آموزش ویرایش و ویراستاری | 15 گام عملی تا یادگیری درست‌نویسی و ویرایش

وقتی سخن از ویرایش به‌میان می‌آید، واکنش‌ها به دو گونه‌ی کلی می‌گراید: عده‌ای که با ویرایش به‌معنای حرفه‌ای‌اش آشنا نبوده‌اند و فقط لفظ آن را در تلفن همراه یا روی شیشه‌ی کافی‌نت دیده‌اند، از ویرایشْ مفهومی کلی و مبهم مانند «اصلاح خطا» به ذهنشان می‌رسد، و عده‌‌ی دیگری که با ویرایش به‌معنای حرفه‌ای‌اش آشنا بوده‌اند و فرضاً نوشته‌شان را به ویراستاری سپرده‌اند، اگرچه ممکن است ویرایش را کاری ورای اصلاح خطا بدانند و تا حدودی با اصول و وجوهش آشنا باشند، اما غالباً ضروری‌اش نمی‌انگارند و معمولاً آن را کاری زینت‌افزا می‌پندارند که خوب است اگر انجام گیرد، ولی اگر هم صورت نپذیرد، قوّت نوشته چندان ضعف نمی‌گیرد.

 

ویراستار کیست؟

ویراستار در بدترین حالت، خواننده‌ای حساس و حرفه‌ای است؛ خواننده‌ای که به‌فراخور کارش، نوشته‌های بسیاری را با دقت خوانده، جزء‌جزئش را بر سنجه‌ی صحت نشانده، بارها آن سنجه را تراز کرده و ذهنش را با شمّ و دانش زبانی‌اش ورزانده است. ازاین‌رو، آن‌گاه که نوشته‌ی تازه‌ای می‌خواند، می‌تواند آن را با دو نگاه بنگرد: یکی از روزنه‌ی نویسنده، و دیگری از روزنه‌ی خواننده. همین نگاهِ دوجانبه است که می‌تواند جلوی بسیاری از دریافت‌های نادرست را پیش از انتشار نوشته بگیرد و گاه از بروز فاجعه‌ای خُرد یا کلان پیش‌گیری کند، و این همان برگ برنده‌ی نویسنده است.

ویراستار یک خوانندۀ انتقادی و یک عاشق کلمه است. او یک مقالۀ خام را پرداخت و پالایش می‌کند. ویراستار پلی است بین نویسنده و خواننده؛ ازاین‌رو باید هر دو طرف را در نظر بگیرد. نویسنده ممکن است ماه‌ها با نوشتۀ خود وقت بگذراند و با آن ارتباطی قوی داشته باشد. از طرف دیگر خواننده هیچ وابستگی احساسی به کتاب‌هایی که می‌خواند ندارد، وابستگی از جنس مادر و فرزندی که بین نویسنده و اثرش وجود دارد، بنابراین سریع به قضاوت نوشته می‌پردازد.

ویراستار باید با توجه به این دو نوع نگاه کار خود را انجام دهد. او صدای معتبر نویسنده است برای اینکه نوشته‌ای جدید و بهبودیافته را عرضه کند.

ویرایش و ویراستاری

ویراستار چه کمکی به نویسنده می‌کند؟

اغلب نویسندگان درک درستی از کاری که ویراستار انجام می‌دهد ندارند. آن‌ها نمی‌دانند ویراستار از چه راه‌هایی متن آن‌ها را بهتر می‌کند. در رابطهٔ خودشان با ویراستار تردید دارند و همین باعث می‌شود گاهی نتوانند تشخیص دهند چرا متن آن‌ها رد یا پذیرفته می‌شود.

جرالد گراس در کتاب ویرایش از زبان ویراستاران در پاسخ به سؤال «رابطهٔ مطلوب ویراستار و مؤلف باید چگونه باشد؟» می‌گوید:

جواب من به این سؤال همیشه ترکیبی از این رهنمودهای اساسی است: این‌که هر دو طرف باید به‌طور مشترک با هم کار کنند نه در مقابلِ هم، بر مبنای همزیستی نه انگل‌وار. به بیان ساده‌تر: هریک از آن‌ها به دیگری نیاز دارد؛ هریک از آن‌ها دانش و تجربه‌های زیادی دارد که در اختیار دیگری بگذارد.

نویسندگان باید متوجه باشند که ضرورت دارد ویراستاران به آن‌ها الهام ببخشند، آن‌ها را برانگیزند و گاهی وادارشان کنند که به بهترین شکل ممکن بنویسند. باید متوجه باشند که ویراستاران خلاقیت خاص خودشان را دارند، چیزی که کمتر نویسنده‌ای دارد، یعنی قریحهٔ تحلیل انتقادی، قوهٔ تمیز و قدرت بیانی که در اختیار نویسنده قرار می‌گیرد تا به بهترین نحو از آن بهره ببرد…

ویراستار با توجه به متن از هر یک از انواع ویرایش بهره می‌گیرد. کاری که ویراستار برای نویسنده انجام می‌دهد کمک به او برای تبدیل نسخۀ اولیه، به متنی استاندارد است. بااین‌حال ویراستاری هنری است که دیده نمی‌شود.

ویراستار، متن را بیشتر از خود نویسنده می‌خواند و علاوه بر اعمال ویرایش فنی، نوشته را بازنویسی می‌کند.

جمله‌های مبهم و نارسا را تغییر می‌دهد.

جملات بلند را کوتاه می‌کند تا متنی موجز در اختیار خواننده قرار بگیرد.

عقاید و سلایق خود را در رابطه با موضوع نوشته دخیل نمی‌کند و در تغییراتی که اعمال می‌کند و رفع مشکلاتی که وجود دارد صداقت دارد.

اگر جایی از متن را نمی‌پسندد حتماً استدلال و منطقی دارد و جمله یا بخش جایگزین را پیشنهاد می‌دهد.

مثلاً معین پایدار در صفحۀ اینستاگرامش نوشته بود:

در صورت عدم نصب یا خرابی دستگاه کارت‌خوان، اتوبوس می‌بایست نسبت به ارائه‌‌ی سرویس به‌‌صورت رایگان اقدام نماید.

این جمله را در اتوبوس دیدم. کاملاً هم درست است؛ ولی ببینید نویسنده‌ یک مفهوم ساده را چه‌قدر پیچانده و چند واژه خرجش کرده!

در جاهایی که سرعت خواندن از دقت نوشتن مهم‌تر است، متون پیچیده و بلندی مثل این هم مُمل است، هم مُخل.

همین مفهوم را من نهایتاً با نُه واژه بیان می‌کنم؛ یعنی دقیقاً نصفِ واژه‌های آن جمله:

اگر کارت‌خوان نباشد یا خراب باشد، اتوبوس رایگان است.

ویرایش چیست و انواع آن کدام است؟

ویرایش شاخه‌ای از زبان‌شناسیِ کاربردی است و فرایندی است که نوشته را به‌منظور فهمیدن مخاطب اصلاح می‌کند یا آن را برای هدف ویژه‌ای بهینه می‌سازد. این فرایند می‌تواند شامل کاهش، افزایش، پیرایش، آمایش، جابه‌جایی، جای‌گزینی، اصلاح و بهینِش باشد.

ضرورت ویرایش

ویرایشِ نوشته نه‌تنها شایسته است، بلکه بسیار هم بایسته است، و اگر نویسنده اثرش را به ویراستار نسپارد و در ویرایش آن اهمال کند، چه‌بسا به همه یا دستِ‌کم به یکی از خطاهای نوشتار گرفتار می‌آید. پُر هویدا است که بُروز حتی یکی از این خطاها نیز می‌تواند اعتبار نویسنده را نابود گرداند. این نابودیِ اعتبار برای نویسنده‌های نام‌دار شدیدتر خواهد بود؛ زیرا هرچه برج شهرت بلندتر باشد، آن‌گاه که تشت رسوایی فرومی‌افتد، صدایش نیز بلندتر و آبروبَرتر می‌شود.

نویسنده هر قدر هم خبره و نخبه باشد، به دو دلیل نمی‌تواند بر همه‌ی این دقایق و ظرایف نظارت کند: اول آن‌که نمی‌تواند به نوشته‌اش که به‌تعبیری مولودش است، آن‌چنان که می‌شاید واقع‌بینانه و منتقدانه بنگرد و نقایص و معایب آن را مانند ویراستار دریابد؛ دوم آن‌که نمی‌تواند بر همه‌ی موارد یادشده اِشراف داشته باشد و نوشته را به‌سلامت از صافیِ ویرایش بگذراند، که اگر چنین بتواند و چنین بکند، از کار اصلی‌‌اش یعنی نوشتن بازمی‌ماند و خود را در ورطه‌ی شک و احتیاطِ مفرط گرفتار می‌سازد.

ویرایش صوری

مبحث ویرایش صوری درباره‌ی پدیده‌های مربوط به صورتِ نوشته است؛ یعنی به‌طور کلی مربوط به درج نویسه‌ها اعم از واژه‌ها و نشانه‌ها و قواعد حاکم بر درج آن‌ها. این حوزه بسیار گسترده و پرمسئله است؛ اما من گزیده‌ای از خطاهای ممکنِ رایج را با انتخاب خودم در چهار دسته‌ی ذیل آورده‌ام:

املا

منظور از خطای «املا» درج‌کردن یا درج‌نکردنِ نادرست حروف است، به‌گونه‌ای که بر اثر آن خطا معنای برآمده از آن واژه عوض و مشتبه شود. این نوع خطا نمودهای مختلف دارد:

۱. درج‌کردنِ حرف نادرست

مانندِ درج‌کردنِ دو حرف «ص» و «ث» به‌جای هم‌دیگر در دو واژه‌ی «صواب» و «ثواب»

جمله‌ی نمونه: نیت‌های ناثواب او کارهایش را بی‌صواب گذاشت

۲. درج‌‌کردن حرف نالازم و یا درج‌نکردن حرف لازم

مانندِ درج‌کردنِ حرف نالازمِ «و» در واژه‌ی «خاسته»

جمله‌ی نمونه: این اِشکال از اهمالِ ما خواسته است.

مانندِ درج‌نکردن حرف لازمِ «و» در واژه‌ی «خواسته»

جمله‌ی نمونه: او از ما صد میلیارد دلار باج خاسته است.

۳. درج‌کردن «ه» و «کسره» به‌جای هم‌دیگر در واژه‌ی «ارتشِ» و «ارتشه»

جمله‌ی نمونه: تنها نیرویی که می‌تونه جلوی ارتشه اونا رو بگیره ارتشِ.

تایپ

منظور از خطای «تایپ» درج‌کردن یا درج‌نکردنِ نادرست حروف است، به‌گونه‌ای که بر اثر آن خطا معنای برآمده از آن واژه مختل و زدوده شود. این نوع خطا نمودهای مختلف دارد:

۱. درج‌کردنِ حرف نادرست

مانندِ درج‌کردنِ دو حرف «ب» و «ی» به‌جای هم‌دیگر در واژه‌ی «تبیین»

جمله‌ی نمونه: او همه‌ی مواضع خود را برای ما تیبین نمود.

۲. درج‌‌کردن حرف نالازم و یا درج‌نکردن حرف لازم

مانندِ درج‌کردنِ حرف نالازمِ «ئ» یا «ا» در واژه‌ی «نقشه‌ائی»

جمله‌ی نمونه: این همان نقشه‌ائی است که ما را به گنج می‌رساند.

مانندِ درج‌نکردن حرف لازمِ «ء» در واژه‌ی «سوال»

جمله‌ی نمونه: فهم سوال نصف جواب است.

فاصله‌

منظور از خطای «فاصله» درج‌ نویسه‌ها در نسبت نادرست با هم‌دیگر است، به‌گونه‌ای که بر اثر آن خطا خواندن واژه دشوار شود. این نوع خطا نمودهای مختلف دارد:

۱. درج نادرست فاصله میان واژه و واژه

مانندِ درج «به» به‌صورت چسبیده به «ایران» و به‌تبعِ آن حذف «ه» از واژه‌ی «به»

جمله‌ی نمونه: قهرمانان المپیک بایران بازگشتند.

۲. درج نادرست فاصله میان واژه و نشانه

مانندِ درج فاصله‌ی نالازم میان «:» با واژه‌‌ی قبلش

جمله‌ی نمونه: با قاطعیت گفت : «از پسش برمی‌آیم.»

۳. درج نادرست فاصله میان نشانه و نشانه

مانندِ درج فاصله‌ی نالازم میان «؟» و «!»

جمله‌ی نمونه: واقعاً گمان می‌کرد که می‌تواند سنگ به آن عظمت را بردارد؟ !

بدخوانی

منظور از خطای «بدخوانی» درج‌نکردنِ نشانه‌ها است، به‌گونه‌ای که بر اثر آن خطا معنای برآمده از آن واژه یا عبارت عوض و مشتبه شود. این نوع خطا نمودهای مختلف دارد:

۱. درج‌نکردنِ نشانه‌های فتحه و کسره و ضمه

مانندِ درج‌نکردنِ «کسره» زیرِ «ق» در عبارتِ «از قبلِ» و به‌تبع آن احتمالِ خوانده‌شدن به‌صورتِ «از قَبلِ»

جمله‌ی نمونه: از قبلِ آن اتفاق سَرم درد گرفت.

۲. درج‌نکردن نشانه‌‌های سجاوندی

مانندِ درج‌نکردن نشانه‌ی «کاما» بعد از لفظ «اغلب» و به‌تبع آن احتمالِ خوانده‌شدنِ آن به‌صورتِ «اغلبِ»

جمله‌ی نمونه: اغلب کارهایم ناتمام می‌ماند.

سیاق

منظور از خطای «سیاق» به‌کارگیریِ صورت‌های زبانیِ نایک‌دست و به‌تبعِ آن نادرست برای بازنمودِ تمایز میان گونه‌ی گفتاری و گونه‌ی نوشتاری است. هرچند این خطا اساساً خطایی زبانی محسوب می‌شود، اما چون یگانه بُروزش در خط است و اغلبْ بر اثر کم‌دقتیِ نویسنده در حروف‌چینی رخ می‌دهد، آن را در بخش ویرایش صوری گنجانده‌ام. در ادامه چند نمونه‌ی غلط را همراه با صورت درست نوشتاری و صورت درست گفتاری آن آورده‌ام:

غلط: اگه برویم خیلی بد می‌شه.

درستِ گفتاری: اگه بریم خیلی بد می‌شه.

درستِ نوشتاری: اگر برویم خیلی بد می‌شود.

غلط: مگر دیگه دوسَم نداری؟

درستِ گفتاری: مگه دیگه دوسَم نداری؟

درستِ نوشتاری: مگر دیگر دوستم نداری؟

 

ویرایش زبانی

مبحث ویرایش زبانی درباره‌ی پدیده‌های مربوط به زبانِ نوشته است؛ یعنی به‌طور کلی مربوط به سطوح چهارگانه‌ی زبان. شایان تذکر است که سطوح زبان شامل سطوح واجی، صَرفی، نحوی و معنایی می‌شود؛ اما من به‌سبب نمودِ کم‌ترِ سطح واجی در خطاهای ویرایشِ زبانی، در این‌جا از ذکرش درگذشته‌ام و درعوض مبحث گونه‌های زبان را به این بخش افزوده‌ام:

صرف

منظور از خطای صَرفی رعایت‌نکردن قواعد صَرف زبان فارسی است؛ یعنی قواعدِ حاکم بر ترکیب واژها و اصولِ ساخت واژه‌ها. در ادامه نمونه‌ای از این قِسم خطا را می‌آورم:

عربستان سعودی دچار اشتقاق شده است.

لفظ «اشتقاق» بر وزن «افتعال» است. مصدر‌های ساخته‌شده بر وزن «افتعال»، فقط در جمله‌های گذرا می‌توانند به‌ کار روند. «اشتقاق» از ریشه‌ی «ش‌ق‌ق» می‌آید، جنبه‌ی کنشگری دارد و به‌معنای «شقه‌شقه‌کردن» است. در جمله‌های ناگذر، باید از مصدرهای ساخته‌شده بر وزن «انفعال» استفاده کنیم. «انشقاق» هم از ریشه‌ی «ش‌ق‌ق» می‌آید؛ ولی جنبه‌ی کنش‌پذیری دارد و به‌معنای «شقه‌شقه‌شدن» است؛ بنابراین شکل درست آن جمله این است: عربستان سعودی دچار انشقاق شده است.

نحو

منظور از خطای نحوی رعایت‌نکردن قواعد نحو زبان فارسی است؛ یعنی قواعد حاکم بر ترکیب سازه‌های نحوی و اصولِ ساخت گروه‌ها و جمله‌ها. در ادامه نمونه‌ای از خطایی نحوی موسوم به «حذف فعل بدون قرینه» را می‌آورم.

لازم می‌دانم از استادم که خواندن مقاله‌ام را عهده‌دار و نکته‌هایی را خاطرنشان فرمودند بسیار سپاس‌گزاری کنم.

می‌بینید که نحو جمله نادرست است و علت آن حذفِ فعلْ بدون قرینه‌ی لفظی است؛ بدین معنا که نویسنده بدون توجه به اجزای فعل‌ها، یعنی «عهده‌دار شدند» و «خاطرنشان فرمودند»، اشتباهاً تکه‌ی «شدند» را به‌‌قرینه‌ی لفظیِ «فرمودند» از فعلش حذف کرده است؛ حال آن‌که از نظر نحوی، قرینه‌ای لفظی برای فعل «شدند» وجود ندارد. صورت ویراسته‌ی این جمله چنین است:

لازم می‌دانم از استادم که خواندن مقاله‌ام را عهده‌دار شدند و نکته‌هایی را خاطرنشان فرمودند بسیار سپاس‌گزاری کنم.

حال، نمونه‌ای از حذف فعل با قرینه‌ی لفظی را هم ببینید:

لازم می‌دانم از استادم که خواندن مقاله‌ام را تقبل و نکته‌هایی را خاطرنشان فرمودند بسیار سپاس‌گزاری کنم.

در این نمونه، تکه‌ی دومِ هر دو فعلِ «تقبل فرمودند» و «خاطرنشان فرمودند» یکی است و حذفِ «فرمودند» از فعل «تقبل فرمودند» با  قرینه‌ی لفظیِ «فرمودند» در فعل «خاطرنشان فرمودند»، کاملاً ممکن و درست است.

معنا

منظور از خطای معنایی رعایت‌نکردن قواعد معنایی زبان فارسی است؛ یعنی قواعد حاکم بر رابطه‌ها و ساختارهای معنایی میان واژه‌ها و جمله‌ها. در ادامه نمونه‌ای می‌آورم که ابهام دارد:

مهین مثل شهین ترسو نیست.

از این جمله منطقاً این دو معنا برداشت می‌شود:

۱. مهین مثل شهین [که ترسو است] ترسو نیست؛

۲. مهین مثل شهین [که ترسو نیست] ترسو نیست.

همان‌طور که می‌بینید، این جمله نه‌تنها ابهام دارد، بلکه علت ابهام در آن ساختاری است؛ یعنی هر جزئی را در آن بگذاریم، نتیجه جمله‌ای مبهم می‌شود. ساختارِ «الف + مثلِ ب + فعل منفی» خواه‌ناخواه ابهام می‌آفریند.

گونه‌

منظور از خطای گونه‌ای رعایت‌نکردن مرزهای میان گونه‌های زبان فارسی است. البته زبان‌ گونه‌های بسیاری دارد، اما آن‌چه من برای این مبحث مناسب دیدم، گونه‌ی «رسمیِ محترمانه» است؛ زیرا بروز خطا در این گونه را به‌کرّات و از طیف‌های مختلف شنیده‌ام.

برای نمونه، سربازی می‌خواهد به مافوق خود احترام بگذارد؛ ولی دچار خطای گونه‌ای می‌شود و جمله‌ی زیر را می‌گوید:

شنیدم عرض کرده‌اید خدمتتان تشریف‌فرما شوم.

به این دو طیف نگاه کنید:

به‌استحضاررساندن، به‌عرض‌رساندن، معروض‌داشتن، عرض‌کردن، بیان‌‌داشتن، گفتن، خاطرنشان‌کردن، ‌فرمودن

شَرَفِ‌حضوریافتن، شَرَف‌یاب‌‌شدن، مُشَرَّف‌شدن، خدمت‌رسیدن‌، آمدن، تشریف‌آوردن، تشریف‌فرماشدن

در دو سطر بالا، واژه‌های «گفتن» و «آمدن» میانه‌ی طیف خود محسوب می‌شوند. آن‌چه در سمت راستشان آمده فرودستانه و آن‌چه در سمت چپشان آمده فرادستانه است. اگر کسی بخواهد از موضع ضعف و ادب با کسی سخن بگوید، باید از طیف فرودستانه استفاده کند؛ اما همان‌طور که می‌بینید، آن‌چه آن سرباز در مکالمه با مافوقش به‌ کار برده، کاملاً فرادستانه است.

 

3

ویرایش محتوایی

هر نوشته‌ای باید از جهات گوناگون بررسی و بازبینی شود.

یکی از انواع ویرایشی که باید روی متن صورت بگیرد ویرایش محتوایی است. اگر نوشتهٔ مورد نظر داستان باشد، ویراستار محتوایی باید بداند طرح داستان چیست و چه‌طور پیش‌ می‌رود و آیا داستان انسجام کافی دارد؟

یا اگر نوشته‌ای علمی را ویرایش می‌کند از چندوچون مباحث آن اطلاع داشته باشد.

برای ویرایش تخصصی اشراف کامل به موضوع لازم است.

 

چگونه می‌توان یک نوشته را ویرایش کرد؟

فارغ از اینکه وجود یک ویراستار در کنار یک نویسنده ضروری است، لازم است خودِ نویسنده هم نکاتی را در نوشتن متن رعایت کند.

 

15 گام تا یادگیری ویرایش

 

1

نشانه‌گذاری

نشانه‌گذاری شاید ساده به نظر برسد اما بسیار مهم است. گاهی نشانه‌گذاری نادرست یا عدم نشانه‌گذاری باعث می‌شود منظور نویسنده آن‌طور که باید به خواننده منتقل نشود.

جملهٔ معروف «بخشایش لازم نیست اعدامش کنید» را حتماً به خاطر دارید. فقط یک ویرگول می‌تواند مشخص کند که جمله را چه‌طور باید خواند.

برخی علائم رایج در زبان فارسی

 

2

جدانویسی یا پیوسته‌نویسی

طبق نظر دکتر حسن ذوالفقاری، اصل بر جدانویسی کلمات است. هر کلمه که یک واحد معنایی مستقل را تشکیل می‌دهد یا پیوسته نوشتن آن موجب دشواری در خواندن و نوشتن و طولانی و پُردندانه شدن کلمه می‌شود، جدا نوشته می‌شود.

در این مورد بحث نیم‌فاصله هم پیش می‌آید. کلمه‌هایی که در کنار هم یک کلمهٔ مستقل را تشکیل می‌دهند با نیم‌فاصله به هم وصل می‌شوند.

مانند:

دانش آموز: دانش‌آموز

تقسیم بندی: تقسیم‌بندی

ستاره ها: ستاره‌ها

رو به رو: رو‌به‌رو

 

اما کلمه‌هایی را که شیوهٔ نوشتن آن‌ها به‌صورت پیوسته پذیرفته شده است به همان صورت معمول می‌نویسیم.

مانند لبخند، دانشگاه، گلبرگ، خوشحال و…

برای دانستن نکات بیشتر به اینجا سر بزنید.

 

3

املا و تلفظ درست واژگان

یکی از مواردی که کمک می‌کند تا منظور نویسنده بدون ابهام به خواننده منتقل شود املای صحیح واژگان است. گاهی یک اشتباه در تلفظ یا نوشتن کلمه‌ای می‌تواند مفهوم جمله را به سمتی که نباید هدایت کند.

نمونه‌هایی از اشتباهات رایج املایی

گاهی هم کلماتی که در خواندن شبیه به هم هستند اما املای متفاوتی دارند به‌ اشتباه به‌ جای هم به کار برده می‌شوند.

مانند:

 

4

حشوهای زبانی

حشو یا تکرار زائد در زبان به دو شکل مختلف اتفاق می‌افتد.

یک: زمانی که دو کلمه با هم ترکیب شوند که هر دو دارای یک معنی باشند؛ یعنی یکی از کلمه‌ها مفهوم آن‌یکی را در خود داشته باشد. وقتی این کلمه نقش توضیحی نداشته باشد و حذف آن خللی به متن وارد نکند حشو است.

حشو زیبایی نوشته را کم می‌کند.

در نثر فارسی خیلی اوقات حشو می‌بینیم که به دلیل ناآگاهی نویسنده است.

در جدول زیر نمونه‌هایی از حشو را که به‌صورت ترکیب دو کلمه آمده می‌بینید:

 

دو: گاهی ممکن است کلمهٔ زاید به‌صورت ترکیبی به کار نرفته باشد؛ یعنی در یک جمله نشانه یا کلمه‌ای زاید است.

نمونه:

 

5

تنوین

نوشتن یا ننوشتن تنوین در زبان فارسی مسئله‌ای بحث‌برانگیز است.

اما یک قاعدهٔ اصلی و همیشگی وجود دارد که کلمات فارسی تنوین نمی‌پذیرند. بهتر است به‌جای نوشتن آن‌ها با تنوین، قیدهای مناسب بسازیم.

داریوش آشوری می‌گوید:

می‌توانیم عادت‌های دیرینه را کنار بگذاریم و با واژه‌های عربی‌تبار همچون واژه‌های پذیرفته‌شدۀ فارسی رفتار کنیم و به‌قاعدۀ درستِ فارسی از آن‌ها قید بسازیم، چنان‌که نویسندگان فارسی در سده‌های آغازین می‌کردند. برای مثال، به‌جای «تقریباً» بگوییم «به‌تقریب» یا ظاهراً/ به‌ظاهر، سریعاً/ به‌سرعت، دقیقاً/ به‌دقّت، ابداً/ تا ابد، تدریجاً/به‌تدریج و جز آن‌ها؛ بنابراین، خنده‌دار است که از گاه «گاهاً» بسازیم و آن‌گاه آن را «گاهن» بنویسیم. صورت قیدی گاه «گهگاه» است یا «هرچندگاه» یا همان خودِ «گاه» و در زبان گفتار «گاه‌گُدار» و نه هرگز «گاهن»! در یک سدۀ اخیر، با رو کردن نثر فارسی به ساختار اصلی دستوری در فارسی و دوری از کاربرد دستور عربی در فارسی، کاربرد تنوین در نثر فارسی پیوسته رو به کاهش داشته است، امّا عادت‌های دیرینه همچنان چندی را سر پا نگاه داشته است.

 

در جدول زیر نمونه‌های معادل فارسی به‌جای کلمه‌های تنوین‌دار را می‌بینیم:

 

6

ایجاز

یکی از مواردی که نوشته را زیباتر و خواناتر می‌کند ایجاز است.

امروزه که اغلب عادت داریم به پُرگویی و شاخ و برگ دادن به نوشته‌ها، ایجاز و پرهیز از درازنویسی یک مزیت است.

رضا بابایی می‌گوید:

برای این‌که به بیماری درازنویسی گرفتار نشویم، نخست باید نوشتار خود را به محیطی صمیمی برای گفت‌وگو با خواننده تبدیل کنیم و از ادبیات «راقم سطوری» بپرهیزیم. راقم سطور، کسی است که گرایش بیمارگونه‌ای به استفاده از حشو و کلمات اضافی دارد. او آن‌قدر با خواننده‌اش صمیمی نیست که بتواند از کلمۀ «من» استفاده کند و معمولاً ترجیح می‌دهد تعابیری مانند «این‌جانب»، «نگارنده» و «راقم این سطور» را به کار ببرد.

ممکن است که گاهی نویسنده برای توضیح دادن بیشتر موضوع و شفاف‌سازی، ناخواسته در دام زیاده‌گویی بیفتد اما بهتر است آگاهانه به پیرایش نوشته‌اش بپردازد.

برای مثال جملهٔ زیر را بخوانید:

«درازنویسی یعنی نویسنده برای اینکه متن خود را شفاف و واضح بیان کند و منظور خودش را به مخاطب انتقال دهد به‌طوری‌که خواننده کاملاً متوجه مقصود او بشود مدام از عبارت‌های تأکیدی و قید و صفت‌های بیهوده استفاده می‌کند.»

اگر این جمله را با صدای بلند بخوانید، نفستان بند می‌آید.

برای اجتناب از درازنویسی راه‌های مختلفی وجود دارد:

یک:

حذف جمله‌های میان پیوندی

در جملهٔ بالا می‌توان برخی از جملات را بدون این‌که خللی به متن وارد کنند، به‌طور کامل حذف کرد.

«درازنویسی یعنی نویسنده برای این‌که منظور خودش را به مخاطب انتقال دهد از عبارت‌های تأکیدی و قید و صفت‌های بیهوده استفاده می‌کند.»

دو:

تقسیم جملهٔ بلند به چند جملهٔ کوتاه

«درازنویسی یعنی نویسنده برای این‌که متن خود را شفاف و واضح بیان کند و منظور خودش را به مخاطب انتقال دهد به‌طوری‌که خواننده کاملاً متوجه مقصود او بشود مدام از عبارت‌های تأکیدی و قید و صفت‌های بیهوده استفاده می‌کند.»

درازنویسی یعنی نویسنده برای بیان منظور خودش از عبارت‌های تأکیدی استفاده کند. به‌کاربردن قید و صفت‌های زیاد هم منجر به درازنویسی می‌شود.

سه:

حذف عبارت‌ها و کلمات زاید

«داستان زندگی ایوب پیامبر مربوط به مصیبت‌های زندگی حضرت ایوب است و آزمایشی که حضرت ایوب، این پیامبر الهی، در آن شرکت می‌کند.»

داستان ایوب (ع)، به آزمایش‌ها و مصیبت‌های زندگی آن حضرت می‌پردازد.

چهار:

تبدیل جمله‌های معترضه به عبارت‌های بدلی

شاهرخ ایزدان که معلم است و اهل شیراز است این روزها به کار کشاورزی هم می‌پردازد.

شاهرخ ایزدان، معلم شیرازی، این روزها به کار کشاورزی مشغول است.

پنج:

تبدیل کلمه‌ها و عبارت‌های بلند به کوتاه

شش:

تکیه‌کلام‌های نابه‌جا

ببخشید من در زمینهٔ نویسندگی سررشته‌ای ندارم و جسارت می‌کنم و این حرف را می‌زنم. به عقیدهٔ من نویسندگی یک مهارت مهم است.

نویسندگی مهارتی مهم است.

خیلی از این تکه‌کلام‌ها را در زبان گفتار به کار می‌بریم اما در نوشتار ضرورتی ندارد.

مانند:

در این رابطه، به عقیدۀ من، گمان می‌کنم، درواقع، باید بگویم که…، مسلم است و…

 

7

حذف فعل

یکی از راه‌های گریز از درازنویسی حذف کلمات زاید است اما گاهی نویسنده با حذف نابه‌جای فعل به ساختار متن آسیب می‌رساند.

دیروز در باشگاه ورزش و بعد به خانه رفتم.

در این جمله فعل بدون قرینه حذف شده است.

دیروز در باشگاه ورزش کردم و بعد به خانه رفتم.

به قرینۀ فعل «رفتم» نمی‌توان «کردم» را حذف کرد چون از یک جنس نیستند.

گوشت را اضافه و بگذارید بپزد.

گوشت را اضافه کنید و بگذارید بپزد.

بنابراین نمی‌توان فعلی را بدون قرینه حذف کرد چرا که این کار نه‌ تنها به جمله کمکی نمی‌کند بلکه باعث ایجاد ابهام و نارسایی هم می‌شود.

 

8

کاربرد نامناسب افعال معین

اگر دقت کنید در نوشته‌های خیلی رسمی یا متون و نامه‌های اداری استفاده از فعل‌های «می‌گردد، می‌باشد، می‌سازد و می‌نماید» زیاد است. درحالی‌که این فعل‌ها در معنای خودشان به کار نمی‌رود.

فعل گردیدن به معنی چرخش به دور چیزی است. برای مثال زمین به دور خورشید می‌گردد. درست نیست که از آن به‌جای فعل می‌شود استفاده کنیم.

برای مثال:

توصیه می‌گردد که نویسندگان خواندن متون کهن را جدی بگیرند.

توصیه می‌شود که…

می‌باشد از مصدر بودن است اما کاربرد زیادی ندارد و بهتر است از‌ آن استفاده نکنیم.

خدمات این مرکز برای مستمندان رایگان می‌باشد.

خدمات این مرکز برای مستمندان رایگان است.

امروزه از فعل ساختن به‌جای فعل کردن بسیار استفاده می‌شود.

آگاه ساختن دانش آموزان از مسائل بهداشتی وظیفه مربی بهداشت است.

آگاه کردن دانش‌آموزان…

گاهی هم برای پرهیز از تکرار از فعل نمودن به‌جای فعل کردن استفاده می‌کنند.

از شهروندان عزیز تقاضا می‌نماییم که تا حد امکان از وسایل نقلیه عمومی استفاده نموده و موجب افزایش ترافیک نشوند.

از شهروندان عزیز تقاضا می‌کنیم تا حد امکان از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند و موجب افزایش ترافیک نشوند.

شاید بتوان گفت رایج‌ترین کاربرد نابه‌جای فعل استفاده از هست به‌جای است است.

هست به معنی «وجود دارد» نباید به‌جای است به کار رود.

علی در کارگاه است؟

علی در کارگاه هست؟ (وجود دارد؟)

هوا امروز خیلی خوب هست.

هوا امروز خیلی خوب است.

 

9

استفاده از فعل مجهول

فعل مجهول را بیشتر در نوشته‌ها و مقالات علمی می‌بینیم. بهتر است تا جایی که می‌توانیم از فعل مجهول استفاده نکنیم؛ اما قبل از آن بهتر است چنین فعل‌هایی را بشناسیم.

در جمله‌های مجهول فاعل مشخص نیست و مفعول به‌جای فاعل می‌نشیند. معمولاً در این نوع جمله‌ها برای خواننده و مخاطب سؤال ایجاد می‌شود.

پرویز دیروز کشته شد.

چه کسی پرویز را کشت؟

نامه فرستاده شد.

چه کسی نامه را فرستاد؟

در جمله‌های مجهول نهاد یا فاعل وجود ندارد اما گاهی به‌ اشتباه فعل جمله‌ای که فاعل آن مشخص است به‌صورت مجهول نوشته می‌شود.

دزدهای موزه توسط پلیس دستگیر شدند.

پلیس دزدهای موزه را دستگیر کرد.

 

نکته‌های مهم درس توسط معلم گفته شد.

معلم نکته‌های مهم درس را گفت.

 

استفاده از فعل مجهول از زیبایی و صمیمیت متن می‌کاهد و خواننده را دور می‌کند.

 

10

«را»ی مفعولی

«را» نشانهٔ مفعولی است که بلافاصله بعد از مفعول می‌آید. آوردن آن بعد از فعل، نهاد، متمم و ی نکره اشتباه است.

موفقیت شما در این مرحله از مسابقات که نشان از انگیزهٔ بالای شما دارد را می‌ستایم.

موفقیت شما را در این مرحله از مسابقات که نشان از انگیزهٔ بالای شما دارد می‌ستایم.

 

بسته‌ای را برای او فرستادم.

بسته‌ای برای او فرستادم.

 

«را»ی مفعولی باید بلافاصله و بدون واسطه بعد از مفعول بیاید. حتی متمم‌ها و وابسته‌های مفعول هم باید بعد از «را» قرار بگیرند.

 

11

کلمات بیگانه

برای بسیاری از کلمات بیگانه‌ای که در فارسی به کار می‌بریم معادل‌هایی وجود دارد که نوشته را زیباتر و فریباتر می‌کند.

بهتر است این برابرهای فارسی را برای کلمات بیگانه بشناسیم و از آن‌ها در جای مناسب استفاده کنیم.

 

12

توجه به بار کلمات

هر کلمه علاوه بر معنی، با توجه به شرایط زمانی، فرهنگی، تاریخی، موسیقی و حتی شخصیت‌هایی که آن را به کار می‌برند باری هم به دوش می‌کشد.

بنابراین بهتر است برای استفاده از کلمات به معنای لغوی و فرهنگ لغتی آن‌ها اکتفا نکنیم. بعضی واژه‌ها در گذر زمان سمت‌وسو یا رنگ و بوی خاصی می‌گیرند.

رضا بابایی در کتاب بهتر بنویسیم کلمات را فارغ از معنایی که دارند به سه دسته تقسیم کرده:

  • کلمات با بار منفی
  • کلمات با بار مثبت
  • کلمات خنثی

 

این بیمارستان از تجهیزات خوبی برخوردار نیست.

برخورداری بار مثبت دارد بنابراین در جملۀ منفی استفاده نمی‌شود.

بهتر است بنویسیم: این بیمارستان تجهیزات خوبی ندارد.

 

کارهای خیر خودش را با اهداف بلندمدتی که دارد توجیه می‌کند.

توجیه بار منفی دارد. اغلب وقتی می‌خواهیم در مورد کاری منفی یا اشتباه حرف بزنیم و برای آن دلیل بیاوریم از کلمۀ توجیه استفاده می‌کنیم.

بنابراین بهتر است بنویسیم: دلیل کارهای خیری که انجام می‌دهد اهداف بلندمدت اوست.

 

انتظار می‌رود دانش‌آموزان در این مرحله نمرات درخشانی کسب نکنند.

انتظار می‌رود بار مثبت دارد. اتفاقات مثبت سزاوار انتظار هستند و بهتر است در جملات منفی از این کلمه یا عبارت استفاده نکنیم.

بهتر است بنویسیم: احتمال این‌که دانش‌آموزان در این مرحله نمرات درخشانی کسب نکنند زیاد است.

یا

شاید دانش‌آموزان در این مرحله نمرات درخشانی کسب نکنند.

 

13

حرف اضافه

حروف اضافه اغلب به‌ تنهایی معنای مشخصی ندارند و در کنار اسم قرار می‌گیرند و نقش آن را به متمم تغییر می‌دهند.

پس از باران هوای باغ مطبوع شد.

بعد از انقلاب دستاوردهای زیادی داشتیم.

برای خواندن کتاب وقت چندانی نداشتم.

روی این فرش نقش برجسته کار شده.

این کار بدون کمک تو پیش نمی‌رفت.

اگر به حروف اضافه حرف یا اسمی اضافه کنیم اشتباه است.

اشتباه: استفادۀ از وسیله‌های پارک برای همه آزاد است.

صحیح: استفاده از وسیله‌های پارک برای همه آزاد است.

اشتباه: جدای از این‌که این خانه دونبش است، جای پارک خوبی هم دارد.

صحیح: جدا از این‌که این خانه دونبش است، جای پارک خوبی هم دارد.

اشتباه: خطای در امور پزشکی بخشودنی نیست.

صحیح: خطا در امور پزشکی بخشودنی نیست.

 

نکته:

اگر حرف اضافه با کلمۀ بعد از خودش صفت بسازد، اضافه به حرف اضافه نادرست نیست.

مانند:

بی‌صدا: استفادۀ بی‌صدا از بازی‌های کامپیوتر اشکالی ندارد.

 

14

کاربرد نابجای کلمات

گاهی بدون این‌که متوجه باشیم کلمات را در معنای اصلی خود به کار نمی‌بریم.

برای مثال ممکن است کلمات زیر، گاه در معنا یا جای خود به کار برده نشوند:

 

15

عطف‌های بیهوده

عطف بیهوده شاید در گفتار زیبا باشد و آهنگین اما در نوشتار ناپسند است.

عطف بیهوده یعنی چه؟

عده‌ای عطف را راهی برای برجسته‌سازی نوشته می‌دانند (البته اگر از جنبۀ زیبایی‌شناختی و هم‌آوایی به آن نگاه کنیم مشکلی ندارد مانند بند و پیوند، قدر و قیمت، گرفت و گیر و…) و برخی آن را حشو به شمار می‌آورند. عطف بیهوده یعنی عطف دو کلمۀ همسان و هم‌معنا به یکدیگر؛ بدون این‌که فایده‌ای بر آن مترتب باشد.

ازآن‌جا که نوشتن عطف‌های بیهوده کمکی به متن نمی‌کند و موجب درازنویسی می‌شود بهتر است تا جایی که می‌شود از آن‌ها استفاده نکنیم.

مثال:

نویسندگی کاری سخت و دشوار است.

عطف سخت به دشوار، بیهوده است. در این جمله حذف یکی از کلمات سخت یا دشوار نه‌تنها خللی به جمله وارد نمی‌کند بلکه آن را زیباتر و کوتاه‌تر هم می‌کند.

چند نمونه دیگر:

قدرت و توانایی علی مثال‌زدنی است.

اگر سعی و تلاش بیشتری بکنی سال آینده در مسابقات مقام بهتری کسب خواهی کرد.

لازم و ضروری است که این نامه را به دست جناب استاندار برسانید.

احساس عجز و ناتوانی پس از هر شکست، طبیعی است؟

تحولات و دگرگونی در این منطقه بیش‌ازحد تصور بود.

رضا بابایی می‌گوید:

کلاس آنلاین نویسندگی خلاق

نویسنده: زهرا شریفی

 

برای آموزش با جزئیات بیشتر سلسله‌مطالب زیر را بخوانید:

فاصله‌گذاری در نشانه‌گذاری | بخشِ یکُم: نشانه‌های دربرگیر و نادربرگیر

فاصله‌گذاری در نشانه‌گذاری | بخشِ دوم: خطِ‌تیره

122 پاسخ

  1. با سلام. ممنون از مطلب مفیدی که گذاشتید.
    در قسمت 11، کلمات بیگانه، یک غلط نگارشی وجود داره:
    این برابرهای فارسی برای کلمات بیگانه را بشناسیم. بهتر است اینگونه نوشته شود: این برابرهای فارسی را برای کلمات بیگانه بشناسیم.
    بهتر است «را»ی مفعولی بلافاصله بعد از مفعول قرار گیرد.

  2. فوق العاده کمک کننده بود. مخصوصا نکاتی که می تونست راهنمایی برای خود نویسنده باشه. سپاس فراوان🌹

  3. سلام وقتتون بخیر.
    ازتون سپاسگزارم بابت نوشتن این مقالۀ خفن و کاربردی.
    خیلی چیزای قشنگی یاد گرفتم.
    مچکرم ازتون😊💚

  4. سلام و وقت بخیر.
    به نظر شما، مصدرهایی که مرکب هستند باید با فاصله نوشته شوند یا با نیم‌فاصله؟
    مثلا: عبور کردن یا عبورکردن
    چشم‌پوشی‌کردن یا چشم‌پوشی کردن

    و سوال دوم:
    به نظرتان حرف‌های اضافه مثل “به” باید با فاصله نوشته شوند یا با نیم‌فاصله؟
    مثلا:
    به‌سوی یا به سوی؟
    اعتماد به‌نفس یا اعتماد به نفس؟
    به‌یاری خدا یا به یاری خدا؟
    به‌امید یا به امید؟

    1. سلام
      وقت شما هم بخیر دوست گرامی
      بعضی مسائل در ویراستاری مرتبط با سلیقه نوشتاری نویسنده است. اینکه کدوم شکل از این ترکیب‌ها از نظر شما به خواننده کمک می‌کنه روان‎‌تر متن شما رو مطالعه کنه رو در اولویت بگذارید. اما به‌طور معمول بهتر هست نیم‌فاصله اعمال بشه.

  5. سلام. وقت بخیر. هر چقدر از خوبی و مفید بودن مطالب مدرسه بگویم بازهم کم گفته‌ام. دست‌مریزاد. سپاسگزارم. فقط کاش فایل تمام مطالب مثل فایل تشخیص چیست؟ به‌صورت pdf موجود بود. من تمام متن را کپی پیس می‌کنم در صفحه ورد و بعد خودم تبدیل می‌کنم. ممنون استاد عزیز

  6. سلام استادگرامی، وقت بخیر. ممنون بابت اطلاعات مفید این بخش. ابهامی راجع به بخش ۱۴(کاربرد نابجای کلمات) داشتم. آیا منظورتان این است کلماتی که درستون سوم آمده اندنمی توانند معنای صحیح کلمه های ستون اول باشند؟

    1. سلام دوست خوبم وقتتون بخیر. اگر منظورتون بخش 14 هستش که باید بگم ستون سوم همونطور که بالاش هم نوشته شده، معنای غلط واژۀ مدنظر رو می‌رسونه.

  7. سلام و خسته نباشید میگم بهتون، امیداوارم همیشه سالم و سرحال باشین…
    بسیار بسیار آموزنده و کاربردی بود.
    نهایت استفاده رو بردیم
    سپاسگزارم 🙏🏻🙏🏻

  8. بسیار آموزنده و جالب بود
    تشکر،انشاالله هرجایی که هستید سلامت و پیروز باشید

  9. با درود، مطالب‌ بسیار آموزنده است. آیا می‌توانند کتابی کامل در‌رابطه با آموزش ویراستاری را پیشنهاد کنید؟ سپاس‌گزارم حکمت

    1. سلام جناب حکمت
      ممنون از همراهی شما
      کتاب آموزش ویراستاری و درست‌نویسی از آقای حسن ذوالفقاری میتونه پیشنهاد خوبی باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *