از مطالب مکمل کلاس نویسندگی آنلاین:
تمامی کسانی که مینویسند به کلیدی جادویی احتیاج دارند تا گنج پنهان قدرت تصور را بگشایند. آنچه کم داریم ایدهها نیستند بلکه روشی است که به کمک آن بهطور مستقیم با آنها در رابطه قرار بگیریم.
جان گاردنر
یکی از دلایلی که ممکن است نوشتن را به تعویق بیندازد یا جریان آن را مختل کند این است که نمیدانیم از کجا و چطور شروع کنیم.
خیلی وقتها شروع کردن، از فرایند نوشتن سختتر میشود و همۀ ما به دنبال راهی هستیم که این مرحله را آسان کند.
برای نوشتن خلاقانه راههای بسیاری وجود دارد که در درسهای قبلی به آنها اشاره کردیم.
در این درس به روش خوشهسازی میپردازیم.
روش خوشهسازی را گابریله ال. ریکو ابداع کرده و در کتاب «نوشتن خلاق»* به طور مفصل به آن پرداخته است.
فرضیۀ او این است که اگر یاد بگیریم بازی طبیعی موزون میان دو نیمکرۀ مغز را سد نکنیم و بگذاریم این بازی آزادانه اتفاق بیفتد، میتوانیم طبیعیتر، راحتتر و با اجبار بسیار کمتر بنویسیم.
اولین قدم آموزش در کتاب نوشتن خلاق به این صورت شرح داده شده:
برای خودتان روشن کنید، مغز ما به دو بخش تقسیم شده است که هر کدام کارکرد متفاوتی دارد: نیمی از مغز ما به وجه ارتباط چیزها و حوادث، و در عوض دیگری، توالی و نظم منطقی را برقرار میکند. به محض اینکه برای ما آگاهانه شود که ما دو مدل متفاوت سنجش از دریافت فکر و احساس در اختیار داریم، میتوانیم بیاموزیم که هرکدام از آنها را در مراحل خاصی از روند نوشتن به راه بیندازیم و ترتیبی بدهیم که بین هردوی آنها بده بستانی تا حد ممکن خلاقانه و فشرده برقرار شود.
روش خوشهسازی بخشی از مغز را به کار میگیرد که از تواناییهای آن بهندرت در نوشتن استفاده کردهاید. «قدرت ساختن تصویر»
با خوشه سازی غیرخطی ایدهها در ذهنتان بهطور خودجوش پیوند میخورد و ناگهان شکل کلی آنچه را که میخواهید بنویسید پیش رویتان میبینید.
در این روش موضوع یا سمت و سویی پیدا میکنید که با تصور مقصد کمتر با تکتک جملهها و ارتباط آنها با هم درگیر میشوید و تمام تلاشتان صرف این میشود که جریان فکرتان را بهصورت یک کل دربیاورید.
بهاینترتیب روند نوشتن جذاب و پویا میشود.
برای نوشتن آزاد و طبیعی نه نیازی به دانش زیاد است نه زبان فاخر و ادبی فقط باید بتوانیم بخشی از افکارمان را به بازی بگیریم که تاکنون برای نوشتن انتظار کمکی از آن نداشتیم.
روش خوشهسازی روش غیرخطی جریان مغز است که با تداعی آزاد خویشاوند است.
خوشه سازی چگونه انجام میشود؟
- با یک کلمه شروع کنید. آن را وسط صفحه بنویسید و دور آن یک خط بکشید.
- شروع کنید به نوشتن.
- آنچه به ذهنتان میآید را همانطور یادداشت کنید.
- اصلاً به فکر تمرکز نباشید و مسیر افکار خودتان را پی بگیرید.
- دور هر کلمهای که مینویسید یک دایره بکشید طوری که دایرهها از مرکز به جهات مختلف ساطع شوند.
- هر کلمه یا عبارت جدید را با پیکان به کلمۀ قبلی وصل کنید و از کلمۀ آخر به بیرون ادامه دهید تا جریان تداعیهای مربوط به آن زنجیر پایان یابد.
- سپس زنجیرۀ ایدههای بعدی را دوباره از هسته شروع کنید.
- به این فکر نکنید که هر زنجیره به کجا میرود بگذارید تداعیها جای خودشان را پیدا کنند.
- نگذارید زمان زیادی بگذرد. نهایتاً تا 5 دقیقه این کار را انجام دهید اما بیوقفه.
- ناگهان در یک نقطه درمییابید که در چه مورد میخواهید بنویسید. پس بلافاصله از خوشه سازی دست بکشید و شروع به نوشتن کنید.
فرض کنید هسته سنگی است که آن را توی آب میاندازید. چه تصویری ایجاد میشود؟
امواجی دور سنگ میبینید. دایرههای حول محور سنگی که در آب افتاده.
حالا کلمۀ موردنظرتان را مثل سنگی که وسط آب افتاده، وسط صفحه بنویسید:
وقت آن است که تداعیهای خود را بدون هیچ فکر و تحلیلی اطراف هسته بنویسید.
نمونهای دیگر از خوشهسازی با هستۀ دوست:
در خوشه سازی روش درست یا غلط وجود ندارد. جریان نوشتن خودْ رهبری کلمات را بر عهده میگیرد و آنها را پیش میراند بنابراین زیاد در قیدوبند تحلیل و منطق خاصی نباشید. حتی بیمحتواترین کلمات هم تداعیهای زیادی به همراه دارند.
برای مثال همینالان شروع کنید و برای کلمۀ چرخگوشت یک خوشه بسازید.
بگذارید شبکۀ ایدهها خودبهخود و بهطور طبیعی ایجاد شود. اگر بعد از گذشت 5 دقیقه جرقۀ نوشتن زده نشد در مورد یکی از عناصر موجود در خوشه بنویسید. جملات بعدی خودشان میآیند.
نکتۀ مهم:
لازم نیست تمام کلمات موجود در خوشه را در متن بیاورید. آنچه را به موضوع مدنظرتان مربوط است به کار بگرید و به بقیه اهمیت ندهید.
روش خوشه سازی روش تولید و خلق ناآگاهانه است که کلمات آن از درون برمیآیند.
بنابراین کندوکاو و تحلیل را رها کنید تا از نتیجه خوشحال و راضی باشید.
بهوسیلۀ خوشه سازی این پیشفرض در ذهنتان نقش میبندد که باید شروع کنید حتی اگر ندانید میخواهید چه چیزی بنویسید.
با این روش دروازههای تفکر و خاطرات تودرتویی که در مغز است گشوده میشود و با ورود به آنجا میتوانیم شبکهای از ایدهها ببافیم.
ثبت این ایدهها و تداعیهایی که در مدتی کوتاه و بهسرعت جاری میشوند محرکی هستند که موتور نوشتن را روشن میکنند.
در خوشه سازی سانسور معنایی ندارد. ذهنتان را آزاد بگذارید تا هر آنچه را میخواهد بروز دهد. با این کار ترس و مقاومت کاهش مییابد و هر کلمهای که مینویسید با خود تداعیهای جدیدی را به همراه میآورد.
این روش تداعی انسدادی را که مانع نوشتن است از میان برمیدارد و علاوه بر آن کمک میکند که مدام ایدهها و الهامات جدید به سراغتان بیاید. بهتر است همیشه آمادۀ دریافت باشید.
تمرین شما:
یکی از کلمات زیر را انتخاب کنید.
برای آن خوشه بسازید.
با توجه به خوشهای که ساختهاید یک یادداشت بنویسید.
کتاب
رنگ
شغل
درخت
نوآوری
*نوشتن خلاق-گابریله ال. ریکو- نشر اختران
16 پاسخ
سلام ممنونم از اینکه این فرصت را در اختیار دیگران گذاشته اید تا نویسنده شوند بنده ۴۹سالمه و سالها دوست داشتم بنویسم و کتاب هم خریدم اما سایت شما چیز دیگری است .منتها مفاهیمی وجود دارد که قابل درک نیست مثل خوشه سازی خطی و غیر خطی.اینگونه کلمات ما را سردرگم میکند چون بحث خطی و غیرخطی را در دانشگاه داشتم هرچند که استاد دانشگاه هم نگفتن منظور از خطی و غیرخطی چیست.
سلام
خوشحالیم که اینجا هستید.
حتما برای ما بیشتر بنویسید.
البته ما جایی به این شکلی که شما گفتید ننوشتیم خوشهسازی خطی یا غیرخطی. متن رو اگر دقیقتر بخونید متوجه میشید که منظور چیه.
در کل حرف اصلی در خوشهسازی اینه:
ما خوشهسازی به صورتی خطی و پشت سر هم و منسجم نمینویسیم. مثلاً من این کامنت رو به صورت خطی دارم جواب میدم. یعنی بین جملهها و کلمات ارتباط منطقی هست، اما در خوشهسازی شما به صورت غیرخطی، پراکنده و آزادانه چیزهایی که به ذهنتون میرسه رو در گوشه و کنار کاغذ مینویسید. شیوۀ فکر کردن ما آدمها بیشتر به خوشه شبیه، یعنی پراکندهست و در آن واحد به صد جا میره. به خاطر همین خوشهسازی میتونی برای ایدهیابی و شروع نوشتن مناسب باشه و کار رو برامون راحتتر کنه.
کاشکی یکم کلمات واضح تر بنویسند مثلا الان هنوز من معنی تداعی نفهمیدم
سلام دوست عزیز
حتما این مورد رو لحاظ میکنیم.
اما اگر کمی کنجکاو باشید همین نکته میتونه به شما کمک کنه دایره لغاتتون رو افزایش بدید.
کلمۀ تداعی در فرهنگ لغات عمید به معنای: بیاد آوردن، یاد آورشدن هست.
پیشنهاد میکنم هر لغتی رو که معنیش رو نمیدونستید در سایت یا اپلیکیشن واژه یاب جستجو کنید. ابزار خیلی خوبی هست برای مطالعه و نوشتن.
ممنون از همراهی شما
سلام
من کتاب رو انتخاب کردم ولی داستانم خیلی طولانی شده و ای کاش میشد عکسش را بفرستم
ولی خوشه هایش این گونه است
پوسته ی درخت دانا ،بوی چوب
استرس جدایی
کلاس اول .شمعدانی .نصیحت پدر
تحول
دایره لغات
دوست سخنگوی چوبی
پول دار شدن
نویسندگی
و اسم داستانم را میگذارم شمعدانی و صید
یا صید شمعدانی که نمایان گر ابراز عشق واقعی صادقانه و دورویی که بعضی ها ادما انجام میدن برای بدست اوردن دوست داشتن دیگران
سپاس شاهین عزیز از حس فوق العاده ای که از خواندن هر مطلب سایت میگیرم
سلام
رنگ : زلال-سفید- شفاف-آبی دریا- سیب سرخ- آدم
ماانسانها هم مانند پیرامون خود رنگ داریم .سیاه، سفید، زرد وسرخ.
تفاوت در رنگ پوست ،مو رنگ چشم نژادهارا پدید آورده.واما
هر آدمی رنگ مخصوص خود دارد . این رنگها گاهی اکتسابی ویا ذاتی هستندودر نهاد .
برخی آبی دریا وسیع ودست نیافتنی.
برخی سیب سرخ میان جعبه سیب سفید، خاص وناب.
برخی سفید وپاکند ،دوست داری برای خود نگه داری.
برخی نارنجی، در هر حالی بی احساس.
بعضی شفاف بدون ناخالصی مثل آب چشمه در کویر، زندگی بخش وگذرا.
بعضی رنگ به رنگ در شرایط مختلف.
بعضی سیاه چون دل شب که با اعتماد به نا کجا می رسی.
واما پدرومادر که هیچ رنگ وتمام رنگهاراباهم دارند مثل رنگین کمان دوراز دسترس وناب .
سلام .من در مورد شغل می نویسم.
شغل من در درجه ی اول مانند هر خانمی ، خانه داری است .
نظافت منزل،رسیدگی به همسر و فرزندان ،پخت و پز ،مهمان داری و………
و از همه مهمتر سنگ صبور خانه نیز هستم و گوشهایم پر است از غر زدن ها و نق زدن های اهل خانه در هر موردی.
اما دیگر عادت کرده ام ،می شنوم ،سکوت می کنم و به آرامی از کنار آنها رد می شوم.
ولی در کنار خانه داری شغل دومم خیاطی است .
اوائل به خاطر بیکاری و اکنون به خاطر استقلال مالی خیاطی می کنم.
علاقه ای به این کار ندارم ولی سعی می کنم کارم را به نحو احسن انجام دهم.
من عاشق کار با کاغذو چسب و قیچی و قلم هستم.با این ها روحم به پرواز در می آید.
دوست دارم بخوانم و بنویسم و انقدر نوشته هایم قوی و محکم بشود تا بتوانم محتوا تولید کنم ،آن وقت دیگر خیاطی نمی کنم و شبانه روز کار می کنم و می نویسم . چون کاری که از سر شوق و علاقه باشد،روح انسان را ارضا می کند و خستگی نمی آورد.
رنگ، زاییده ی طبیعت است از جنگل، دریا و کوه تا صحرا و بیابان همگی رنگ خود را به رخ می کشند. رنگ به آدمی جان بخشید. دنیای رنگارنگ دنیای زیبایی هاست که هر کس در آن به رنگی است شاید هم چند رنگ است.و چرا که نه؟ زیبایی در رنگارنگ بودن و متفاوت بودن ماست. ای کاش میشد آدم ها را با رنگ هایشان صدا زد ؟ آه آری میشود. این روزها همه با مشتی گره کرده برای آزادی رنگین کمانی ها فریاد میزنند. این آدمها رنگ ممنوعه نیستند، فقط چشم ما عادت به دیدن رنگشان نداشت. آری رنگ زیباست، با دنیایی رنگی و آدمهایی رنگین کمانی ! رنگین کمانی ها منظور دگرجنسگرا ها هستند.
نو آوری ،خلاقیت،پرورش،گنجینه ،اندیشیدن،نو،زندگی،نوشتن ،روحیه
نو آوری یکی از پیش نیازهای زندگی امروز ماست. افکار وایده های خلاق و نو باعث می شوند ما رو به جلو حرکت کنیم . مطالعه و نوشتن یکی از راههای رسیدن به خلاقیت است. کلماتی که از ذهن ما بر روی کاغذ سرازیر می شوند گنجینه ای گرانبها هستند آنها روحیه ی نو آوری و بهتر اندیشیدن را در ما پرورش می دهند.
کتاب ، نوشتن، خواندن، تاریخی، داستانی، شعر، سحرانگیز،صفحه، ورق
کتاب داستانی را که مدتها بود خواندنش را به تعویق انداخته بودم مجددا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن برگهایش .هر ورقی که میزدم انگار برگهای پاییزی شروع به ریختن میکنند و من که منتظر خواندن مطلبی سحرانگیز هستم. با صفحه ای روبرو شدم که اصلا انتظارش را نداشتم . فکر نمی کردم که مطلبی که میخوانم ترکیبی از شعر باشد و از لابه لای آنها صحنه ای تاریخی بیرون بتراود. عجله ام برای خواندن بیشتر شد ، حس کنجکاوی و هزاران سوالی که در ذهنم پدیدار شده بود وسوسه ام میکرد ادامه داستان را بخوانم.
کتاب—–» فهمیدن، میز، بوف کور،رمان،خواندن،آرامش، اتاق پنجره،هوای سرد،انرژی
پای میزم نشسته بودم،صدای گنجشکهای پشت پنجره که گویی با زبان خودشان درحال پچ پچ بودند حالم را خوب میکرد
ولبخند را گوشه ی لبم نقاشی کرده بود.
هرزگاهی چشمم را از کتاب میگرفتم و به پشت پنجره نگاه میانداختم. در این هوای سرد خواندن کتابی از کتاب های هدایت آن هم بوف کور انژری زیادی مطلبید،ولی هرچه میخواندمش سیر نمیشدم شاید سومین بار است که خواندنش را از اول شروع کردهام ولی هربار برایم تازگی دارد
درخت > حیاط، شکوفه، تبر، شاخه، میوه
مثل همیشه تک درخت حیاط خانه پدری با شکوفه های زود هنگام همچون رشته چراغ تزئینی در زیر نور ماه شبهای اسفند می درخشید. ناغافل به یاد روایت قدیمی پدر از دوست عمویم افتادم که با تبر به نزدیکی درخت رفته و در گوش شاخه هایش زمزمه کرده بود که اگر آن سال هم میوه ندهد با همان تبر خواهد مرد.
کتاب را روی میز گذاشتم،صندلی را عقب کشیدم وروی آن نشستم و مشغول خواندن شدم.کلمات به قدری ماهرانه وقدرتمند کنار هم چیده شده بودند که تا عمق واژه ها فرو رفته بودم وخودرا جزوی از داستان می دانستم .چشمان خودرا بستم در رویایی زیباودوست داشتنی که برای خود درست کرده بودم سیر می کردم .
میل خارج شدن از رویایم را نداشتم دوست داشتم در مواردی قهرمان داستان خودم باشم پس قلم به دست گرفتم وشرع کردم به نقش آفرینی های جدید،نوشتم و نوشتم …این انعکاس خواندن بود از خواندن به نوشتن رسیده بودم.
کتاب.خواندن.نوشتن.قلم.دفتر.کلمات.واژه.رویا.چشم.انعکاس.میز.صندلی