در مقالهی پیش رو قصد داریم به تعریف و آموزش خاطرهنویسی بپردازیم. همهی ما به اندازهی تمام روزهایی که زندگی کردهایم، به سهم تجربهی زیستهی خود، خاطراتی داریم. خاطرههای تاریک یا روشن. حسهایی که تجربه کردهایم و دردهایی که پشت سر گذاشتهایم. تجربههایی که یک قصهی تمام عیارند. گاهی لابهلای واگویههای ذهنی، برای خودمان مرورش میکنیم و شاید غافل از این هستیم که بتوانیم راهی پیدا کنیم و آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
خاطره چیست؟
بهتر از قبل از شروع آموزش خاطرهنویسی به معنای خود واژهی «خاطره» بپردازیم.
خاطره، به تجربههای انسان در طول زندگی زیستهاش گفته میشود. اتفاقها و هیجاناتی که در موقعیتهای مختلف درک کرده و در خودآگاه او ماندگار شده است.
بدیهی است تجربهها و اتفاقهایی نیز وجود دارند که در سطح ناخودآگاه انسان باقی میمانند و در واقع چون ذهن به آنها دسترسی ندارد؛ پس تنها به تجربههای ماندگار در سطح خودآگاه میپردازیم.
انواع خاطره:
سطح خودآگاه ذهن انسان از دو حافظهی معنایی «semantic memory» و حاظهی رویدادی یا اپیزودیک «episodic memory» تشکیل میشود.
حافظهی معنایی، نوعی حافظه در انسان است که اطلاعات واقعی را ذخیره میکند. در این نوع حافظه همانطور که از اسم آن مشخص است، معانی ذخیره میشوند. مترادف حافظهی معنایی، گزاره یا طرحواره است.
حافظهی رویدادی، به نوعی حافظه گفته میشود که تجربههای ویژهی شخصی را ذخیره میکند. حافظهی رویدادی شامل خاطرات ما از تجارب شخصی خودمان است.
انواع پنجگانهی خاطرات
برای آموزش خاطرهنویسی بهتر است بدانید که خاطراتی که در سطح حافظهی رویدادی انسان شکل میگیرد، به دستههای زیر تقسیم میشود:
1- خاطرات تحول: به آن دسته از خاطراتی گفته میشود که در آن، شخص به دلیل رودررویی با یک چالش بزرگ و بحران جدی، متحول شده و بسیار رشدیافتهتر از قبل شده است. هاروکی موراکامی در کتاب کافکا در کرانه مینویسد:
«وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی که قدم درون طوفان گذاشت.»
برای نمونه میتوان به کتاب شما که غریبه نیستید، از هوشنگ مرادی کرمانی اشاره کرد.
2- خاطرات اعترافی بدون در نظر گرفتن خودسانسوری: این دسته از خاطرات، همانطور که از اسمش هم پیداست، مربوط میشود به آن دسته از نوشتههایی که نویسنده، جسورانه و بدون خودسانسوری، واقعیتها را مینویسد و از تجربههای خود میگوید. گاهی رازهایی پنهان در رابطه با فردی خاص یا خانوادهاش برملا میشود و برخی مواقع، فرد از دردناکترین و محرمانهترین تجربههایش میگوید.
3- خاطرات شغلی یا حرفهای: آن دست از خاطراتی که مربوط به چالشها، بحرانها و در نهایت موفقیتهای شغلی و حرفهای شخص است. برای مثال میتوان به کتاب خاطرات کولینا اشاره کرد. پیر لوئیجی کولینا، شناختهشدهترین داور فوتبال در جهان است و در این کتاب به خاطرات خود میپردازد.
در این دسته از خاطرات، شخص مسیر پرپیچوخم موفقیت شغلی و حرفهای خود را برای مخاطب به تصویر میکشد.
4- خاطرات افراد مشهور: گاهی شخصی داستان شهرت خود را با تمام فراز و نشیبها میگوید. از موانعی که سر راهش بوده و از اتفاقهایی که برایش افتاده است. من ملاله هستم، نوشتهی ملاله یوسفزی که به جریان حملهی طالبان و نبرد او برای ایجاد شرایط تحصیل دختران میپردازد.
5- خاطرات جنگ: گاهی افراد تصمیم میگیرند تجربههای دردناک خود را از روزهای جنگ و اتفاقهایی که در خلال آن تجربه کردهاند بنویسند. یکی از خاطرهنویسیهای مشهور در این زمینه داستان زندگی ولادیسلاو اشپیلمن است که منجربه ساخت فیلم پیانیست به کارگردانی رومن پولانسکی شد.
تعریف خاطرهنویسی
خاطرهنویسی، ریسمان نجات ما از روزمرگی است.
بهتر است برای آموزش خاطرهنویسی، با تعریف آن بهصورت دقیق آشنا شویم و مطمئن باشیم که آن را با سایر گونههای ادبی اشتباه نخواهیم گرفت.
خاطرهنویسی یکی از انواع ادبی غیرداستانی و شکلی از نوشتار است که نویسنده در آن خاطرات خود را یعنی وقایعی که در زندگیاش رخ داده است و او در آن نقش داشته و یا شاهد آن بوده روایت میکند و شرح میدهد. خاطرهنویسی یکی از عامترین و صمیمانهترین راههای انتقال احساس است.
تفاوت خاطرهنویسی و داستان
خاطرهنویسی با داستاننویسی متفاوت است و برای آموزش خاطرهنویسی باید تفاوتهای آشکار بین این دو شیوهی نوشتن را تشخیص دهید.
در داستاننویسی، نویسنده از عنصر تخیل بهره میگیرد و خیلی از اتفاقها، شخصیتها و دیالوگها، ساخته و پرداختهی ذهن خود اوست. در داستاننویسی، حتی اگر مبنای داستان، یک اتفاق واقعی باشد، نویسنده خود را محدود و مقید به واقعیت نمیکند و رویدادها را با توالی زمانی مدنظر خودش و به کیفیتی که برای داستان مناسب باشد نقل میکند. نویسندهی داستان یک تاریخنویس یا محققق نیست و الزامی نمیبیند وقایع را به همان شکل که رخ داده است روایت کند.
تفاوت خاطرهنویسی و تاریخنگاری
در نوشتن خاطرات، نویسنده متعهد به حوادث دنیای واقعی میماند. او آنچه در جهان خارج از خودش و افکارش اتفاق افتاده است را روایت میکند. اگرچه باز هم با تاریخنگاری تفاوت دارد. تاریخنگار حوادث را بهطور دقیق و همانطور که اتفاقافتاده و ثبت شده روایت میکند و هیچ برداشت یا قضاوتی دربارهی آن ندارد. در تاریخنگاری نویسنده باید بر اساس مدارک و مستندات صحبت کند، نه حدس و خیال خودش یا برگرفته از تجربیات شخصی.
در خاطرهنویسی، نویسنده علاوه بر روایت اتفاقهای واقعی، از تجربهها، احساسها و برداشتهای شخصی خودش نیز مینویسد.
هدف خاطرهنویسی
چارلز بوکفسکی میگوید: «نوشتن، آخرین روانپزشک است.»
نوشتن سبکهای متفاوتی دارد. نمونههای داستانی یا غیر داستانی، ژانرهای متفاوت و متعددِ درام، عاشقانه، معمایی و … . آزادنویسی یا مقالههای آموزشی؛ اما نقطهی اشتراک همهی سبکهای نوشتن یک چیز است و آنهم تاثیر حیاتبخشی است که روی روان انسان دارد.
همهی ما در مسیر زندگی اسیر واگویههای ذهنی، تردید، حس کلافگی و یا ابهام شدهایم. احساسهای متفاوت و متعارضی که گاهی منشاء ناشناخته دارند و ما نمیدانیم از کجا آب میخورند. نوشتن به ما کمک میکند روی این افکار و احساسات کنترل بیشتری داشته باشیم. یکی از شیوههایی که نوشتن میتواند به این امر کمک کند، در آموزش خاطرهنویسی که در این مقاله پرداخته شده آوردهایم.
فواید نوشتن
نوشتن از هر نوعی که باشد به ما کمک میکند:
-افکار و دغدغههای خود را پیش چشم خودمان ببینیم.
-بتوانیم آنها را دستهبندی کنیم.
-به افکار ساختار منجسمی بدهیم.
-منشاء آنها را پیدا کنیم.
-راهحلهای احتمالی را برای پیشبرد اهداف خود لیست کنیم.
-دربارهی هرکدام به صورت مجزا بیاندیشیم یا با دیگران گفتگو کنیم.
-جلوی انباشت ذهنی را بگیریم.
و…
آموزش خاطرهنویسی و مزایای آن
حالا که با تعریف خاطرهنویسی و نمونههای مختلف آن آشنا شدیم، بهتر است به فواید آن بپردازیم.
ذهن انسان خاصیت پردازش خودکار دارد، به این صورت که دادههای متفاوت را از محیطهای مختلف جذب میکند و به کمک روان، تحلیلهای خاص خودش را از آنها میسازد.
اینکه تحلیلهای انسان به چه سمت و سویی متمایل است، بستگی به عوامل مختلفی از جمله جهانبینی فرد، تیپ شخصیتی او و محیط فرهنگی و اجتماعی دارد. بدیهی است که موضوعهای یکسان در نظر افراد میتواند متفاوت برداشت شود و بهتبع آن انسانها ممکن است واکنشهای متفاوتی نیز داشته باشند.
با توجه به اینکه خاطرهنویسی برخاسته از تجربهی زیستهی زندگی هر شخص است، پس نوشتن و بهاشتراک گذاشتن آن میتواند هم برای خود فرد و هم سایر افراد مفید باشد.
1-فواید شخصی خاطرهنویسی
خاطرهنویسی به شما کمک میکند تا با تجربههای خود روبهرو شوید و بهنوعی وادارتان میکند همهچیز را بهیاد بیاورید. این مرور خاطرات و نوشتن آن، باعث میشود چنانچه خاطرهای به سطح ناخودآگاه شما نفوذ کرده و بدون اینکه خودتان متوجه آن باشید محل نشتی انرژی شما شده، به سطح خودآگاه منتقل شود و شما کم و کیف آن را بهصورت کامل بشناسید.
خیلی از تجربههای دردناکی که ما در زندگی از سرگذراندهایم، تاثیر خود را در سطح ناخودآگاه روان بهجا میگذارند و بسیاری از اوقات تلاش رواندرمانگر بر انتقال این تجربیات به سطح خودآگاه است. نوشتن از این جهت میتواند یک نوع رواندرمانگری قلمداد شود.
2- فواید جمعی خاطرهنویسی
انسانهای نئاندرتال به یک دسته از زیرگونههای انسانهای باستانی گفته میشود که حدود چهل هزار سال پیش در اوراسیا زندگی میکردند. یکی از تفاوتهای انسان امروزی با نئاندرتالها این است که نئاندرتالها قصه گفتن را بلد نبودند.
قصهگفتن و شنیدن، یکی از نیازهای غریزی بشر است، به این صورت که میل انسان را به غریزهی بقا تامین میکند. در واقع انسانها با اشتراک گذاشتن قصهها و خاطرات خود درک میکنند که تنها نیستند و زندگی فقط با آنها نامهربان نبوده است؛ پس از احساس تنهایی آنها کاسته میشود و در نهایت میل به بقا جان میگیرد.
از طریق خاطرهنویسی شما این امکان را دارید که تجربههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. برای مثال اگر به عنوان یک کارآفرین موفق اینکار را انجام میدهید، بقیهی کسانی که با هزار تردید و دودلی در ابتدای راه ایستادهاند از شما الهام میگیرند و از تجربههای شما نیز استفاده میکنند.
اهمیت خاطرهنویسی در بهبود کسب و کار
همهی ما میدانیم که روزگار تبلیغهای مصرفی سرآمده است و کمتر مخاطبی حوصلهی این را دارد که ما از خاص بودن و متمایز بودن محصولاتمان، یکریز سخن برانیم. مخاطب امروز در میان انبوهی از پیامها و تبلیغات، آن محتوایی را انتخاب میکند که یا او را سرگرم کند یا به سطح آگاهیاش بیفزاید.
نکتهی مهمتر این است که ما به محتوایی احتیاج داریم که بین ما و مخاطبهایمان الفت و دوستی ایجاد کند، بدون اینکه به دنبال فروش محصول یا محتوایمان باشیم. پس آموزش خاطرهنویسی کمک میکند تا به این مهم دست پیدا کنید و با اضافه کردن خاطره به معرفی محصول یا کسبوکار خود این تمایز را بهوجود آورید.
خاطرهنویسی میتواند به راز موفقیت کسبوکار شما نیز تبدیل شود؛ چرا که بیش از هر محتوای دیگری مخاطب را به شما نزدیک میکند و حس همذاتپنداری در او بیدار میشود.
ویژگیهای خاطرهنویسی
برای اینکه بهصورت دقیق بدانیم به چه قبیل نوشتههایی خاطرهنویسی گفته میشود بهتر است ویژگیهای خاطرهنویسی را با هم مرور کنیم:
- برگرفته از تجربههای واقعی نویسنده است و عنصر خیال در آن جایی ندارد.
- نویسنده در خلال روایت خاطره، برداشتها و احساسات خود را نیز دخیل میکند.
- عنصر خیال و تخیل در آن نقشی ندارد و نویسنده خود را ملزم نمیبیند که حوادث واقعی را با آمیزهای از تخیل مطرح کند.
- همانند داستاننویسی و سایر نمونههای نوشتن، بهصورت کتابی و مطابق با اصول نوشتن و ساختار صحیح زبان و ادبیات فارسی نوشته میشود و صرف عنوان خاطره، مجوزی برای نوشتن محاوره محسوب نمیشود.
- نویسنده از ابتدا مشخص میکند بهصورت دقیق قرار است کدام خاطره را روایت کند و بهعبارت دیگر با آزادنویسی و برونریزی افکار بدون داشتن محور خاص، فرق دارد.
- شخصیتهای دنیای واقعی، بدون هیچ دخل و تصرفی وارد فضای خاطرهنویسی میشوند و نویسنده تلاش میکند ویژگیهای لازم را در راستای معرفی شخصیت برای مخاطبانش، درون متن جا دهد، در حدی که مخاطب بتواند شخصیتها را مجسم کند و از هم تشخیش دهد.
- در خاطرهنویسی برخلاف داستان، نویسنده بهدنبال ارائهی درون مایهی نامالوف نیست و میداند که صرف بهاشتراک گذاشتن خاطرات، تاثیر خاص خودش را در ایجاد حس همدلی و همذاتپنداری ایجاد میکند.
تاریخچهی خاطرهنویسی در ایران
اگرچه درمیان مردم ایران، سفرنامهنویسی سابقهی دیرینه دارد، قدیمیترین پیشینهی موجود در بایگانیهای ادبی، به دوران صفویه برمیگردد. نمونهی دیگر میتوان (سفینهی سلیمانی) را نام برد که مربوط است به خاطرات سفیر شاه سلیمان صفوی.
برخی معتقدند خاطرهنویسی در ادامهی سفرنامهنویسی شکل گرفت و میتوان آن را بهمعنای خاص خود، منتسب به دورهی هخامنشیان دانست. آنها اولین نمونههای خاطرهنویسی را به اسناد مشهود در کتیبهی بیستون و منتسب به داریوش بزرگ میدانند.
یکی از متداولترین روشهای خاطرهنگاری بین شخصیتهای سیاسی و پادشاهان، خاطرهنگاری سیاسی-مذهبی است که در درک شرح حال حاکمان و سبک زندگی آنها جزو منابع مهم و قابل اهمیت است.
در دوران معاصر مقولهی خاطرهنویسی در بین ایرانیان مهجور مانده و دلایل متعددی نیز سبب این موضوع شده است. (+)
چگونه زمینهی خاطرهنویسی را فراهم کنیم؟
یکی از شایعترین سوالاتی که ابتدای مسیر آموزش خاطرهنویسی، ممکن است از خودتان بپرسید این است که خاطرات شما چه اهمیتی دارد، یا چه کسی آنها را میخواند؟ اصلا برای بقیه چه اهمیتی دارد چه اتفاقهایی برایتان افتاده است؟
قدم اول
فکر میکنم این چالش اولین موضوعی است که باید در ابتدای مسیر تکلیفش را مشخص کنید. اینکه بدانید چرا میخواهید بنویسید و نوشتهی شما را چه کسی قرار است بخواند. من پیشنهاد میکنم برای حل این چالش ابتدا به دو سوال زیر پاسخ دهید:
1-آیا نوشتن خود به تنهایی کافی نیست؟
همانطور که اشاره شد، نوشتن میتواند مثل یک رواندرمانگر عمل کند. میتواند ساختار فکری منسجمتری برای شما بسازد. پس بدیهی است که شما قبل از هرکسی، قرار است برای خودتان بنویسید. نوشتن در مسیر رسیدن به شفای درون به کمک شما میآید و حتی اگر قرار باشد هیچکس آنها را نخواند، خود شما از موهبت آن بهره خواهید برد.
2- انسانها چطور میتوانند تجربههای خود را به اشتراک بگذارند؟
گمان میکنم تابهحال همهی ما این تجربه را داشتهایم که توی اتوبوس یا صف نانوایی، با کنار دستیمان همتعریف شده باشیم و وقتی او از قصهی زندگیاش گفته است، تا انتها او را همراهی کردهایم. یا اگر برای ما هم نگفته است، گوشهای خود را تیزتر کردهایم تا آن را بشنویم.
چخوف در داستان کوتاه خود به نام (سوگواری) قصهی پیرمردی را میگوید که دربهدر دنبال یک جفت گوش شنواست برای اینکه قصهی سوگ فوت فرزندش را بگوید، در نهایت هم وقتی از همه ناامید شد، با اسب خود همصحبت میشود.
بسیاری از ما داستان میخوانیم تا با جهان آدمهای دیگر آشنا شویم و در کنار زندگی خود، زندگی آدمهای دیگر را هم تجربه کرده باشیم؛ پس میل به گفتن و شنیدن در همهی ما وجود دارد.
در نتیجه، خاطرهنویسی این امکان را فراهم میکند که تجربههای خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم و از زندگی زیستهی دیگران نیز بهره ببریم.
قدم دوم
حالا که با فواید خاطرهنویسی آشنا شدید، تلاش کنید تا تکتک خاطرات مهم زندگیتان را بهطور کامل بهیادآورید و بدون هرگونه ارزیابی، آنها را بنویسید.
فراموش نکنید نوشتن قبل از هرچیز قرار است موجب شفای درون شما شود. شهوت انتشار را فرونشانید و بدون هرگونه خودسانسوری، بنویسید. اینطور تصور کنید که هیچکس قرار نیست آن را بخواند و از هرگونه سانسور بپرهیزید.
قدم سوم
سعی کنید نوشتهی خود را مطابق با هرآنچه در باب آموزش خاطرهنویسی گفته شد بازنویسی کنید و آنها را در رسانهی شخصی خود منتشر کنید. ریسمانهای پیوند عاطفی را به سمت دوستان و همنوعان خود بگیرید و زمینهی دوستی را فراهم کنید. اجازه دهید دیگران با خواندن خاطرات شما، به شما احساس نزدیکی کنند و از تجربههای بیتکرار شما بهره ببرند.
سخن آخر
یکی از توصیههای اکید اساتید داستاننویسی به نویسندگان جوان این است که تجربهی زیستهی خود را دست کم نگیرند؛ چرا که فضای داستان شخصی هر نویسنده برای او بهمراتب قابل درکتر است. این توصیه در خاطرهنویسی نیز کاربرد دارد، از این جهت که نوشتن خاطرات شخصی، میتواند فاصلهی ذهن و دست ما را کم کند و از ما نویسندگان بهتری بسازد.
علاوه براین، خاطرهنویسی میتواند ریسمان نجات ما از روزمرگی باشد، فضایی که در آن اشتیاقهایمان را میشناسیم و پا در مسیری میگذاریم که آنها را زندگی کنیم.
فضای شناختهشدهی خاطرات شخصیمان، میتواند مادهی اولیهی دستنخوردهای برای خلق یک داستان باشد. وقتی خودمان را با تمام خاطرات خوب یا بدی که از سر گذراندهایم، میپذیریم و نیروی تخیل برای خلق یک داستان به کمکمان میآید.
فهرست منابع:
1-قدرت محتوا، جو پولیتزی، ترجمهی سعید زرگریان، نشر آموخته.
2-داستاننویسی به مثابهی شغل، هاروکی موراکامی، ترجمهی آیت حسینی، انتشارات پرنده.
3-روانشناسی و تعلیم و تربیت، کارل گوستاو یونگ، ترجمهی علی محمد رفیعی، نشر جامی.
4- حذف افکار و احساسات سمی با خاطرهنویسی، دکتر علی شمیسا، نشر نسل نواندیش.
نویسنده: فاطمه علیزاده
12 پاسخ
سلام
من از شروع امسال هر چند روز بعد اتفاقات گذشته رو مینویسم ولی تا هنوز تعریف دقیق از خاطره نویسی رو نمیدونستم.
البته منظورم اینکه چه موضوعات نوشته شود.
چگونه نوشته شود، اصلا مفصل یا مجمل و…
ــــــــــــــــ فکر میکنید واقعا مؤثر است این کار؟
درود بر شما دوست نازنین.
بله. این تمرین میتونه واقعن مؤثر باشه. به شرطی که در انجام دادنش استمرار داشته باشید.
موفق باشید
سلام.چندین کتاب تاحالا نوشتم .
تلاش میکنم خاطرات ۴ساله ی دانشگاه را که به صورت روزانه یادداشت کردم را به کتاب تبدیل کنم.
نمیدونم چه جوری انجام بدم.راهنمایی میکنم؟؟
سلام
موفق باشید
همین سری مطالب مربوط به خاطرهنویسی رو مطالعه کنید به جواب سوالتون میرسید.
عالی بود من می خواهم خاطرات کودکی خودم را بنویسم می توانم برای شروع از خواب بیدار شوم و ببینم که ده سالم است و شروع کنم به نوشتن
سلام و وقت بخیر
من با خواندن این دو مطلب راجع به خاطره نویسی کمی گیج شدم. من هر روز ماجراهایی که برایم اتفاق افتاده را می نویسم. به شکلی صمیمی، گاه بدون نظم و با دخالت مسقیم من در قضاوت ماجاهای پیش آمده اما سعی در تداوم نوشتن دارم. حال این نوع نوشتن چه نام دارد؟ روزانه نویسی؟ خاطره نویسی؟
پیشنهادی برای من دارید؟
هانیه جان
همین که مینویسی عالیه.
زیاد درگیر اسمگذاری ماجرا نشو.
مهم نوشتنه، و منظم نوشتن.
اگر در این زمینه خواستی بیشتر بدونی، این کتاب رو هم میتونی بخونی:
نقشهایی به یاد از احمد اخوت
خیلی خیلی ممنونم استاد جان
سعی می کنم حتما کتاب رو بخونم.