کارگاه طنزنویسی قسمت 3 | لبخند مجاز یا غیرمجاز
در این قسمت از کارگاه طنز میخواهم کتاب خوبی را در حوزه طنز به شما معرفی کنم.
کتاب «لبخند غیرمجاز» دکتر اسماعیل امینی. چرا نام کتاب «لبخند غیرمجاز» است؟
آیا در این کتاب نوشتههایی هست که نمیتوان جای دیگری آنها را پیدا کرد؟ واقعاً مجاز نیست و کسی آنها را زیرسبیلی رد کرده است؟ پاسخ به این سؤال بستگی به این دارد که به دنبال چه نوع نوشتهای میگردید؟
وقتی موضوع کتاب نوشتههای طنز باشد و عنوان آن هم غیرمجاز داشته باشد آنوقت ممکن است فکر کنید از آن دستنوشتهها است که باید برویم گوشهای یواشکی بخوانیم و قاهقاه بخندیم و احتمالاً چیزهایی در این کتاب است که نمیشود با صدای بلند خواند. اما اینطور نیست.
نمونههای کمیاب
این کتاب شامل نوشتههایی است که نمونۀ مشابه آن زیاد نیست اما نه به آن صورتی که ممکن است به ذهن عدۀ معدودی از کتابخواننماها برسد که آنها نیز به چشمبرهمزدنی دود میشوند میروند آسمان.
در این کتاب خبری از اخبار و مسائل داغ سیاسی و اجتماعی نیست؛ اما بهصورت غیرمستقیم به همۀ آن خبرها و مسائل داغ هم مربوط میشود. چطور است که نوشتهای به چیزی هم مربوط باشد هم نباشد؟
اسماعیل امینی در این کتاب به سراغ انسان میرود. او بهعنوان یک طنزپرداز اصیل، نگران سرنوشت انسان است. برای همین، عادتها، رفتارها و آنچه به انسان مربوط است را هدف قرار میدهد. سادهلوحی، فریب، حرص و طمع، تشریفات اداری، دروغ و پنهانکاری، فراموشی، فقر، ناسپاسی، ریاکاری و سوءاستفاده از موقعیت و امکانات، عمدهی موضوعاتی است که امینی به سراغ آنها رفته است.
بدون تاریخمصرف
«لبخند غیرمجاز» مجموعۀ 36 داستان، داستانک پیوسته و حکایت طنز است که در 126 صفحه، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
امینی برخی از نوشتهها را قبلاً در مطبوعات منتشر کرده است و مابقی نوشتهها هم برای اولینبار است که منتشر میشوند. به خاطر نوع نگاه و موضوعاتی که اسماعیل امینی به سراغ آنها رفته، با وجود آنکه بخشی از نوشتهها برای مطبوعات نوشتهشده اما درمجموع تاریخمصرف ندارد و حالا حالاها منقضی نخواهد شد.
«باغ پادشاه» و «قصاب و چوپان» دو داستانک مستقل این مجموعه هستند. کتاب چند داستانک پیوسته نیز دارد که در هرکدام موضوعی محور مشترک آنها میشود.
نقیضهها
بعضی از داستانها و حکایتها نقیضهای بر حکایتها، افسانهها و مثلهای نامآشنا هستند که «مرغابیها و لاکپشت»، «تصمیم کبری»، «حسنک کجایی»، «قالب پنیر» و … از این دستهاند.
معمولاً در داستانهای حیوانات، نقش انسان به آن زبانبستهها داده میشود تا ضمن بیشتر شدن جذابیت روایت، نسبت دادن برخی ویژگیها و انجام بعضی کارها توسط حیوانات وضعیتی را به وجود بیاورد و مخاطب انسانی به خودش نگیرد و ضمن اینکه فکر میکند این مسائل که ربطی به وی -که انسان است- ندارد از آنها درس بگیرد.
هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند
یکی از تکنیکهایی که امینی برای ساختن طنزهایش استفاده میکند این است که در قصهاش همهچیز آنگونه که باید باشد سرجایش قرار دارد. یعنی کارمند، رئیس، اداره و خلاصه تمام اجزای داستان، دارند عمل به تکلیف میکنند. کسی رشوه نمیگیرد، هیچکس در انجام وظایفش کوتاهی نمیکند، همهچیز با عقل و منطق و عدالت سازگار است و همین ماجرا در مقایسه با واقعیت، فضایی مضحک را به وجود میآورد.
چراکه در واقعیت بیرونی باید اینگونه باشد که امینی میگوید و البته عقل هم همین را میگوید؛ اما اینگونه نیست. حالا چرا عدۀ انگشتشماری آدمنما به حرفهای اسماعیل امینی و عقل گوش نمیدهند خدا میداند و مسئول شمارش دودها.
همینکه شلوارت پاره نیست
در این مجموعه قوت همه داستانها به یک اندازه نیست. برای نمونه نوشتۀ «همینکه شلوارت پاره نیست» به روایت خاطرهای از درز شلوار میپردازد که در مقابل مشکلات و رنجهایی که انسان امروز با آن روبرو است قرار میگیرد. این نوشته میتوانست کوتاهتر و درعینحال با تغییرات اندکی بهتر شود. تغییر عنوان نوشته به این خاطر که کلاً ماجرا را از همان ابتدا لو میدهد مناسب به نظر میرسد و درعینحال با تغییرات کوچکی میتوان به جذابیت روایت داستان افزود.
یا در داستان «گوسالۀ معمولی» تعلیق در داستان میتواند تا کلمات پایانی نیز ادامه داشته باشد و تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد که البته این نکات چیزی از ارزش این داستانها کم نمیکنند.
«جیکجیک مستون» و «روباه و خروس»
«جیکجیک مستون» و «روباه و خروس» را میتوان از بهترین داستانهای این مجموعه برشمرد. من از خواندن این دو داستان و دقیق شدن در آنها هیجانزده شدم.
«…
– البته این نظر لطف شماست؛ اما باید عرض کنم که ما جوانها به شیوۀ نسل جدید میخوانیم که شاید مورد پسند نسل گذشته نباشد. بههرحال اوضاع زمانه فرق کرده… .
مطابق معمول سگهای دهکده متوجه شدند و دستهجمعی به تعقیب روباه پرداختند. صدای پارس سگها و هیاهوی خروس درست شبیه ترانههایی بود که به قول خروس به شیوۀ نسل جدید اجرا میشوند.
خروس با خودش فکر کرد: «اگر این روباه دهان باز کند، من خلاص میشوم.» میخواست به روباه بگوید که به سگها بگو که من این خروس را از دهکدۀ شما نگرفتهام، اما بعد یادش آمد که دنیا در اثر گسترش ارتباطات شده است یک «دهکده جهانی» و دهکدهی دیگری وجود ندارد. خروس به اطراف نگاهی انداخت، به کوهستان رسیده بودند و صدای پارس سگها هم قطع شده بود. …»
– از داستان «روباه و خروس»
آخر داستان «روباه و خروس» اتفاقاتی میافتد که فکرش را نمیتوانید بکنید. برای همین آخر آن را ننوشتم که مزهاش از بین نرود.
کتابی که خودش کارگاه است
در میان انبوه کتابهایی که این روزها منتشر میشوند و نمیشوند، تعداد کتابهایی که واقعاً به یک دردی بخورد کم است. «لبخند غیرمجاز» از همان دسته کتابهای بهدردبخور است.
تنوع فرمها و شکلهای استفادهشده در این کتاب به همراه شیوه نگارش و نگاه درست و شوخیهای بهجا و شگردهای بهکاررفته در آثار بهنوعی برای علاقهمندان به طنز کارگاه طنزنویسی است. منکه از خواندن این کتاب زیبا لذت بردم و خواندن آن را به شما نیز توصیه میکنم.
نویسنده: مهدی فرجاللهی
9 پاسخ
درود وصدها درود
کاش اخر داستان راهم میگفتید . البته من خودم برای خودم حدس میزنم ،،آنهم طنز گونه ،
به صورت امروزی در دنیای مجازی روباه گویی ماده باشد ودلفریب از جذابیت خروس واله وشیدا میشود وطبیعتش را ازیاد میبرد خرو. س هم که عموما فقط بلداست قوقولی قو قو کند به اشارات روباه خام میشود .مدتی را هم خانه میشوند یعنی ازدواج سفید!
.. شیک ومجلسی … خوب مد است دیگر !
واما عاقبت همه چیز عادی میشود و فطرت اولیه بازمیگردد.. جناب روباه عاشق پیشه درحال خواندن یک ترانه زیبا خروس را خواب کرده ویک لقمه چپ میکند . فطرت است دیگر گریزی از آن نیست .
سلام
خیلی ممنون از مطالب جالب و مفیدتون.
یه سوالی داشتم…من ۱۵ سالمه و خیلی زیاد به نویسندگی مخصوصا نوشتن رمان علاقه دارم.
از نظر شما من هنوز نمیتونم بنویسم؟(فقط از نظر سن و سال)
ممنون میشم جواب بدین ☺
سلام دوست عزیز
نوشتن سن و سال و محدودیتی نداره.
نویسندههای زیادی بوده و هستند که حتی در سن کمتر از شما نوشتن رو شروع کردند و با تمرین مداوم به مهارت رسیدند و اثر خودشون رو منتشر کردند.
من این کتاب رو نخوندم و نمیتونم نظری درباره ش بدم. فقط یه نکته ای درباره ی طنز همیشه سر زبونم هست که دوست دارم اینجا هم بگم.
طنز به نظرم یه ریسک بزرگه. اگه بگیره یک-هیچ جلویی، بلکه هم بیشتر؛ اما اگه نگیره، دیگر عناصر نوشته هم تحت تاثیر قرار می گیره و لوس میشه.
من به هر کسی که طنز کار میکنه غبطه میخورم و شجاعتش رو تحسین میکنم.