گاهی در متون ادبی با جملاتی روبهرو میشویم که علاوه بر آهنگینکردن و خیالانگیزکردن مفهمومی خاص، به نظر غیر واقعی میآید. چنین عبارتهایی را حتماً در شاهنامه، متون کهن، شعرها و نمونههای ادبی مشابه آن زیاد دیده اید. در این مقاله میخواهیم با آرایه ادبی اغراق یا همان آرایه مبالغه بیشتر آشنا شویم و چند نمونه از آرایه اغراق را با هم بررسی کنیم.
آرایه ادبی اغراق چیست؟
اغراق به عنوان یکی از آرایههای معنوی شناخته میشود که بر پایهی خیال است. آرایه اغراق در گفتگوهای روزمره جریان دارد و گاهی به عنوان کنایه استفاده میشود. این آرایه ادبی ابزاری برای تهییج مخاطب و بازآفرینی شکوهمند، دردناک و ترسناک یک موقعیت است. برای مثال وقتی کسی میخواهد طبیعت زیبا و بکری را توصیف کند با اغراق میگوید: فلان جا مثل بهشت بود.
شاید در اینجا بهنظرتان شباهتی بین آرایه مبالغه و آرایه ادبی تشبیه وجود داشته باشد. میتوان چنین گفت که مبالغه نوعی تشبیه بزرگنمایی شده است.
تعریف اغراق
در آرایه اغراق یا آرایه مبالغه نویسنده یا شاعر با بزرگنمایی، به یک اتفاق پروبال میدهد و آن را برجستهتر از واقعیت بازنمایی میکند. وقتی یک ویژگی غیر معمول به چیزی نسبت داده شود یا اتفاقی اغراقآمیز توصیف شود، آرایه اغراق به کار گرفته شده است.
به عنوان نمونه از آرایه اغراق، فردوسی از این صنعت هنرمندانه برای خلق صحنههای حماسی و ساختن شخصیتهای شاهنامه بهره برده است.
به مرگ سیاوش، سیه پوشد آب کند زار نفرین بر افراسیاب
اغراق: فردوسی برای بزرگنمایی مرگ سیاووش میگوید آب هم سیاه میشود.
کاربرد آرایه ادبی اغراق
این آرایه به شعر و نوشتهها جنبههای خیالانگیز میدهد. هرچه تخیل نویسنده بهتر باشد، با اغراق اثربخشی کلام تقویت میشود. اغراق این امکان را میدهد تا غیرممکنها را توصیف شود و نویسنده جهان جدیدی خلق کند. البته چگونگی استفاده از این آرایه بسیار مهم است. چرا که هرچه باورپذیرتر باشد تاثیرگذارتر میشود.
آیا آرایه اغراق با آرایه مبالغه و غلو متفاوت است؟
اغلب اوقات این سه کلمه به عنوان مترادف بیان میشوند و در کتابهای درسی دستهبندی جدایی برای این سه آرایه وجود ندارد. در حالی که این سه صنعت بر اساس شدت بزرگنمایی از هم مجزا هستند.
در ادامه با بررسی چند نمونه از آرایه اغراق این صنعت ادبی را بهتر میشناسیم.
نکته: غلو، شدیدترین بزرگنمایی را دارد و پس از آن به ترتیب اغراق و مبالغه در درجه پایینتری از بزرگنمایی قرار میگیرند.
مبالغه: پدیدهای که از نظر عقلی رخ میدهد ولی معمول نیست و هر روز اتفاق نمیافتد.
مثال از امير اصفهانی:
آن چنان از مرض هجر تو بگداخت تنم كه مرا هر كه ببيند نشناسد كه منم
مبالغه: آنقدر در تب دوری تو سوختم که هرکس من را ببیند، نمیشناسد.
اغراق: اتفاقی که از لحاظ عقلی امکانپذیر است ولی تا به حال اتفاق نیفتاده و احتمالش بسیار پایین است.
مثال از فردوسی:
خروش آمد از بارهی هر دو مرد تو گفتی بدرّید دشت نبرد
اغراق: از صدای فریاد اسبها میدان مبارزه شکافته شد.
غلو: رخدادن این پدیده با عقل جور در نمیآید و احتمال پیش آمدنش وجود ندارد.
مثال از سعدی:
آه سعدی اثر كند در سنگ نكند در تو سنگدل اثری
غلو: آه روی سنگ تاثیر میگذارد ولی روی قلب آدم سنگدل نه.
نکته: از آنجا که در بعضی مراجع به تفاوت بین مبالغه، اغراق و غلو اشاره نشده تمام مثالهای این مقاله را میتوان اغراق در نظر گرفت.
حرف آخر
با استفادهی بهجا از آرایه مبالغه در کلام میتوان تاثیر عمیقتری روی آدمها گذاشت و به سخنران بهتری تبدیل شد. برای آشنایی با فنون و آرایههای ادبی دیگر، میتوانید از مقالههای زیر استفاده کنید: