویژه:
چگونه به یک نویسندۀ آنلاین تبدیل شویم؟
هفته سوم
برای داشتن زندگی خلاق به مجوز هیچکس احتیاج ندارید.
-الیزابت گیلبرت
برای نوشتن پا لازم است. پایی که برود و برود و برود.
-بهمن فرسی
برای موفق شدن در نویسندگی باید تواناییهای شخصی، استعداد و قریحه، در کنار تلاش برای رسیدن به هدف، اعتقاد به خود و اشتهای سیرنشدنی برای پیشرفت قرار بگیرند.
-ویلیام پدن
اگر استعداد ندارید…
برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذرهای استعداد را بزنید!
نگرانی دربارۀ میزان استعدادتان ممکن است به کلی شما را از مسیر نویسندگی منحرف کند. پس چه بهتر که کلاً این موضوع را نادیده بگیرد. به نظر میرسد همین که اشتیاق نویسنده شدن دارید کافی است. بقیه ماجرا به کار سخت و مداومت شما در مسیر نوشتن بستگی دارد.
نکته مهم دیگر این است که دنیای نویسندگی آنقدر متنوع و بزرگ است که شما با هر ویژگی و استعدادی میتوانید راه و روش و گونۀ مناسب خودتان را کشف کنید. مثلاً ممکن است داستاننویس چندان مستعدی نباشید؛ اما به نویسندۀ غیرداستانی خوبی تبدیل شوید یا برعکس.
پشنهاد دیوانهوار!
میتوانید روی یک کاغذ بزرگ بنویسید: «من بیاستعدادترین نویسندۀ جهانم» و آن را بچسبانید جلوی میز کارتان که یکباره خیالتان از این بابت راحت شود! و بعد بدون استرس استعداد مشغول نوشتن شوید.
ما چه مشکلی با استعداد داریم؟
حتی اگر با استعدادترین نویسندۀ جهان هم باشید بالاخره قریحۀ شما یک جایی ته میکشد. نویسندگی کار گِل است. نویسنده یکی از سمجترین آدمهای روی زمین است. نویسندۀ واقعی پاسدار کمیت است. او میداند که کیفیت فقط و فقط در اثر سختکوشی و فراهم آوردن کمیت بالا فراهم میشود.
کار نیکو کردن از پر کردن است؛ تمام اسمهای ماندگار ادبیات به قول ارهان پاموک نویسنده نوبلیست ترک، کارگرانی سختکوش بودهاند.
اگر روی کاغذ مینویسید باید کیلو کیلو تولید کنید و برای خریدن کاغذ و قلم پول کم بیاورید.
اگر هم تایپ میکنید باید آنقدر افراطی بنویسید که رنگ دکمههای کیبوردتان برود یا دکمههایش بشکند!
میدانید چه زمانی به نویسندهای پرکار تبدیل میشوید؟
زمانی که تولید زباله را وظیفۀ خودتان بدانید.
آنی سکستون میگوید: «گاهی دهها صفحه چرندیات محض مینویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»
تصور کنید فایل ورد را باز کردهاید و میخواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.
تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.
پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید (ظرف شستش مادرتان در آشپزخانه)، از بوهایی که به مشامتان میرسد (بوی غذایی که روی گاز است.)، از چیزهایی که لمس میکنید (دکمههای کیبورد، حسی که انگشتهای شما هنگام لمس آنها دارند.)، از چیزهایی که دور برتان میبینید (کتابهایی که روی میزتان گذاشتهاید) و از مزههایی که حس میکنید (طعم آدامسی که در حال جویدنش هستید).
تا جایی که میتوانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تأثیر شگفتانگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفهای شدید میفهمید.
نویسندۀ تازهکار غالباً ممکن است که مدام نگران استعداد خودش بشود. بخشی از مشکلاتی که قبل از حرفهای شدن ما در نویسندگی به وجود میآیند از این قرارند:
-نوشتن هر چیزی را که آغاز میکنیم نمیتوانیم به پایان برسانیم، پس چندین داستان نیمهکاره داریم.
-بیش از اندازه دربارۀ چاپ آثارمان رؤیاپردازی میکنیم و نگرانیم.
-حس میکنیم نمیتوانیم حرف دلمان و آن چیزی را که توی سرمان میگذرد بهوضوح روی کاغذ بیاوریم.
-از نوشتههای خودمان متنفریم، درست مثل پول قلابی از آنها ناامید میشویم.
-هر وقت که ذوقش را داشته باشیم سراغ نوشتن میرویم.
اینها فقط بخشی از بهانهها و مشکلات یک نویسندۀ غیرحرفهای است.
ولی نویسنده شدن یک قاعدۀ ساده دارد، که البته هر کسی اراده و شجاعت انجام آن را ندارد.
لینک کمکی:
فهرستی از عمیقترین و بدترین اشتباهات دنیای نویسندگی
قاعدۀ ۱۰ برابر
قاعدۀ ۱۰ برابر ایدهای است که گرانت کاردون مطرح کرده.
کاردون در کتاب قاعده ده برابر مینویسد:
قاعده 10 برابر ربطی به آموزش، استعداد، ارتباطات، فرصتهای خوب، پول، فناوری، در صنعت درست قرار گرفتن یا حتی در زمان و مکان درست قرار گرفتن ندارد. در هر موردی که شخصی در آن به سطوح عظیمی از موفقیت دست یافته است -فرقی نمیکند چه کسی باشد، نویسنده، کارآفرین یا سیاستمدار- تضمین میدهم او در زمان ترقی و کسب موفقیتش از قاعده 10 برابر استفاده کرده است.
قاعدۀ ۱۰ برابر یعنی ۱۰ برابر بیش از چیزی که افراد آماتور انجام میدهند برای مهارتی که قصد حرفهای شدن در آن را دارید وقت بگذارید. اگر نویسندههای آماتور به صورت تفننی روزی ۱۰۰ کلمه مینویسند، شما ۱۰ برابر بیشتر یعنی هر روز ۱۰۰۰ کلمه بنویسید. قاعدۀ ۱۰ برابر تنها راه موفقیت و تمایز در دنیای نویسندگی است.
تمرین هفتهٔ سوم:
تصور کنید اگر ۱۰ برابر بیشتر از چیزی که در حال حاضر انجام میدهید و ۱۰ برابر بیشتر از حد معمول بنویسید چه اتقاقی میافتد و چه میزان از رشد و موفقیت را تجربه میکنید. به هر ضرب و زوری شده هزار کلمه دربارۀ نویسندگیِ ۱۰ برابر بنویسید. شاید لازم باشد به نسبت بقیه تمرینها ۱۰ برابر بیشتر عرق بریزید.
پیشنهاد: یک بسته کاغذ 200 صفحهای بگیرید و طی یک هفته هر طور شده، آن را با آزادنویسی پر کنید.
هفته چهارم
نویسندۀ راستین، چیزی برای گفتن ندارد، تنها شیوهای برای حرف زدن دارد.
-آلن رب گریه
به یاد داشته باشید: نویسندگی شیوۀ مشخصی ندارد. هر چه هست شیوۀ شماست و بس.
-میلتن لوماسک
هیچ موضوعی نمیتواند یکنواخت و خستهکننده باشد. فقط نویسندهها میتوانند ملالآور باشند.
-اچ. ال. منکن
چه گفتن یا چگونه گفتن؟
آنقدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر هم از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، باز هم نمیتوانیم کسری از آنها را بخوانیم. پس توی این شلوغی چرا باید ما هم به جمع کثیر نویسندهها اضافه شویم؟
برای اینکه فکر میکنیم تجربیاتی داریم و حرفهایی در سرمان هست که ارزش اشتراکگذرای با دیگران را دارند.
همۀ داستانها قبلاً گفته شدهاند. اصولاً همۀ قصههای جهان تکراریاند. تا به حال بیش از هفده بار از روی قصۀ دیو و دلبر فیلم ساختهاند. به نظر شما جنون دارند که چنین کاری میکنند یا از ذوق و خلاقیت کافی برخوردار نیستن؟
تنها دو یا سه داستان وجود دارد، و همانها نیز بهقدری سرسختانه و با سماجت خودشان را تکرار میکنند که گویی پیش از این بازگو نشدهاند.
-ویلیام کَتر
موضوع این نیست که چه میگوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه به همۀ قصههای عاشقانهای که تاحال خوانده یا دیدهاید فکر کنید، همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است. رومئو و ژولیت و تایتیانیک و شبهای روشن هم با همین الگو نوشته شدهاند.
غیر از این است که خط اصلی این داستانها ماجرایی کلیشهای و نخنما است؟ یک نفر دیوانهوار شیفتۀ یک نفر دیگر میشود و به رغم تمام تلاشها و مصائب موجود در نهایت به معشوقهاش یا میرسد یا نمیرسد.
از شاهکارهای ادبی تا داستانهای عامهپسندتر، طرح نو یا آنچنان عجیبوغریبی ندارند. پیرنگها و طرحهای داستانی محدودند. حتی کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده، که در آن نویسنده همۀ انواع طرحهای داستان را فهرست کرده و صدها نمونه آورده است، از جمله کتاب بیست کهن الگوی پیرنگ از رونالد بی. توبیاس.
آنچه یک داستان را از تمام داستانهای دیگر متمایز میکند چگونه گفتن آن است.
در میان انبوه قصهها این نگاه شخصی و فردیت یگانۀ شماست که میتواند اثر تازهای را به جهان اضافه کند.
برای اینکه در چگونه گفتن مهارت بیابید و در رسیدن به بهترین فرمهای بیان داستان مسلط شوید، بیش از هر چیز باید بخوانید. هیچ میانبر دیگری وجود ندارد.
دربارۀ نویسندۀ بزرگ آلمانی، توماس مان گفتهاند:
توماس مان تا آخرین لحظۀ عمرش، دست از مطالعه برنداشت. دانش و اطلاعات او را بسیار وسیع و متنوع توصیف کردهاند. آخرین کلماتی که توماس مان در بستر مرگ به زبان آورد چنین بود: «عینکم را نزدیکم بگذارید تا وقتی بیدار میشوم کتاب بخوانم…» و دیگر، هرگز، بیدار نشد.
تمرین هفتهٔ چهارم:
نوشتن خلاصههای دو خطی:
این احتمالا یکی از مفیدترین و موثرترین تمرینهایی است که احتمالا بعداً قدر آن را بسیار بسیار بیشتر خواهید دانست.
از تمام داستانها و فیلمهایی که تاکنون خوانده و دیدهاید فهرستی تهیه کنید. لزومی ندارد فقط داستانهای محبوبتان را بنویسید. هر چیزی که یادتان میآید توی فهرست بیاورید.
در وهلۀ اول با نوشتن چنین لیستی به آنچه تاکنون به عنوان خوراک ذهنی مصرف کردهاید پی میبرید. حجم و کیفیت این خوراک میتواند به شما ایدههای زیادی برای ارزیابی خودتان بدهد.
و گام بعدی و در اصل تمرین اصلی این است که سعی کنید خلاصۀ هر کدام از داستانهایی که توی فهرست آوردهاید را در دو خط، فقط و فقط در دو خط بنویسید.
بعد از تکمیل فهرست به این فکر کنید که نویسنده چگونه توانسته به همین داستان ساده که در دو خط خلاصه میشود چنین شاخ و برگی بدهد.
بهترین آثاری که توی فهرست آمدهاند چه ویژگیهای شاخصی دارند؟
هفته پنجم
اگر میخواهی روی هنرت کار کنی، روی زندگیات کار کن.
-آنتون چخوف
پیادهروی یک راهکار جادویی برای افرادی است که میخواهند درست فکر کنند.
-آستین کلئون
چرت نیمروزی برای کار من فاکتور مهمی است. نه خوابیدن کامل، بلکه حالتی که در حال خواب هستم ولی ذهنم بیدار است.
-ویلیام گیبسون
عادتهای غیرنوشتاری یک نویسنده
برای تمرین نوشتن لزوماً بنا نیست همیشه در حال نوشتن باشیم. بسیاری از کارهای غیرنوشتاری نیز میتوانند به عنوان عادتهای مکمل نویسندگی به افزایش خلاقیت ما کمک کنند.
اگر تا اینجای کار همۀ تمرینهای هفتههای قبلی را انجام داده باشید، حالا قلم شما تا حدی راه افتاده و وقت آن است که کمی از نوشتن فاصله بگیریم.
گاهی بهترین کار برای تقویت قوای ذهنی و رسیدن به ایدههای تازه، فاصله گرفتن از نوشتن است.
در میان تمام عادتهای غیرنوشتاری نویسندگان یکی از آنها بیش از هر کار دیگری به چشم میخورد: پیادهروی.
نویسندگی و پیادهروی به هم گره خوردهاند. پیادهروی فقط یک توصیۀ ساده نیست که بتوانیم به راحتی از کنار آن بگذریم.
میتوان گفت که پیادهروی بیش از سلامت جسم، برای حفظ سلامت ذهن یک نویسنده ضرورت دارد.
قصههای زیادی دربارۀ علاقۀ نویسندگان به پیادهروی وجود دارد،
نیچه که اغلب با داشتن مداد و دفتر یادداشتی چرمی در درهها قدم میزد میگوید:
فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور میکنند با ارزش هستند.
چاندرا موریلا بیل در مقالهای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن میگوید:
«در حین کار، گاهی حس میکنید به بنبست رسیدهاید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث میشود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت میشود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم میزنید، رنگ خانهها، گلها و شکل ابرها را میبینید. در خیابان علائم و چیزهایی را میبینید که در حالت عادی به آنها هیچ توجهی نمیکردهاید. حتی پنجرهها و پردهها هم میتوانند الهامبخش باشند.»
یک دلیل ساده و روشن برای پیادهروی این است که ذهن، در اثر کمتحرکی کند میشود.
غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.
در این میان پیادهروی چارۀ کار است: نه وسیلۀ خاصی میخواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد.
دوست دارید مهارت پیادهروی را یاد بگیرید؟
اینگونه است:
-از درب خانه یا محل کارتان بیرون بزنید.
-شروع کنید به راه رفتن.
-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه تکلیف شما انجام شده، حالا بهتر است بروید دوش بگیرید، یا بهتر از آن چند کلمهای بنویسید.
شاعر بزرگ مکزیکی، اکتاویو پاز میگوید:
من شعرهایم را در حین پیادهروی میسرایم. با گامهایی که برمیدارم، ضرباهنگ سطرها را کشف میکنم. بعد از پیادهروی فقط باید شعر را روی کاغذ پاکنویس کنم.
برای پیادهروی دلایل علمی دقیقتری میخواهید:
قلب انسان بالغ عادی، سالانه حدوداً ۴۰ میلیون بار میتپد و در هر روز، ۱۵۰۰۰ لیتر خون به سراسر بدن میفرستد. قلب یک ماهیچه است و برای تقویت آن باید ورزشاش دهید، مثل ماهیچههای دیگر بدن.
بنابراین از آنجایی که قلب نویسندهها چندبرابر بیشتر از بقیه میتپد! لازم است فکری به حال عضلات قلبتان بکنید.
طی پیادهروی ضمن تقویت عضلات قلب، عضلات نویسندگیتان را هم پرورش میدهید.
جولیا کامرون از نویسندههایی است که در کتابهای متعددی به ارتباط خلاقیت و پیادهروی پرداخته است، از جمله در کتاب رگۀ طلا:
گام برداشتن و پیادهروی قدرتمندترین ابزاری است که میشناسم.
زندگی خلاق، فرایند است و این فرایند شبیه عمل هضم غذاست. از غذا برای فکر کردن سخن میگوییم ولی به ندرت تشخیص میدهیم که به عنوان هنرمند به فکر، برای غذا نیاز داریم. پیادهروی با جریان دائم تصاویر جدید، افکار جدیدی به ما میدهد که تغذیهمان میکنند.
پیادهروی چاه خالی خلاقیتمان را پر میکند و احساس پر بودن به ما میبخشد. و این حالمان را خوب میکند.
پیادهروی چشممان را باز میکند. به ما غذا میدهد. قاشق قاشق -تصویر تصویر- از سوپ غذای روح به ما میدهد؛ غذایی که به ما قوت میبخشد تا کار ضروری شکل بخشیدن و دگرگون ساختن زندگیمان را انجام دهیم. به عبارت دیگر، ما با پیادهروی کردن از مشکل خارج میشویم و راهحل پیدا میکنیم.
هر وقت در نوشتن قصهای گیر کردم، میروم بیرون و قدم میزنم. هر وقت نمیدانستم کار بعدیام چه باشد آنقدر قدم میزدم تا معلوم بشود. وقتی روی سطری از داستانم یا قسمتی از زندگیام گیر میکنم، پیادهروی میکنم و میگذارم گامهایم راهحل را نشان بدهند.
پیادهروی باعث موزون شدن تنفسمان میشود. وقتی تنفسمان منظم و موزون و عمیقتر میشود، افکارمان نیز چنین میشوند.
برای پیادهروی کردن لازم نیست شاعر باشید! راه رفتن با طبیعت موزون، خودش همۀ ما را شاعر میکند.
جان میور زمانی نوشت:
«من فقط برای قدم زدن بیرون رفتم ولی در پایان به این نتیجه رسیدم که تا طلوع خورشید بیرون بمانم، زیرا بیرون رفتن در واقع به درون رفتن بود.»
تمرین هفتهٔ پنجم:
۲۵ دقیقه پیادهروی روزانه کافی است. میتوانید چند ایستگاه زودتر از اتوبوس یا مترو پیاده شوید و به خانه برگردید. یادتان باشد راه رفتن روی تردمیل پیادهوری نیست!
بعد از اینکه از پیادهروی برگشتید اگر بتوانید حتی شده ۱۰ خط هم بنویسید عالی است، شگفتزده میشوید.
حتی میتوانید داستان کوتاهی دربارۀ پیادهروی بنویسد تا پیادهروی برایتان معنای عمیقتری پیدا کند. نیکلاس اسپارکس کتاب معروفی دارد به نام پیادهروی به یادماندنی که فیلمی هم از روی آن ساخته شده است. شاید دوست داشته باشید این فیلم را ببینید.
هفته ششم
آنها که هرگز نمیخواهند کپیبرداری کنند، هرگز اثری خلق نخواهند کرد.
-سالوادور دالی
از آنچه دوست دارید تقلید کنید، تقلید کنید، تقلید کنید، تقلید کنید. در پایان هر تقلید، خودتان را پیدا میکنید.
-یوجی یاماتو
از قدیم همیشه از روی کتابها رونویسی میکردهام و باعث میشده مطالب را بهتر بفهمم.
-محمدرضا شعبانعلی
کشف رمز و رازهای نویسندگی با رونویسی
برای نویسندهشدن خواندن یکبارۀ کتابها کافی نیست. شاید حتی مطالعۀ پنجبارۀ یک کتاب هم کافی نباشد.
ما باید طوری بخوانیم که بتوانیم رمز و راز نثر و تکنیکهای به کار رفته در آثار نویسندگان بزرگ را کشف کنیم.
تصور کنید هر کتاب یک وسیلۀ الکترونیکی است که هوس کردهاید دل و رودهاش را بشکافید تا بفهمید چه اجزایی آن را شکل داده و به چه صورتی کار میکند.
یکی از شیوههای موثر یادگیری از کتابها این است که با دقت و حوصله از نوشتههای مورد علاقهمان رونویسی کنیم.
میخواهید نثر کلاسیک فارسی را بشناسید؟ خواندن گلستان سعدی کفایت نمیکند، دفتری بخرید و هر روز یکی از حکایتهای سعدی را توی آن بنویسید.
برای آموختن نویسندگی باید معلم سختگیر خودتان باشید؛ معلمی که هر روز مشق میدهد و در صورت حاضر نبودن تکالیف، تنبیه میکند.
میخواهید به تأثیر شگفتانگیز رونویسی پی ببرید؟ یک بار پس از نیم تا یک ساعت رونویسی از متن مورد علاقهتان، سعی کنید بخشی از خاطرات قدیمی خودتان را بنویسید. آنوقت ببینید چه اتفاقی برای نثر شما میافتد. متوجه میشوید جنبههایی از تکنیک نویسندهای که از روی اثرش رونویسی کردهاید، با سرعتی بالا در قلم شما تهنشین شده است.
تقلید یکی از بهترین راهها برای آغاز نوشتن است.
این اشتباه مهلکی است که توقع داشته باشیم از روز اولِ نویسندگی به سبک منحصربهفرد خودمان برسیم. نویسندۀ مشتاق، در ابتدا یک کپیکار خوب است. این قانون مهارتآموزی در هنر است؛ از نویسندگی گرفته تا موسیقی و نقاشی.
مارسی کاهان در مقالهای با عنوان یادگیری از نوشتههای دیگران محسنات خواندن آثار نویسندگان دیگر را اینگونه توصیف میکند:
- هر یک از این آثار از زاویۀ دیگری به جهان نگریستهاند، که آشنایی با نگاههای متفاوت برای هر نویسندهای ضروری است.
- هر نویسندهای برای توصیف شخصیتهای خود از روش تازهای استفاده کرده، با این روش میتوانید شخصیتهای خودتان را بهتر و ملموستر معرفی کنید.
- زندگی مملو از اتفاقات و حوادث پیشبینیناپذیر است. نویسندگان چگونه از این موضوع بهره بردهاند؟
- چگونه میتوانیم خواننده را از حالت عادی به حالت غیر عادی بکشانیم؟ دو ابزار این کار استعاره و تشبیه است، که می توایند در مقاله استعاره چیست و مقاله تشبیه چیست در مورد این دو آرایه ادبی بیشتر مطالعه کنید. همیچن برای مطالعه دیگر آرایه های ادبی میتوایند به مقاله معرفی آرایههای ادبی مراجعه نمایید.
همچنین او تمرین جالبی را پیشنهاد میدهد که میتوانید رونویسی از داستانها را به کار اثربخشتری تبدیل کنید:
از میان داستانهایی که خواندهاید، داستان مورد علاقۀ خودتان را انتخاب کنید و آن را از زاویۀ دید تازهای بنویسد.
برای مثال میتوانید شعر مورد علاقهتان را، که روایتی جذاب دارد، به نثر بازنویسی کنید.
تمرین هفتهٔ ششم:
یک جستار یا داستان کوتاه انتخاب کنید. سه بار از روی آن بنویسید.
دو پیشنهاد:
مجموعه داستان: یوزپلنگانی که با من دویدهاند-بیژن نجدی
جستار: چرا ادبیات؟ (از کتابی به همین نام)-ماریو بارگاس یوسا (دقت کنید نسخهای که از این مقاله روی اینترنت هست، چکیدهای خیلی کوتاه از این مقاله است. پس اصل کتاب را تهیه کنید. ترجمۀ درخشان عبدالله کوثری در این کتاب مثالزدنی است.)
هفته هفتم
من در کلمات پراکنده شدم، چون بذر گندم که آن را در خاکِ شخمزده میپاشند.
-بیژن جلالی
هر واژه یک پرندۀ آزاد است.
-فرخ تمیمی
واژهها جادویی ندارند اگر ما بهشان ندهیم.
-یداله رویایی
معجزۀ کلمات
نویسندگی یعنی برخورد متفاوت با کلمات. سونیا شوکه میگوید:
«کلمات شما همان آجرها و مصالحی هستند که رؤیاهایتان را با آنها میسازید. کلمات شما بزرگترین قدرتیاند که در اختیار دارید. کلماتی که انتخاب و استفاده میکنید همان زندگیای که تجربه میکنید را، میسازند.»
نویسنده معمار و بنای ساختمان کلمات است. هفتۀ سوم و قاعدۀ ۱۰ برابر را که یادتان هست. دامنۀ واژگان یک نویسنده باید ده برابر مردم عادی باشد.
از خوششانسی ماست که زبانی به زیبایی فارسی داریم؛ زبان حافظ و سعدی.
رالف والد امرسون، شاعر، سخنران و فیلسوف قرن نوزدهم آمریکا دربارۀ سعدی میگوید:
سعدی با زبان بومی خود که فارسی است، برای همۀ ملتهای جهان سخن میگوید، و مانند هومر، شکسپیر، سروانتس و مونتنی، سخنانش همیشه تازه و مناسب زمان است.
و محمود کیانوش در کتاب «در حکایت و شکایت زبان فارسی» دربارۀ حافظ میگوید:
…لسانالغیب، حافظ شیرازی، که نه فقط معنی عامّ کلمهها، بلکه تاریخ دراز هر کلمه بر او معلوم بود، چنانکه زبانناشناسان از ایمانش بوی کفر میشنیدند، و کفرش را ایمان میپنداشتند…
هر چه دامنۀ واژگان گستردهتری داشته باشیم درک و شعور ما از عالم بیشتر میشود.
دقت در جزئیات و تفاوت واژهها نکتۀ مهمی است که نمیتوانیم از زیر بار آن فرار کنیم، آیا تفاوت «است» و «هست» را میدانید؟ سعید عقیقی نویسنده و منتقد مطرح سینما، تفاوت «است» و «هست» را اینگونه بیان کرده:
«میان است و هست تفاوت بسیار است. به بیان ساده: آن چه هست، هست، یعنی هستی دارد. اما آن چه است، هستیاش تمام نیست و شاید که نباشد. میگوییم هوا سرد است و نمیگوییم هوا سرد هست. هستی ذاتیست و استی عرضی. وقتی هستی یعنی از بود و است و خواهد بود، از دستور زبان و دستور زمان، گذشتهای. دیگر هستی. دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی.»
برای بهتر شناختن واژهها به تفاوت کلمات عینی و ذهنی (+) توجه کنید.
کلمات عینی کلماتی هستند که اغلب انسانها تصور یکسانی دربارۀ آنها دارند: مثل گوجه، کتاب، صندلی اما دربارۀ کلمات ذهنی بر خلاف کلمات عینی، برداشتهای مختلفی وجود دارد، و در ذهن هر کسی تصویر متفاوتی شکل میدهند. مثل: عدالت، عشق، شادی و…
یکی از راههای خوب برای بازی با کلمات بهرهگیری از نقشههای ذهنی است. یک کلمه را در مرکز صفحه بنویسید و حالا فکر کنید آن کلمه منفجر شده و کلمات دیگری از دل آن بیرون آمدهاند و در حال پخش شدن در جایجای صفحه هستند. تمام کلماتی که به ذهنتان تداعی میشوند را بنویسید.
تمرین هفتهٔ هفتم:
۱
با کلمات نقاشی بکشید.
چیزی را انتخاب کرده و دقیق نگاهش کنید.
اینکه چه چیزی را انتخاب میکنید به علاقۀ خودتان بستگی دارد. میتواند سیب، درخت، صندوق صدقات یا گوشی موبایلتان باشد. بعداً میتوانید چیزهایی مثل یک خانه یا خیابان و ماشین را انتخاب کنید.
چند دقیقه با جدیت به موضوعی که انتخاب کردهاید خیره شوید مثل آنکه بخواهید تصویری از آن بکشید. حالا آن را با کلماتتان تصویر کنید. تا جای ممکن از کلمات عینی استفاده کنید.
قانون معروف نوشتن این است: نگو، نشان بده!
مثال:
به جای: هوا خیلی ناجور بود.
بنویسید: یک هفته هر روز باران میبارید.
۲
این بار میرویم سراغ سعدی، به نیت جمع کردن کلمه، اصلاً مهم نیست واژههایی که پیدا میکنیم کاربردی در زبان روزمره دارند یا نه.
برای جمع کردن کلمات حداقل ۵ غزل یا حکایت سعدی را به دقت و مرور چندباره بخوانید.
خواندن چندبارۀ گلستان سعدی برای هر نویسندۀ داستانی و غیرداستانی فارسیزبان از نان شب هم واجبتر است.
راستی اگر دوست دارید از تأثیر سعدی بر داستاننویسهای ایرانی آشنا شوید نگاهی بیاندازید به داستانهای ابراهیم گلستان.
در پایان، واپسین تکۀ کتاب سنگی بر گوری نوشتۀ جلال آلاحمد را با هم مرور میکنیم. آلاحمد معلم ادبیات بود و طی دوران تدریس خود صدها بار سعدی را تدریس کرده بود. به هر حال نمیشود آلاحمد را نادیده گرفت. نثر او درسهای زیادی برای آموختن دارد، نگاه کنید ببینید در متن زیر آلاحمد چگونه قصه میگوید، به این فکر کنید که بدون مجهز بودن به بانکی غنی از کلمات میتوان از پس نوشتن متن زیر برآمد؟
«…اصلاً بگذار قصهای بگویم. حالا که دهان قصهگوی تو را بستهاند. میشنوی؟ بله. پدری است و پسری و نوهای. یعنی من و بابام و جدم. این آخری در قبرستان مسجد ماشاالله. مشت خاکی در یک گوشۀ این سفرۀ سنت و اجداد و ابدیت. پسر در قبرستان قم. همین بیخ گوش تو. و هنوز نپوسیده. بلکه یک کیسه استخوان. و نوه دلش تنگ است و آمده سراغ اموات. یعنی پناه آورده به گذشته و سنت و ابدیت. یعنی به این هیچی که تو در آنی. آمده تا خود را در این هیچِ فراموش، فراموش کند. اما این نسخه هیچ افاقهای نکرده. عین نسخۀ نطفۀ تخم مرغ. یادت هست؟ و این خود بدجوری بیخ ریش این نوه مانده. راستش چون این سفرۀ خاکی بدجوری بینور است تو تا سه چهار سال دیگر حتی سنگی بر گوری هم نخواهی بود. اما پدرم هنوز فرصت دارد. هم سنگی دارد بر گوری و هم نوهها دارد و پسرها. و در خانهاش هنوز باز است. اما این نوۀ پناه آورده به گذشتگان چنان از این گذشته و از آن آینده بیزار است که نگو… نمیدانی چقدر خوشحال است عمقزی، از اینکه عاقبت این زنجیر گذشته و آینده را از یک جایی خواهد گسست. این زنجیر را که از ته جنگلهای بدویت تا بلبشوی تمدن آخر کوچۀ فردوسی تجریش آمده. آن بچهای که شنوندۀ قصههای تو بود با خود تو به گور رفت. و امروز من آن آدم ابترم که پس از مرگم هیچ تنابندهای را به جا نخواهم گذاشت تا در بند اجداد و سنت و گذشته باشد و برای فرار از غم آینده به این هیچ گستردۀ شما پناه بیاورد. پناه بیاورد به این گذشتگان و این ابدیت در هیچ و سنت در خاک که تویی و پدرم و همۀ اجداد و همۀ تاریخ. من اگر بدانی چقدر خوشحالم که آخرین سنگ مزار در گذشتگان خویشم. من اگر شده در یک جا و به اندازۀ یک تن نقطۀ ختام سنتم. نفس نفی آیندهای هستم که باید در بند این گذشته میماند. میفهمی عمقزی؟ اینها را. دلم نیامد به پدرم بگویم. ولی تو بدان. و راستی میدانی چرا؟ تا دست کم این دلخوشی برایم بماند که اگر شده به اندازۀ یک تن تنها در این دنیا اختیاری هست و آزادیای. و این زنجیر ظاهراً به هم پیوسته که بر گردۀ بردباری خلایق از بدو خلق تا انتهای نشور هیچی را به هیچی میپیوندد، اگر شده به اندازۀ یک حلقۀ تنها، گسسته است. و این همه چه واقعیت باشد چه دلخوشی، من این صفحات را همچون سنگی بر گوری خواهم نهاد که آرامگاه هیچ جسدی نیست. و خواهم بست به این طریق در هر مفری را به این گذشتۀ در هیچ و و این سنت در خاک.»
دانلود رایگان یک کتاب کوچک و ویژه:
چگونه به یک نویسندۀ آنلاین تبدیل شویم؟
هفته هشتم
آیا میتوان نویسندگی را آموخت؟ البته، اما همه نمیتوانند، بلکه تنها نویسندگانی آن را خواهند آموخت که فرصت بیشتری برای مطالعه دارند.
-الکساندر همون
هیچ وقت نپندارید آنچه فکر میکنید، درست است. همیشه ذهنتان را برای ورود اطلاعات و شیوههای جدید باز بگذارید.
-باب مایر
من همواره از واژههایی مثل «الهام» بیزار بودهام. شاید بتوان گفت نوشتن شبیه عمل دانشمندان یا مهندسان برای حل مسئلهای علمی یا فنی است.
-دوریس لسینگ
آموزش نویسندگی: کتابها، کلاسها و کارگاههای نویسندگی
برای آشنایی با تمام کتابهای آموزش نویسندگی روی لینک زیر کلیک کنید:
اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان میرسد حضور در کلاسها و کارگاههای نویسندگی است.
بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان علاوه بر تدریس، کتابهایی را هم در این زمینه تحریر کردهاند که از جملۀ آنها میتوان به کتاب نامههایی به یک نویسندۀ جوان اشاره کرد که توسط نویسندۀ نوبلیست ماریو بارگاس یوسا نوشته شده. همینطور استیون کینگ هم در کتابی که در ایران با عنوان از نوشتن ترجمه شده، سعی در انتقال تجربیات نویسندگی خودش داشته است.
بدون حضور در کلاس و خواندن کتابهای آموزشی هم میتوان نوشتن را آموخت، اما به نظر میرسد با حضور در کلاسهای نویسندگی و مطالعۀ کتابهای تخصصی میتوان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی آموخت که در صورت عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صرف هزینهها و آزمون و خطاهای بسیار به آنها دست بیابیم.
حضور در کلاسهای نویسندگی باعث میشود تا ما نوشتن را جدیتر بگیریم و با تعهد بیشتری به نویسندگی پایبند باشیم. همچنین حضور در کلاس نویسندگی باعث میشود تا با افرادی همکلاسی بشویم که مثل ما سودای نویسندگی را در سر میپرورانند و شکلگیری دوستیهای اینچنینی میتواند مسیر تسلط ما به مهارت نویسندگی را هموارتر کند.
همینطور کلاسها و کارگاههای نویسندگی باعث میشوند با راهنمایی مدرس کلاس با منابع روز آموزش نویسندگی و آثار نویسندگان مهم آشنا شویم.
دورۀ حضوری: کلاس نویسندگی در تهران
آیا رشته دانشگاهی نویسندگی هم وجود دارد؟
به نظر میرسد بهتر است هنری مثل نویسندگی را به تحصیلات بیاثر و مدرکگرای دانشگاهی آلوده نکنیم.
آیا همۀ کلاسهای نویسندگی قابلاعتماد و مفید هستند؟
باید دقت بسیاری داشته باشیم که در کلاس آموزشی کدام مدرس و موسسه شرکت میکنیم. حضور در کلاس بعضی افراد میتواند نابودکنندۀ استعداد و اعتمادبهنفس و تمام ذوقوشوق ما برای نوشتن باشد.
بنابراین مهمترین رکنی که برای انتخاب یک کلاس نویسندگی خوب به نظر میرسد چیست؟
از خودمان بپرسیم آیا مدرس دوره، تجربۀ عملی و ارزندهای در زمینه تخصصی خود دارد؟ و آیا ما به آثار او علاقهمندیم؟ چطور میتوانیم به درسها و توصیههای کسی عمل کنیم که شناختی از آثارش نداریم یا بدتر از آن، آثارش را دوست نداریم؟
مثلاً اگر به کلاس فیلمنامهنویسی میرویم ببینیم از روی فیلمنامههای مدرس کلاس، فیلم خوبی ساخته شده است؟
اگر در کلاس نویسندگی آنلاین و غیرداستانی شرکت میکنیم ببینیم آیا مدرس دوره سایت یا وبلاگ حرفهای و پرمخاطبی دارد؟
یا اگر در یک کارگاه رماننویسی شرکت میکنیم باید ببینم که آیا نویسندۀ کتاب، انتشار چندین رمان حرفهای را در کارنامۀ خود دارد؟
کلاسهای نویسندگی در تهران و دیگر استانها چه وضعیتی دارند؟
از سالهای دور کلاسهای نویسندگی متعددی در تهران برگزار میشده و در حال حاضر هم فرهنگسراها و آموزشگاههای آزاد در این زمینه فعالیت میکند.
البته تاکنون تقریباً همۀ کلاسهای نویسندگی در تهران کلاسها و کارگاه داستاننویسی و فیلمنامهنویسی بودهاند و کلاس چندانی در زمینۀ نویسندگی آنلاین یا نویسندگی غیرداستانی وجود نداشته. مدرسه نویسندگی بهتازگی به برگزاری چنین کلاسهایی اقدام کرده است.
معرفی کتابهای معتبر آموزش نویسندگی
کتابهای آموزش نویسندگی منبع مناسبی برای یادگیری اصول و مبادی نویسندگی هستند.
مدرسه نویسندگی تصمیم گرفته با مراجعه به منابع گوناگون و مقالات متعدد و مشورت با اساتید در هر حوزه از نویسندگی ۳ کتاب معتبر را معرفی کند، معیارهایی چون ترجمه و نگارش خوب، تمرینهای کاربردی و عملی و اعتبار علمی نویسندگان در انتخابها لحاظ شده است:
داستان نویسی:
حرکت در مه-چگونه مثل نویسندهها فکر کنیم؟-محمدحسن شهسواری-نشر چشمه
مجموعۀ چهار جلدی حرفه: داستان نویس-نشر چشمه-ترجمۀ کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی
اندیشههای نو در رماننویسی-باربارا شوپ-مارگارت لاو دنمن-شایسته پیران-نشر نی
فیلمنامهنویسی:
تکنیکهای فیلمنامهنویسی-چارلی موریتس- ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر ساقی
داستان، ساختار، سبک و اصول فيلمنامهنويسی-رابرت مک کی-ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر هرمس
آناتومی داستان-جان تروبی-ترجمۀ محمد گذرآبادی-نشر آوند دانش
کتابهای انگیزشی نوشتن:
ما این کتابها را به این دلیل کتابهای انگیزشی نویسندگی نامگذاری کردیم چون حاوی تکنیکها و اصول نویسندگی نیستند، بلکه به مسیر روحی نویسنده و موانع خلاقیت او اشاره دارند.
بنویس تا اتفاق بیفتد – هنریت کلاسر – ترجمۀ محمد گذرآبادی – نشر رسا
حق نوشتن – جولیا کامرون – ترجمۀ سیمین موحد – نشر هیرمند
جادوی بزرگ – الیزابت گیلبرت – ترجمۀ مهرداد بازیاری – نشر کتابسرای تندیس
نویسندگی غیرداستانی و مقاله نویسی:
نوشتن مثل فیلسوف
البته واضح و مبرهن است که…-ضیاء موحد-نشر نیلوفر
ادبیات تبلیغ- رابرت دابلیو.بلای- منیژه شیخجوادی(بهزاد)-نشر سیته
آخرین مورد را به معرفی کتابی در زمینۀ نویسندگی آگهیهای تبلیغاتی اختصاص دادهایم. به هر حال ممکن است شما شیفتۀ فعالیت در زمینۀ کپی رایتینگ باشید. پس چه بهتر که با کتابی معتبر دربارۀ اصول نویسندگی تبلیغاتی شروع کنید.
رابرت دابلیو.بلای در انتهای پیشگفتار این کتاب مینویسد:
«زمانی که شروع به نوشتن تبلیغات پرجاذبه میکنید، درست مانند من به این نتیجه خواهید رسید که نگارش کلمههای متقاعدکننده میتواند همانند نوشتن یک شعر یا یک مقالۀ ادبی و یا یک داستان کوتاه، هیجانانگیز باشد. در عین حال پول بیشتری هم به جیب میزنید، اینطور نیست؟»
هفته نهم
علت اصلی که همچنان وبلاگنویسی میکنم، این است که به من انرژی میدهد. به من انگیزۀ ادامۀ کار میدهد.
-اسکات آدامز
نویسندگی آنلاین یکی از بهترین راههای تمرین نویسندگی و همینطور توسعۀ فردی است.
-ست گادین
برای نتیجه گرفتن از نویسندگی آنلاین، به صرف روزانۀ حداقل ۳ ساعت زمان بیوقفه نیاز است؛ ۳ ساعت تمام برای آزادنویسی، اندیشیدن، صیقل دادن ایدهها و انتشار متن نهایی.
-شاهین کلانتری
نویسندگی آنلاین
یکی از نکات جالب نوشتن در فضای آنلاین این است که گاهی یک نفر میتواند با صفحۀ شخصیاش میلیونها بازدیدکننده را جذب کند و گاهی هم دهها نفر با داشتن رسانهای بزرگ، در جذب تعداد انگشتشماری از مخاطب ناتوان میمانند.
با نوشتن در فضای آنلاین شما میآموزید که چگونه با محدودیتها و هزینههای کمتر مخاطبان اختصاصی خودتان را داشته باشید، و ایدههایتان را با سرعت بالایی در عمل بیازمایید.
برای موفقیت در عرصۀ دیجیتال، مهمترین گام شما راهاندازی سایت شخصی است. بنابراین پیش از راهاندازی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی، دامنهای را با نام خودتان ثبت کنید تا تعهد بیشتری به وبلاگنویسی پیدا کنید.
وبلاگنویسی را میتوان مؤثرترین و حرفهایترین روش ارتباط و تأثیرگذاری نویسندههای عصر حاضر دانست.
علاوه بر این اگر به نوشتن در شبکههای اجتماعی علاقه دارید، بهتر است با تلگرام شروع کند. ممکن است تصور کنید جذب عموم به تلگرام سختتر است. اولاً باید گفت که اینطور نیست و حتی تلگرام با رشد مخاطب هم مواجه شده است، ثانیاً حتی اگر تلگرام در ایران کاربران فعال کمتری هم داشته باشد، باز به نفع شماست. میتوانید خلوت خودتان را داشته باشید و بر خلاف اینستاگرام اینجا خبری از لایک و چیزهای دیگر نیست که حواس شما را از کار اصلیتان، یعنی نوشتن پرت کند.
تمرین هفتهٔ نهم:
چگونه یک کانال تلگرامی حرفهای و پرمخاطب داشته باشیم؟
اگر تمرینهای ۸ هفتۀ قبلی را به دقت انجام داده باشید به این معناست که با انواع مختلفی از نوشتن و شیوههای گوناگون تولید محتوا آشنا شدهاید و دو ماه تمام تمرین نویسندگی کردهاید.
حالا ترستان تا از نوشتن تا حد زیادی ریخته است.
پس یک کانال بسازید.
برای کانالتان تقویم محتوایی داشته باشید و در بهروزرسانی منظم عمل کنید؛ حتی اگر کانال شما دو نفر بیشتر عضو ندارد، خودتان و صمیمیترین دوستتان.
برای حرفهایتر شدن فقط نباید به انجام تمرینها در همان هفتۀ مورد نظر اکتفا کنید، بلکه باید طی دورههای مختلف تمرینها را تکرار کنید تا ملکۀ ذهن شما شوند.
پیشنهاد ما این است که قوانین مشخصی برای تولید و انتشار محتوای کانال خودتان داشته باشید.
۱۰ فرمان برای کانال تلگرامی برای تقویت نویسندگی
ده نکتهای که میتوانید در ساختن یک کانال تلگرام حرفهای رعایت کنید:
1– به دام کوتاهنویسی نیفتید. برای نویسندۀ تازهکار، رودهدرازی یک فضیلت محسوب میشود. پس متن را سریع سَنبل نکنید. حرفتان را کامل و شفاف بزنید.
2-به جای توجه به رویدادهای خبری و شایعات روز، محتوای سبز تولید کنید؛ یعنی محتوای بدون تاریخ مصرف. هر چیزی که نوشتید با خودتان بگویید آیا این من حداقل 3 سال بعد هم کماکان میتواند خواندنی باشد؟
3-شکستهنویسی را کنار بگذارید. نوشتن به زبان محاوره تاثیر چندانی روی تقویت مهارت نویسندگی شما ندارد. یاد بگیرید درست و تمیز و کتابی بنویسید. (مثال برای روشن شدن تفاوت زبان نوشتار با گفتار: به جای «میشه» بنویسید «میشود»)
4-سعی کنید محتوای شما ارزشآفرین و مفید باشد. به دام غر زدن نیفتید. از خودتان بپرسید آیا متن من میتواند برای خواننده الهامبخش باشد؟
5-سعی نکنید به هر قیمتی، از جمله تبادل لینک با کانالهایی که هیچ ربطی به شما ندارند، اعضای کانالتان را افزایش بدهید.
6-برای نویسندۀ تازهکار، اولویت باید افزایش کیمت و کیفیت محتوا باشد نه زیاد کردن تعداد مخاطبان.
7-به جای نقل کردن و اشتراکگذاری مطلب از جاهای دیگر، سعی کنید محتوای اختصاصی تولید کنید؛ هر چند ضعیف و بیرمق.
8-منظم بنویسید. سعی کنید ساعات مشخصی از روز را برای بهروزرسانی کانال در نظر بگیرید و به این ساعات متعهد باشید.
9-سعی نکنید به دام نوشتن چیزهای بامزه و عامهپسند بیفتید. افتادن به دنبال نظر مخاطب نتیجهای جز ابتذال ندارد. سعی کنید از چیزی بنویسید که فکر میکنید درست است.
10-هدف خودتان را دائم مرور کنید: هدف شما از راهاندازی کانال تلگرام ایجاد فضایی برای تمرین نویسندگی و تولید محتوای آنلاین است.
پیشنهاد تماشا:
هفتۀ دهم
از آن نوع کتابهایی که دوست داری بخری و بخوانی، بنویس. اولین خواننده و بهترین منتقد آثارت خودت هستی؛ البته اگر صادق باشی.
-تام کلنسی
من طوری برنامۀ زندگیام را تنظیم کردهام تا بتوانم معاشم را از طریق تدریس و پژوهشهای علمی تأمین کنم. از نوشتن لذت میبرم و برایم مهم نیست که آثارم چاپ میشود یا نه؛ یا وقتی چاپ میشود فروش میرود یا نه.
-آیزاک آسیموف
هر کسی آدمی منحصر به فرد است. سعی کن چیزی را بگویی که دیگران از گفتنش عاجزند. و بعد به مطلوبترین شکل ممکن بگو.
-جیمز گان
چگونه کتاب بنویسیم؟
پال هاوک در کتاب «اینگونه میتوانید» دربارۀ نویسندۀ مشهور ژانر علمی-تخیلی، آیزاک آسیموف مینویسد:
«تنها یک راه وجود دارد که آقای آسیموف توانسته باشد بیش از یکصد کتاب بنویسید: نظم و انضباط شخصی و مهار جدی خویشتن. او گاهی در یک سال چندین کتاب مینوشت، آن هم نه کتابهای ساده و مختصر، برخی از آنها کاملاً علمی هستند.
وقتی میبینیم برای برخی افراد نوشتن یک نامۀ ساده، یک روز تمام وقت میگیرد، روشن میشود که او چنان منضبط و تعلیمدیده بود که در آن مقطع از زندگی خود، میتوانست در یک روز فصل کاملی از یک کتاب را بنویسد. برخی از مردم با رنج و زحمت بسیار در تمام عمر خود تنها یک کتاب مینویسند. در حالی که این مرد فصل به فصل در هر سال، سه یا چهار کتاب مینوشت. چگونه ممکن است؟ چون میدانست چه میخواهد، میدانست تنها با کار سخت میتواند خواستۀ خود را به دست آورد و به همین دلیل به جای گریز از دشواری کار، با آن رودررو میشد و این یکی از راههای مهار خویشتن است.»
تمرین هفتهٔ دهم:
برای انجام این تمرین فقط یک روز وقت دارید.
البته پیش از آن ۳ روز وقت دارید تا دربارۀ موضوع کتاب فکر و تحقیق کنید.
در مرحلۀ برنامهریزی نوشتن یک کتاب، پایان آن را پیشبینی نکن. پایان داستان باید از آنچه پیشتر رخ میدهد به دست آید.
-رز تریمین
کتاب ۲۵ صفحهای شما میتواند یک خویشداستان یا مقالۀ بلند شخصی (جستار) باشد. در مقاله شخصی نیازی به طرح داستانی مشخص و شخصیتپردازی وجود ندارد، نیازی به توضیحات طولانی دربارۀ پیشینۀ شخصیتها و تحقیقات پیچیده نیست؛ نیازی به تحقیق آنچنانی هم نیست. در واقع، مقالۀ شخصی بعد از شعر، ذهنیترین نوع نوشتن است. بنابراین ممکن است شخصیترین موضوعات را انتخاب کنید. (داستان سنگی بر گوری را یادتان هست که تکۀ انتهایی آن را در هفتۀ ششم نقل کردیم، سنگی بر گوری یکی از بهترین نمونههای نوشتن داستان شخصی است.)
ممکن است کتاب شما دربارۀ ماجراهای طلاق عمهتان باشد یا دربارۀ عشق بیحد و حصر شما به گربهها.
در نوشتن کتاب از گفتن دربارۀ خودتان خجالت نکشید؛ اگر زیبا، ماهر، بااستعداد یا دارای صفات خوب دیگری هستید که گفتنشان به مطالب شما مربوط میشود و تأثیر مثبتی میگذارد، حتماً توی متن به آنها اشاره کنید؛ زیرا بدون آنها نوشتهتان کامل نخواهدبود.
علاوه بر این از اصول پایۀ نویسندگی مانند پاسخ به سوالاتی مثل چه کسی، کی، کجا، چرا و چگونه استفاده کنید.
نوشتن کتاب ۲۵ صفحهای را نوشتن کتابی برای دل خودتان تصور کنید.
بعد از ۱۰ هفته تمرین، نوشتن ۲۵ صفحه چرکنویس کاری سهل و انجامشدنی است.
حالا یک روز تمام را خالی کنید،
بدون وقفه یک کتاب ۲۵ صفحهای بنویسید. لازم نیست تمام روز پشت رایانه باشید بلکه صرف چهار پنج ساعت وقت ناپیوسته برای نوشتن یک کتاب کوچک ۲۵ صفحهای کافی است.
باید پرنده به پرنده پیش بروید. «پرنده به پرنده» عنوان یکی از معروفترین کتابهای آموزش نویسندگی است که توسط آن لاموت رماننویس مطرح آمریکایی نوشته شده. لاموت قصۀ پرنده به پرنده را اینگونه تعریف میکند:
«سی سال پیش، برادر بزرگتر من، که آن زمان ده ساله بود، میکوشید تا گزارشی بنویسد دربارۀ پرندهها. برای تهیۀ این گزارش، فقط سه ماه وقت داشت. از این سه ماه، فقط یک روز باقیمانده بود و او هنوز حتی گزارش خود را شروع نکرده بود. یادم میآید که با چشمانی اشکبار در آشپزخانه نشسته بود. روی میز پر از کاغذ و قلم و کتابهایی بود دربارۀ پرندهها؛ کتابهایی که حتی لایشان نیز باز نشده بود. او درمانده بود که چه بکند. پدرم کنار او نشست، دستش را دور گردن برادرم انداخت و به او گفت: «پسرم، پرنده به پرنده، یک به یک. همین.»
یادتان باشد این فقط دستنویس اول کتاب است، قرار نیست شاهکار باشد یا حتماً چاپ بشود. البته بعید نیست که همین کتاب شما نطفۀ خلق یک کتاب درخشان باشد.
استیون کینگ رماننویس آمریکایی و یکی از ده نویسندۀ ثروتمند جهان میگوید:
«وقتی از من سؤال میکنند: چطور مینویسی؟ بدون استثنا جواب میدهم: هر بار یک کلمه و جوابم هیچوقت جدی گرفته نمیشود. سادهتر از آن است که حقیقی به نظر برسد. دیوار بزرگ چین را تصور کنید: هر بار فقط یک سنگ به آن اضافه کردهاند. خیلی ساده، هر بار، یک سنگ. حالا شنیدهایم میشود آن لعنتی را از کره ماه هم با تلسکوپ دید!»
برنامۀ ده هفتهای به پایان رسید، البته کار ما تمام نشده و به مرور سعی میکنیم هر هفته چند مطلب مرتبط با برنامۀ «چگونه نویسنده شویم؟» منتشر کنیم تا بحثها به تدریج کامل و کاملتر بشوند.
به نظر میرسد که به زحمتش میارزد. ده هفته تمرین برای رسیدن به پاسخ مناسب این سوال مهم: چگونه نویسنده شوم؟
یک پیشنهاد مرتبط برای شما:
408 پاسخ
یه راهنمایی میخواستم ازتون که فوریه اگه جواب بدین ممنون میشم
ببین چجوری باید بنویسیم یا از چه جملاتی و چه مدلی باید استفاده کنیم که مخاطب درکش کنه
مثلا من باید در مورد
زمستون
عید
و شب یلدا
تو داستانم بنویسم حالا چه جوری باید بنویسم که مثلا وقتی در مورد زمستون می نویسم کسی که داره میخونه زمستونو حس کنه و سردش بشه یا اگه در مورد عید و شب یلدا میگم اون حس شور و شادی و اون حال و هوا در دلش ایجاد بشه
درود بر شما
و سپاس از سایت و محتوای خوبتون.
من امروز دیدم سایت شما رو و میخوام از همین حالا تمرین ها رو انجام بدم.
تنها یه پرسش دارم شما نوشتین 10 هفته و هر هفته تمرین گذاشتین. من فیلم هفته نخست رو دیدم اونجا آقای کلانتری گفتن روی آغاز نوشته برا چند ماه تا یک سال تمرکز کنید. خوب من الان بهتره کدام رو انجام بدم 10 هفته رو برم جلو و یا اینکه برا یه مدت روی هفته نخست بمونم؟
با سپاس
سلام دوست عزیز
شما تمرینهای هفتگی رو طبق برنامه پیگیری کنید. تمرینهایی که نیاز به مداومت و تکرار دارند رو در کنار تمرینهای روزهای بعد ادامه بدید.
در نهایت انجام مستمر مجموعهای از تمرینهاست که در بلندمدت به افزایش سطح مهارت شما کمک میکنه.
با سلام وای چقدر دنبال شما در نت دور زدم ذخیره کردم تا با آموزش های شما بتوانم ادامه دهم بامید موفقیت
چقدر لذت بخش است بتوانم افکارم را برشته تحریر در بیاورم
باز هم ممنونم
درود بر شما دوست خوب ما
موفق باشید
كاربردي-مختصر-مفيد بود.👌🏻🌻
درود بر شما دوست نازنین
كاربردي بود.👌🏻🌻
سلام استاد من داستانمو نوشتم جلد جلوشم درست کردم الان چیکار کنم ویراستار کی رو بکنم
جیسو جان سلام، متوجه سؤالتون نشدم. منظورتون اینه که چطوری ویراستار برای کتابتون پیدا کنید؟
سلام ببخشید شما کارگاه های نویسندگی آنلاین هم برگذار می کنید؟
چگونه در کارگاه های آموزشی انلاین شما ثبت نام کنیم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام پریسا جان
در کانال مدرسه نویسندگی به آدرس t.me/shahinkaalantari فراخوان دورههای تازه اطلاعرسانی میشود.
پشتیبانی تلگرام ما هم به آدرس nevisandeganim@ پاسخگوی دغدغههای شماست.
ممنون از نوشته ها و تمرین های خوبتون
زخیره کردم روی صفحه اصلی تا تمرین ها رو دنبال کنم.
درود بر شما انسیه نازنین
تمرینها رو دنبال کنید و هرجا به سؤالی برخوردید حتمن از ما بپرسید