کاریکلماتور

همه چیز درباره کاریکلماتور

کارگاه طنزنویسی قسمت 5 | کوتاه‌نویسی و کاریکلماتور قسمت 1

کارگاه طنز 1

کارگاه طنز 2

کارگاه طنز 3

کارگاه طنز 4

نویسنده: مهدی فرج‌اللهی

 

آنچه گذشت

در کارگاه طنزنویسی شماره‌های پیش دربارۀ موضوعات مختلفی گفتیم:

کارگاه طنزنویسی در مدرسه نویسندگی

چرا انسان می‌خندد؟

لبخند مجاز یا غیر مجاز مسئله این است

درس‌هایی کوتاه برای نوشتن طنز

 

حالا قرار است دقیق‌تر بشویم و انواع طنز از نظر شکل و قالب را بررسی کنیم و با جزئیات بیشتری آشنا بشویم. به سراغ شعر منظوم و آزاد، داستان و نثر خواهیم رفت. در این مسیر چند شماره‌ای را در خدمت کوتاه‌نویسی و کاریکلماتور خواهیم بود و از همین‌جا شروع می‌کنیم و سعی خواهیم کرد همه‌چیز را درباره کوتاه‌نویسی و کاریکلماتور برایتان بگوییم.

 

چکیدۀ ماجرا

وقتی نوشته­‌های شاپور در خوشه منتشر شد نام کاریکلماتور روی آن گذاشته شده بود. شاپور در این زمینه هشت عنوان کتاب چاپ کرده است. دکتر سیروس شمیسا در کتاب انواع ادبی، کاریکلماتور را نوعی تازه معرفی کرده و آن را سخنان کوتاه، حکیمانه و طنزداری می­‌داند که گاهی به جملات قصار نزدیک می­‌شود؛ اما سؤالات و اختلاف‌نظرهایی در مورد چیستی کاریکلماتور وجود دارد.

 

ویژگی‌های کاریکلماتور

 

با دقیق­‌تر شدن در این ویژگی­‌ها شباهت­‌های زیادی میان کاریکلماتور و سبک هندی در شعر می‌یابیم.

در بررسی نمونه­‌های مشابه کاریکلماتور در سایر ملل می­‌بینیم که مکتب باروک نمونۀ قابل‌توجهی نبوده و بیشتر می­‌توان این تشابهات را در امثال‌وحکم ایران و سایر ملل جستجو کرد.

 

کاریکلماتور انواع مختلفی دارد

گروهی از کاریکلماتورها فکاهی و طنزآمیز هستند که نوع این گروه طنز و شوخ­‌طبعی است.

گروهی دیگر عاشقانه­‌هایی کوتاهند که در ادب غنایی قرار می­‌گیرند.

برخی از آن­‌ها به حکمت و فلسفه نزدیک می­‌شوند.

گروهی از کاریکلماتورها شعرند.

سبک کاریکلماتور به سبک هندی نزدیک است اما برای این­گونه نوشته­‌ها شاید عنوان طرزِ شاپور مناسب­‌تر باشد.

 

از نظر فرم و شکل و از لحاظ دستوری معمولاً کاریکلماتور جملۀ منثور ساده و مستقل یا مرکب با وجوه خبری، عاطفی و شرطی است که به قالب و شکل امثال‌وحکم می‌­ماند. در میان نوشته­‌های شاپور داستانک هم پیدا می­‌شود اما نمی­‌توان آن را به‌طورکلی به کاریکلماتور اطلاق کرده و کاریکلماتور را نوعی داستانک نامید.

نگاهی به اصول و عناصر شعر به‌ویژه در قالب شعر منثور و وجوه اشتراک کاریکلماتور با آن می­‌اندازیم که عبارتند از: ایجاز و کوتاهی، کشف، غافلگیری، بازی هوشمندانه با كلمات، ايهام، تشخيص يا انسان­‌گونگی، تعلیل و توجیه فانتزی، تشبيه و استعاره­‌های اغراق‌آمیز، تمثيل، تضاد و پارادوکس، حس‌­آميزی.

اگر در میان آثار شاپور از نوشته‌­هایی که جملاتِ قصارِ بدون روح طنز و فانتزی هستند یا در بازی کلمات دچار افراط شده و مضمون یا ساخت تکراری دارند صرف‌نظر شود؛ به قول منوچهر آتشی، عمران صلاحی، کیومرث منشی‌زاده، جواد مجابی، اردشیر رستمی و… گروهی از نوشته‌های شاپور را می­‌توان شعر نامید. شاپور در این مسیر تازه تنها نیست و نویسندگان زیادی با او در ایران و حتی درمیان نویسندگان افغان همگام شده‌اند.

 

نکاتی که گفتم اشاره‌ای گذرا است به خلاصۀ آنچه اتفاق خواهد افتاد. به‌علاوۀ کلی سیرداغ و پیازداغ و خیلی جزئیات دیگر که به‌موقع به هرکدام خواهیم رسید.

 

شروع ماجرا

پرويز شاپور- پدر کاريکلماتور- پنجم اسفندماه سال 1302 ه.ش در قم – به قول خودش- و در تهران – به قول شناسنامه‌اش از در ورودی زندگی وارد شد و پانزدهم مرداد سال 1378 قلبش برای شنيدن رازی که مرگ با دلش در ميان نهاد سکوت کرد و پيکرش را به گورستان هديه داد و همان‌گونه که وصيت کرده بود او را در خودش به خاک سپردند. شاپور در عمری که برای نام‌نویسی روی سنگ قبر فرصت داشت تحصيل را از مدرسه دقيقی آغاز کرد و رشتۀ اقتصاد را با مدرک کارشناسی به پايان رساند.

سال 1333 درحالی‌که خودنويسش را از خورشيد پر کرده بود فعاليت مطبوعاتی‌اش را با نشريات اهواز آغاز کرد. سال 1334 پس از رجعتش به تهران با نشريات سپيد و سياه و توفيق شروع به همکاری کرد که آثارش با نام‌های مستعار «کاميار»- پسرش- و «مهدخت» – خواهرش- در صفحات دارالمجانين، سبديات و برخورد عقاید و آرا به چاپ می‌رسید. عمران صلاحی و شاپور به ادارۀ خوشه در خيابان صفی علی‌شاه می‌رفتند و کارهای مشتركشان را به شاملو که سردبیر نشريه بود تحويل می‌دادند.

صلاحی كاريكاتور می‌کشید و شاپور سوژه‌ها را می‌داد. يک صفحۀ ثابت داشتند. فكر از شاپور ذكر از صلاحی، طرح از شاپور شرح از صلاحی، تقرير شاپور تحرير صلاحی و … . خردادماه سال 1346 شاپور نوشته‌های کوتاهش را به شاملو داد. شمارۀ بعد كه چاپ شد اسم كاريكلماتور را روی آن گذاشته بودند. شاملو گفته بود: يه چيزی خودمون سر هم كرديم جاافتاده ديگه. يک لغت من‌درآوردی که از ترکیب كاريكاتور و كلمات به دست آمده است. ناصر فيض جايی نوشته بود که کاريکلماتور يعنی كاری بكنيم كه کلمه‌ها به تور بيفتند. ابوالفضل زرويی نصرآباد اين واژه را بدساخت و بدآهنگ می‌دانست.

 

شاملو علاقه زيادی به شاپور داشت به همين خاطر مجموعه «هوای تازه» را به وی هديه کرد. هرچند معتقد بود شاپور نبايد به يک موضوع پيله کند و بايد کارهايش را قبل از چاپ کمی بُر بزند. شاملو دوست داشت گزیده‌ای از کاريکلماتورهای شاپور را آماده کند که مرگ به او اجازه نداد.

شاپور از سال 1370 تا پايان عمر با نشريۀ گل‌آقا همکاری داشت. او علاوه بر طنزنویسی کاريکاتور هم می‌کشید. طرح‌هایی خطی و ساده با سنجاق‌قفلی، موش، گربه و… .

 

سال 1352 در گالری زروان، سال 1356 در نگارخانه تخت جمشيد و همچنين در نمايشگاه استاد اولم ترکيه نمایشگاه‌هایی از آثارش بر پا شد. طرح‌های شاپور در نشريات «گرافيس سالانه» و «ديزاين ژورنال» نيز به چاپ رسيده است. شاپور به نوشتاری روی آورد که دکتر سيروس شميسا از آن به‌عنوان يک نوع جديد ادبی ياد می‌کند.

 

منوچهر احترامی خاطرات زيادی از شاپور تعريف کرده است و در اين روایت‌ها به شوخی‌های شفاهی شاپور اشاره می‌کند. شوخی‌ها و لطايفی که شاپور آن‌ها را می‌سازد و معمولاً خودش در مرکز ماجرا قرار داشته و با خودش شوخی می‌کند.

 

او معتقد بود اگر همه کسانی که در حال حاضر کاریکلماتور می‌نویسند دست از نوشتن بر دارند، كاريكلماتور جای خودش را باز كرده است. اما همین‌که به پيروی از کاریکلماتورهای شاپور می‌نویسند و در اين سطح! نشان می‌دهد كه شاپور از زمان خودش عبور كرده است.

 

در شماره‌های بعد سراغ موضوعات زیر خواهیم رفت:

کاریکلماتور و سبک هندی، مختصات و ویژگی­‌های سبک هندی، مختصات و ویژگی­‌های کاریکلماتور، ویژگی‌های کاریکلماتور و شباهت‌های آن به سبک هندی، ایجاز و کوتاهی، زبان ساده، کشف و غافلگیری، بازی هوشمندانه با كلمات و ايهام، تشخيص يا انسان‌گونگی، تعلیل و توجیه فانتزی (حسن تعليل و دليل عکس)، تشبيه و استعاره‌های اغراق‌آمیز، تمثيل، تضاد و پارادوکس، حس‌آمیزی، کاریکلماتور، باروک، جملات قصار و ضرب‌المثل‌ها، کاریکلماتور و مکتب باروک، کاریکلماتور، ضرب‌المثل و جملات قصار، نوع، سبک، ساخت و شکلِ کاریکلماتور، کاریکلماتور و ادب غنایی، کاریکلماتور و داستانک، کاریکلماتور و شعر، کاریکلماتور و شعر منثور، همگام با شاپور، کیومرث منشی‌زاده، اکبر اکسیر، سید حسن حسینی، عباس گلکار، مهدی فرج‌اللهی، ابوالفضل لعل بهادر، سهراب گل هاشم، محمد مستقیمی، علیرضا لبش، عباس صادقی، علی درویش، حسین مقدسی نیا و چند نمونۀ دیگر.

 

کلاس آنلاین نویسندگی | بزرگ‌ترین دورۀ نویسندگی در ایران

15 پاسخ

  1. کارکلماتورهای من

    ۱. از بس کم شمرده شده‌ایم، در پیِ آنیم که شمرده‌ شویم.

    ۲. آسمان برای کویر، سفره‌ای از ستاره‌ی درخشان پهن کرده‌است.

    ۳. دلم هر ثانیه، هوا می‌کند تو را.

    ۴. شیشه که باشی، وقتی تمیز هستی دیده نمی‌شوی؛ ولی با گوچکترین لکی، انگشت اشاره به سوی تو روانه می‌شود.

    ۵. اگر زمان و تاریخی برایت اهمیت داشته‌باشد، هیچوقت فراموشش نمی‌کنی.

    ۶. همیشه حاضرجوابی نشانه‌ی همه‌چیز دانی نیست؛ گاهی سکوت، تو را عاقل‌تر نشان می‌دهد.

    ۷. هیچ‌وقت دوست‌داشتن جایِ عاشقی را نمی‌گیرد.

    ۸. چشمت را ببند و به آرزوهای از دست رفته‌ات فکر کن، بعد برای بدست آوردن یک آرزویت تلاش کن.

    ۹. صدای ناله‌های برگ زیر قدم‌هایم، خبر از آوارگیَم می‌دهد.

    ۱۰. برای رسیدن به هدفت و آنچه دوست داری بجنگ، طریقه‌ی جنگیدنت را خودت انتخاب کن، حتی اگر جنگیدنِ تو سکوتت باشد.

    ۱۱. شوق رسیدن را با پشت سر گذاشتنِ موانع، تجربه کن.

    ۱۲. اگر خودت را بشناسی و به سلیقه‌ات اعتماد داشته باشی، به هدفت می‌رسی.

    ۱۳. عاشق هدفمان و آماده‌ی هر کوه‌کندنی باشیم.

    ۱۴. نا امیدی تبر می‌زند؛ امید که داشته‌باشی، هرشکست را غنیمت می‌شماری.

    ۱۵. پشتکار شرط اصلی رسیدن است.

    ۱۶. قدم بردار و خودت را کشف کن.

    ۱۷. نبودِ اعتمادبه‌نفس ما را از گفتن و رفتن باز می‌دارد.

    ۱۸. خودت را قبول کن و ارزش خودت را بدان.

    ۱۹. مثل خودت باش نه کسِ دیگر.

    ۲۰. ایمان داشته‌باش و از شنیدنِ 《نه》 نترس.

    ۲۱. ترس مانعی بزرگ است.

    ۲۲. بر ترس خود غلبه کن.

    ۲۳. به حرفهای بی‌خودی اهمیت ندهید.

    ۲۴. بر خواسته‌ی معقولت پایبند باش.

    ۲۵. از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باش.

    ۲۶. خودت حامیِ خودت باش.

    ۲۷. نگرانِ بقیه نباش، حالِ خودت را خوب کن.

    نوشتن

    ۲۸. نوشتن یعنی آرامشِ زندگیِ من.

    ۲۹. می‌نویسم تا از یادم نرود که برای چه نفس

    می‌کشم.
    ۳۰. نوشتن، همصحبتی که بی قضاوت مرا می‌شنود.

    ۳۱. نوشتن مرا مست و ازخود‌بی‌خود می‌کند.

    ۳۲. نوشتن مثل خوردن یک لیوان یخ‌دربهشت، جگرت را خنک می‌کند.

    ۳۳. نوشتن مسکنی است در دوران سختی.

    ۳۴. نوشتن مثل یک پیاده‌رویِ دوستانه، می چسبد.

    ۳۵. آرزویی که ای‌کاش به عقب برمی‌گشتم را در نوشتن می‌توان برآورده کرد.

    ۳۶. با نوشتن، کلمه‌ی ای‌کاش، حسرتِ این را می‌خورد که به زبانش بیاورم.

    ۳۷. من می‌توانم همه‌چیز را با نوشتن تجربه کنم.

    ۳۸. نوشتن مرا می‌بَرَد به جایی که اککان دارد و ندارد.

    ۳۹. نوشتن مثل یک تِرَن‌هوایی می‌ماند که وقتی به سراشیبی می‌رسی، از شدتِ هیجان، نفست در سینه حبس و قلبت از جا کنده می‌شود.

    ۴۰. نوشتن، اوجِ سرگرمی و ترشح آدرنالین است.

    ۴۱. نوشتن یعنی آرامش، یعنی کشیدن دستهایت و گفتن:《آخِیش》

    ۴۲. نوشتن یعنی رهایی،یعنی پریدن بر کوهی از ابر.

    ۴۳. نوشتن یعنی اعتماد، یعنی خیالت از پشتِ سرت گرم.

    ۴۴. نوشتن یعنی ذوق، یعنی فریادی از سرِ شوق.

    ۴۵. نوشتن یعنی عشق، یعنی تپشِ خوشایند قلب.

    ۴۶. من با نوشتن آغاز شدم و نوشتن با من جام می‌گیرد.

    ۴۷. برای نوشتن از همه‌ی کارهایم می‌گذرم تا بنویسم.

    ۴۸. نوشتن رستن از پیله‌ی تنهاییست.

    ۴۹. نوشتن آرزوی محال را به رشته‌ی تحریر در‌ می‌آورد.

    ۵۰. می‌نویسم تا از کالبد این زمانه‌ی دروغ جدا شوم.

    ۵۱. می‌نویسم تا کمبودهایم جبرام شود.

    ۵۲. با نوشتن از چیزی ترس نداری و خودت را سانسور نمی‌کنی.

    ۵۳. با نوشتن احتیاجی به حذف خودت نداری.

    ۵۴. آرامش‌بخش‌ترین کاری که می‌توانم انجام دهم، نوشتن است.

    ۵۵. نوشتن عینِ دیوانگیست.

  2. سلام استاد کلانتری عزیز
    ممنون که واسطه آشنایی من و کاریکلماتور شدید. کاریکلماتور مثل پازلیه که از کنار هم چیدنش به وجد میام و هر بار منتدار شما میشم. ممنون از شما که راه جدیدی رو پیش روم قرار دادین.

  3. سلام استاد خسته نباشید. در رابطه با کاریکلماتور می‌خواستم بدون جزو کدوم دسته بندی موضوعی قرار میگیره و از چه انتشاراتی میتونم کمک بگیرم برای چاپ که بهتر باشه؟ چندماه میشه که دارم روی کاریکلماتور کار می‌کنم و تقریبا یه مجموعه آماده شده اما نمیدونم باید چیکار کنم با این مجموعه. خیلی ممنون میشم راهنماییم کنین استاد 🌻🌹

    1. سلام نگار عزیز
      پیشنهاد من اینه که اول از همه یکی دو سالی کاریکلماتورهاتون رو به طور منظم در یک پیج اینستا منتشر کنید، با یه گرافیک خوب و باکیفیت.
      بعد می‌تونید به چاپ کتاب هم فکر کنید،
      برای انتشار هم دسته‌بندی خاصی وجود نداره، شاید نشری مثل مروارید برای کارتون رو بپذیره.

  4. جناب آقای فرج الهی دوست گرامی سلام ، مقاله ی خوب و آموزنده ای بود در خصوص کاریکلماتور ، گویا و ساده ، اما تعجب من از انتهای مقاله است که ذکر اسامی کرده اید ، با شناختی که ما از هم داشتیم و چند سالی که سعادت آشنایی با شما را داشتم (در جلسه حلقه رندان و قند و نمک و . . . ) نمیدانم چگونه نامی از من برده نشد ، شما از خیلی ها بهتر میدانید که من از سال 84 بطور جدی کاریکلماتور نوشته و می نویسم ، در جلسات ادبی متعددی حضور داشته و آثارم را خوانده ام از سال 84 تا تعطیل شدن سایت لوح اگر خاطرتان باشد هر ماه حداقل 15 خط کاریکلماتور من روی سایت می رفت (زمان آقای نهندس امیر خانی تا بعد که نوبت دوستان دیگر شد ) یعنی قبل از اینکه خیلی از دوستانی که نام برده اید دست به قلم شوند من فعال بوده ام ، در نشریات مختلف آثارم منتشر شده ، اینها را نگفتم که خدای نکرده حمل بر خود ستایی باشد ، گفتم تا بیاد بیاورید من نیز در این راه زحمت بسیار کشیده ام و نادیده گرفتن نام من حکایت بی وفایی و غرض ورزیست ، آرزویم انصاف و صداقت قلم در راه آشنا کردن مردم با تاریخچه ی ادبیات نوین است و بس ، با آرزوی بهروزی برای شما دوست گرامی.

    1. سلام آقای ناژفر عزیز
      بی‌نهایت خوشحال شدم از دیدن اسم شما.
      من که شک ندارم که شما یکی از بهترین‌ کاریکلماتورنویس‌های ایران هستید.
      ارادتمندم.
      شاهین کلانتری

      1. شاهین عزیز سلام ، شما به بنده خیلی لطف دارید ، اگر با نام کوچک شما را خطاب می کنم حمل بر بی ادبی من نشود ، من شما را مثل فرزندخودم دوست دارم اگر یادتون باشه یکی دو بار توی دفتر نشریه مزاحمتون شدم و به شما گفتم با سن کم و تلاش و شوری که در وجودتون می بینم آینده ای روشن و موفق براتون پیش بینی می کنم و چنین شد و جز این نیست ، شاهین عزیز باز هم از شما ممنونم بخاطر لطف و بزرگواریتون و اگر در آخر مطالبم لب به گلایه باز کردم دلیلش این بود که اگر من برای جناب فرج الهی ناشناخته بودم دلگیر نمی شدم اما ایشون حداقل سه با چهار سال در جلسات حلقه ی رندان و سایر محافل ادبی بنده رو دیده و می شناخت و جای آن داشت که حق دوستی ادا میکرد همانگونه که من وظیفه دارم چنین کنم ، من مهدی خان را صمیمانه دوست داشته و دارم و به زحمات او در این زمینه آگاهم ، او قلمی رسا دارد خاصه در زمینه کاریکلماتور ، ای کاش آدم ها در بی رنگی و عدم حضور فراموش نشوند ، پر حرفی کردم به معرفت و صفای خود ببخشید این بنده ی مزاحم را. به امید دیدار ناژفر

  5. سلام
    خیلی ممنون از مدرسه و آقای فرج اللهی
    برای شروع خوب بوده تا اینجا
    از اشاره تان به بزرگنمایی و شاپور و امثال و حکم و چندتا موضوع دیگر کمی به طنزنویسی ، در حد معارفه نزدیک شدم اگر همینطور ادامه بدهید خدا را چه دیدید شاید رفیق شدیم یا فراتر کار به وصلت کشید…
    واسطه خیر میشوید ، خداخیرتان بدهد.

    1. عالی بود. تشبیهات و استعاره‌های زیبایی متن رو چند برابر کرده بودند. ممنون تز مقاله خوبتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *