قبل از اینکه به سراغ مرور کتاب برویم یک قصۀ کوچک از فرانتس کافکا بخوانیم:
موش گفت: افسوس.
دنیا روزبهروز تنگتر میشود. سابق، جهان چنان دنگال بود که ترسم میگرفت. دویدم و دویدم تا دست آخر هنگامیکه دیدم از هر نقطۀ افق دیوارهایی سر به آسمان میکشد آسودهخاطر شدم.
اما این دیوارهای بلند با چنان سرعتی به هم نزدیک میشوند که من از هم اکنون خودم را در آخر خط میبینم و تلههایی که باید در آن بیفتم پیش چشمم است.
«چارهات در این است که جهتت را عوض کنی.»
گربه درحالیکه او را میدرید چنین گفت.
چرا مرور این کتاب؟
چرا داستان کوتاه؟
چرا چاپ شدن داستان؟
همۀ این سؤالها جواب مشخصی دارند.
هر چه سرعت زندگی بیشتر میشود اقبال داستان کوتاهتر هم بلندتر میشود.
خیلی از مردم دیگر زمان و حوصلۀ خواندن داستانهای بلند را ندارند. به همین دلیل نویسندهها باید به کوتاه نوشتن هم فکر کنند.
علاوه بر این، نوشتن داستان کوتاه تمرین خوبی برای تقویت عضلات نویسندگی است.
ایجاز و صحنهسازی که جزئی جداییناپذیر از داستان کوتاه است کمک میکند تا نویسنده در معرض خوب نوشتن و درست نوشتن قرار بگیرد.
میلان کوندرا میگوید: «فهم دنیای جدید به ایجاز نیاز دارد.»
کتاب «چگونه برای مجلهها داستان کوتاه بنویسیم؟» نوشتۀ سوفی کینگ نویسندۀ موفق و 25 سالهای است که داستانهای کوتاهش در نشریات بزرگ امریکا چاپ میشود.
خواندن این کتاب میتواند برای همۀ کسانی که به نوشتن داستان کوتاه علاقهمند هستند مفید باشد.
همینطور این کتاب حاوی نکات خوبی دربارۀ چگونگی چاپ داستانهای کوتاه در مجلات است. مسلماً میدانیم که شرایط چاپ مجلات مختلف با هم متفاوت است و حتی شرایط چاپ برای دو مجلۀ داخلی هم یکسان نیست.
اما نکات ارائهشده در این کتاب به خواننده کمک میکند تا نسبت به نحوۀ نوشتن یک متن کوتاه دید خوبی پیدا کند و تا حد امکان آن را تأثیرگذار بنویسد بهطوریکه موردتوجه صنعت نشر قرار بگیرد.
19 فصل این کتاب که در حدود 260 صفحه گردآوری شده است بیشتر متمرکز بر ویژگیهای داستان کوتاه و بایدها و نبایدهای نوشتن یک متن استاندارد است.
فصلهای کوتاه این کتاب با ارائۀ تمرین و خلاصهای از متن هر فصل به پایان میرسد. همینطور یک نمونه داستان کوتاه در پایان هر فصل آورده شده است که ذهنیت خواننده را با حال و هوای داستان کوتاه بیشتر آشنا میکند.
کل این کتاب را میتوان نمونهای از ایجاز و کوتاهنویسی به حساب آورد؛ یعنی اثری دربارۀ نوشتن داستان کوتاه است که کوتاهنویسی جزئی از مهمترین ویژگیهای این کتاب است.
چاپ شدن داستان کوتاه در هر رسانهای متفاوت از دیگری است اما میتوان گفت یک سری اصول و قواعد کلی بر بازار چاپ حکمفرماست که آشنایی با راهکارهای کتاب برای چاپ در مجلههای عنوانشده میتواند ذهن خواننده را با این اصول و قوانین آشنا کند.
حالا برویم سراغ کتاب.
فصل اول کتاب با شناخت بازار هدف آغاز میشود.
هستۀ اصلی هر نوشته قبل از اینکه برای مخاطب مناسب شود، ایدهای جذاب است که در ذهن نویسنده شکل گرفته است.
به همین دلیل است که نویسنده قبل از هر چیز توصیه میکند یک دفترچه یادداشت همیشگی داشته باشید و از آن برای ثبت ایدههای غافلگیرکننده استفاده کنید:
ایدۀ داستان گاهی در نامناسبترین زمان به ذهن میرسد؛ مثلاً وقت حمام کردن یا رانندگی.
نویسنده باید بازار را بررسی کند.
مثلاً ببیند مخاطب مجله چه کسانی هستند.
بعید است داستانی دربارۀ دو زوج بازنشسته برای مجلهای که خوانندگانش نسل جوان هستند مطلوب باشد.
بعد لازم است به این نکته توجه شود که روح کلی محتوای مجله در چه حال و هوایی سیر میکند.
برای پی بردن به این موضوع نباید فقط به داستانهایی که در هر مجله نوشته شده اکتفا کرد بلکه باید بقیۀ قسمتها را هم رصد کرد.
اندازه و حجم داستان کوتاه نکتهای است که باید مورد توجه قرار بگیرد. اینکه هر مجله چه تعداد کلمه را برای نوشتن داستان کوتاه قبول میکند.
مثلاً حجم داستانهای بسیار کوتاه ممکن است 800 کلمه یا کمتر باشد. داستان میانرده بین 1200 تا 2000 کلمه و داستانهای بلندتر که تا 3000 کلمه هم میرسند.
نویسنده در این قسمت از کتاب انواع داستانهای مختلف مانند داستان غافلگیرکننده، داستان رمانتیک، کمدی، نوستالژیک، تاریخی و مانند اینها را با بیان ویژگیهایی از هر داستان معرفی میکند.
در کنار این موضوع، منابعی که میتواند به نوشتن این داستانها کمک کند، مانند سریالها و رمانهای معروف را هم معرفی میکند.
مثلاً اینکه داستان غافلگیرکننده باید سرنخهای شفاف داشته باشد، تصویرسازی راوی داستان گمراهکننده باشد، شخصیت باید کامل پرداخت شده باشد.
یا داستانهای رمانتیک که بهتر است شخصیت باورپذیر، موقعیتهای غیرمعمول و گفتگوهای جذاب داشته باشد.
همیشه از من میپرسند که ایدههایت را از کجا پیدا میکنی و همیشه جواب من این بوده است: از زندگی.
بخش دوم کتاب به ایدهیابی و راههای رسیدن به ایدههای تازه میپردازد.
یکی از بهترین راههای شکل دادن به ایده اینطور عنوان شده است:
اگر به موقعیتی تازه برمیخورید که برایتان جالب است از خودتان بپرسید: «اگر کار دیگری میکردند چه میشد؟ اگر درجایی که میگفتند نبودند چه میشد؟»
«اگر … آنوقت چه میشد؟» به نظر من اینیکی از بهترین راههای شکل داد به ایدههاست. فهرستی از این موقعیتها جمع کنید و از خودتان این سؤال را بپرسید.
- وقتی میتوانید خوب بنویسید که در مورد آنچه مینویسید شناخت کافی داشته باشید.
- گوش دادن به قصههای شفاهی آدمها میتواند سوژههای خوبی برای نوشتن باشد.
- روزنامهها و مجلهها و همینطور اینترنت، منابعی غنی برای نوشتن داستانهای کوتاه هستند.
- عکس و تصویر به الهام گرفتن و ساختن داستان کمک میکند.
- تلویزیون و رادیو هم میتواند ایدههای درخشانی را در ذهن روشن کند.
- تجربیات به دست آمده در سفر منجر به شکلگیری داستانهای زیادی میشود.
چطور برای داستان کوتاه شخصیت باورپذیر بسازیم؟
خوانده باید باور کند که شخصیت داستان شما واقعی است.
باید راهی پیدا کنید تا با چند کلمه بتوانید توضیح دهید که شخصیت داستان چگونه فکر میکند و با بقیۀ شخصیتها در تعامل است.
علاوه بر این زمان زیادی هم برای تغییر شخصیتها ندارید.
شخصیتهای باورپذیر باید یک سری رفتارها و خصوصیاتی داشته باشند که آدمهای اطرافتان دارند:
- کسی که به محض رسیدن به خانه تلویزیون را روشن میکند.
- کسی که لکنت زبان دارد.
- کسی که همیشه دربارۀ پول حرف میزند.
- کسی که صدای بم و گوشخراشی دارد.
- زنی که هر بار از جلوی آینه رد میشود سر و وضعش را برانداز میکند.
بعد از اینها باید لایههای شخصیت را ایجاد کنید.
یعنی شخصیت، ویژگی خاصی دارد در عین اینکه رفتاری خاص را در کنار این ویژگی انجام میدهد.
مثلاً آدم نگرانی است و همینطور اغلب اوقات برای بیان حرفهایش مشکل دارد.
خواننده باید با شخصیت حس همذاتپنداری داشته باشد. به همین دلیل باید با شخصیتی که مینویسید کاملاً آشنا باشید و تصویر او را درحالیکه با مشکلی دستوپنجه نرم میکند ایجاد کنید.
در داستان کوتاه مانند رمان نمیتوان شخصیتهای زیادی را گنجاند؛ و همین میتواند خوبی کار باشد. اگر از شخصیتی خوشتان نیامد از آن عبور کنید و به بقیه بپردازید. نویسنده معتقد است در داستان کوتاه بهتر است تعداد شخصیتها به سه یا چهار شخصیت محدود باشد. این ترکیب کوچک خواننده را بیشتر جذب خواهد کرد.
لازم است نویسنده به شخصیتهای داستان علاقهمند باشد و تا حد امکان شخصیتی جالب را هم وارد داستان کند. چرا که هدف تمام داستانهای کوتاه ایجاد حس خوشایند در داستان است.
بهتر است شخصیت جالب از ماجرا خارج شود. مثل تعدیل نیروی یک سازمان.
فهرستی از شخصیتها تهیه کنید و جلوی آنها بنویسید که در داستان چه نقشی دارند. بعد فرض کنید از داستان خارج شدهاند. چه اتفاقی میافتد؟
اگر اتفاق خاصی نمیافتد فوری برگه تسویه را به دست شخصیت داستان بدهید.
فضای محدود داستان کوتاه باعث میشود تکتک کلمهها اهمیت پیدا کنند.
یک راه خوب برای پروردن ایده:
اول از یک ایده شروع میکنم. زیاد پیش میآید که تنها چیزی که روی کاغذ نوشتهشده یک کلمه یا عبارتی کوتاه باشد.
«داستانی دربارۀ زنی که برای شوهر سابقش غذا میپزد.»
حالا باید فرصت بدهیم تا ایده شاخ و برگ بگیرد. سرنخها در گوشه و کنار ماجرا قرار میگیرد تا تصویری از زنی که میخواهد برای اولین بار مهمانش را ببیند، ایجاد شود.
بعد لازم است به داستان گره اضافه شود.
اسکلت کلی روی کاغذ نیامد اما تعدادی نکتۀ مهم شکل گرفت که در کنار هم قرار گرفتند. کارتهای یادداشت با رنگهای مختلف میتواند برای این کار مؤثر باشد.
یا حتی کشیدن نقشۀ ذهنی.
ایدهای در وسط نوشته و دور آن خط کشیده میشود. بعد ایدههای دیگر بهصورت شاخههای جدید به این ایده متصل میشوند.
بعد از شکلگیری ایده بهسرعت و ضرباهنگ هم توجه کنید.
فرض کنید آرام در جنگلی قدم میزنید. میتوانید کلها و درختان را ببینید اما وقتی سرعت حرکت را تند میکنید نفسهایتان تندتر میشوند و دیگر واضح نمیبینید.
به خوانندهتان اجازه بدهید فرصتی برای فکر کردن و زمانی برای هیجانزده شدن دربارۀ اتفاقات داستان داشته باشد.
همیشه داستان را با صدای بلند برای خودتان بخوانید. اگر بهجایی رسیدید که حس کردید حوصلهتان سر رفته داستان را تغییر دهید. بهاحتمالزیاد خواننده هم همینطور فکر میکند.
یعنی اجازه دهید خواننده داستان را از زاویۀ شخصیت خاصی ببیند.
اما بهتر است شخصیت را عوض کنید و با تغییر زاویه دید، موضعگیری خود را بهطور کامل تغییر دهید.
البته اگر داستان بیشتر از 1500 کلمه باشد احتمالاً میتوانید این کار را انجام دهید.
تغییر زاویه دید باعث میشود چیزهایی را دربارۀ شخصیت خاصی ببینید که قبلاً نمیدانستید.
گفتگو میتواند در مرحلۀ اول ما را وارد داستان کند بهشرط اینکه آنقدر جذاب باشد که ما را به دنبال خودش بکشاند.
جولیا گفت: «باورت نمیشه دیروز جان چی کار کرده.»
خواهرش جواب داد: «اصلاً نمیخوام بشنوم. جان رو برای همیشه از زندگیام خط زدم.»
حس کنجکاوی ما را به دنبال کردن داستان میکشاند.
وقتی با کسی حرف میزنید فقط یک جا نمینشینید. خیلی وقتها همزمان کاری انجام میدهید. این الگویی واقعگرایانه است که باعث میشود تصاویر داستان، واقعی و شفافتر به نظر برسند.
نباید همهچیز را یکباره بیان کنید. باید اطلاعات را ذرهذره، مانند رشتهای که از کلاف باز میشود بیان کنید.
داستان کوتاه به گفتگو نیاز دارد. گفتگو باید به پیشبرد داستان کمک کند. گفتگوی هر شخصیت باید صدای آن شخصیت را داشته باشد.
اگر شما واقعاً نویسنده باشید حتی اگر یک پول سیاه هم از این کار به دست نیاورید به کارتان ادامه میدهید.
لازم است با تمام احساس خود بنویسید.
ببینید آیا داستان قلب خواننده را تکان میدهد؟ آیا باعث میشود خواننده چیز خاصی را حس کند؟
اگر اینطور نیست داستان را یک هفته کنار بگذارید و بعد با دیدی تازه به آن نگاه کنید.
مرتب داستانهای دیگران را بخوانید.
تصویری بنویسید. استعاره بسازید. این کار فوقالعاده است.
یکی از مهمترین دلایل رد شدن داستان این است که از همان ابتدا آخر ماجرا مشخص است. اگر داستان فاقد عنصر هیجان و تعلیق باشد مخاطب به خود زحمت نمیدهد آن را تا آخر دنبال کند.
کلید نوشتن داستان کوتاه این است که به خاطر داشته باشیم داستان یک برش از زندگی است نه کل آن.
نشر آنسو با ترجمۀ سلما رضوانجو این کتاب را چاپ کرده است.
12 پاسخ
به پیشنهاد شما این کتاب را تهیه کردم. بسیار مفید و خواندنی است.
سلام ممنون از مطالب خوبتون ، من خیلی به نوشتن داستان علاقه دارم و دست به قلم خوبی هم دارم از کجا میتونم شروع کنم؟ اگه بخوام داستان هام توی مجلات مثلا چاپ شن باید چیکار کنم ؟ یا به کجاها میتونم داستانم رو بفرستم ممنون میشم جواب بدید 🙏
سلام دوست عزیز
ممنون از همراهی شما
میتونید یک وبسایت به اسم خودتون ایجاد کنید و نوشتههای خودتون رو اونجا منتشر کنید. سایت در واقع حکم مجله اختصاصی خودتون رو داره. برای اینکه بیشتر درباره این موضوع اطلاعات داشته باشید پیشنهاد میکنم مطلب زیر رو مطالعه کنید:
شغل نویسندگی| انتشارات کوچک خودتان را راهاندازی کنید
اگر هم دوست دارید توی سایر مجلات فعالیت داشته باشید، میتونید با یک جستجوی ساده توی گوگل درباره این موضوع اطلاعات کسب کنید. برای مثال، مجلهی انشا و نویسندگی با نویسندگان تازهکار همکاریهای خوبی داره.
براتون آرزوی موفقیت و سلامتی داریم.
علاقه زیاد به نوشتن دارم ، در زمینه شعر ،داستان های کوتاه کار کرده از شما سپاس گذار خواهم بود که مطالبم
را چگونه و کجا بفرستم
سپاس از شما
سلام و عرض ادب
چقدر عالی
بهترین کار اینه که یه وبلاگ یا پیج بسازید و نوشتههای خودتون رو اونجا منتشر کنید.
بعدا میتونید لینکش رو هم توی صفحه برای ما بفرستید:
پرسش و پاسخ
با عرض سلام و احترام خدمت دوستان عزیز.بنده داستان کوتاهی در سبک جنایی و غافلگیر کننده نوشته ام و میخواهم در مجله ای به چاپ برسانمش اما نمیدانم به کدام مجله و با چه روشی ارسال کنم لطفا اگر کسی در این زمینه اطلاعاتی دارد جواب من را بدهد با تشکر
سلام از متن تان اموختم متشکرم میخواهم داستان نویسی را ازکوتاهش اغاز کنم ارهنمایی وکمک تان موجب سپاس وقدر دانی است
سلام بسيار عالى بود استفاده كردم .
چه قدر عالی بود. به لیست کتاب هایی که می خواهم بخرم و بخوانم اضافه کردم. ممنون
عالی بود. ممنون. استفاده کردم
زنده باشید مولود نازنین.