این روزها دغدغه بسیاری از نویسندگان، نوشتن کتاب و چاپ آن است. اما آیا این تمام کاری است که آنها باید انجام دهند؟ نوشتن یکسری کلمه آسان است اما مهم است که این مراحل چگونه طی شود تا به مرحله چاپ برسند. این مقاله برای نویسندگانی نوشته شده است که میخواهند یک نوشتن یک کتاب عالی را شروع کنند و آن را به چاپ برسانند. اگر در طی کردن این مراحل هوشمندانه عمل کنید، به نتایج خوبی خواهید رسید.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
- مرحله 1: منفیبافی را کنار بگذارید
- مرحله 2: ایدهیابی
- مرحله 3: تخمین تعداد کل کلمات کتاب
- مرحله 4: تعیین هدف روزانه برای نوشتن
- مرحله 5: مشورت از مشاوران قابل اعتماد
- مرحله 6: تجزیه و تحلیل نمونههای مشابه
- مرحله 7: طرح کلی یا نقشه راه
- مرحله 8: تحقیق
- مرحله 9: تجزیه و تحلیل نتایج تحقیقات
- مرحله 10: شروع نگارش کتاب و ارسال برای انتشارات
← مرحله اول نوشتن کتاب: منفیبافی را کنار بگذارید
ممکن است قبل از شروع کار، صداهایی درون یا بیرون و از طریق اطرافیانتان بشنوید که شما را از نوشتن کتاب منصرف کند؛ باورهای غلطی که اگر به آنها بها داده شود، حرفه نویسندگی شما را پیش از آغاز به پایان میرساند. در ادامه تعدادی از این باورهای غلط همراه با جوابی که باید به آنها بدهید را برایتان آوردهایم:
● تو برای نوشتن کتاب به اندازه کافی باهوش نیستی
برای نوشتن کتاب باید چقدر هوش داشت؟ اصلا نوشتن کتاب چه ربطی به هوش دارد؟ مهمترین چیزی که هر نویسنده نیاز دارد، این است که به اعماق اطلاعات نهفته در کتابها سفر کند تا موفق شود خودش کتابی بنویسد که مورد تأیید خواننده باشد. ما نویسندههای زیادی را میشناسیم که گستره هوشی آنها متوسط است؛ اما آنها همان کسانی هستند که حاضریم کتابهایشان را بارها و بارها بخوانیم.
● تو برای نوشتن کتاب به اندازه کافی استعداد نداری
واژه «استعداد»، واژهای است که به غلط جایگزین «مهارت» شده است. نوشتن کتاب نیاز به مهارت دارد. هر نویسندهای که کتابی به چاپ رسانده، ساعتهای زیادی را صرف آموختن فن نوشتن کرده است. جالب است بدانید همه این نویسندهها در یک چیز اشتراک داشتند؛ ثبات قدم. ما اصلا نمیدانیم استعداد چه میتواند باشد، اما وقتی با ثبات قدم روبهرو شویم، تشخیصش میدهیم. اگر در آموختن و نوشتن ثابت قدم باشید، میتوانید از همین الان کتاب چاپشدهتان را روی میز ببینید.
● تو چیزی نداری که راجع به آن بنویسی
اگر همین الان مقابل صفحه لپتاپ یا موبایلتان نشستهاید و مشغول خواندن این مقاله هستید، پس یعنی به اندازه کافی عمر کردهاید و قطعا چیزی دارید که از آن بنویسید. یک انسان در طول عمرش شاهد تجربهها، احساسات و موانع زیادی بوده است که از دل همین موارد میتواند به بهترین ایدهها برسد. در ادامه بیشتر در این باره برایتان توضیح میدهم.
● تو برای نوشتن کتاب آدم کمارزشی هستی
ارزش هر آدمی به تلاشها و اقداماتی است که انجام میدهد. پس اگر با چنین جملهای مواجه شدید، فقط کافی است معیار سنجش ارزش را برای خودتان تغییر دهید. این را با اطمینان میگویم که اگر در نوشتن مداومت داشته باشید و از انتشار نترسید، خیلی زود با آدمها ارتباط میگیرید. نوشتههای خوب همیشه روابط عمومی خوب و به دنبال خود، ارزش بالا به ارمغان میآورند.
← مرحله دوم نوشتن کتاب: ایدهیابی
این سؤالی است که بیشتر نویسندهها با آن کلنجار میروند؛ غافل از آنکه بزرگترین و گرانبهاترین ایدهها درون خودشان است. در این بخش به چند منبع ارزشمند برای ایدهیابی اشاره میکنیم:
● ایدهیابی از طریق تجربههای شخصی
شما در طول زندگیتان تجربههای تلخ و شیرین بسیاری چشیدهاید که میتوانید از خلال آنها نوشتههایی پرمعنایی بنویسید. اینکه چطور از میان شرایط سخت و شکستها عبور کردهاید و چه چیزهایی از آن شرایط آموختهاید، برای آدمها بسیار جذاب است؛ زیرا با کمک تجربیات زیسته شما میتوانند به مسیر هموارتری برای هدفهایشان دست پیدا کنند.
● ایدهیابی از طریق انسانهای تأثیرگذار
این فرد، هرکسی میتواند باشد؛ خانواده، معلم، مربی باشگاه، دوست و حتی نویسندهای که از دنیا رفته است.
برای این کار باید صفحه جدیدی در ورد یا دفترتان باز کنید و اسم سه نفر از تأثیرگذارترین انسانهای زندگیتان و درسهای ویژهای که از آنها آموختهاید را لیست کنید. این قالب به طرز شگفتانگیزی ایده قدرتمندی برای نوشتن کتاب به شما میبخشد.
● ایدهیابی از طریق مشکلات حال حاضر
مشکلات اکنون شما، یکی از بهترین گزینهها برای نوشتن کتاب است. هر مشکلی که در هر بخش زندگیتان وجود دارد را شناسایی کنید و برای یافتن راهحل آن بکوشید. تلاش برای حل این مشکل باید از طریق پروسه تحقیق، مطالعه و حتی مصاحبه با افرادی باشد که برمشکلات مشابه شما فائق آمدهاند. این یک راه مقرون به صرفه و اصولی است که میتواند انگیزهای شود برای نوشتن کتاب شما.
● ایدهیابی از طریق گنجینه محتواهای آموزشی ویدئویی و تصویری
اطلاعات زیادی در قالب آموزش ویدئویی وجود دارد که به ندرت به صورت متن کتاب به چاپ رسیده است. بهترین راه این است که شما یک دفتر به این کار اختصاص دهید و از این به بعد محتواهای تصویری را که میبینید، در آن دفتر به متن تبدیل کنید. هرجا نیز احساس کمبود کردید، از طریق منابع دیگر جای خالی را پر کنید تا درنهایت به اطلاعات منسجمی برسید.
مطمئن باشید این اطلاعات یکپارچه، مسیری میشود برای رسیدن به ایده کتابی نو.
● ایدهیابی از طریق گوش سپردن به سؤالات دیگران
ما در طول روز با سؤالات متعدد زیادی مواجه میشویم؛ از سادهترین سؤالات مانند پیشبینی وضعیت آبوهوا بگیرید تا مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. یکی از وظایف نویسنده این است که سؤالات خوب را جمعآوری و برای پاسخ به آنها تحقیق کند.
اگر شما صاحب کسبوکاری هستید یا حتی اگر خانهدارید، از طریق سوالات افراد دغدغهمندی که در پستهای صفحات مجازی یا وبلاگتان از شما میپرسند یا از طریق سؤالات فرزندانتان میتوانید به موضوعاتی کاربردی برای نوشتن کتاب برسید.
تنها کافی است گوش شنوای اطرافیانتان باشید.
● ایدهیابی برای نوشتن کتاب از طریق تصاویر
همیشه تصاویر منبع الهام بسیار ارزشمندی برای ایدهیابی هستند. عناصر موجود در هر عکس، نوع چینش و حتی احساساتی که به شما القا میکنند، میتوانند به منبع ارزشمندی برای ایدهیابی تبدیل شوند.
برای این کار، به جستوجوی عکسهایی با موضوع موردعلاقهتان بپردازید. بعد از آن متوجه میشوید که چگونه با نگاه موشکافانه به تمام جزئیات آن میتوانید به ایدهای رضایتبخش و جذاب دست پیدا کنید.
● معرفی چند سایت برای یافتن عکس
سایتهای زیر میتوانند برای یافتن عکس به کمکتان بیایند:
Unsplash، Freepik، Dribble، Fancy Crave و …
← مرحله سوم نوشتن کتاب: تخمین تعداد کل کلمات کتاب
قبل از شروع به نوشتن، برای اینکه برنامهریزی منسجمتر و هدفمندتری داشته باشید، باید به صورت تقریبی تعداد کلمات کتابتان را مشخص کنید. حدس تعداد کلمات کتاب باعث میشود تا شما بتوانید به زمانبندی مناسبتری برای نوشتن کتاب دست پیدا کنید.
طبیعی است که نوشتن یک مقاله 1000 کلمهای زمان کمتری میبرد تا نوشتن یک کتاب یا رمان بلند 50.000 کلمهای.
← مرحله چهارم نوشتن کتاب: تعیین هدف روزانه برای نوشتن
● تعیین تعداد کلمات روزانه
جالب است بدانید «آرتور کانن دویل»، نویسنده اسکاتلندی، کتاب «اتود در قرمز لاکی» که شصخیتهای معروف آن، شرلوک هلمز و دکتر واتسن هستند را تنها در سه هفته نوشت. به نظر شما دستیابی به چنین هدف ارزشمندی آن هم در مدت زمان کم، چگونه امکانپذیر است؟
بیشک، آقای دویل با خود عهد بسته بود که هر روز تعداد مشخصی از کلمات را روی کاغذ آورد تا در پایان سه هفته به هدف خود برسد.
شما هم باید دنباله رو راه این نویسندهها باشید و مانند آنها پیوسته بنویسید. وقتی هدف بزرگتان را به هدفهای کوچکتری در طول روز تبدیل کنید، هم نسبت به آن متعهدتر میشوید و هم دستیابی به هدف بزرگ برایتان آسانتر میشود.
● تعیین زمان مشخص
«نوشتن در زمان مناسب» را به عادت خود تبدیل کنید. کارهایی که در زمان اشتباه انجام میشوند، کارایی ندارند. هر شخصی در زمان خاصی میتواند بیشترین بهره را از نوشتن ببرد؛ زمانی که مغزش بازدهی بالایی برای فکر و تمرکز داشته باشد.
این زمان را برای خود شناسایی کنید و هر روز در همین زمان مشخص مشغول نوشتن شوید. یادتان باشد تنها با ثبات و تکرار است که میتوانید صاحب نتایج درخشان شوید.
● تغییر محیط
به خاطر دارم دوران دانشجوییام، دوستی در خوابگاه داشتم که برای هر امتحان، یک جای متفاوت درس میخواند. گاهی او را میدیدیم که روی کابینت آشپرخانه کوچکمان نشسته و مشغول حل مسائل حسابداری است.
در واقع او با این کار از خطر یکنواختی که عوارضی مانند نیمه رها کردن مسیر هدفش را داشت، جلوگیری میکرد.
← مرحله پنجم نوشتن کتاب: مشورت از مشاوران قابل اعتماد
قبل از شروع به نوشتن کتاب، به دنبال فردی بگردید که صادقانه نظرات و ایدههایش را با شما درمیان بگذارد و شما با کمک بازخوردهای او بتوانید قدمهای مطمئنتری در مسیر نوشتن کتاب بردارید؛ این مشاور میتواند از میان خانواده، دوستان و یا حتی ویراستارها انتخاب شود.
تنها معیار انتخاب چنین مشاوری، اطمینان از نظرات اصولی و صادقانه او است.
← مرحله ششم نوشتن کتاب: تجزیه و تحلیل نمونههای مشابه
خواندن نمونههای مشابه و تحلیل آنها به شما این امکان را میدهد تا بتوانید تمایز خود را از میان کارهای سایر نویسندگان پیدا کنید.
یک نویسنده بیشتر از هر چیزی به صبر و حوصله نیاز دارد. شما نباید برای تجزیه و تحلیل به یک یا دو نمونه بسنده کنید؛ هرچه نمونههای بیشتری بخوانید، ذهنتان برای پرورش موضوع بازتر میشود. هنگام خواندن نمونهها، این سؤالات را از خود بپرسید و پاسخشان را در دفتری جداگانه بنویسید:
- نویسنده در پرداخت به این موضوع، چه خلاقیتی از خود نشان داده است؟
- او چگونه توانسته با جمعآوری اطلاعات مستند، مخاطب را قانع به خواندن کتاب خود کند؟
- آیا فصلبندی کتاب، به پیشبرد بهتر موضوع کمک میکند؟
- آیا خلاقیتی در عنوانها و بیان مثالها وجود دارد؟
- نویسنده از چه منابعی برای تحقیق استفاده کرده است؟
- کدام بخش کتاب روی شما تأثیر بیشتری گذاشته است؟
- آیا نویسنده از بیان روایت برای نوشتن کتاب غیرداستانی خود استفاده کرده است؟
- اگر شما نویسنده این کتاب بودید، چه مطلبی را به کتاب اضافه میکردید؟
← مرحله هفتم نوشتن کتاب: یک طرح کلی یا نقشه راه برای خود ترسیم کنید
● طرح کتاب غیرداستانی
همیشه در کارتونهای دوران کودکیمان دیدیم اگر هرکس به دنبال گنجی بود، قبل از آن برای دستیابی به نقشه تلاش میکرد. یادتان هست؟ این نقشه، مسیر رسیدن به گنج را هموار میکرد.
گنج شما موضوع کتابتان است و شما برای رسیدن به آن نیازمند نقشه هستید؛ نقشهای که به یاریتان بیاید تا با چینش درست اطلاعات، به موضوع اصلی برسید.
برای نوشتن طرح کتاب غیرداستانی باید به سه سؤال اساسی پاسخ دهید:
- مسأله چیست؟
- چرا باید به این مسأله بپردازم؟
- چگونه باید راهحلی برای حل مسأله پیدا کنم؟
شما در مسیر رسیدن به موضوع اصلی با چه موضوعات فرعی مواجه میشوید؟ چگونه میتوانید به آن موضوعات بپردازید؟ آیا موضوعات فرعی، خود به موضوعات کوچکتری تقسیم میشوند؟ برای پرداختن به ریزموضوعات چه برنامهای دارید؟
این سوالات و پاسخ به آنها، نقشه گنج شمارا شکل میدهند.
● نوشتن طرح داستانی
- معرفی شخصیتهای داستان و هدف آنها
- بیان کشمکشها و موانع
- نقطه اوج
- گرهگشایی و پایان
نکته: نوشتن طرح مانند یک الگو است. این الگو ایرادهای کارمان را قبل از شروع به ما نمایش میدهد تا ما بتوانیم با برنامهریزی، قدمهای مستحکمتری در مسیر نوشتن کتاب برداریم. اگر از قبل، طرح داستان را ننویسید، مانند معماری میشوید که بعد از اتمام خانه یادش میافتد اتاق خواب را طراحی نکرده است. پیشنهاد میکنم برای این بخش با صبرو حوصله وقت بگذارید.
← مرحله هشتم نوشتن کتاب: تحقیق
درون یک فایل، فهرستی از منابعی که میتوانید برای جمعآوری اطلاعات از آنها استفاده کنید را گردهم آورید. این فهرست میتواند شامل موارد زیر باشد:
● مصاحبه با صاحب نظران یا افراد با تجربه در حوزه کاریاتان
جملهای است که همیشه آن را برای خود و دوستان نویسندهام تکرار میکنم:
«مخاطب، تشنه تجربه است و شما با بیان تجربیات شخصی خود و دیگران میتوانید او را سیراب کنید.»
وقتی خواننده، دغدغه یا معضل زندگیاش را درون زندگی شما ببیند، به راحتی جذب نوشتههای شما میشود. برای او مهم است بداند کسی که مشکلات یکسان با او را تجربه کرده، چگونه به ثبات و راهحل مشخصی رسیده است؟
اگر بعضی از موضوعات را خود تجربه نکردهاید، نترسید؛ تنها کافی است افرادی که موضوعات مشابه را تجربه و لمس کردهاند یا کسانی که در این زمینه تحقیقاتی انجام دادهاند را شناسایی و با آنها مصاحبهای انجام دهید.
این یک راهحل مناسب برای تبدیل خوانندههای شما به هوادارن پروپاقرص است.
مهم است که درطول مصاحبه به این نکات دقت کنید:
- قبل از انجام مصاحبه، فهرستی از سؤالات طبقهبندی شده جمعآوری کنید. لیست سؤالات خود را باز بگذارید که اگر میان صحبتتان، گرهای دیگر در ذهنتان ایجاد شد، با پرسیدن سؤالات جدید، آن گره را باز کنید.
- اگر مصاحبه حضوری است، از طرف مقابلتان اجازه بگیرید و صدایش را ضبط کنید و اگر مصاحبه تصویری و آنلاین است، از ابزارهای ضبط تصویر استفاده کنید تا بعد از انجام مصاحبه بتوانید آن را به متن تبدیل کنید.
- سعی کنید از هدف اصلی مصاحبه دور نشوید. هر زمان گفتوگو به حاشیه رفت، مدیریت کنید تا تمرکزتان به هم نریزد.سعی کنید با شخص طوری مصاحبه کنید که قبل از هرچیزی همدلی و دوستی شمارا درک کند. به آدمها به چشم ابزار نگاه نکنید وگرنه کیفیت مصاحبه بسیار پایین میآید.
● رجوع به کتاب خانهها
کتابخانهها، مکان ارزشمندی برای دستیابی به اطلاعات طبقهبندی شده هستند. شما میتوانید در طول هفته زمانی را برای رفتن به کتابخانهها درنظر بگیرید و با کمک کتابدارهای راهنما به دادههای موردنظر خود دسترسی پیدا کنید.
از سؤال پرسیدن و برقراری ارتباط با کتابدارها واهمه نداشته باشید. از آنها بخواهید شما را به قفسههای نزدیک به موضوعتان راهنمایی کنند.
قدر این منبع رایگان را بدانید.
● استفاده از اطلاعات موجود در اینترنت
موتورهای جستوجو یکی از گرانبهاترین ابزارهایی است که بشر در اختیار دارد. من به شخصه روزانه ساعات مشخصی را به تحقیق در موتورهای جستوجو میگذرانم. این مهم است که کلیدواژههای مرتبط با موضوعتان را مشخص کنید و درمورد هرکدام در موتورهای جستوجو به تحقیق بپردازید.
تنها به صفحه اول بسنده نکنید و تحقیق را تا صفحات دیگر هم ادامه دهید.
● چند موتور جستجو به غیر از گوگل
تنها به صفحه اول بسنده نکنید و تحقیق را تا صفحات دیگر هم ادامه دهید.
- Wiki.com مفید برای کسب اطلاعات عمومی، تخصصی، اجتماعی، فرهنگی و…
- وب سایت Cc search اگر نیازمند موسیقی فیلم ، تصویری برای یک پست وبلاگ یا هر چیز دیگری هستید، این موتور جستوجو گزینه مناسبی برای شما است.
- موتور جستجوی gibiru
- سایت search encrypt یک موتور جستوجو که اطلاعات شمارا خصوصی نگه میدارد. روشهای ترکیبی رمزگذاری که در این موتور جستجو استفاده شده، تاریخچه جستوجوی شمارا بعد از مدتی پاک میکند و اطلاعاتتان را محرمانه نگه میدارد.
- موتور جستجوی yandex موتور جستوجوی کلی با رابط کاربری آسان. این موتور، ابزارهای جالبی را دراختیار کاربران قرار میدهد.
- موتور جستجو StartPage این موتور جستوجو نتایج گوگل را بدون دخیره تاریخچه جستجو دراختیار شما قرار میدهد.
- موتور جستجوی معنایی Swisscows یکی از قویترین موتورهای جستوجو است. بعد از جستجو، در سمت راست نتایج ، مجموعه ای عبارات مرتبط نیز نمایش داده میشود.
- جستجو با boardreader در این موتور جستوجو میتوانید به انجمنهای تخصصی مرتبط با موضوعتان وارد شوید
- جستجوی اسلاید با slideshare این موتور جستوجوی کارآمد امکان دسترسی و ذخیره اسلایدها و پیدیاف کتابهای الکترونیکی را برای شما فراهم میآورد.
← مرحله نهم نوشتن کتاب: تجزیه و تحلیل نتایج تحقیقات
بعد از آنکه تحقیقات خود را کامل کردید، وقت آن میرسد که آنها را در یک مکان امن مانند google drive ذخیره کنید تا خیالتان راحت باشد همیشه میتوانید به آنها دسترسی داشته باشید. سپس باید به تحلیل نتایج حاصله بپردازید:
هدف این فرآیند کشف ارتباط درونی مطالب تحقیقات و برقراری پیوند میان آنها است. شما باید ببینید آیا موضوع مدنظر شما طبق تحقیقات و نتایجی که به دست آوردید، قابلیت بررسی از زاویهای دیگر را دارد؟ آیا شما میتوانید نتایجی به این موضوع اضافه کنید تا چشمانداز دیگری برای خواننده باز شود؟
گاهی اوقات پیش میآید که بعد از تحقیق، نویسنده متوجه میشود موضوع انتخابیاش پتانسیل تبدیل شدن به کتاب را ندارد و گاهی هم در هیاهوی این تحقیقات به موضوعات جدیدی میرسد که نسبت به موضوع قبلی هم کاملتر است و هم جای بحث بیشتری دارد.
پس جادوی تحقیق و تحلیل را دست کم نگیرید.
← مرحله دهم نوشتن کتاب: شروع نگارش کتاب و ارسال برای انتشارات
حالا با پیشینه و زمینهسازیهای موجود میتوانید نسخه اولیه کتاب خود را بنویسید. در ابتدا آزادانه شروع به نوشتن کتاب کنید. حین نوشتن به غلطهای نگارشی و اصلاحات فکر نکنید؛ به تمام این موارد در بازنویسی رسیدگی میکنید.
شما میتوانید با لحنی ساده و با زاویه دید دوم شخص «تو» مخاطب را خطاب قرار دهید اما از شکستهنویسی پرهیز کنید. سعی کنید در کتابتان مثالهایی را به کار برید که مخاطب قبلا آن را لمس کرده باشد؛ در این صورت ارتباط بهتری با کتاب شما میگیرد.
سعی کنید اگر کتاب غیرداستانی مینویسید، از عناصر داستان مانند توصیف صحنه استفاده کنید. مثلا شاید کتاب شما درمورد مراحل تهیه ترشی خانگی باشد؛ شما میتوانید صحنهای بسازید که در آن شخصی مشغول تهیه ترشی است و روند کارش را با جزئیات بیان کنید. وقتی بتوانید تصویری را در ذهن مخاطب جای دهید، متن کتابتان را از حالت خشک گزارشی به روایتی زیبا تبدیل میکنید که خواننده مشتاقانه با آن همراه میشود.
بعد از آزادنویسی به سراغ بازنویسی بروید. تمام چکشکاریها، اصول ویرایشی و حدف و اضافهها در این مرحله انجام میپذیرد. بهتر است در این مرحله از یک کارشناس ویرایش یا نمونهخوان حرفهای کمک بگیرید.
درنهایت آن را با صدای بلند برای دوستان، خانواده یا همکارانتان بخوانید. این کار به شما این امکان را میدهد تا بتوانید ایراداتی که از چشم شما پنهان مانده را شناسایی کنید.
از شنیدن بازخورد و انتقادات دیگران نترسید. انتقادات دیگران به معنای بد بودن کار شما نیست؛ بلکه این معنی را میدهد که به قدری کارتان خوب است که دیگران دوست دارند کاملتر شود.
بعد از طی کردن تمامی این مراحل، وقت آن رسیده که کتابتان را برای ناشر ارسال کنید و از مراحل چاپ آن لذت ببرید.
6 پاسخ
سلام به همه و خصوصا نویسنده این مقاله واقعا عالی و کلیدی و برای من مبتدی چراغ راه بود بطوری که مشتاقانه دنبال کردم
شاکر خداوندم برای شروع مسیرم که با این همه آگاهی روبرو شدم
نکته های کلیدی و رمز واژه هایی رو دیدم که در عین دانستن و ملموس بودن بسیار قابل تامل بودن چه در مسیر نگارش و چه در مسیر زندگی
این مطالب ثباتی و جهتی داد به تمام تجربه هام
واقعا سپاسگزارم از قرار دادن و اشتراک گذاری دانش بیکرانتان که همراه عشق است
الهی گنجینه دانش و علمتان روز افزون و موفقیتتان همیشگی
سلام زهره خانم گرامی
خیلی خوشحالیم که این پست براتون مفید بوده. مشتاق دیدن موفقیتهاتون هستیم.
درود شاهین جان عزیز و بزرگوار
خوشحالم که هرازگاهی میان نوشتن رمانم، به جهان هزار توی شگفت انگیز کلمات و تکیه گاه امن ایده های ناب، همراه با زبان و بیان شیوای شما سر میزنم و امیدوارتر از پیش ادامه میدم
سپاس به پاس سخاوت وجودت
مسیرت همواره پرفروغ
نیمهی دوم سال به عجیبترین شکل ممکن شروع شد. دیشب که این متن رو خوندم، انگار نیاز داشتم دوباره همهی این حرفا رو یکجا از کسی بشنوم. یکی از کاملترین راهنماهای نوشتن کتاب که از راههای مقابله با افکار منفی تا مشخص کردن برنامهی روزانه برای نوشتن و تموم کردن یه کتاب رو خیلی دقیق و قدم به قدم توضیح داده بود. دوباره یادم بیاد که روزهای پاییز رو باید چطوری بگذرونم. متن رو دوبار خوندم. به کتابم فکر کردم. به تموم کردن بخشهای باقی موندهی کتابی که شروع کردم و فصلهای باقی موندهی سال. نوشتن و تایپ کردن و رها نکردن تو ۱۸۰ روز مونده به سال دو. این ۱۸۰ روزی که الان شده ۱۷۶ روز.
سلام پریسای عزیز، وقتی این مطلب توسط خانم فرناز قدیری به من رسید، خیلی از این نوشته شگفت انگیز حیرت زده شدم.
خیلی خوب میشه که نوشتن کتاب خودت رو تموم کردی بیای زیر همین پست یه اطلاع بدی تا ما ازت انژی بگیریم.
برات صمیمانه آرزوی موفقیت میکنم.