دربارۀ آموزش انواع مختلف نوشتن و نویسندگی کتاب بسیار است.
اما در میان کتابهای مولفان ایرانی حساب این یکی از همه جداست. «بنویس! ساعت پاکنویس» را ترانهسرای نامدار سرزمین ما، شهیار قنبری، نوشته است.
با صدای بیصدا
مث یه کوه بلند
مثل یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد…
دو سه سال قبل که برای اولین بار این کتاب را خواندم، مسحورش شدم. نوشتن در ذهنم رنگ دیگری گرفت. دیگر واژهها و ترانهها را دوستتر داشتم.
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیا، خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
در این کتاب روی سخن نویسنده با کسانیست که سودای سرودن ترانه دارند، اما به گمانم کتاب برای هر نویسندهای، با هر نوع گرایشی، گفتنیهای بسیار دارد.
قنبری در این کتاب آموزش میدهد، راه و چاه را نشان میدهد، اما موعظه نمیکند. خشک و مبهم نمینویسد. مثل ترانههایش ساده و روان و پرمایه مینویسد.
تن تو، ظهر تابستون رو به یادم میاره
رنگ چشمهای تو بارون رو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندون رو به یادم میاره
شاید باید این کتاب را کنار دست خودمان داشته باشیم تا هر وقت انگیزۀ نوشتن در ما کمرنگتر شد، یا از خلق زیبایی در نوشتههایمان دور افتادیم، صفحاتی از آن را از نو بخوانیم.
بوی عیدی
بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفرۀ نو
بوی یاس جا نماز ترمۀ مادر بزرگ
با اینا زمستون و سر میکنم
با این خستگیمو در میکنم
تذکر: با خواندن این کتاب ممکن است عاشق ترانهنویسی بشوید و انواع دیگر نوشتن را کنار بگذارید!
جملاتی از کتاب را برایتان نقل میکنم:
به وقت نوشتن، میانبری در کار نیست. نمیتوان دو کلاس، یکی کرد! باید میلیمتر به میلیمتر آموخت و پیش رفت. باید با دیگران جهان، آشنا شد. باید از بزرگان و زیباییآفرینان «نوشتن» را آموخت.
از یاد نبریم که همه شاعریم. همه نویسندهایم.
در هر یک از ما شاعری خفته که باید بیدارش کنیم.
با کار و کار و کار. با خواندن و خواندن و خواندن.
با نوشتن و دوباره نوشتن و نوشتن.
منِ شاعر و منِ نویسنده را باید کشف کرد.
میگویید ترانهیی چنین و چنان خواهم نوشت. بنشینید و بنویسید.
فقط استعداد بس نیست.
پشتکار و ارادۀ قوی لازم است.
باید مصمم بود و پای فشرد.
بهترین تفریح و سرگرمی این است که کتاب فرهنگ لغت «واژهنامه» را باز کنیم. یک حرف برگزینیم و با کلمههای تازه آشنا شویم. آنگاه واژههای نو را گوشهیی بنویسیم. وقتی از خواندن خسته میشویم، فهرست واژههای نو را پیش رو بگذاریم و با این واژهها، یک متن کوتاه بنویسیم. سرانجام بیآنکه خود خواسته باشیم، صاحب یک متن نو شدهایم. قطعهای نثر یا شعر.
جهان نویسنده کم دارد. شوق نوشتن را در بچهها بیدار کنیم.
«بکت بزرگ» میگوید:
-جز نوشتن هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد.
جز نوشتن، هرگز چیز با ارزش دیگری وجود نداشته است.
اما نوشتن یعنی: لکهیی بر سکوت نشاندن.
هیچ جامعهای به خوشبختی نمیرسد، اگر هنرمندانی خوشبخت نداشته باشد.
کتاب خواندن عادت زیباییست. کتاب بخوانیم و زیباتر شویم.
«بنویس! ساعت پاک نویس» را موسسه انتشارات نگاه در سال 1396 در هزار نسخه منتشر کرده است.
شاهین کلانتری
11 پاسخ
درود استاد، امروز داشتم درباره کتاب “بنویس! ساعت پاک نویس”
تحقیق میکردم که دیدم مثل همیشه شما درباره اش مطلبی نوشتید. خوندم! و برای من همین بس که کتابی رو شما معرفی و تایید کنید. مهر تایید شما برای من یه مفهوم داره: “بخر بخون!”
سلام ملودی نازنین
خوشحالیم که این پست براتون مفید بوده.
درودبراستادشاهین
شهیار قنبریرا من از سالهاینوجوانیدنبالمیکردم،جذابیتِترانههایش را اینروزها دریافتم و آن خلاقیت در نوشتن ترانهها بود.
(جنس تفاوت داشت) از نسلِوی بسیار آمدند و رفتند، ولی مانند شهیار ماندگار نشدند چه در ذهن مخاطب و چه در عرصه هنر.
ممنونم از معرفی کتاب
یاحق
زنده باد پیمان عزیز
خوشحال شدم از خوندن کامنت خوبت.
مثل همیشه عالی و کاربردی
موفق باشید🙏
چقدر عالی که این کتاب رو با شما شناختم. تعریف بکتم خیلی دوست دارم.😊🙏
سپاس استاد.🌺🌼
دوست عزیز سلام
از کانال پر محتوای شما تشکر می کنم خیلی مفیده واستفاده میبریم
سلام خانم الیاسی نازنین
بینهایت سپاس از مهر شما.
شاد و برقرار باشید.