کارگاه طنزنویسی قسمت 7| ویژگیهای کاریکلماتور و شباهتهای آن به سبک هندی
نویسنده: مهدی فرج اللهی
در قسمت قبل کارگاه طنز از چگونگی تولد واژه کاریکلماتور گفتیم و به این موضوع اشاره کردیم که کاریکلماتور به سبک هندی شباهتهایی دارد. قرار است در این قسمت در ادامه مسیر تعریف کاریکلماتور، به بررسی برخی از ویژگیهای آن بپردازیم.
مختصات و ویژگیهای کاریکلماتور
در ادامهی بررسی شباهتهایی که کاریکلماتور و سبک هندی میتوانند داشته باشند به سراغ کاریکلماتور میرویم تا به بررسی ویژگیهای آن بپردازیم. قبل از هر چیز نیازی به یادآوری نیست که کاریکلماتور عنوانی است که بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشته شده است و بعد از آن کسانی به پیروی از او این راه را ادامه دادهاند. به همین خاطر در این قسمت با تکیه بر نوشتههای شاپور به بررسی ویژگیهای کاریکلماتور خواهیم پرداخت و البته در جای خود به آثار دیگر نویسندگان را نیز میرسیم.
نوشتههای شاپور در مسیر نامگذاری تا ارائهی کتابهای او دچار تغییرات اساسی شده است. در ابتدا کاریکلماتورهای شاپور لطیفههایی متفاوت و چندخطی است که بعداً تبدیل به نوشتههایی خطی و کوتاهتر شده است. در ادامه به چند نمونه از همان لطیفهها اشاره میکنیم. این نوشتهها همان مطالبی از شاپور هستند که هنگام چاپ در مجله خوشه شاملو عنوان کاریکلماتور را روی آنها گذاشت.
1
– ماشین تخممرغزنی را توی چشمم گذاشتم و سفیدی و سیاهی آن را به هم ریختم.
نتیجه: حالا دارای چشمان زیبا به رنگ خاکستری شدم. (شاپور)
2
– مژده به متملقان گرامی!
با دستمال کاغذی حریر، قضیه ارزانتر تمام میشود … با یک بار امتحان مشتری دائمی ما خواهید شد. (شاپور)
3
– برای آن که هنگام خوابیدن احتیاجی به بالش نداشته باشم کلهام را پُر از پَر کردهام.
شما هم بکنید. قول میدهم راحتتر بخوابید!
نتیجه: از همه چیز گذشته میتوانید با خیال راحت با کله خود پرواز کنید. (البته با کله سقوط کردنتان نیز محتمل است.) (شاپور)
با توجه به این تغییر رویه و اینکه حجم غالب نوشتههای شاپور به دستهی دوم اختصاص دارد اساس بررسی خود را بر همین گروه بنا مینهیم.
اگر از منظر زیباییشناسی به آثار شاپور نگاه کرده و بخواهیم زیباییهای نوشتههای او را از دریچهی صنایع ادبی بررسی کنیم باید بگوییم که بهطورکلی آرايههای ادبی بهكاررفته در كاريكلماتور بيشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی. آرايههایی که از تناسب واژهها و جملهها به وجود میآيند در واقع بر اثر ايجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بين کلمات موسيقی معنوی کلام افزايش مییابد. سیدحسن حسینی در همین رابطه حضور اغراق، مراعاتالنظير، حسن تعليل و ایهام را در کاریکلماتور پررنگتر میبیند. هر چند در مواردی با صنایعی که ساخت آوایی نیز دارند روبرو میشویم. ولی آرایههایی که ساخت معنایی دارند در اکثریت مطلق قرار دارند. آرايههایی چون: تشبيه، استعاره، كنايه، انسانگونگی، حسآميزی، تجاهلالعارف، تمثيل، تناسب يا مراعاتنظير، تناسبگريزی، ايهام، تضاد، پارادوکس، تلميح، احاله به محال، ساختزدایی، حسنتعليل و دليل عكس.
فاطمه تسلیمی جهرمی در مقالهای با عنوان «ويژگیهای زبان طنز و مطايبه در کاريکلماتورها (با تکيه بر کاريکلماتورهای پرويز شاپور)» هفت ویژگی برای کاریکلماتور معرفی میکند: کوتاهی و فشردگی جملات، سادگی و روشنی بیان، استفاده از زبان محاوره، چینش هوشمندانه واژگان، بازیهای زبانی بیانی، بیان اغراقآمیز و هنجارگریزی.
در نوشتن كاريكلماتور معمولا تركيبي از اين آرايهها به وقوع ميپيوندد. کاریکلماتور سه ویژگی اصلی دارد: اول ایجاز و کوتاهی، دوم سادگی زبان و سوم کشف. در ادامه به بررسی دقیقتر این ویژگیها و آرایهها میپردازيم و سعی میکنیم وجوه مشترک آن را با سبک هندی ارزیابی کنیم.
ویژگیهای کاریکلماتور و شباهتهای آن به سبک هندی
1- ایجاز و کوتاهی
اولین ویژگی ظاهری کاریکلماتور خیلی کوتاه بودن آن است. کوتاهترین کاریکلماتور از دو کلمه و بلندترین آنها از نود و هشت کلمه تشکیل شده و بهطور میانگین تعداد کلمات به کار گرفته شده در کاریکلماتور معمولا بین پنج تا پانزده کلمه است. اینکه مردم از هر چیز نوع فشردهاش را میپسندند برای این روزها نیست. در گذشته معتقد بودند: «کم گوی و گزیدهگوی چون دُر» امروز هم عقیده همین است؛ با این تفاوت که به سبب تغییرات زیادی که در شیوهی زندگی بشر رخ داده کمگویی به یک ضرورت تبدیل شده است. در ادبیات کوتاهِ کوتاه، کلمات همدیگر را بیشتر میشناسند، با هم صمیمیترند و نقش بیشتری بازی میکنند. توجه به کارکرد واژهها، ترتیب توالی آنها و معماری کلمات اهمیت بسیاری دارد و توجه یا عدم توجه به این نکات یک اثر را شاهکار یا پیشپاافتاده میکند. همانگونه که در بررسی مختصات سبک هندی اشاره شد قالب سبک هندی بیت و مصرع است نه غزل. میتوان این امر را به عنوان یکی از وجوه تشابه ظاهری در این دو به شمار آورد.
– سایه، شبِ کوچک. ( شاپور)
– شب سایهی روز است. (شاپور)
کوتاهی و ایجاز در کنار هم خود ویژگی به حساب میآید. کوتاهی بر کم بودن تعداد واژهها در کاریکلماتور دلالت میکند و همانطور که پیش از این به آن اشاره کردم بیشتر جنبهی کمی دارد. اما ایجاز بیشتر جنبه کیفی دارد. ایجاز خلاصه کردن تا بدانجا است که از زیبایی اثر کاسته نشود و چیزی اضافه و بیمصرف باقی نماند.
2- زبان ساده
استفاده از زبان مرسوم، پرهیز از پیچیدگیهای کلامی و استفاده از واژههای معمول، ویژگی کاریکلماتور است. نزدیکی زبان کاریکلماتور به زبان محاوره و سادهنویسی باعث میشود تا مخاطب راحتتر با آن ارتباط برقرار کند و البته همین سادگی ممکن است این ذهنیت را بهوجود آورد که نوشتن اینگونه جملات خیلی ساده است، که در این ذهنیت پیچیدگیهای معنایی، خیالانگیزی و وجود عناصر غافلگیری در یک کاریکلماتور خوب مغفول مانده است. شاید برای درک بهتر این ماجرا دست به قلم شدن راه مناسبی باشد.
– به اندازهای تشنه هستم که اشک ریختن به قیمت جانم تمام میشود. (شاپور)
– آخرین قطرهی باران سیفون رنگینکمان را میکشد. (شاپور)
– سایهی درخت چون ریشه در خاک ندارد نمیتواند سر پا بایستد. (شاپور)
– دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است. (شاپور)
– چشمت لبریز از نگاه نامحرم است. (شاپور)
دکتر سیروس شمیسا معتقد است بهدلیل رو آوردن طبقات مختلف مردم در آن دوره به شعر، زبان کوچه و بازار به شعر سبک هندی راه پیدا کردهاست. سادگی زبان یکی دیگر از وجوه مشترک سبک هندی و کاریکلماتور میباشد.
زلف مشکین تو یک عمر تامل دارد نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت (صائب)
دل سپردم به بتی تا شود آرام دلم نه که تسکین و قرار از من مسکین ببرد (میرزا قوام الدین جعفر قزوینی)
3- کشف
کشف باعث شگفتی و وجد مخاطب میشود؛ کشفی که نویسنده به آن رسیده و آن را با مخاطب خود به اشتراک میگذارد. این کشف گاهی در مضمون و محتوا و گاهی در فرم و ظاهر اتفاق میافتد، گاهی هم در مضمون و محتوا و هم در فرم و ظاهر.
کشف مضمون و معنای جدید یکی از ویژگیهای برجسته سبک هندی است که از این نظر نیز کاریکلماتور و سبک هندی به هم شباهت دارند. همین ویژگی بارز که از نقاط توجه در سبک هندی است پاشنه آشیل آن نیز است و در کاریکلماتور نیز چنین است. گاهی کشف مضمون به تکرار میافتد. مطالعه پیوسته و رضایت ندادن نویسنده به کشفهای ساده و دمدستی میتواند اثر را از این نگرانی دور نگاه دارد.
این شگفتی با استفاده از ابعاد مختلف معنایی کلمات، تشخیص یا انسانگونگی فانتزی، تمثیل، احاله به محال، کنایه، حسن تعليل، حسآميزی، تشبيه و استعاره، تضاد و پارادوکس، اغراق و… به دست میآید.
اين مبحث در علم بديع تعريف میشود؛ دانشی که زيبایی و آراستگی سخن را بررسی میکند. آرايه يا صنعت، به هر واحد از زيباییهای گفتاری گفته میشود که به دليل هماهنگیهای آوایی يا معنایی و يا هر دو، مورد بررسی قرار میگيرد. به طور كلی آرايههای ادبی به كار رفته در كاريكلماتور بيشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی، آرايههایی که از تناسب واژهها و جملهها به وجود میآيند. در واقع بر اثر ايجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بين کلمات، موسيقی معنوی کلام افزايش میيابد.
در نوشتن كاريكلماتور معمولا تركيبی از اين آرايهها به وقوع میپيوندد. در ادامه به بررسی آرایههای ادبی پرکاربرد در کاریکلماتور و سبک هندی می پردازیم.