فرهنگ داستان‌نویسان | شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی

فرهنگ داستان‌نویسان | شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی

چندی‌ست درباره تعریف داستان، پیرنگ، زاویه‌دید، طرح، فرم، محتوا، کشمکش و … مطالعه می‌کنی و یکی دو دوره کلاس داستان‌نویسی شرکت کرده‌ای. به‌تازگی ایده‌ی نابی نیز در ذهنت لانه کرده، به خودت می‌گویی وقت آن رسیده که ایده را در ظرف دانشی که داری بریزی و یکی از بهترین داستان‌های تاریخ ادبیات ایران را خلق کنی.

دست به قلم می‌شوی و بالاخره با هر سختی‌ای که هست داستانت را می‌نویسی.

نقطه‌ی پایان را که می‌گذاری، لبخند رضایتی بر لبت می‌نشیند. پس از مدتی فاصله گرفتن از متن (به توصیه استادان) دوباره به آن برمی‌گردی و وقتی آن را می‌خوانی تازه متوجه شکاف عمیقی میان آنچه می‌خواسته‌ای بنویسی و آنچه نوشته‌ای می‌شوی، شاید نوعی قناسی و ناهماهنگی ساختاری.

به زیرورو کردن داستان، تحریف ایده، امتحان زاویه‌ی دیدی دیگر، حذف بخشی از داستان یا اضافه کردن بخشی دیگر به آن، تغییر شروع و پایان داستان می‌اندیشی.

تعدادی نمونه درخشان را مطالعه و داستانت را با آن‌ها مقایسه می‌کنی و این سوال در سراسر ذهنت می‌پیچد که ایراد کار کجاست؟

شاید پاسخ سوالت این باشد: شیوه‌ی روایت، که به زعم جمال میرصادقی، اگر داستان‌نویسی شیوه‌ی روایت درست داستانش را از آغاز بداند، بی‌تردید نیمی از راه موفقیت خود را پیموده است.

کتاب «فرهنگ داستان‌نویسان» که به شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی می‌پردازد، حاصل تجربه‌ی شصت‌سال عمر داستان‌نویسی جمال میرصادقی است.

اجازه دهید پیش از پرداختن به کتاب و پیشنهاد روش‌هایی برای مطالعه‌ی موثر آن، ابتدا به مفهوم عبارت «شیوۀ روایت» از زبان خود نویسنده در کتاب بپردازیم.

 

شیوه

شیوه، اصطلاحی است که در سال‌های 1930 در نقد ادبی متداول شد و دو مفهوم را در بردارد:

1. نگرش و شیوه‌ی برخورد نویسنده نسبت به چگونگی معنا، درونمایه، موضوع، عناصر دیگر داستان و نوع اثر خود.

2. ویژگی‌های فنی و تکنیکی و اسلوبی که نویسنده در ارائه‌ی ساختار اثر خود به کار می‌گیرد.

 

روایت

روایت در لغت به‌معنای نقل کردن یا حدیث یا سخن گفتن از کسی و چیزی یا داستان‌گویی آمده است. به تعریفی دیگر، روایت عبارت است از نقل چند حادثه، وضعیت و موقعیت که به لحاظ منطقی به هم ارتباط داشته باشند و در زمان اتفاق بیفتند و از طریق درونمایه‌ای ثابت، به صورت یک کل تشکل یابند.

«روایت» یکی از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین عناصر داستان‌نویسی است. عناصر دیگر داستان مثل صدا، لحن، زاویه دید، فضا و رنگ از نظر فنی وابسته به شیوه روایت هستند. حتی ویژگی سبک نویسنده نیز نوع شیوه‌ی روایت او را در آثارش نشان می‌دهد. مثلاً نویسندگانی چون همینگوی که ساده‌نویسی را ترجیح می‌دهند، روایت را شفاف و با کم‌ترین حاشیه ارائه می‌دهند. در مقابل نویسندگانی مثل جیمز جویس که پیچیده و دشوارنویسی را می‌پسندند، به آرایشگری و پیرایشگری روایت می‌پردازند.

دو شکل اساسی روایت، بازگویی و بازنمایی است؛ یعنی گفتن و نشان دادن. بله، درست است، قانون بزرگ داستان‌نویسی «نگو، نشان بده» نیز ریشه در همین شیوه‌ی روایت دارد.

گویی شیوۀ روایت، نخ تسبیح داستان‌نویسی است.

Narration-style-شیوه-روایت-در-داستان‌نویسی

 

فرهنگ داستان‌نویسان

شاید برای شما هم مثل من، این سوال پیش بیاید که چرا «فرهنگ داستان‌نویسان»؟

میرصادقی علت این نام‌گذاری را چنین بیان می‌کند:

«شیوه‌های روایت در داستان‌نویسی، در قلب هنر داستان‌نویسی قرار نمی‌گیرد، اما در جایی بسیار نزدیک به قلب آن است و می‌تواند به عناصر دیگر داستان تعالی و کمال بدهد. روایت، خونی است که به ایده و معنای داستان غذا می‌رساند و امکانات، درستی و صحت بیان حقیقی و مجازی، قوه‌ی تخیّل، گرد آمدن تناوبی جمله‌ها، ضرب‌آهنگ پنهان و آشکار نثر و موسیقی آن را فراهم می‌آورد. در واقع، در حکم فرهنگی است برای داستان‌نویسان.

از این نظر شیوه‌ی روایت راه‌بردی بنیادی است برای نویسندگان تا از انواع گوناگون داستان شناخت پیدا کنند، زیرا هر نوع داستان، شیوه‌ی روایت خاص خود را می‌طلبد و غفلت از این مهم، موجب ناکامی و شکست نویسنده می‌شود.»

و این داستان هر نوع داستان اعم از انواع داستان‌های مدرن، داستان کوتاه، ناولت، رمان و شاخه‌هایشان را شامل می‌شود. در انواع داستان، شیوه‌ی روایت حرف اول و آخر را می‌زند.

 

حال که به مفهوم شیوه‌ی روایت و اهمیت آن پی بردیم، می‎رویم سراغ کتاب.

میرصادقی پس از مقدمه‌‌‌‌ای مختصر و مفید (که چکیده‌اش را در بالا مطالعه کردید) می‌رود سر اصل مطلب.

او در فرهنگ داستان‌نویسان به بیش از 50 نوع شیوۀ روایت پرداخته. به این صورت که برای هر شیوه ابتدا توضیح مختصری ارائه کرده، و سپس یک نمونه داستانی را که با آن شیوه نوشته شده به عنوان مثال آورده است. در میان توضیحات، نام نمونه‎های دیگر نیز به چشم می‌خورد که فرصتی برای مطالعه‌ی بیشتر را فراهم می‌کند.

 

تعدادی از این شیوه‌ها:

شیوۀ آشنایی‌زدایی

شیوۀ بازگشت به گذشته

شیوۀ پروستی

شیوۀ پیرنگ باز

شیوۀ جویسی

شیوۀ خُردگرایی

شیوۀ داستان برشی

شیوۀ راشومونی

شیوۀ ضد داستان

شیوۀ ضمنی

شیوۀ گروتسک

شیوۀ گوتیک

شیوۀ نقیضه‌وار

شیوه‌های روایت زاویه‌دیدی

و … .

 

در ادامه به سه شیوۀ روایت آشنایی‌زدایی، داستان برشی و خُردگرایی اشاره می‌کنیم:

 

شیوۀ آشنازدایی

آشنایی‌زدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و عادی شده، تا بتوان به آ‌ن‌ها تازگی دوباره بخشید و از درک آن‌ها لذت بیشتری برد. این مفهوم را نخستین بار شکلوفسکی، که از بنیان‌گذاران برجستۀ شکل‌گرایی است، به کار برد. به اعتقاد او، هنر برای این به وجود آمده است که درکی را که از زندگی داریم و بر اثر تجارب یکنواخت روزانه عادی شده، بار دیگر بر ما آشکار کند. از نظر او وظیفۀ هنر پیچیده کردن موضوع‌هاست، که در نتیجۀ آن رسیدن به درک هنر کندتر انجام می‌گیرد، اما لذتی که از این درک حاصل می‌شود، عمیق‌تر است.

به نظر او آشنایی‌زدایی در ادبیات در سه سطحِ زبان، مفهوم و شکل‌های ادبی عمل می‌کند.

در داستان‌نویسی، نویسنده مواد خام داستان را از طریق به کار بردن شیوه‌های بر هم زدن ترتیب توالی زمانی و تغییر شکل دادن و آشنایی‌زدایی کردن از عناصر داستان، به پیرنگی ادبی تبدیل می‌کند.

آشنایی‌زدایی همچنین با شیوه‌ی روایت و کاربرد خاص واژگان و ارائۀ دیدگاه شخصیت‌ها، یعنی به کارگیری زاویه‌دیدهای متنوع و ابتکاری و انتخاب و تنظیم پیرنگ به دست می‌آید. داستان‌نویس با انتخاب لحظه‌هایی از وقایع داستان و بهره‌گیری از آن‎ها در پیرنگ، شیوه‌ی روایت را برجسته می‌کند. مثلاً صادق هدایت با شیوۀ سورئالیستی و فضا و رنگ ابهام‌آمیز و پر رمز و راز رمان کوتاه بوف کور تمایز چشمگیری به آن داده است. از نویسنده‌های ایرانی که به آشنازدایی نظر داشته می‌توان به بیژن نجدی و مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» اشاره کرد.

 

شیوۀ داستان برشی

داستان برشی برهۀ کوتاهی از زمان را نشان می‌دهد. با این حال دل‌نگرانی‌ها و شور و حال و دغدغه‌های شخصیت‌ها در این نوع داستان بیشتر به نمایش گذاشته می‌شود. در واقع داستان‌های برشی، بهتر توانسته خصوصیت‌های حال‌و‌هوایی و لحظه‌ای و آنی زندگی امروز را نشان دهد و انسانی امروزی را با همۀ دل‌مشغولی‌هایش بشناساند. ابداع‌کنندۀ این نوع داستان‌ها را آنتون چخوف می‌دانند.

این داستان‌ها، برخلاف داستان‌های کوتاه گذشته، موضوع‌گرا نیست. یعنی حادثه نقش چندانی در آن‌ها ندارد و برجسته نمی‌شود و پایان محتومی ندارد. داستان برشی به جای پرداختن به موضوعی که بخش کاملی از زندگی شخصیتی را در بر گیرد، تکه‌ای از زندگی او را انتخاب می‌کند و به بازگویی آن می‌پردازد. داستان بر محور لحظه یا لحظه‌ها یا برهه‌هایی از زندگی روزمره‌ی شخصیت می‌گردد و حالت و کیفیت روحی و عاطفی‌اش را به نمایش می‌گذارد.

 

شیوۀ خُردگرایی

شیوۀ خُردگرایی یا موجزنویسی یا مینیمالیستی شیوۀ روایتی در الگوی بازگویی (گفتن) و بازنمایی (نشان دادن) است، که با کم‌ترین عناصر ضروری معمولاً در شکلی کوتاه، مثل لطیفه، طرح، تک‌گویی، افسانۀ تمثیلی، حکایت اخلاقی و افسانۀ پهلوانان ارائه می‌شود.

روایت داستان خردگرا باید بدون حشو و زوائد صورت بگیرد، چنین خصوصیتی می‌تواند هم درباره‌ی داستان کوتاه و هم درباره‌ی رمان صدق کند. (بعضی‌ها به اشتباه تصور می‌کنند که فقط داستان کوتاه می‌تواند خردگرا باشد، رمان‌های بسیاری با حذف حواشی و زوائد، خصوصیات داستان‌های خردگرا را به خود می‌گیرند.) از جمله داستان‌نویسان خردگرای امریکایی می‌توان به دونالد بارتلمی، ریموند کارور، اَن بیتی و بابی ان می‌سون اشاره کرد.

 

فرهنگ داستان‌نویسان را چگونه مطالعه کنیم؟

این کتاب یک کتاب آموزشی است، یک کلاس درس است. پس فکر این‌که برای خواندنش یکی دو هفته زمان نیاز دارید را از سرتان بیرون کنید. اگر می‌خواهید داستان‌نویس شوید این کتاب باید کنار دستتان باشد.

مطالب کتاب پیوسته نیست و ترتیبی برای خواندن آن وجود ندارد. پس می‌توانید هر بار یک شیوه را به سلیقه‌ی خودتان انتخاب کرده و مطالعه کنید.

برای کارآمدتر و موثرتر بودن این کتاب، باید پای‌تان را فراتر از مطالعه و یادگیری تئوری مطالب بگذارید، باید وارد وادی تمرین و عمل شوید.

 

تمرین‌هایی که می‌تواند مفید باشد:

 

پس از مطالعه‌ی توضیحاتی که برای هر شیوه‌ داده شده و خواندن داستانی که به‌عنوان مثال آورده شده، قلم به دست بگیرید و با ایده‌ای که به ذهنتان می‌رسد یک داستان را به همان شیوه روایت کنید. احتمالاً شما دیگر آنقدر مبتدی نیستید که نداشتنِ یک ایده‌ی خوب مانع‌تان شود، می‌دانید که ایده‌ی خوب یا بد وجود ندارد، شیوه‌ی پرداختن شما به آن ایده (بخوانید: شیوۀ روایتتان) است که اهمیت دارد.

 

یک ایده را با شیوه‌های مختلف روایت کنید تا بفهمید کدام شیوه برای ایده‌ی شما مناسب‌تر است. چون همانطور که گفته شد هر داستانی شیوه‌ی روایت خود را می‌طلبد.

 

 داستان‌هایی که قبلاً خوانده‌اید یا پس از آن می‌خوانید را با این شیوه‌ها تطبیق دهید.

 

این تمرین‌ها به ما کمک می‌کنند تا شیوه‌های مختلف روایت را تجربه کنیم و برای ایده‌ای که در ذهن داریم بهترین شیوه‌ی ممکن را برگزینیم.

 

بخش پایانی کتاب، «واژه‌نامۀ اصطلاحات ادبیات داستانی» است که به تعریف اصطلاحاتی چون جریان سیال ذهن، تک‌گویی، حماسه، داستانک، قهرمان، ضدقهرمان، نقیضه و … می‌پردازد.

 

کتاب «فرهنگ داستان‌نویسان» را انتشارات فرهنگ معاصر در 1000 نسخه و با قیمت 140000 هزار تومان منتشر کرده است.

 

نویسنده: زهرا شجاعی

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

6 پاسخ

  1. سلام خیلی کتاب خوبی بود یک سوال داشتم اینکه چگونه تیکه کتاب های خوب را بتوانیم پیدا کنیم؟؟

    1. سلام
      با سرچ. بعضی سایت‌ها پاره‌هایی از کتاب‌ها رو منتشر می‌کنن، ولی اینطور از هر کتابی بخش‌هایی موجود باشه.

    1. بسیار خوب و عالی است
      ای کاش تو این مشغله های این روزها چندتا کتاب صوتی هم در مورد نویسندگی معرفی کنید.
      بسیار سپاس‌گزارم.
      پایدار وپاینده باشید.

      1. دورد بر شما
        ممنون از همراهی‌تون
        می‌تونید از طریق این لینکی که خدمتتون می‌فرستم به لیست طولانی از کتابهای آموزشی و خوب برای نویسندگی دسترسی داشته باشید که معمولاً نسخه صوتی هم دارند در اپلیکیشن‌های کتابخوانی:

        کامل‌ترین فهرست معرفی کتاب‌های آموزش نگارش انواع مختلف داستان و ناداستان

  2. سلام
    ممنون از کتاب خوبی که معرفی کردید
    وسوسه شدم که بروم و بخرمش
    بیشتر به این خاطر که بدانم کتابی که میخوانم چه جوری است.
    مثلا وقتی میخواهم نثر یک کتاب را برای دوستم شرح بدهم نمیدانم از چه کلماتی استفاده کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *