چرا باید زیادتر بنویسیم؟ | قانون مهم تمرین نویسندگی

چرا باید زیادتر بنویسیم؟ | قانون مهم تمرین نویسندگی

در ذهن شما سوالات زیادی دربارۀ نوشتن و مسیر نویسندگی وجود دارد. یکی از سوالات شما این است که چگونه می‌توانید به داستان‌هایتان ساختار بهتری بدهید؛ یا اینکه چطور در مقاله‌هایتان از داستان‌سرایی بهره بگیرید. در پاسخ به این سوالات می‌توان ده‌ها پاسخ رنگارنگ و صدالبته کاربردی داد؛ و ما قطعاً در هفت شهر نوشتن به ارائۀ روش‌های مختلف خواهیم پرداخت.

اما غالباً یک موضوع مهم را نادیده می‌گیریم: حتی اگر ذهن ما به انبار پُری از درس‌ها و تکنیک‌های نویسندگی تبدیل شود؛ بدون توجه به پیش‌نیاز مهمی که در این درس عنوان می‌شود، نه‌تنها نمی‌توانیم از همۀ آن آموخته‌ها استفاده کنیم؛ بلکه به نگهبان مستاصل انباری تبدیل می‌شویم که گذر زمان و ضعف حافظه هر بار بی‌رحمانه بخشی از آن را می‌دزدد.

باری، چه باید کرد؟

بیایید به یک استعارۀ ساده بپردازیم:

آیا یک وزنه‌بردار حرفه‌ای، بدون سال‌ها و سال‌ها تمرین جدی و منظم در باشگاه، می‌تواند در مسابقات المپیک حاضر شود؟

همۀ ما اتفاق‌نظر داریم که رسیدن به چنین مرحله‌ای، بدون تمرین مکرر و منظم محال است.

حالا به سوال زیر فکر کنید:

آیا یک وزنه‌بردار تازه‌کار، در ماه‌های اول ورود به باشگاه، می‌تواند تمام دغدغه‌اش اطلاع یافتن از ریزترین تکنیک‌های حضور در مسابقات جهانی باشد؟

موضوع کاملاً روشن است، ورزشکار تازه‌وارد پیش از هر چیز باید مدت مدیدی عرق بریزد تا بدنش را آماده کند؛ با ساده‌ترین و بدیهی‌ترین تمرین‌ها. تازه بعد از تسلط به این مرحله و تداوم در آن است که می‌تواند به ظرایف کار بپردازد.

مسئله این است که ما همیشه پشت‌صحنۀ کار را نادیده می‌گیرم، ما فقط چند ثانیه از بلند کردن وزنه در المپیک و گرفتن مدال را می‌بینیم، اما سال‌ها تلاش و تقلای ورزشکار را -چون با دوربین ثبت نشده و جذابیتی هم ندارد- نادیده می‌گیریم.

اما چرا دربارۀ نویسندگی جور دیگری فکر می‌کنیم؟

چرا می‌خواهیم از روز اولی که دست‌به‌قلم می‌بریم، کتابی بنویسیم که چاپ شود، مقاله‌ای بنویسیم که پر خواننده باشد و بدون آزمون‌وخطاهای بسیار، هر چه تولید می‌کنیم، به‌سرعت مصرف شود؟

اگر به زندگی نویسندگان بزرگی مثل ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و بسیاری از نویسندگان بزرگ دیگر نگاه کنیم می‌بینیم که همۀ آن‌ها، گاه بیش از یک دهه با روزنامه‌نگاری و انواع کارهایی که با ضرورت بسیار نویسی عجین بوده مشق نوشتن کرده‌اند.

ما نباید از کنار این نقل‌قول مهم ان سکستون به‌سادگی بگذریم:

گاهی ده صفحه چرندیات محض می‌نویسم تا به یک جملۀ خوب برسم.

ما به فیزیوتراپی قلمی نیاز داریم. ذهن و دست ما خشک است. و حتی چند ماه تمرین ضمانت نمی‌کند تا دوباره ما به قلم ما همیشه جاری و روان بماند.

نگاه نکنید اگر نویسنده‌ای چیره‌دست در سال‌های پختگی، گاه کم یا به تفنن می‌نویسد و شاهکار می‌آفریند. (البته ما که چنین نمونه‌ای سراغ نداریم).

لااقل در یک دهۀ اول نویسندگی‌مان چاره‌ای جز بسیارنویسی نداریم.

اگر در نقطه یک نویسندگی هستید، عادات و تمرین‌های خودتان را با نقطۀ صد یک نویسندۀ حرفه‌ای مقایسه نکنید.

اگر نتوانیم خوب و روان و بدون ترس و وقفه بنویسیم، اصولاً نمی‌توانیم هیچ تکنیک و درسی را در عمل به کار بگیریم.

نویسنده‌ای می‌تواند زیبا نوشتن را یاد بگیرد که اول بسیار نوشتن را آموخته باشد. نه اینکه هر از گاهی از سر تفنن چند هزار کلمه‌ای بنویسید، و مدام به این فکر کند که چه تکنیک‌هایی برای زیبانویسی وجود دارد؟

ساختار دادن به یک کتاب را زمانی یاد می‌گیریم که اندر خم کوچۀ اول نوشتن که همانا اراده و توان بسیار نوشتن است گرفتار نشده باشیم.

دریافت ذهنی با دریافت عملی متفاوت است.

وقتی می‌توانید ادعا کنید که کاری را یاد گرفته‌اید که آن را در عمل انجام دهید.

هیچ‌کس رانندگی را از روی دفترچۀ آیین‌نامه یاد نمی‌گیرد. ما رانندگی را کنار مربی و بعد از آن با نشستن پشت فرمان یاد می‌گیریم.

باید بنشینیم پشت فرمان نوشتن و از اینکه روزی صدبار هم تصادف کنیم نترسیم. با نشستن بیرون ماشین و فکر کردن به کلاچ و دنده نمی‌تواند به مقصد رسید.

شرط اصلی اثربخشی آموزش‌های دورۀ نویسندگی خلاق، پُرنویسی است. اگر طی روز زیاد نمی‌نویسد، به‌هیچ‌عنوان امیدوار هم نباشید که اتفاق خاصی برای شما بیفتد.

فردی که منتظر است تا حس‌وحال و ایدۀ مناسبی برای نوشتن بیابد، احتمالاً هرگز نخواهد نوشت، اگر هم بنویسد، جز کاری چرک‌نویسی، کلیشه‌ای و بی‌مایه چیزی از او باقی نخواهد ماند.

جولیا کامرون

 

 ما زیاد می‌نویسیم تا:

نوشتن را با نوشتن یاد بگیریم.

ترسمان از نوشتن بریزید.

عضلات نوشتار‌ی‌مان برای نوشتن متن‌های دشوارتر ورزیده شود.

مجالی برای عملی کردن آموخته‌هایمان داشته باشیم.

تا حین نوشتن ایده‌های بکر و تازه را کشف کنیم.

 

 برای آشنایی با تکینک‌های آزاد نویسی رو تمرین روانۀ نوشتن این درس را بخوانید:

شما هرروز چند کلمه (چند صفحه) می‌نویسید؟

 

این مطلب جزو درس‌های پایه دوره نویسندگی خلاق است که به صورت رایگان در اختیار تمام اعضای مدرسه نویسندگی قرار گرفته است.
این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

43 پاسخ

  1. درود بر شما نظر خاص من در این مورد این است که یک نویسنده همیشه از عمق دل و از شوق زیاد باید بنویسید و مهتر از همه که نویسنده از همه کرده بیشتر باید حوصلی فراوان و عشق زیاد در نویسنده گی داشته باشد و تمام نظرات شمارا تعیت میکنم و من خودم از بچه گی عاشق این بودم که یک روزی بتوانم بهترین و بزرگترین کتاب هارا بنویسم امیدوارم که آن روز برسد ان شاالله و مطمعا هستم که می‌رسد آن روز.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *