ویژگی­‌های کاریکلماتور و شباهت‌های آن به سبک هندی

کارگاه طنزنویسی قسمت 7| ویژگی­‌های کاریکلماتور و شباهت‌های آن به سبک هندی

کارگاه طنز 1

کارگاه طنز 2

کارگاه طنز 3

کارگاه طنز 4

کارگاه طنز 5

کارگاه طنز 6

نویسنده: مهدی فرج اللهی

 

در قسمت قبل کارگاه طنز از چگونگی تولد واژه کاریکلماتور گفتیم و به این موضوع اشاره کردیم که کاریکلماتور به سبک هندی شباهت‌هایی دارد. قرار است در این قسمت در ادامه مسیر تعریف کاریکلماتور، به بررسی برخی از ویژگی‌های آن بپردازیم.

 

مختصات و ویژگی­‌های کاریکلماتور

در ادامه‌­ی بررسی شباهت­‌هایی که کاریکلماتور و سبک هندی می­‌توانند داشته باشند به­ سراغ کاریکلماتور می‌رویم تا به بررسی ویژگی­‌های آن بپردازیم. قبل از هر چیز نیازی به یاد­آوری نیست که کاریکلماتور عنوانی است که بر نوشته­‌های پرویز شاپور گذاشته شده است و بعد از آن کسانی به پیروی از او این راه را ادامه داده­‌اند. به همین خاطر در این قسمت با تکیه بر نوشته­‌های شاپور به بررسی ویژگی­‌های کاریکلماتور خواهیم پرداخت و البته در جای خود به آثار دیگر نویسندگان را نیز می­‌رسیم.

نوشته­‌های شاپور در مسیر نام­‌گذاری تا ارائه­‌ی کتاب­‌های او دچار تغییرات اساسی شده­ است. در ابتدا کاریکلماتورهای شاپور لطیفه­‌هایی متفاوت و چند­خطی است که بعداً تبدیل به نوشته­‌هایی خطی و کوتاه­‌تر شده است. در ادامه به چند نمونه از همان لطیفه‌ها اشاره می‌کنیم. این نوشته‌ها همان مطالبی از شاپور هستند که هنگام چاپ در مجله خوشه شاملو عنوان کاریکلماتور را روی آن‌ها گذاشت.

 

1

– ماشین تخم‌مرغ‌زنی را توی چشمم گذاشتم و سفیدی و سیاهی آن را به­­ هم ریختم.

نتیجه: حالا دارای چشمان زیبا به­ رنگ خاکستری شدم. (شاپور)

 

2

– مژده به متملقان گرامی!

با دستمال کاغذی حریر، قضیه ارزان­‌تر تمام می­‌شود … با یک­ بار امتحان مشتری دائمی ما خواهید شد. (شاپور)

 

3

– برای آن که هنگام خوابیدن احتیاجی به بالش نداشته باشم کله‌ام را پُر از پَر کرده­‌ام.

شما هم بکنید. قول می­‌دهم راحت­‌تر بخوابید!

نتیجه: از همه چیز گذشته می­‌توانید با خیال راحت با کله خود پرواز کنید. (البته با کله سقوط کردنتان نیز محتمل است.) (شاپور)

 

با توجه به این تغییر رویه و اینکه حجم غالب نوشته­‌های شاپور به دسته­‌ی دوم اختصاص دارد اساس بررسی خود را بر همین گروه بنا می­‌نهیم.

اگر از منظر زیبایی‌شناسی به آثار شاپور نگاه کرده و بخواهیم زیبایی­‌های نوشته‌های او را از دریچه­‌ی صنایع ادبی بررسی کنیم باید بگوییم که به­‌طورکلی آرايه­‌های ادبی به­‌كاررفته در كاريكلماتور بيشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی. آرايه­‌هایی که از تناسب واژه­‌ها و جمله­‌ها به وجود می‌آيند در واقع بر اثر ايجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بين کلمات موسيقی معنوی کلام افزايش می‌یابد. سیدحسن حسینی در همین رابطه حضور اغراق، مراعات‌النظير، حسن تعليل و ایهام را در کاریکلماتور پررنگ­‌تر می­‌بیند. هر چند در مواردی با صنایعی که ساخت آوایی نیز دارند روبرو می­‌شویم. ولی آرایه­‌هایی که ساخت معنایی دارند در اکثریت مطلق قرار دارند. آرايه­‌هایی چون: تشبيه، استعاره، كنايه، انسان­‌گونگی، حس­‌آميزی، تجاهل­‌العارف، تمثيل، تناسب يا مراعات­‌نظير، تناسب‌گريزی، ايهام، تضاد، پارادوکس، تلميح، احاله به محال، ساخت­‌زدایی، حسن‌تعليل و دليل عكس.

 

فاطمه تسلیمی جهرمی در مقاله­‌ای با عنوان «ويژگی‌های زبان طنز و مطايبه در کاريکلماتورها (با تکيه بر کاريکلماتورهای پرويز شاپور)» هفت ویژگی برای کاریکلماتور معرفی می­‌کند: کوتاهی و فشردگی جملات، سادگی و روشنی بیان، استفاده از زبان محاوره، چینش هوشمندانه واژگان، بازی­‌های زبانی بیانی، بیان اغراق‌آمیز و هنجار‌گریزی.

 

در نوشتن كاريكلماتور معمولا تركيبي از اين آرايه­‌ها به­ وقوع مي­‌پيوندد. کاریکلماتور سه ویژگی اصلی دارد: اول ایجاز و کوتاهی، دوم سادگی زبان و سوم کشف. در ادامه به بررسی دقیق­‌تر این ویژگی­‌ها و آرایه­‌ها می‌پردازيم و سعی می‌کنیم وجوه مشترک آن­ را با سبک هندی ارزیابی کنیم.

 

 

ویژگی­‌های کاریکلماتور و شباهت‌های آن به سبک هندی

1-  ایجاز و کوتاهی

اولین ویژگی ظاهری کاریکلماتور خیلی کوتاه بودن آن است. کوتاه­‌ترین کاریکلماتور از دو کلمه و بلندترین آن‌ها از نود و هشت کلمه تشکیل شده و به­‌طور میانگین تعداد کلمات به­ کار گرفته شده در کاریکلماتور معمولا بین پنج تا پانزده کلمه است. اینکه مردم از هر چیز نوع فشرده­‌اش را می­‌پسندند برای این­ روزها نیست. در گذشته معتقد بودند: «کم گوی و گزیده‌گوی چون دُر» امروز هم عقیده همین است؛ با این تفاوت که به­ سبب تغییرات زیادی که در شیوه­‌ی زندگی بشر رخ داده کم­‌گویی به یک ضرورت تبدیل شده است. در ادبیات کوتاهِ­ کوتاه، کلمات هم­دیگر را بیشتر می­‌شناسند، با هم صمیمی­‌ترند و نقش بیشتری بازی می­‌کنند. توجه به کارکرد واژ­ه­‌ها، ترتیب توالی آن­ها و معماری کلمات اهمیت بسیاری دارد و توجه یا عدم توجه به این نکات یک اثر را شاهکار یا پیش‌پاافتاده می­‌کند. همان‌گونه که در بررسی مختصات سبک هندی اشاره شد قالب سبک هندی بیت و مصرع است نه غزل. می­‌توان این امر را به عنوان یکی از وجوه تشابه ظاهری در این دو به شمار آورد.

 

– سایه، شبِ کوچک. ( شاپور)

– شب سایه­‌ی روز است. (شاپور)

کوتاهی و ایجاز در کنار هم خود ویژگی به حساب می‌آید. کوتاهی بر کم بودن تعداد واژه‌ها در کاریکلماتور دلالت می‌کند و همان‌طور که پیش از این به آن اشاره کردم بیشتر جنبه­‌ی کمی دارد. اما ایجاز بیشتر جنبه کیفی دارد. ایجاز خلاصه کردن تا بدان‌جا است که از زیبایی اثر کاسته نشود و چیزی اضافه و بی‌مصرف باقی نماند.

 

2- زبان ساده

استفاده از زبان مرسوم، پرهیز از پیچیدگی­‌های کلامی و استفاده از واژه­‌های معمول، ویژگی کاریکلماتور است. نزدیکی زبان کاریکلماتور به زبان محاوره و ساده­‌نویسی باعث می­‌شود تا مخاطب راحت­‌تر با آن ارتباط برقرار کند و البته همین سادگی ممکن است این ذهنیت را به­‌وجود آورد که نوشتن این­گونه جملات خیلی ساده است، که در این ذهنیت پیچیدگی­‌های معنایی، خیال­‌انگیزی و وجود عناصر غافل‌گیری در یک کاریکلماتور خوب مغفول مانده است. شاید برای درک بهتر این ماجرا دست به قلم شدن راه مناسبی باشد.

 

– به اندازه­‌ای تشنه هستم که اشک ریختن به قیمت جانم تمام می­‌شود. (شاپور)

– آخرین قطره­‌ی باران سیفون رنگین‌کمان را می­‌کشد. (شاپور)

– سایه­‌ی درخت چون ریشه در خاک ندارد نمی­‌تواند سر پا بایستد. (شاپور)

– دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است. (شاپور)

– چشمت لبریز از نگاه نامحرم است. (شاپور)

 

دکتر سیروس شمیسا معتقد است به­‌دلیل رو ­آوردن طبقات مختلف مردم در آن دوره به شعر، زبان کوچه و بازار به شعر سبک هندی راه پیدا کرده­‌است. سادگی زبان یکی دیگر از وجوه مشترک سبک هندی و کاریکلماتور می‌باشد.

زلف مشکین تو یک عمر تامل دارد        نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت  (صائب)

دل سپردم به بتی تا شود آرام دلم       نه که تسکین و قرار از من مسکین ببرد  (میرزا قوام الدین جعفر قزوینی)

 

3- کشف          

کشف باعث شگفتی و وجد مخاطب می‌­شود؛ کشفی که نویسنده به آن رسیده و آن را با مخاطب خود به اشتراک می‌گذارد. این کشف گاهی در مضمون و محتوا و گاهی در فرم و ظاهر اتفاق می‌افتد، گاهی هم در مضمون و محتوا و هم در فرم و ظاهر.

کشف مضمون و معنای جدید یکی از ویژگی‌های برجسته سبک هندی است که از این نظر نیز کاریکلماتور و سبک هندی به هم شباهت دارند. همین ویژگی بارز که از نقاط توجه در سبک هندی است پاشنه آشیل آن نیز است و در کاریکلماتور نیز چنین است. گاهی کشف مضمون به تکرار می‌افتد. مطالعه پیوسته و رضایت ندادن نویسنده به کشف‌های ساده و دم‌دستی می‌تواند اثر را از این نگرانی دور نگاه دارد.

این شگفتی با استفاده از ابعاد مختلف معنایی کلمات، تشخیص یا انسان­‌گونگی فانتزی، تمثیل، احاله به محال، کنایه، حسن تعليل، حس‌­آميزی، تشبيه و استعاره، تضاد و پارادوکس، اغراق و… به­ دست می­‌آید.

اين مبحث در علم بديع تعريف می‌شود؛ دانشی که زيبایی و آراستگی سخن را بررسی می‌کند. آرايه يا صنعت، به هر واحد از زيبایی‌های گفتاری گفته می‌شود که به دليل هماهنگی‌های آوایی يا معنایی و يا هر دو، مورد بررسی قرار می‌گيرد. به طور كلی آرايه‌های ادبی به كار رفته در كاريكلماتور بيشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی، آرايه‌هایی که از تناسب واژه‌ها و جمله‌ها به وجود می‌آيند. در واقع بر اثر ايجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بين کلمات، موسيقی معنوی کلام افزايش می‌يابد.

در نوشتن كاريكلماتور معمولا تركيبی از اين آرايه‌ها به وقوع می‌پيوندد. در ادامه به بررسی آرایه‌های ادبی پرکاربرد در کاریکلماتور و سبک هندی می پردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *