انشاء چگونه می‌تواند زندگی یک انسان را دگرگون کند؟

زنگ کلاس خورد و بچه‌های کلاس ما به سمت بوفه حمله‌ور شدند، تا سر کلاس خوراکی همراهشان داشته باشند. از این کار بچه‌ها در رنج بودم اما بیشتر از آن، رفتار معلمی اذیتم می‌کرد که این ساعت با او کلاس داشتیم.

سلانه‌سلانه به سمت کلاس می‌رفتم و دوستانم با دستان پر از خوراکی می‌دویدند.

معلم مثل هر جلسه روی تخته نوشت زنگ انشاء و موضوع جلسه آینده را هم زیر آن نوشت: ای‌کاش…. ادامه داد: خب بچه‌ها برای جلسه آینده در مورد موضوع ای‌کاش انشاء بنویسید.

کلاس در هیاهوی ریز همیشگی فرورفته بود و من دستم را زیر چانه‌ام گذاشتم و معلممان را نگاه کردم که چه خونسرد برگه‌های کلاسی دیگر را تصحیح می‌کرد و دانش‌آموزان یکی پس از دیگری یا با دفتر خود یا با دفتر دوست بغل‌دستی می‌رفتند و انشایشان را می‌خواندند؛ در دل گفتم ای‌کاش معلم انشای ما به درس خودش اهمیت می‌داد…

افراد بسیاری پا به عرصه نوشتن، نویسندگی و زیرشاخه‌های آن گذاشته‌اند که سر کلاس انشاء، معلم با‌ذوقی، سر بزنگاه مچشان را گرفته و نوشته قشنگشان را تأیید کرده است.

در این زمینه کم نیستند افرادی که با موضوع خلاقانه یا حتی ساده استعداد نویسندگی خود را کشف کرده‌اند و مسیر زندگی‌شان تغییر کرده است و…

اما سوال اینجاست که چگونه انشاءنویسی می‌تواند در کشف و شکوفایی استعداد نوشتن چنین تأثیر مهم و عمیقی داشته باشد؟

انشاء‌نویسی که در دوران طلایی نوجوانی بستر مناسبی جهت برداشتن اولین گام‌های نوشتن است، یکی از آن مهم‌ترین‌هایی‌ است که در جامعه ما کمتر بدان توجه شده است.

اگر بخواهیم به دلایل آن توجه کنیم نقل‌قولی از دکتر عبدالعظیم کریمی پاسخگوی خوبی برای سوال ماست:

«واژه انشاء که از خلق کردن و ابداع می‌آید مرا ناخودآگاه به یاد تعریف مفهوم بازی می‌اندازد. چون بازی در معنای اصلی خود (play) نوعی فعالیت خود‌انگیخته است، منظور از بازی، بازی‌های بدون قاعده و بازی‌های فی‌البداهه است و من فکر می‌کنم که انشاء یک نوع بازی ذهن است که هرقدر طبیعی‌تر و خودانگیخته‌تر باشد، خلاق‌تر و سیال‌تر است و لذتش از طریق خلق کنش آزاد ذهن بالا می‌رود.»

پس علت جذابیت انشاء‌نویسی در خلق آن چیزی است که از انرژی‌های نهفته ما می‌آید و لذت‌بخشی آن به خاطر خود‌انگیختگی آن است.

کسی ما را مجبور نمی‌کند فلان مطلب را در انشاء خود بنویسیم. ذهن ما در لابه‌لای خاطرات، آرزوها و تجربیات گوناگون سیر کرده و از هرکدام خوشه‌ای می‌چیند و نهایتاً روی کاغذ آن را به شکل زیبایی درمی‌آورد. به همین دلیل است که جریان انشاءنویسی را می‌توان کمکی به روان‌کاوی افراد دانست و در آن زمینه هم به‌صورت جدی از انشاء‌نویسی کمک گرفت.

با انشاءنویسی، رها ساختن قلم روی کاغذ و جاری شدن درونیات سیال ذهن، اکتشافات عمیقی در وجود ما رخ می‌دهد که تا آن را ننوشته باشیم، لذتش را نخواهیم چشید. تجربه‌ی زیسته بسیاری از افراد حاکی از آن است که زمان‌هایی که در حال نوشتن بودند و موضوعی را انشاء می‌کردند، ناگاه به اطلاعات، باورها و عقایدی در خود برخوردند که پیش از آن از وجود آن در نهاد خویش مطلع نبودند. این اکتشافات به‌اندازه‌ای هیجان‌انگیز است که معمولاً لذت آن پس از گذشت چندین سال پس از وقوع، همچنان در تعریف و حسرت‌های افراد مشهود هست.

کم نبوده‌اند افراد موفقی که با همین روش (انشاء‌نویسی) در کشف توانمندی‌های درونی، به استعدادهایی از خود پی برده و آن را در مسیر رشد و ترقی قرار داده‌اند. لذا با توجه به پیرامون خود و تجربه‌های موفق، به ارزشمندی مقوله انشاءنویسی واقف می‌شویم.

حال که به اثرات مفید انشانویسی پی بردیم جا دارد به این نکته نیز اشاره‌کنیم که انشاء و انشاء‌نویسی از نخستین گام‌های سواد است که در نظام درون مدرسه‌ای نوین تعریف‌شده است. امروزه سواد انواع گوناگونی دارد: سواد هنری، سواد رسانه، سواد فرهنگی و…، که انشاء‌نویسی مربوط به سواد پایه یا همان خواندن و نوشتن است. خواندن و نوشتنی که ابتدایی‌ترین نوع سواد به نظر می‌رسد ولی به زیستن ما معنای انسانی و وجودی می‌دهد، زیرا خود انشاء‌نویسی، نشانه‌ها و معنای آن، به معانی پنهان در حیطه‌ی عاطفی زندگی ما اشاره دارد و این موضوع، بسیار حائز اهمیت است.

امروزه در مدارس ما زنگ درس نگارش، برای نظام آموزشی تعریف‌شده است اما برخلاف تصور عموم، در آن زنگ درسی به آموزش علائم نگارشی و جایگاه فعل و فاعل در جمله پرداخته می‌شود و هر موضوع در انشایی که با زاویه دید خاصی نگاه می‌شود، صرفاً از جهت همین آموزش‌ها بررسی‌شده و سپس تعداد خط‌‌‌های انشاء شمرده شده و نهایتاً به‌عنوان درسی نمره‌آور، نمره‌ای بدان تعلق می‌گیرد و روانه کارنامه می‌گردد.

معلم در این نظام آموزشی موظف نیست دانش‌آموز را سوال‌پیچ کند که تو چرا نوشته‌ای اگر بهار بودم زودتر زمستان می‌شدم، چرا غروب آفتاب را سبز توصیف کرده‌ای و چه در درون تو گذشت که اگر کاغذ بودی ترجیح می‌دادی بریده کاغذهای داخل جعبه میوه باشی تا کاغذهای کتاب درسی؛ بلکه معلم موظف است علائم نگارشی را بررسی کند، به جایگاه جمله توجه کند و …

و به همین دلیل است که انشاء با آن میزان اهمیت ساختاری و درونی، همچنان در جامعه ما شناخته‌نشده و مهجور مانده است.

مدرسه نویسندگی بنا دارد تا پس‌ازاین در گروهی با عنوان «انشا و نویسندگی نوجوان» مجموعه‌ای از تحلیل‌ها و آموزش‌های کاربردی مرتبط با نوشتن را برای دانش‌آموزان و همین‌طور معلمان ارائه کند.

مخاطب هدف ما تمام جوانان و نوجوانانی هستند که قصد دارند از نوشتن خود لذت برده، آن را به سر‌انجام رسانده و استعداد خود را شکوفا نمایند؛ و همچنین معلمان عزیزی که دغدغه تفکر و پرورش نسل آینده را داشته و به دنبال شیوه‌های نوین و سبک‌های جدیدی هستند تا با استفاده از آن فرزندانی را آموزش دهند که در دنیای دیجیتال هرروز فضای جدیدی را تجربه می‌کنند.

در این مسیر ما همراه و همگام با شما خواهیم بود و برای پیشبرد هرچه بهتر نوشته‌هایتان به شما کمک خواهیم کرد.

نویسنده: مریم یراقی

 

 

5 پاسخ

  1. زنگ انشا همیشه یکی از بهترین ساعت‌های مدرسه برای من بود .گاه برای دوستانم هم انشا می نوشتم و خیلی لذت می بردم که در نوشتن انشا پر توان هستم .این روزها مرتب مطالب مدرسه نویسندگی را میخوانم و در دل رویای نویسندگی را مجدد زنده کرده ام…

  2. انقدر سخت نگیرید، قرار نیست کسی با زنگ انشا نویسنده بشه؛واکاوی شخصیت و احساسات درونی دانش آموزان هم وظیفه معلم انشا نیست.

  3. سلام
    زنگ انشا برايم لذت بخش بود. گوش كردن به انشاهاى دوستانم كه درآن واژه هاى زيبا بكار مى بردندبرايم جذاب بود. گاه دفتر انشاى مرضيه را مى گرفتم وازروى انشاى او مى نوشتم. او هم بلحاظ معنا وهم بلحاظ واژه زيبا مى نوشت ومن دوست داشتم ياد بگيرم مثل او بنويسم اما آنروزها فكر نمى كردم من هم روزى چنين توانايى را درخلق واژها ومعانى داشته باشم. اماامروز روى خودم جور ديگرى حساب بازكرده ام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *