انشانویسی و توسعه فردی
انشانویسی و هدفگذاری
یکی از رایجترین انشاهایی که کموبیش همه ما آن را تجربه کردهایم این موضوع است: میخواهید در آینده چهکاره شوید؟
در سنین کودکی با آرزوهای طولانی نوشتهایم میخواهم وقتی بزرگ شدم خلبان شوم و در اوج پرواز برای مسافران خیالی خود چرخی هم در آسمان زدهایم، یا دکتر شده بودیم و بیماران زیادی را در راه خدا درمان کرده بودیم، برخی هم مهندسان بهنامی بودیم که اسمشان سر در همه ساختمانهای طویل و عریض شهر دیده میشد.
یادم هست یکی از دوستانم قصد داشت یک دختر با صورتی پر از جوش بشود زیرا در سوم دبستان مظلومترین دخترک کلاسشان صورت جوش جوشی داشت.
به انشا پسرخالهام خندیده بودند، چون به خاطر فوت علی آقا رفتگر محبوب، مهربان و دوستداشتنی محله قدیمیشان، نوشته بود میخواهد رفتگری شریف بشود.
مجید قصههای مجید هم در انشایش نوشته بود میخواهد مردهشور بشود زیرا دلش برای دخترهای آقای مردهشور شهرشان که خواستگار نداشتند، میسوخت.
از مرور خاطرات تلخ و شیرین کلاسهای انشا و مشاغل گوناگون که بگذریم، به مطلب غیرقابلانکاری میرسیم و آن، این است که همذاتپنداری در مشاغل مختلف و نگارش آن باعث خواهد شد استعدادهای گوناگون خود را محک بزنیم.
زمانی که نوشتیم من اگر معلم بودم…
بارها و بارها خط کش به دست راستمان گرفتیم، دست چپ را به کمر زده و راه رفتن حقبهجانبی را تمرین کردیم.
خیلی مواقع پشت میز اداری نشستیم و حوصلهمان سر رفت و فهمیدیم کارمند خوبی نخواهیم شد.
بارها موتورسواری کرده و نامه جابجا کردیم.
بارها هنگام سرو قهوه عاشق نگاه دختر تنها و خیس از باران شدیم.
بارها مدیر و معلمان مدرسه را اخراج کردیم و بارها در استادیوم ورزشی دویدیم و توپ را با تمام قدرت شوت کردیم.
ما در نوشتههای خود زندگی کردیم
ما بارها و بارها انشا نوشتیم. سالیان سال مشاغل مختلف را تجربه کردیم. زمین خوردیم و بلند شدیم.
ما انشا نوشتیم و فهمیدیم اگر دوستمان رازمان را فاش کند، حتماً هر چه از او میدانیم را افشا خواهیم کرد.
انشا نوشتیم و متوجه شدیم توانایی داریم بعد از دیپلم، همزمان هم دانشگاه برویم و هم قالیبافی بیاموزیم.
موضوعات انشا هر بار ما را سوار قالیچه پرندهای کرده و به سفری میبرند که با هر سفر، دنیای جدیدی را تجربه کرده و بازمیگردیم. ما هر مرتبه، با نوشتن پیرامون هر موضوع، بار سفری را میبندیم که شاید اندازه یکعمر طول میکشد. زمانی که خودکار به جاقلمی بازمیگردانیم، چمدان پر از تجربه خود از سفر را باز کردهایم. در روابط میانفردی سفرکردهایم، عواقب انتخاب رفتارهای مختلف را تجربه کردهایم.
به گذشته میرویم؛ کشف تازهای میکنیم و آنچه امروز بدیهی است را به مردم عصری دیگر هدیه میدهیم.
بسیار هیجانانگیز است وقتی کارهایی که هرگز انجامشان ندادهایم را با انشانویسی انجام میدهیم. چیزهایی را با آزمونوخطا درک میکنیم که در دنیای واقعی، تجربه کردن آن هزینههای بسیار گزافی دارد.
اما سوال اساسی اینجاست که انشانویسی با هدفگذاری در توسعه فردی چه ارتباطی دارد؟
هدف اصلی نگارش این مقاله پاسخگویی به همین سوال است. داشتن هدف و ساخت زندگی هدفمند یکی از مهمترین و زیباترین اولویتهای زندگی است. هدف وضعیتی است که میخواهیم در آینده در آن قرار بگیریم.
چه هدفی کوتاهمدت و یکهفتهای یا یکماهه، چه هدف بلندمدتی چندساله و برای تمام عمر، برای رسیدن به آن باید با برنامهریزی اقدام کرد.
داشتن هدف و ساخت زندگی هدفمند یکی از ضرورتهای زندگی است و همه باید برای خود هدفی تعیین کنیم. بدیهی است اگر برای خود هدف تعیین نکنیم، دیگران، محیط پیرامون و روال زندگی ما را به سمتی سوق خواهد داد که زندگی در همان جهت پیش رود و مسلماً این حالت خارج از میل و اراده شخصی ما خواهد بود.
هدفی که آگاهانه انتخاب نشود ناآگاهانه انتخاب خواهد شد و کل زندگی به ناآگاهی خواهد گذشت. انتخاب هدف آگاهانه موفقیت در زندگی را به همراه خواهد داشت چه به آن هدف برسیم، چه نرسیم. اگر به هدف خود برسیم که بسیار عالی و اگر نرسیم، ما با انسانی که قبل از رسیدن به هدف، تلاش و ممارست داشت بسیار فرق کردهایم.
برای رسیدن به هدف نیازمند چند گام هستیم که اولین آن، ایده پردازی است
ایده پردازی یا خلق ایده برای تعیین و تعریف هدف، مهمترین گام ساخت زندگی خلاقانه است.
برای رسیدن به اولین گام از مهمترین بخش زندگی، نیازمند نوشتن، ایده پردازی و خلق موقعیتهای گوناگون هستیم.
تصور خود، علایق، باورها و توانمندیهای خود در زمانها و مکانهای مختلف، بستر تجربه ذهنی این موقعیتهاست. افراد با قرار دادن خویشتن در وضعیتهای متفاوت، جوهر وجود خود را شناخته و خویشتن خویش را آشکارا خواهند شناخت.
اگر انشانویس خوبی باشیم، ایده پرداز خوبی نیز خواهیم شد.
اگر ایدهپرداز خوبی باشیم، هدفهای دقیقتر و کاربردیتری خلق میکنیم.
اگر هدفهای مفیدی خلق کنیم، زندگی موفقی خواهیم داشت.
ما با نوشتن آنچه را که در سر میپرورانیم و سفر با بالهای خیال، چندین مرتبه زندگی را تجربه خواهیم کرد و درنهایت، آن سبک زندگی را که به ما نزدیکتر و سازگارتر است انتخاب خواهیم کرد.(برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به مقاله انشا چگونه میتواند زندگی انسان را دگرگون کند؟)
پس یکی از راههای توسعه فردی انشانویسی است.
مهم آن است که موضوعات انشانویسی دقیق انتخاب شود و این سفر مهم را سرسری نگیریم تا با استفاده از تجربیات ناب و ارزشمند، زندگی خویش را از خطر بیهودگی نجات دهیم.
نویسنده: مریم یراقی