کارگاه طنزنویسی قسمت 4
سوژه و جواهر
یکی از موضوعاتی که معمولاً ذهن نویسندگان را به خود مشغول میکند سوژه است.
یک سوژه خوب، جواهر است اما زمانی ارزنده میشود که بهدست جواهرساز بیفتد. کسی که بتواند درست و صحیح آن سوژه را پرداخت کند. اگر الماس ارزشمندی را به دستان آدمی ناشی بسپاریم آنفرد ارزش الماس را با تراش نامناسب و طراحی و اجرای ضعیفش کم میکند، اما یک استاد خبره با تراش درست و طراحی زیبایش ارزش همان الماس را چندین برابر میکند.
جواهرسازی، هم کاری هنرمندانه و ذوقی است و هم مهارتی که فراگرفته شده است. نویسندگی هم همینطور است.
یافتن موضوع، کار سادهای است اگر به زندگی و آنچه پیرامونمان در جریان است توجه کنیم. بسیاری از سوژهها در همین نزدیکی میپلکند و کافی است کمی دقت و توجه داشته باشیم؛ اما قبل از اینکه درباره یافتن سوژه صحبت کنیم لازم است به چند نکته درباره محتوای یک اثر هنری اشاره کنیم.
گردوی بیمغز
اثر هنری باید محتوا و مغز داشته باشد. فکر کنید گردو مغز نداشته باشد یا فندق، بادام، پسته، موز و کلاً چیزهایی ازایندست و البته در مثل مناقشه نیست.
حالا ممکن است یکی بپرسد چرا سیب و گلابی و هلو را مثال نمیزنی که مغزشان خوردنی نیست؟ در پاسخ میگویم: «همان مغز غیرخوردنی اگر نبود آن میوه مقطوعالنسل میشد.»
مهم مغز داشتن است حالا چه خوردنی باشد چه غیر خوردنی. و از آن مهمتر داشتن محتوا است که سیب و گلابی هم محتوا دارد ولی محتوایش در مغزش نیست.
اصولاً کار بدون محتوا به چه دردی میخورد؟ بالاخره یک اثر هنری باید به یک دردی بخورد. هنر باید اثرگذار باشد و برای منظور یا هدفی باشد اما عدهای جور دیگری فکر میکنند و میگویند: هنر برای هنر!
هنر برای هنر
البته این حرف درست است اما بعضیها هم هستند که نردبان را برای نردبان دوست دارند.
لیوان میخرند میگذارند روی طاقچه برای قشنگی یا در قفسه کتابخانهشان ۱۵ سری تاریخ ویل دورانت دارند که یکدست و ست باشد. موبایل میخرند برای موبایل یعنی از کل امکانات موجود در آن گوشی تلفن فقط دکمه روشن و خاموشش را بلدند و پز دادنش را.
عدهای هم پا را از این هم فراتر میگذارند و نردبان را حتی برای نردبان هم نمیخواهند. نردبان را میگذارند روی دیوارهای کنج باغچه و بهجای داربست، شاخههای درخت مو را روی آن میاندازند.
خلاصه اینکه نردبان برای نردبان یا حتی پفک برای پفک شرف دارد به هنر برای هنر.
سوژهها کجا هستند؟
ارجمندی اثر و نوشته به: «فکر، پرداخت و درنهایت ماهیت محتوای اثر» برمیگردد.
برگردیم سر موضوع سوژه و اینکه سوژهها را چگونه و از کجا میتوان پیدا کرد؟ تمام اتفاقاتی که اطرافمان میافتد سوژه هستند. اینکه چگونه به آنها نگاه میکنیم مهم است و اینکه چگونه آنها را پرداخت میکنیم.
یعنی نسبت به آنها بیتفاوت نباشیم.
باید در قدم اول یاد بگیریم چگونه همان اتفاق را برای دیگران تعریف کنیم.
این اولین قدم در راه استفاده از اتفاقات پیرامونی بهعنوان سوژه و دستمایه کردن آنها در آثارمان است. اینکه بتوانیم یک واقعه را بهخوبی توصیف کنیم، کمک بزرگی به ما خواهد کرد.
راه سادۀ کشف موضوع برای نویسندگی | 40 ایده برای نوشتن متن
روزانه بنویس
توانایی توصیف وقایع پیرامونی باید روی کاغذ اتفاق بیافتد و روزانه این عمل تکرار شود.
روزانهنویسی یکی از بهترین تمرینها برای نویسندگی است.
توصیف دقیق اتفاقات، افراد، اشیاء و اماکن مؤثر است. بهمرورزمان این یادداشتهای توصیفی روزانه باید زبان و شیوههای هنرمندانه را به خود ببیند. چراکه توصیفات معمولی و بیهدف ارزش چندانی از نظر هنری نخواهند داشت.
برای اینکه نوشتههایمان به دنیای فکاهی نزدیک شود باید سیرداغ و پیازداغ ماجرا را کموزیاد و دستکاری کنیم. خواننده را غافلگیر کنیم و از شگردها و تکنیکهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد بهرهببریم تا نوشته ما فکاهی شود.
حال آنکه اگر خنده در نوشتهی ما هدف نهایی نباشد و ابزاری باشد برای رسیدن به هدفهایی انسانی و مهمتر، به دنیای طنز قدم نهادهایم.
بهتر است نوشتههایتان را حتماً به نویسندهای قابل و توانمند نشان بدهید و از ایشان نظر بخواهید و از راهنماییهایش استفاده کنید تا روزبهروز نوشتههایتان بهتر و بهتر شود.
درباره شگردهایی صحبت کردیم، که مورد استفاده قرار میگیرند. در ادامه یکی از شگردهای موردنظر به شکل سؤال و جواب عنوان شده است.
سؤال و جواب
به نظر شما در این بیتِ «کلیم کاشانی» برجستهترین شگردی که استفاده شده است چیست؟
«حدیث بحر فراموش شد که دور از تو ز بس گریستهام آب برده دریا را»
در این بیت از بیدل دهلوی چطور؟
«خاکستری نماند ز ما تا هوا برد دیگر کسی چه صرفه ز تاراج ما برد»
یا در این بیت از سعدی:
«آه سعدی اثر کند در سنگ نکند در تو سنگدل تأثیر»
یا در این بیت از فردوسی:
«که گفتت برو دست رستم ببند نبسته مرا دست چرخ بلند»
پاسخ: بزرگنمایی
مراحل بزرگنمایی
بزرگنمایی سه مرحله دارد: مبالغه، اغراق و غلو
مرحله اول مبالغه است. مبالغه اندازهای از بزرگنمایی است که ممکن است، اما کمی سیرداغ و پیازداغش را زیاد کردهاند.
دومین مرحله اغراق است. اغراق اندازهای از بزرگنمایی است که غیرممکن نیست، اما عرفاً اتفاق نمیافتد.
مرحله سوم هم غلو است. غلو بزرگنمایی در حد لالیگا و غیرممکن است.
در قسمت بعد، از بزرگنمایی بیشتر خواهیم گفت.
نویسنده: مهدی فرجاللهی
24 پاسخ
سلام من می دونم طنز یعنی بزرگ نمایی و غلو و… سوژه رو هم پیدا می کنم
اما نمیتونم طنز بنویسم
نمی دونم چطور جملات و کلماتو به شکل طنز در بیارم
مفید و لذتبخش بود لطفا بیشتر دربارهی تکنیکهای طنزنویسی بنویسید
درود بر شما، دستمریزاد🌷
درود بر شاهین کلانتری عزیز استاد بزرگوار
چند وقتی است احساس میکنم میتوانم روی طنز نویسی متمر کز بشوم ، در یادداشتهای روزانه بعضی وقتها این کاررا امتحان میکنم . به نظرم جالب آمد وامروز که درسایت شما میچرخیدم به مطالب مفیدتون برخوردکردم . مدتی است که در شروع کارهایم اول سری به سایت شما میزنم واحساس میکنم مثل روزنامه های صبح گاهی نیاز دارم که مطالب نو وجدید شمارا مطالعه کنم وچقدر مفیداست وهمین چند وقت تاثیر زیادی زوی کارکردمن گذاشته خیلی ممنون خود سایت به تنهایی یک دانشگاه است واقعا ممنون از این همه مطالب خوبتون
سلام خانم پایا
شما محبت دارید.
چقدر خوب که موضوع طنز براتون جدی شده.
طنز معجزه میکنه.
امیدوارم در این مسیر حسابی بدرخشید.
سلام بزرگواران خسته نباشید
من احتیاج به یک طنز نویس کوتاه دارم
کسی هست بتونه کمکم کنه؟
سلام دنبال یک طنز پرداز میگردم که کلیپ بدم سوژه و دیالوگ بنویسه اگه کسی هست به تلگرامم پیام بده Aptitude68@ با تشکر منتظرم
من ایدی تون رو زدم ولی اکانتتون بالا نیومد
مطلاب خوبی بود…
من همیشه تو انشاء هام از طنز استفاده میکنم.
اول میرم به یه مشکل جامعه یا هر مشکلی که در اطراف من و دیگران رخ میده فکر می کنم و بعد از یه دید طنازانه بهش نگاه میکنم
آخر سر هم نمرم 20 میشه 🙂
البته هر کاری هم میکنم نمیتونم انشا رو از حالت سیاسی در بیارم
چه روش جالب و کاربردی ای!
من هم انشای طنز می نویسم ولی اونقدر ماهر نیستم. پیدا کردن سوژه هم برام سخته. فک کنم با این روشی که گفتید سوژه پیدا کردن برام راحت تر شد. خدا قوت
عالی بود استاد مثل همیشه ،یاد این شعر کیومرث صابری افتادم؛
طنز یعنی خنده پر اشک و آه
طنز یعنی گریه کردن قاه قاه
سلام. عرض ادب من جالب این است که خیلی وقت ها قصد نوشتن طنز ندارم. ولی به سمت طنز سوق پیدا می کند. ولی جزء علاقه هام هست.
سلام
تشکر میکنم بابت مطالب ارزشمندتون. خیلی مفید و کاربردی است. به طنز نویسی علاقهمند شدم. اگر کارگاهی با این موضوع میشناسید لطفا معرفی کنید تا در آن شرکت کنم.
درود و خسته نباشيد
چطوري ميتونم قسمتهاي قبلي و بعدي اين پست رو ببينم ؟؟
فاطمه عزیز
توی منو کارگاه طنزنویسی رو انتخاب کنید. همه نوشتههایی که در این دسته تا به حال منتشر شدن رو میتونی ببینی.
خالصه و مفید بود
استفاده کردم استاد
بهتر بگم سوء استفاده کردم باورکنیدبا همین ترفند های ساده شما 18 عنوان کتاب پرفروش نوشتم و الان یک ملییونرخودساخته ام # بزرگنمایی
سلام
بیشتر بنویسید ما میخونیم 🙂
سلام
من عاشق طنزم و همیشه دلم میخواست یکی بهم بگه چطوری میشه طنز نوشت؟انقدر قدم به قدم گفتین که با همه ی سختی اش آدم دست به قلم میشه و همه ی زورشو میزنه
مرسییی
سلام فرناز عزیز
طنزنویسی یکی از شگفت انگیزترین انواع نویسندگی هست.
با قدرت بنویسید و منتشر کنید.
سلام عالی بود متشکرم