مهم‌ترین سوال در شروع نویسندگی

دوره آنلاین نویسندگی خلاق

«هرروز پشت میز می‌نشست و ساعت‌هایی مشخص را به نوشتن می‌پرداخت. یک روز که می‌خواست حال و هوای خودش را در نوشتن تغییر دهد تصمیم گرفت توی کافه بنویسد. پسرکی که قهوه‌اش را رو میز گذاشت از او پرسید: چه می‌نویسی؟ پاسخ داد داستان می‌نویسم.

-چطور می‌نویسی؟

+روزها، از خواب که برمی‌خیزم شروع به نوشتن می‌کنم و تمام ایده‌هایم را روی کاغذ می‌آورم. این کار را تا شب ادامه می‌دهم.

-چرا؟

+می‌خواهم از طریق فروش کتاب‌هایم درآمد کسب کنم.»

دوره نویسندگی خلاق

همهٔ افراد و مؤسساتی که کار مشخصی را انجام می‌دهند به‌طور کامل می‌دانند چه چیزی انجام می‌دهند، تا حدودی هم می‌دانند کارشان چطور انجام می‌شود؛ اما اغلب آن‌ها نمی‌دانند چرا.

 

نیچه می‌گوید:

 

«کسی که چرایی زندگی را یافته است؛ با هر چگونه‌ای خواهد ساخت.»

 

 

اکثر ما به نوشتن علاقه داریم، می‌نویسیم و نوشتن برایمان دغدغه‌ای جدی است؛ اما گاهی از نوشتن خسته می‌شویم و با خودمان می‌گوییم اصلاً این کار چه فایده‌ای دارد؟

به این فکر کرده‌اید چرا از هر چند هزار نفری که می‌خواهند نویسندهٔ موفقی شوند تنها تعداد معدودی نویسندهٔ خوب سر برمی‌آورند؟

چرا عده‌ای در ابتدا یا میانهٔ راه نوشتن دست از کار می‌کشند اما برخی دیگر تا آخر عمر ادامه می‌دهند؟

 

دنیل استیل، نویسندهٔ 71 سالهٔ آمریکایی، روزانه 20 تا 22 ساعت می‌نویسد و سالی 7 کتاب منتشر می‌کند.

او نمونه‌ای است از کسی که چرایی کار خودش را می‌داند.

 

بهتر است برای اینکه بدانیم هدف ما از هر کاری چیست پرسش‌هایمان را با چرا آغاز کنیم و پیش‌فرض‌هایمان را بشکنیم.

 

 با کشف چرایی نویسنده شدن چه اتفاقی برای ما می‌افتد؟

 

  • شور و اشتیاق ما برای نوشتن چند برابر می‌شود.
  • انگیزهٔ نوشتن را از دست نمی‌دهیم.
  • اعتماد به نفس ما برای ارائهٔ ایده‌ها و نوشته‌هایمان افزایش می‌یابد.
  • با کم‌ترین امکانات بیش‌ترین فرصت‌های رشد را کشف می‌کنیم.
  • به نویسنده‌ای تأثیرگذار تبدیل می‌شویم.
  • اثر منفی شرایط بیرونی بر ما کاهش می‌یابد.
  • مشاهدات و تجربیات ما به‌طور هدفمندتری در خدمت نوشته‌های ما خواهند بود.
  • توان و تمرکز ما برای نوشتن، تقویت می‌شود.

 

فرقی نمی‌کند که می‌خواهیم رمان بنویسیم یا تولیدکنندهٔ محتوا باشیم، در هر صورت کشف چرایی نویسنده شدنمان، مهم‌ترین گام برای تبدیل شدن به نویسنده‌ای متمایز است.

 

«کدام نویسنده‌ای را در جهان می‌شناسید که از خود نپرسیده باشد «برای چه می‌نویسم؟» و کدام نویسنده‌ای را می‌شناسید که به دنبال این سؤال دست از نوشتن کشیده باشد؟» محمود دولت‌آبادی، کتاب نونِ نوشتن

 

شاید بیان این دلیل که چرا می‌نویسیم سخت باشد.

 

اینجا به این فکر نمی‌کنیم که یک سری تکنیک و ترفند نویسندگی را در اختیار شما قرار بدهیم. می‌خواهیم بدانیم چرا باید بنویسیم؟

نویسندهٔ داستان ابتدای متن، به نتیجه که کسب درآمد است فکر می‌کند اما پاسخ چرایی نوشتن این نیست.

چرایی کار به انگیزه، هدف و باور درونی ما برمی‌گردد.

 

  چرا با «چرا» شروع کردیم؟

 

در دورهٔ آنلاین نویسندگی خلاق از مدل دایرهٔ طلایی بهره گرفته‌ایم. این مدل را سایمون سینک در کتاب «Start with way» به عنوان روشی مؤثر برای رهبری سازمان‌ها پیشنهاد داده است.

سینک معتقد است اگر کارها را با پرسیدن چرا آغاز کنیم به موفقیت‌های عظیم و فراتر از انتظار دست خواهیم یافت.

به همین دلیل دورهٔ آنلاین مدرسهٔ نویسندگی با این سؤال شروع می‌کند:

 

  چرا باید بنویسیم؟

 

یکی از دلایل جذاب بودن این سؤال این است که هیچ جواب مطلقی برای آن وجود ندارد و می‌توانیم بگوییم به تعداد تمام کسانی که می‌نویسند جواب‌های مختلفی وجود دارد.

 

بختیار علی در یکی از سخنرانی‌های خودش می‌گوید:

بختیار علی

 

«هر نویسنده‌ای دلیل و دیدگاه خاص خود را در مورد فلسفۀ نوشتن و نویسندگی دارد. فلسفۀ نوشتن برای هر نویسنده‌ای با دیگری متفاوت است و وابسته به تجربه‌های خاص اوست. آنچه مرا به سمت نوشتن کشید، حیرت و افسون بی‌پایان من در برابر قدرت و استعداد و اراده و فراست انسان بود. من هنوز هم در دل این حیرت نفس می‌کشم. برای اینکه کسی نویسنده شود، ابتدا باید در برابر وجود انسان دچار حیرت و افسون شود. افسون در برابر متن یا جهان، بعدها و دیرتر دست می‌دهد…»

از سخنرانی بختیار علی در مراسم دریافت جایزۀ نلی زاکس آلمان

ترجمۀ رضا کریم مجاور، نقل از کتاب «سرانجام پیش تو بر می‌گردم، سرنوشت من این است» نشر کوله‌پشتی

 

شاید پاسخ چارلز سیمیک شاعر به این سؤال برای شما هم بامزه باشد:

«می‌نویسم چون دلم می‌خواهد همۀ زن‌های عالم عاشقم شوند!»

 

در این بخش به شما کمک می‌کنیم تا درون خود را بکاوید و برای این سؤال پاسخی پیدا کنید. برای این کار سری بزنید به انگیزه‌ها، به شوقی که قلم را به دست شما می‌دهد و باوری که به شما می‌گوید بنویس.

 

  1. نوشتن برای خودمان و زندگی

 

هنر یک تجربهٔ زیبایی‌شناختی است. تجربه‌ای که در آن تمام حواس ما در اوج است. وقتی با هیجان چیزی را می‌نویسید در لحظه زندگی می‌کنید و احساس زنده بودن در شما قوی‌تر می‌شود.

سر کن رابینسون

 

خلق کردن همیشه حس خوبی به انسان می‌دهد. وقتی با کلمات نوشته‌ای می‌آفرینیم حس ارزشمندی به ما دست می‌دهد و از نگرانی‌هایمان کاسته می‌شود. با نوشتن می‌توانیم وارد نیمهٔ تاریک ذهنمان شویم و آنچه را مایهٔ رنجش و آزارمان می‌شود بیابیم.

نوشتن ممکن است سخت باشد اما وقتی سیاهی‌های ذهنمان را روی کاغذ سفید می‌ریزیم راحت می‌شود.

نوشتن باعث می‌شود همهٔ احساسات ما در اوج بماند. با برون‌ریزی ذهنیات و درونیاتمان، حتی اگر منتشر نشوند، هیجانی را تجربه می‌کنیم که به ما حس زنده بودن می‌دهد.

نوشتن کمک می‌کند که در لحظه زندگی کنیم و از روزمرگی‌ها رها شویم.

 

نوشتن، بیرون جهیدن از صف مردگان است.

کافکا

 

  1. نوشتن برای پیوند با بیرون

 

ممکن است از نوشته‌های خودمان بیزار باشیم. همین انزجار، ما را به سمت این سؤال سوق می‌دهد: «چرا می‌نویسم؟»

اینکه نوشته‌های ما واقعاً چه اهمیتی دارند؟

حتی نوشتن داستان و اتفاقات روزمره باعث می‌شود که جهان را بهتر ببینیم و نگاهمان به جامعه وسیع‌تر شود.

هر یک از ما در زندگی به‌تنهایی با مسائل مختلف روبه‌رو می‌شویم و در سفرهای بزرگ و کوچک هیچ‌کسی ما را همراهی نمی‌کند؛ اما با نوشتن داستان‌های خودمان به جامعهٔ اطرافمان یا حتی طیف بزرگ‌تری از آدم‌ها تلنگر می‌زنیم.

یک اتفاق یا یک برخورد ناگهانی با آدم‌هایی از سراسر دنیا می‌تواند راه‌حل‌هایی را برای مسائل مشابه به ما نشان دهد.

نوشتن اجازه می‌دهد با شیوه‌های متنوع حل مسئله آشنا شویم.

 

  1. نوشتن برای خودشناسی

 

«به هیچ‌چیز شوق ندارم مگر به نوشتن. بیشتر فکرها هم برای من هرقدر اساسی باشند، در همان موقع نوشتن پیدا می‌شوند. هر وقت می‌خواهم مطلب تازه‌ای را بفهمم، چیزی می‌نویسم. هاتف درونی به من درس می‌دهد. یک هیئت خیالی شده‌ام؛ فکر و خیال از سر و روی من بالا می‌رود.»

-نیما یوشیج

 

نوشتن اجازه می‌دهد خودمان را بهتر ببینیم و بشناسیم. کاغذ سفید مانند دروازه‌ای عمل می‌کند که با ورود به آن به چالش کشیده می‌شویم.

گذر از این دروازه صداقت و شجاعت می‌خواهد.

نوشتن ابزاری است که به کمک آن ماسک‌های روی صورت خودمان را می‌شناسیم و برای برداشتن آن‌ها یا حتی زیباتر کردنشان تلاش می‌کنیم.

نوشتن همان‌طور که راهی است برای کشف دنیای اطرافمان راهی هم هست برای کشف خودمان.

همان‌طور که مسائل مربوط به زندگی‌مان را می‌نویسیم زاویه‌هایی از درون خودمان را که تابه‌حال از دیدمان پنهان بوده‌اند، کشف می‌کنیم.

 

 

  1. نوشتن برای بیان حقیقت

 

وقتی با نوشتن احساسات و تمایلات خودمان را به‌وسیلهٔ کلمات بیان می‌کنیم فاصلهٔ ما با حقیقت موجود کم می‌شود.

نوشتن، این امکان را به ما می‌دهد که یک قدم به عقب برداریم و همه چیز را با یک فاصلهٔ مناسب بررسی کنیم.

به‌این‌ترتیب می‌توانیم جهان درونی خودمان از بیرون را ببینیم و بشکافیم.

«نوشتن به خاطر نوشتن، امری است که به نتیجۀ دلخواه نمی‌انجامد. نویسنده باید بداند که چه می‌خواهد بگوید و چرا؛ یعنی باید پیام لازمه را ابلاغ یا تبلیغ کند. وقتی چنین شد، نوشتن آسان می‌شود.» احمد شاملو

 

 

  1. نوشتن برای تغییر جهان

 

در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که بیشترین حد مصرف‌گرایی در جهان وجود دارد. بیشتر می‌خوریم، موسیقی بیشتری گوش می‌دهیم و اطلاعات بیشتری دریافت می‌کنیم.

نوشتن کمک می‌کند تا تعادل برقرار کنیم. با نوشتن به‌جای مصرف بیشتر، تولید هم می‌کنیم.

 

 تمرین:

فلسفهٔ نویسندگی شما

چرا دوست دارید بنویسید؟ چرا نوشتن برای شما مهم و حیاتی است؟

پاسخ خود را به سؤال «چرا می‌نویسم؟» در 10 جملهٔ جدا از هم، در بخش کامنت‌های همین صفحه بنویسید.

این مطلب جزو درس‌های پایه دوره نویسندگی خلاق است که به صورت رایگان در اختیار تمام اعضای مدرسه نویسندگی قرار گرفته است.
این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

132 پاسخ

  1. می‌نویسم تا از خودم اثری مناسب به جا بگذارم.
    می‌نویسم،چون ایده ای ناب دارم که مخاطبانم من رو بخاطرش تشویق و تحسین کنند.
    می‌نویسم تا افکارم رو روی کاغذ پیاده کنم.
    می‌نویسم تا خشمم رو خالی کنم.
    می‌نویسم چون می‌خوام چیزایی که یاد گرفتم رو به بقیه هم یاد بدم.
    می‌نویسم بخاطر اینکه اطلاعات خودم رو بالاتر ببرم.
    می‌نویسم که خاطراتم رو ثبت کنم.
    می‌نویسم تا بتونم لبخند رو به لب خواننده هام دعوت کنم.
    می‌نویسم بخاطر اینکه نوشتن بهم انگیزه زندگی کردن میده.
    می‌نویسم چون نوشتن کار مقدسیه برای من.

  2. می نویسم چون در نوشته هایم زندگی میکنم
    می نویسم چون عمیق ترین لذت ها را در نوشتن و خلق اثر یافته ام
    می نویسم تا جاودانه بمانم
    می نویسم تا خوانده شوم، تا دیده شوم
    می نویسم تا تنها نباشم. وقتی می نویسم انگار یک مهربان ترین دوست، دارد به حرفهایم گوش می سپارد.
    می نویسم تا ازین هنر خویش لذت ببرم
    می نویسم چون برای نوشتن آفریده شده ام، شاید رسالت من ودلیل خلقت من، در نوشته هایم باشد
    می نویسم تا روحم تخلیه شود و آرامش بگیرم
    می نویسم تا در عمق نوشته هایم، خودم را بیابم
    می نویسم،چون با نوشتن خودم را انسانی ارزشمند و متفاوت می بینم

  3. نوشتن باعث میشه که انسان بهتر ببینه، سرعت زندگی رو‌ کم میکنه و نگاه رو روی جزئیات متمرکز میکنه. شبیه کارکرد یک عدسی، همه احساسات و تجربیات آدمی اعم از شادی و غم و لذت و ترس با نوشتن چندین برابر میشن. نوشتن برای بشر پل ارتباطی با خدا ست، خدا خالق ه و ما به میزانی که خلاقیت بیشتری به کار میبریم، بیشتر لذت خداگونه‌ای رو می‌چشیم. از طرفی، من مینویسم چون احساس میکنم نیرویی بهم داده شده و به تبع اون تکلیفی که فقط با نوشتن ادا میشه. انگار که کلمات حقی بر گردن ما دارن و خالق کلمات حقی که شکر و جبرانش جز با نوشتن ممکن نیست. نویسندگی درعین حالی که به آدم‌ها برای رسیدن به اوج کمال و ممکن کردن تصورناپذیرها کمک میکنه، کمی نگاه اونها رو هم از آسمون به زمین معطوف میکنه و کمک میکنه که بهتر و انسانی‌تر جهان رو ببینیم، خودمون و دیگران رو ببخشیم، راحت‌تر از کنار رخدادها بگذاریم و بی‌طرفانه‌تر قضاوت کنیم

  4. واقعا نمیدانم چرا مینویسم؟
    اما مینویسم چون که علاقه دارم
    مینویسم به امید روزی که کتاب های من هم چاپ شوند
    مینویسم تا انچه که در تخیل و ذهن من است به دیگران انتقال یابد
    مینویسم چون که دوست دارم…

  5. ۱ . می‌نویسم تا زندگی کنم.
    ۲. می‌نویسم تا بهتر از زندگی لذت ببرم.
    ۳. می‌نویسم تا شایدها رو تبدیل به بایدها کنم.
    ۴. می‌نویسم تا کسی رو خوشحال کنم.
    ۵. می‌نویسم تا روزی کسی نوشته‌ام رو‌بخونه و بدونه که زندگی سخت نیست.
    ۶. می‌نویسم تا نوشته‌ها‌م رو به عزیزترین افراد زندگی‌ام هدیه بدم. این بهترین هدیه برای اونا می‌تونه باشه.
    ۷. می‌نویسم تا برای خودم کسی بشم.
    ۸. می‌نویسم تا شهربانو بفهمه چقدر دوسش دارم.
    ۹. می‌نویسم تا روزی کسی از من بنویسه.
    ۱۰. می‌نویسم تا دلم از کار نیوفته

  6. می نویسم…واقعا چرا می نویسم ؟ برای پرواز در آسمان رویاهایم؟برای پول یا ثروت؟ یا دیدن لبخند بر لبان خوانندگان مشتاق کتاب های خیالی ام ؟

    ____
    می نویسم و بلد هم نیستم که لغات را شاعرانه الکی همانند پرنده زیبای رنگارنگ ذهنم که اکنون در کنج قفس است را در آبی اعجاب انگیز و بی کران آسمان ایده ها و خلاقیت هایم آزاد کنم …پس..به زبان آدمیزادی و عامیانه می نویسم

    ________

    می نویسم چون دوست دارم…دلم می خواد

    __________

    می نویسم چون علافم…بیکارم…

    ________

    می نویسم چون کنارم قلم و کاغذ دارم

    _______

    می نویسم چون کاغذ دفتر اضافه اوردم..حیف میشه..اسرافه

    _______

    می نویسم چون مامانم جلو فامیل پز بده

    ______

    می نویسم چون الکی مثلا من نویسندم:)

    1. می‌نویسم برای اینکه نوشته باشم.
      می‌نویسم برای ماندگاری ذهنم برای آینده.
      می‌نویسم برای شدت علاقه‌ام به خلق دنیای خودم.
      می‌نویسم برای دیدن نامم روی مجلات و کتاب هایی که شاید توی کتابخونه ها خاک بخوره.
      می‌نویسم برای آگاه شدنم نسبت به خودم
      می‌نویسم برای خلاص شدن از سیاهیه درونم.
      می‌نویسم برای اینکه قلم به دست بگیرم.
      می‌نویسم برای اضافه شدن به کتاب های دنیا.
      می‌نویسم برای خودم و دوستانم.
      می‌نویسم تا زنده بمونم.

      اره تا زنده بمونم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *