آیا من استعداد نویسندگی دارم؟
اینکه بفهمی استعداد انجام دادن کاری را داری، مثل رسیدن پیام واریز پول قلمبه به حساب بانکیات کیفورکننده است! خیالت راحت میشود، اعتمادبهنفست بیشتر میشود و شروع میکنی به دنبال راههایی میگردی تا آن را خرج کنی.
اما وقتی ندانی استعدادی در کار هست یا نه، به وسواسِ انجام دادن دچار میشوی؛ یعنی هر بار که میخواهی کاری انجام دهی ذهنت یکقدم به عقب برمیدارد و از تو سؤال میکند: «واقعاً میتونی انجامش بدی؟ مگه استعدادشو داری؟»
حالا برویم سراغ یکی از کارهایی که اغلب مردم به وسواسِ انجام دادنش دچارند؛ یعنی نوشتن.
«آیا من استعداد نویسندگی دارم؟»
پرسیدن این سؤال در عصر اینترنت که هر کسی را به نحوی درگیر نوشتن کرده، چندان عجیب نیست.
حالا هزاران نفر از آدمهای عادی که شاید هیچوقت در زندگیشان دغدغۀ خوب نوشتن نداشتهاند، به نویسندگانِ ناگزیر تبدیل شدهاند، چون مجبورند در فضای رسانههای دیجیتال فعالیت کنند، مجبورند با دوستان و مشتریانشان ارتباط نوشتاری برقرار کنند، مجبورند با نوشتن آشتی دوباره کنند تا بتوانند گلیم خود را از آبِ فراگیرِ عصر جدید که بیراه نیست اگر آن را عصر محتوا بنامیم، بیرون بکشند.
اگر این سؤالی است که به بخشی از دغدغۀ تو هم تبدیل شده، میتوانی به سؤالات آزمون زیر جواب بدهی تا به این بهانه دربارۀ استعداد نویسندگیات، بیشتر با هم حرف بزنیم.
با جواب دادن به سؤالات این آزمون با هم در یک نقطۀ مشترک قرار میگیریم و دنیای نویسندگی را از ارتفاع بالاتری از آگاهی تماشا میکنیم.
آزمون سنجش استعدادیابی نویسندگی
- وقتی به عنوان «نویسندۀ حرفهای» برخورد میکنی، چه تصویری در ذهنت ساخته میشود؟
الف: کتابخانهای پر از کتاب
ب: فردی مشهور با هوادارانی پروپاقرص
ج: خلوتگزینی تنها و غرق در فکر
- نوشتن یک متن خیلی سادۀ سیصدکلمهای چقدر برایت طول میکشد؟
الف: کمتر از یک ساعت
ب: کمتر از ده دقیقه
ج: بیشتر از یک روز
- چه مواقعی در تخیل کردن قویتر هستی؟
الف: وقتی خوشحالم
ب: هرزمانی میتوانم تخیل قوی داشته باشم
ج: اصلاً نمیتوانم خیالبافی کنم
- چه موقع میتوانی شغل فعلیات را برای نوشتنِ تماموقت ترک کنی؟
الف: بعد از فروش خوب کتابم
ب: در اولین فرصت ممکن
ج: سعی میکنم نوشتن را بهعنوان فعالیتی جانبی حفظ کنم
- چقدر ایده برای نوشتن در ذهن داری؟
الف: یک تا چند ایدۀ مختصر
ب: حجم زیادی از ایدههای متفاوت
ج: عموماً ایدهای ندارم
- بهترین و بالاترین منفعت نویسنده شدن برای تو چیست؟
الف: شهرت و پول
ب: لذت نوشتن
ج: رسیدن به آزادی فردی و رها شدن از زندگی کارمندی
- کدام گزینه بیشتر تو را به هیجان میآورد؟
الف: طبیعت
ب: کلمات
ج: مردم
- هرروز چقدر مینویسی؟
الف: کمتر از 100 کلمه
ب: بیشتر از 1000 کلمه
ج: بین 100 تا 1000 کلمه
- دوست داری تنهاییهایت را با چه چیز پر کنی؟
الف: دیدار با دوستان یا خانواده
ب: فقط نوشتن و خواندن
ج: رفتن به دل طبیعت
- فکر میکنی آدم خلاقی هستی؟
الف: نمیدانم
ب: البته. خیلی زیاد
ج: مطلقاً نه
- قرار است برای روزنامهای مقاله بنویسی. قبل از هر کاری چه میکنی؟
الف: اول حسابی تحقیق میکنم ببینم مقاله دربارۀ چیست و بعد شروع به نوشتن میکنم
ب: سریع دستبهکار میشوم
ج: ساعتها و شاید روزها فکر میکنم چطور بهتر بنویسم
- در زمان بیکاری به انجام چه کاری تمایل بیشتری داری؟
الف: تفریحات مختلف
ب: فقط نوشتن و خواندن
ج: خوابیدن و استراحت کردن
- بالاترین حدی که در دنیای نویسندگی به آن فکر میکنی کجاست؟
الف: جایی مناسب با اندازهای که برای آن تلاش میکنم
ب: حدومرزی ندارد
ج: اصلاً به آن فکر نکردهام
- قرار است با کسی مصاحبه کنی. قبل از هر کاری چه میکنی؟
الف: از قبل سؤالات را آماده میکنم
ب: به خلاقیتم اعتماد میکنم و همانجا سؤال میپرسم
ج: ترجیح میدهم این کار را نکنم
- آیا غالباً این احساس را داری که نوشتن برایت راحت است؟
الف: گاهی اوقات
ب: همیشه
ج: هیچوقت
نتیجۀ آزمون استعدادیابی نویسندگی
جواب سؤالها را چک کنید و ببینید چند پاسخ به سؤالات الف و چند پاسخ به سؤالات ب و ج دادهاید؟
بیشترین پاسخ مربوط به کدام دسته است؟ الف؟ ب؟ ج؟
اگر بیشترین پاسخ الف است:
شما نویسندۀ با استعدادی هستید:
لازم است هیجانات و احساسات روزمرهتان را به متن مکتوب تبدیل کنید. بر بیشتر و منظمتر نوشتن تمرکز کنید. بیشتر بخوانید و آموختهها را به زبان خود تبدیل کنید و دربارهشان بنویسید.
اگر بیشترین پاسخ ب است:
شما نویسندۀ با استعدادی هستید:
لازم است هیجان و اشتیاق نوشتن را در خودتان کنترل کنید. دامِ ایدههای رمانتیک یا اشتیاق از بند رها شده برای هر کاری میتواند خطرناک باشد. برای کنترل هیجان، بهتر است بیشتر و بیشتر بنویسید و نوشتههایتان را منتشر کنید تا بقیه هم آنها را ببینند.
اگر بیشترین پاسخ ج است:
شما نویسندۀ با استعدادی هستید:
لازم است هیجان و اشتیاق نوشتن را در خودتان پرورش بدهید. ترس را کنار بگذارید. با دودلی و تردیدهای مداوم بجنگید تا بتوانید مسیر نوشتن را هموارتر کنید.
استعدادیابی توهمی بیش نیست. ما همه نویسندهایم.
خب. حالا که به قول آن هندلی متوجه شدی «همه نویسندهایم» برویم سراغ چراییِ ماجرا.
چرا داشتن استعداد در نویسندگی مهم نیست؟
تابهحال راجع به آتشفشانِ خاموش چیزی شنیدهای؟
آتشفشان خاموش آتشفشانی است که در حال حاضر فوران نمیکند اما احتمال فوران آن در آینده وجود دارد.
میشود چنین اصطلاحی را دربارۀ استعداد نویسندگی همۀ آدمها هم گفت.
همۀ ما مثل آتشفشانهایی خاموش هستیم که استعداد نویسندگی را در دل خود داریم. احتمال فوران کردن و تبدیل شدن به نویسندهای حرفهای، برای همۀ ما وجود دارد.
ما قدرت حرف زدن داریم پس قدرت نوشتن هم داریم.
چون نوشتن، چیزی جز حرف زدن روی کاغذ نیست. درواقع نوشتن، شکلِ تغییریافتۀ حرف زدن است.
وقتی حرف میزنیم باید حروف را طوری کنار هم بگذاریم که پیام خود را برسانیم و دستور زبان را رعایت کنیم. اغلب هم سعی میکنیم زیبا و دلنشین حرف بزنیم. نوشتن هم همین است بهاضافۀ اینکه این حروف را قرار است بهصورت نشانگرهای چاپی روی کاغذ یا صفحۀ مانیتور کنار هم بچینیم.
میگویند فعالیت آتشفشانی باعث میشود سنگهای مذاب به بیرون افکنده شود و همین کار باعث پیدایش کوههای آتشفشانی میشود. فعالیت نوشتن هم همینطور است.
شما اطلاعات و داراییهای ذهن خود را مانند افکاری مذاب بیرون میریزید و بهمرورزمان، به مهارتی سخت، عظیم و دوستداشتنی مانند کوهی قابلاتکا دست پیدا میکنید.
مسئله بر سر عمل کردن است. دستبهکار شدن و مدام فعالیت کردن. آتشفشانی که خاموشی را پس میزند و به هویت اصلیاش برمیگردد؛ به فعالیت کردن، به نوشتن و منتظر پیدا شدن استعداد یا نیروی عجیبوغریب نماندن.
نوشتن یکجور مهارت است
هر چه بیشتر درگیر نوشتن شویم، عضلات نویسندگی ما بیشتر رشد میکند و میتوانیم انتظار داشته باشیم که بهمرورزمان به نویسندهای ظریفاندیش و چیرهدست تبدیل شویم.
وقتی ساعاتی از هرروز را صرف نوشتن میکنید، نویسنده شدن گریزناپذیر است
و دقیقاً به همین دلیل نگرشِ «نویسندۀ ذاتی» میتواند از بیخ و بن اشتباه باشد. ممکن است عدهای استعداد نوشتن را بیشتر از سایرین داشته باشند اما این تنها نقطۀ شروع است.
مثل این است که دوندهای برای طی کردن مسیر، همۀ ابزارهای لازم مثل کفش خوب، لباس مناسب، قد و وزن ایدهآل را داشته باشد اما برای اینکه به خط پایان برسد لازم است پا در راه بگذارد، تلاش کند، بدود و لحظهای از پا ننشیند تا به موفقیت برسد.
کسی هم که استعداد ذاتی برای نوشتن دارد و میتواند سادهتر از دیگران دست به قلم ببرد و بنویسد، اگر تلاش مداوم را سرلوحۀ کارش قرار ندهد همین استعداد اولیه را هم میتواند بخشکاند و از بین ببرد.
اتفاقاً گاهی شرایط برای نویسندههای نوپا یا کسی که گمان میکند استعداد و مهارت لازم را ندارد، خیلی بهتر است. این فرد آگاهانهتر تلاش میکند. اصلاً بیشتر و بهتر از بقیه مسیر نویسندگی را طی میکند و برای جبران ندانستهها و نداشتههایش به دوندهای خستگیناپذیر بدل میشود.
پس بهتر است همینجا توهمات استعداد داشتن یا نداشتن را کنار بگذاریم.
درگیر کشف استعداد ماندن، بهترین دلیل برای اهمالکاری و از زیر کار در رفتن است
مثل فردی که میخواهد لذت سفر کردن به کشور محبوبش را بچشد، به هر طریقی شده زبان مردم آنجا را یاد میگیرد، با فرهنگ آن کشور آشنا میشود و هر آنچه لازم است تا خودش را در قلب این کشور بهتر جا کند، انجام میدهد. نوشتن هم همین است.
باید زبانش را یاد گرفت، دل به دل آن داد و فرهنگ نوشتاری را از بیخ و بن یاد گرفت تا بتوان هرچه بهتر در عصر نویسندگی حاضر شد و نوشتههای خود را جزئی از قلب این عصر دید.
در عصر نویسندگی، نوشتن قاعده است نه استثنا
یکوقتهایی ما حق انتخاب داریم. اجباری در کار نیست. کاری را یا انجام میدهیم یا برای همیشه پروندهاش را در ذهنمان میبندیم.
زمانهایی هم هست که اجبار داریم. نمیتوانیم قضیه را ساده بگیریم یا با خیال راحت از کنارش رد شویم.
نوشتن در دنیای امروز اجبار است نه انتخاب.
مگر اینکه انتخاب کنیم در فضای دیجیتال حضور نداشته باشیم، از رسانههای جدید استفاده نکنیم، از دنیای ارتباطات فاصله بگیریم و بهنوعی به غارنشینی پناه ببریم.
با اهمیتی که نوشتن دارد و اغلب ما بر آن واقف هستیم، بهتر است وقتی را برای کشف استعداد و این توهمات صرف نکنیم. بهجای آن میتوانیم به راههایی فکر کنیم که میتواند این مهارت را در ما تقویت کند.
میتوانیم به این فکر کنیم که چطور میشود دامنۀ لغات خود را افزایش دهیم تا پیامی که در ذهن داریم را به زیباترین و شیواترین حالت ممکن منتقل کنیم.
میتوانیم به این فکر کنیم که چطور استعارهسازی و استفاده از تمثیل و قیاس و سایر آرایههای ادبی را یاد بگیریم تا شیرینتر بنویسیم.
میتوانیم مفهومپردازی را یاد بگیریم تا مخاطبپسند و کنجکاویبرانگیز بنویسیم بهطوریکه نوشتههای ما برای خواننده درگیری ایجاد کند.
وقتی به این موضوعات فکر میکنیم، دغدغههای سادهای مثل استعدادیابی را کنار میگذاریم و حالا میتوانیم با خیالی آسوده به دنبال ماجراهای واقعی و البته جذابتر برویم مثل:
- یادگیری اصول درست خواندن
- افزایش ساعات مطالعه کردن
- تمرین و تکرار روزانه
- آشنایی با عادتهای نویسندهساز
- تمرین کلمهبرداری مداوم
- یادگیری مهارتهای ارتباطی
نوشتن، عقبگردی آگاهانه است
وقتی قلم را روی کاغذ میگذاری تا بنویسی، یا وقتی دستهایت دکمههای کیبورد را لمس میکند، تو به دنیای ذهنی خودت عقبگرد میکنی و از آنچه تا پیش از این لحظه در آن ذخیره کردهای، برمیداری تا بتوانی بنویسی.
- به دنیای کلمههایی که برای خودت ساختهای برمیگردی
- به دانش و اطلاعاتی که برای نوشتن جمعآوری کردهای
- به عقاید و باورهایی که سالهاست در تو ریشه دواندهاند
- به حرفهای ناگفتهای که مجالی برای گفتنش پیدا نکرده بودی
- به هزاران ماجرای ریزودرشتی که در ذهنت تلنبار شده و امروز مجال پیدا کردهای تا آنها را به استعارههایی دوستداشتنی تبدیل کنی تا منظورت را شفافتر بنویسی.
پس نوشتن این نیست که پیش بروی و گنجی از استعداد و توانمندی را که در سر راهت قرارگرفته با زیرکی برداری و طعم یک عمر نویسنده بودن را مزهمزه کنی.
برای نوشتن باید یکقدم به جلو و چند قدم به عقب برداری. باید با مطالعه کردن یکقدم بهپیش بروی و چند قدم عقبگرد کنی تا این خواندهها را با دانستههای قبلی درآمیزی تا بتوانی محتوای نوشتاری تولید کنی.
باید دفترچهای به همراه داشته باشی و به جلو حرکت کنی و هرلحظه و هرجا تمرین کلمهبرداری کنی و بعد، چند قدم به عقب برداری تا این کلمهها را بین افکار و عقایدت جا بدهی.
باید به جلو حرکت کنی و دنیا و اتفاقاتش را ببینی و بعد چند قدم به عقب برداری تا این اتفاقات را با آنچه تا به امروز تجربه کردهای درآمیزی تا بتوانی هضمش کنی و نتیجه را بهصورت یک متن درآوری.
نوشتن یک نیروی الهام و استعدادی ذاتی نیست که پایی برای دویدن به سمت قلههای موفقیت و شهرت به تو بدهد. سالها دوندگیهای پیش و پس لازم است تا این مهارت را در خودت پرورش بدهی.
نویسنده: ناهید عبدی
91 پاسخ
سلام
ممنونبابت مطالبتون
من به نوشتن علاقه زیادی دارم و تنهایی هامو باهاش پر میکنم اگه از کسی یا زندگی دلخور باشم تنها چیزی که انجام میدم نوشتنه و اروم میشم هربار متن هام احساس میکنم بهتر و خواندنی تر شدن گاهی هم نمیتونم بنویسم احساس میکنم موضوع سخته واگه بنویسم خوب در نمیاد من امسال نهمم و انتخا ب رشته دارم نمیدونم برم دنبال نویسندگی یا تجربی و حلیات در این مورد کمکم کنید
سلام دوست عزیز
شما میتونید در کنار نوشتن به درس خوندن هم ادامه بدید. این دو موضوع هیچ منافاتی با هم نداره. حتی نویسندگی میتونه به درس خوندن و یادگیری شما کمک کنه.
متن فوق العاده ای بود. خیلی ممنونم ازتون
فقط اینکه بنظرتون بدون تحصیلات آکادمیک و اینکه بخواهیم همه اصول نویسندگی رو بدونیم میشه نوشت؟؟
دقیقا مثل فردی که بازیگری خیلی خوبی داره و اصلا درس دانشگاهی نخونده ،فقط چیزی رو که بلده به اجرا میذاره.
چون احساس میکنم اصول نوشتن و مفهومش رو اگر خودمون خلق کنیم خیلی جواب بده
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحالیم که با ما همراهید.
دربارۀ اصول نویسندگی کتابهای آموزشیِ معتبر و قوی زیاد هست. تعدادی از اونها رو ما در لیست زیر برای شما معرفی کردیم.
صدها کتاب آموزش نویسندگی در ۱ فهرست
این کتابها دانشگاهی نیستند و مخاطب عمومی دارند.
متاسفانه در ایران برای نویسندگی سطح تحصیلی دانشگاهی در نظر گرفته شده. مگر زبانشناسی که کلا بحث روی ساختارشناسی زبان هست تا اصل نوشتن. علاوه بر این، نوشتن و نویسندگی به جز اشتیاق، تمرین، جدیّت و مطالعه و استمرار، چیز دیگهای نیاز نداره و همین باعث میشه همه بتونن نوسنده باشن.
نظر شما هم کاملا درسته. مفهوم نوشتهها با اون چیزی که ما خلق میکنیم شکل میگیره.
سلام
ممنونم واقعا بهم کمک میکنید
فقط یه چیزی این تست استعداده من ۵ تا الف داشتم ۵ تا ب و ۵ تا ج
آخر نفهمیدم نتیجش چیه😐
دوست عزیز
اگر دقت کنید نتایج یکسان هستند.
دوستانی که قصد کسب درامد از نویسندگیشون رو دارند این جمله سرچ کنن :
paid to write
بقیشو خودتون کم کم میفهمین … منم زیاد نمیدونم ولی ایده های خوبین ..
فقد اگر بشه که مارو راهنمایی کنید که چجوری عضو کانون نویسندگان ایران بشیم ممنون میشم ازتون
سلام.
وقت بخیر
با جستجو در اینترنت شاید به پاسخ سوالتون برسید.
خب اگر سالهاست مینویسیم و دیده نمیشه چه فایده ای داره…ما هر روز تمرین میکنیم ولی تهش که چی؟
سلام به شما پناه عزیز
خب، باید برای یادگیری شیوههای ارائه کار وقت بذارید.
پیشنهادم اینه که این مطلب رو بخونید. بعد از سوالی داشتید با جزییات برای ما بنویسید:
آموزش تولید محتوا
عالی بود حالا فهمیدم که چقدر تو این زمینه با استعدادم جواب سوالاتتان را بیشتر ب دادم
کامل نبود من بیشتر جوابام گزینه های (ب )بود اما گزینه ای براش نداشت😕😕
سلام
وقت بخیر
اگر مجدد دقت کنید گزینه موردنظرتون رو پیدا میکنید.
هرچند که نکتۀ این آزمون چیز دیگه است.
قلم یعنی اقبال پیشانی نوشت دفتر یعنی نوشتن اتفاقات زندگی ونویسندش خدای خوبی ها خدای که خالق زمین است واوست بهترین نویسنده است
سلام من عاشق نویسندگی هستم حتی اگه کتابی که دارم برای چاپ کردنش تلاش میکنم چاپ نشه ادامه میدم. و ممنون بابت سایت خوبتون .
اما چطور میتونم نوشته هامو بهتر کنم؟من درباره فردی عاشق مینویسم ک معشوقه اش سال ها رفته و او با خاطراتش زندگی میکنه. چه باید بکنم برای بهتر کردن متن هام؟؟!
درود بر شما دوست عزیز
چقدر عالی
بهتون پیشنهاد میکنم این مطلب رو بخونید:
https://madresenevisandegi.com/5441/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%80-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%88%DB%8C%D9%85%D8%9F-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84/
بسمه تعالی
نویسندگی دریایی به حد و حصری است که ما علاقه مندان نوشتن، سوار بر قایق کلمات و واژگان نشسته ایم و هرکس قایق خود را دارد،
هر کس پارویی منحصر به فرد دارد پارویی متشکل از جنس تخیلاتش و نحوه ی پارو زدنش به شیوه ی بیان آن تخیلات بستگی دارد.
شاید سالیان سال در این دریا باشی و ساحل مقصد را نبینی و این خودش از ویژگی های این دریای سحرآمیز است اما هر لحظه ی این گشت و گذار می تواند بسیار لذت بخش باشد حتی طوفان هایش.
نوشتن می تواند راهی برای فرار از زندگی ناملایم امروزی باشد و بال کشیدن به دنیای دوست داشتنی رویا ها،دنیای با قوانینی که هر کس برای خودش تعیین می کند و انسان هایی که او دوست دارد در دنیایش حضور داشته باشند نه آن کسانی که مجبور است آن ها را ببیند.
شاید از بیرون کار سخت و دشواری به نظر برسد اما تا قایق خود را نسازی و پاروی دوست داشتنی ات را مجسم نکنی از حال نویسندگان بی خبری.
سلام
من يك فرد به شدت تنبل هستم، انسان كتاب خوانى هم نبودم.البته هنوز هم نيستم
اما از زمانى كه يك رمان بلند خوندم،كه سه سالى ميشه،خيلى به نويسندگى علاقه مند شدم
تا يه جايى هم نوشتم اما درست از وقتى كه با اقوام كه بيشتر هم سن و سالان خودم هستن گفتگو كردم دچار شك و ترديد شدم.از اون بدتر اينكه نقد هاى متفكران ايرانى رو راجع به برخى رمان ها شنيدم يا خواندم،كلا به اصل داستان نويسى دودل كه چه هزاردل شدم.اينكه فلان رمان شيطان پرستيه يا واو به واوش از كتاب فلان فرقه است و غيره
من تو يه خانواده ى تقريبا مذهبى بزرگ شدم
البته خيلى وقته كه ديگه از خدا دورم يعنى حداقل خودم اينطورى فكر ميكنم
ولي از طرفي وقتى ميل به انجام گناه بر نوشتن غلبه پيدا ميكنه يه كسى هميشه با منه و ميگه
بابا نوشتنو وللش حالا كى حوصله نوشتن داره
برو تو اينترنت حالشو ببر.
و من ميدونم اين افكار كار شيطان،چون خدا هيچوقت بنده خودشو براي رهايي از گناه به سمت يه گناه ديگه هدايت نميكنه.
اگه ممكنه كمكم كنيد لطفا
سلام.من میتونم به جرات بگم نویسنده مطرح شهرستانم هستم.در حالی 15سال بیشتر ندارم.من مطمئن شدم که میتونم بنویسیم.و تا به الان حدود 3 رمان شروع به کار کردم.اول و آخر رمان ها هم میدونم چین،اون وسط هم مینویسم ولی دسته بندی نمیتونم بکنم میشه لطفا کمکم کنید؟
خیلی دوست دارم نویسنده بشم گاهی اوقات ی رمان نصفه کاره نوشتم ولی خیلی دوست دارم یک نویسنده واقعی بشم شبا حتی گاهی موقعه ها به نویسنده شدن فکر میکنم عاشق کتاب خواندن هم هستم رمان هم خیلی میخونم
کارت رو ادامه بده منم مثل توام
سلام دوستان.
من سیزده سالمه و همین دیروز در بخش داستان نویسی جشنواره بزرگ اسوه حسنه بین نه هزار شرکت کننده مقام سوم رو کسب کردم.
خوشحالم که پا درون همچین رشته ای گذاشتم و امیدواذم تا اخر عمرم بنویسم
دانیال جان از اینکه تونستی درسن 13سالگی همچین مقامی رو بیادی خوشحالم
سلامی به گرمی خورشید و سردی دانه های برفی
ذکر قدردانی بابت این سایت که مردم راترغیب به نوشتن می کند.
امانوشتن تا نوشتن کاملا متفاوت است و تست های این سایت برای نوشته های روزمره و معمولی است و بیشتر جنبه ی سرگرمی دارد
به هر حال مفید بود و نکته های مثبتی هم داشت.
مثل دادن اعتماد به نفس و انگیزه به کسانی که ذوق بیشتری برای نوشتن دارند.!
سلام خسته نباشید. ببخشید به نظر شما کودکان ونوجوانان هم میتوانند نویسنده باشند؟
راستش من یک نوجوانم وبه همراه دوستم داستان مینویسیم. اما همه میگویند ما در آینده کاره ای نمیشویم.
حتی روزی از بس که تمسخر هارا شنیدیم تصمیم گرفتیم نویسندگی را رها کنیم . اما خوشحالم که اکنون مانند قبل شده ایم وداستان می نویسیم.
حتی دیگر مسخره کردن مردم برایمان اهمیتی ندارد.
سایتتون فوق العاده است
مینویسم مینویسم و از نوشتن خسته نمیشوم حتی اگر هیچ وقت نوشته هایم دیده نشود…
تنها همدمِ من یک دفتر است با ورقه های بی جان..که از نوشته هایِ من جان میگیرند…نویسندگی آرامشی بی نهایت به هر انسانی میدهد♡
منم همینطور
سلام من عاشق نویسندگی هستم.یه دهه شصتی که تموم سرگرمیش خلاصه میشد در یک دفترچه..شاید نوشته هایم برای هر کسی لذت بخش نبود اما من با آن نوشته ها به ارامش میرسیدم و الان که اون نوشته ها و خاطرات را مرور میکنم آهی میکشم و میگویم یادش بخیر…..خیلی دلم میخواد بنویسم و نوشته هام رو به نمایش بگذارم ولی نمیدانم از کجا شروع کنم
درود بر شما
مطالعه این لینک حتما به شما کمک خواهد کرد.
نقشه راه نویسندگی و تولید محتوا
چگونه میتونیم نویسنده رمان بشیم گرچه رشته درسی ما به نویسندگی مرتبط نیس؟
درود بر شما طیبه عزیز
با تمرین و روزانه نویسی و مطالعه مستمر در این زمینه.
به نظر من باید از جاده نوشتن بروی تا به مقصد یادگیری برسی و چون یادگیری را پایانی نیست لابد جاده نوشتن هم آخر ندارد. برای همین است که من هم بعد از سال و اندی بالاخره شروع کردم به نوشتن و سایت خودم را راه انداختم تا قدم در راه بی پایان یادگیری گذاشته باشم. خوشحال میشوم به من هم سری بزنید
saeedworld.ir
من نویسندگی رو خیلی دوست دارم