معرفی کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم | هنر جستارنویسی و ساختار آن

معرفی کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم

در این مقاله می‌خواهیم با معرفی کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم همراه شما باشیم و با هنر جستارنویسی آشنا شویم. کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم، راهنمایی کامل و جامع است برای کسانی که می‌خواهند جستار بنویسند و طعم نوشتن آزادانه را احساس کنند. ما در این کتاب هنر جستارنویسی ادر لارا، نویسنده‌ی این کتاب را به وضوح مشاهده می‌کنیم و از او نکات ارزنده‌ای راجع به این ژانر ادبی می‌آموزیم.

معرفی کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم

ادر لارا (Adair lara) در این کتاب سعی دارد به ما بیاموزد که چگونه از پیش‌ پا افتاده‌ترین وقایع زندگی‌مان که توجهی را برنمی‌انگیزاند جستار روایی بنویسیم. او به ما می‌آموزد که هنر جستارنویسی فرصتی است برای زیستن و اندیشیدن، برای یافتن معنای زندگی، برای آنکه از بیهودگی‌ها رها شویم و هدفمندتر زندگی کنیم. باری، جستار این امکان را در اختیارمان قرار می‌دهد که رخدادهای زندگی‌مان را مرور کنیم، به شکست‌ها و پیروزی‌هایمان بنگریم و به تغییری که آن‌ها در زندگی‌مان ایجاد کرده‌اند پی ببریم.

کتاب «رها و ناهشیار می‌نویسم» حاصل تلاش‌های چندین و چند ساله‌ی ادر لارا در زمینه‌ی جستارنویسی و خاطره‌پردازی است. او با تکیه بر تجربه‌ای که در طول این سالیان کسب کرده به نویسندگان این ژانر می‌آموزد که چگونه جستار بنویسند و از نوشتن آن لذت ببرند.

اما لازم است پیش از پرداختن به کتاب، تصوری صحیح از جستار روایی و نویسنده‌ی این ژانر داشته باشیم.

جستار روایی نوشته‌ای است به ظاهر ولنگار، نوشته‌ای غیر داستانی که لحن دلنشینی دارد. نویسنده‌ی این ژانر با نگاهی موشکافانه به وقایع و رخدادهای روزمره، سعی در استخراج مفهومی شخصی و تمامیت‌خواهانه دارد. او با بیان داستان‌گونه‌ی واقعه‌ای که تجربه کرده، تحلیل شخصی خود را از آن واقعه ارائه می‌دهد. از سویی دیگر او در گرانیگاه رخدادهای زمانه‌ی خودش ایستاده و با بیان واقع‌گرایانه‌ای که از آن رخداد به مخاطب ارائه می‌دهد، سعی در انتقال حقیقتی خالص را دارد.

تعریف تئودور آدورنو در کتاب «جستار به مثابه فرم» هم جالب توجه است:

«جستار به قلمروهای تعیین‌شده تن نمی‌دهد. تلاشش نه برای رسیدن به دستاوردی علمی است و نه برای خلق اثر هنری. جستار آینه‌ی چیزهایی است که دوست می‌داریم و دوست نمی‌داریم، نه عرصه‌ی نمایش هوش و خرد ما برای خلق اثر از هیچ. حرفش را با قصه‌ی آدم و حوا شروع نمی‌کند. حرفی را که می‌خواهد می‌زند و هر جا که حس کند حرفش کامل شده، نه جایی که دیگر حرفی برای گفتن نمانده، لب فرو می‌بندد.»

الهام شوشتری‌زاده، مترجم کتاب نیز نظری مشابه با تئودور آدورنو دارد. او جستار روایی را به مثابه کودکی گریزپا و سرزنده تصور می‌کند؛ کودکی که مدام در جنب‌وجوش است و بازیگوشی می‌کند. حال اگر قرار باشد آن را محدود کنیم، از خلاقیت و بهره خارج شده و سرزندگی‌اش را از دست می‌دهد.

او در ادامه می‌گوید:

«جستار سبکی یافتنی است و محصول استعداد نیست. فقط باید مسیری را برای رسیدن به آن بپیمایید؛ مسیری که نمی‌توان قدم به قدم آن را پیش‌بینی کرد. و همین نکته به جذابیت جستارنویسی می‌افزاید.»

کتاب رها وناهشیار می‌نویسم چه کمکی به مخاطب می‌کند؟

ادر لارا در این کتاب از ابتدایی‌ترین قدم برای نوشتن یک جستار که ایده‌ی آن باشد آغاز می‌کند و تا مراحل انتهایی آن یعنی سفارش و فروش جستار پیش می‌رود. او با تجربه‌ای که در طول چند دهه ستون‌نویسی و جستارنویسی برای نشریات بزرگ آمریکایی کسب کرده، از تمامی پیچ و خم‌های این ژانر آگاه است. او می‌داند که شاخصه‌ی این سبک از نوشتن، در بی‌قیدی و آزادی آن است. بنابراین قاعده و قانونی برای جستار روایی نمی‌تراشد. بلکه سعی در بیان اصولی دارد که می‌تواند کیفیت نوشته‌ی شما را بالاتر برده و آن را خواندنی‌تر کند.

پربیراه نیست اگر بگوییم که این کتاب به مثابه نقشه‌ای برای جستارنویسان است. هر کدام از بخش‌های آن به مرحله خاصی از نوشتن جستار می‌پردازد و سعی در رفع موانعی دارد که نویسندگان ممکن است در مسیر خود با آن مواجه شوند. به عنوان مثال در نخستین بخش از این کتاب، لارا با تمسک به این نکته از یونگ که «شخصی‌ترین چیزها عمومی‌ترین چیزها هستند» به ما می‌فهماند که بهترین مایه برای نوشتن جستار، نوشتن از خود است و لزومی ندارد که برای یافتن آن خارج از خود را جستجو کنیم. بنابراین در هنر جستارنویسی ادر لارا معقتد است فرقی ندارد که نویسنده‌ای حرفه‌ای هستید یا غیرحرفه‌ای، در هر صورت می‌توانید از توصیه‌های این کتاب برای بهتر شدن نوشته‌ی خود بهره‌مند شوید.

 

ساختار کتاب 

کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم در چهار بخش طراحی شده است. بخش نخست به نوشتن جستار روایی می‌پردازد. در این بخش می‌آموزیم که عناصر جستار موفق چیستند و چگونه باید آن‌ها را در جستار خود به کار ببریم.

برخی از عنوان‌های این بخش عبارتند از:

  • کوتاه نگهش دارید
  • پرسشی که جستارتان را پیش می‌برد
  • موضوع دارید اما دیدگاه هم دارید؟
  • چگونه دیدگاه پیدا کنیم؟
  • جستار را بسازید
  • شهودتان را بنویسید
  • چگونه از تله استفاده کنیم؟

در دومین بخش، نویسنده از تکنیک‌هایی صحبت می‌کند که به بهتر شدن هر چه بیشتر متن جستار کمک می‌کند. از رعایت لحن و تصویرسازی گرفته تا بازنویسی و توصیه‌هایی روانشناسانه در باب جستار.

عنوان‌های زیر بخشی از مطالب این فصل هستند:

  • مراقب لحن باشید
  • صدا صدای خودتان است
  • از حواس پنجگانه استفاده کنید
  • هر روز بنویسید
  • راه و رسم هم‌نویسی
  • از پیش‌نویس فاصله بگیرید

بخش سوم به خاطره‌پردازی اختصاص دارد. در این بخش می‌آموزیم که چه ایده‌ای برای نوشتن خاطره مناسب است و چه قالبی برای نوشتن خاطره کارآمد است.

عناوین این فصل عبارتند از:

  • آیا ایده شما خوب است؟
  • تحقیق کنید
  • رخدادهای کلیدی را مشخص کنید
  • قوس روایی را تقویت کنید
  • استفاده از روایتگری
  • از دیالوگ استفاده کنید

و در بخش چهارم، نویسنده به انتشار اثر می‌پردازد. این بخش دربردارنده‌ی توصیه‌هایی در مورد یافتن بازار و جذب ناشر برای چاپ جستار و خاطره‌ است.

بخشی از عناوین این فصل عبارتند از:

  • یافتن بازار
  • چطور ناشر را مجذوب کنید
  • کارگزار ادبی پیدا کنید
  • آیا خوب است کتابتان را خودتان منتشر کنید؟
  • با پاسخ منفی چگونه برخورد کنیم؟

نکاتی در مورد لحن کتاب

نکته‌ جالبی که هنگام خواندن این کتاب دستگیرم شد آن بود که لحن شوخ و سرزنده‌ی نویسنده و شیوه‌ی شروع و پایانی که در بیان مطلب‌هایش به کار برده، اجازه‌ی کنار گذاشتن کتاب را به مخاطب نمی‌دهد. این هنر جستارنویسی ادر لارا را نشان می‌دهد. هر فصل این کتاب ساختاری مانند جستار روایی دارد؛ نویسنده تجربه‌ی شخصی خود را بیان می‌کند و سپس درسی از آن استخراج می‌کند. اگر چه ترجمه‌ی بی‌نقص الهام شوشتری‌زاده نیز در انتقال مفهوم کتاب بی‌تاثیر نیست.

در ادامه بخش‌هایی از کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم را مرور می‌کنیم:

  • نوشتن کاری نیست که آسوده و راحت انجامش بدهی. این‌طور نیست که در باغی بنشینی و پرنده‌ها بالای سرت آواز بخوانند. با قلب گرمت شروع می‌کنی و حقیقت را، به هر شیوه‌ی بی‌قاعده ممکن، روی کاغذ می‌آوری. بعد، چشم سرد و بی‌عاطفه‌ات را باز می‌کنی. چشم سرد می‌داند مطلبت باید جایی شروع شود، جایی تمام شود و در این فاصله، نوعی حس پیشروی به خواننده بدهد. می‌داند اولین پیش‌نویس احتمالاً بی‌نظم و درهم‌ریخته و تناقض‌آمیز است.
  • جستار، مثل خاطره‌پردازی، قصه‌ای احساسی است. قاعده این است: «اگر ردی از احساس در راوی نباشد، در خواننده هم هیچ احساسی برانگیخته نمی‌شود.» مثلاً می‌گویید خانه‌تان سوخته و پیانوی استاین‌وِی و آلبوم‌های عکس‌های بچگی‌تان در آتش، نیست و نابود شده‌اند. اگر احساسی در شما نبینیم، ما هم چیزی حس نمی‌کنیم. قصه چیزی نیست جز تصویرهایی که احساس به آن‌ها ضمیمه شده.
  • نویسندگان حرفه‌ای نوشته‌هایشان را بیشتر از کم‌تجربه‌ترها بازبینی می‌کنند، نه کمتر. به قول توماس مان «نویسنده کسی است که نوشتن برای او، در مقایسه با آدم‌های دیگر، سخت‌تر است.» حتی بهترین نویسنده‌ها هم اثرشان را بارها و بارها بازنویسی می‌کنند تا راضی شوند.

سخن پایانی

در معرفی کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم از دیدگاه نویسنده‌ی کتاب راجع به هنر جستارنویسی برای شما گفتیم و ساختار کتاب را طبق هنر جستارنویسی ادر لارا برایتان شرح دادیم. اگر قصد دارید که شیوه‌ی نوشتن جستار روایی را بیاموزید یا خاطره‌پردازی کنید، مطالعه‌ی این کتاب را به شما توصیه می‌کنم. در نظر داشته باشید که خواندن نمونه‌های جستار روایی که نشر اطراف آن‌ها را به چاپ رسانده نیز می‌تواند در شناخت بیشتر و بهتر شما از این ژانر موثر باشد.

اگر برای شناخت بیشتر جستار و جستارنویسی مشتاق هستید، مطالعه‌ی مقاله‌های زیر را به شما پیشنهاد می‌دهیم:

این هم مثالی دیگر: چهار جستار روایی | مرور کتاب و گزیده‌هایی از آن

نوشتن جستار | تحلیل جستارهای کتاب درهای نیمه‌باز

نگاه دیگری به جستار و جستارنویسی | عمل‌گرایی و سماجت در نویسندگی

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *