کتاب بیستوهشت اشتباه نویسندگان اثر زیبایی از جودی دلتون است که برای مشتاقان نویسندگی و همچنین کسانی که سالهاست دست به قلم هستند میتواند مفید، جذاب و آموزنده باشد.
دلیل نوشتن این کتاب همان چیزی است که نویسنده در مقدمۀ کتاب آن را اینگونه عنوان میکند:
«چرا بسیاری از نویسندگان ما ناکام میمانند؟ چرا فقط پنج درصد از نویسندههای امریکایی میتوانند از نظر مالی روی پای خود بایستند؟ به نظر من دلیلش اشتباهات باورنکردنی آنها در کارشان است.»
نویسنده اشاره میکند که برخی اشتباهات در نوشتن وجود دارد که مدام تکرار میشوند و همین تکرار اشتباهات قبلی و البته نادیده گرفتن یا بهتر بگوییم نشناختن آنهاست که نهایتاً باعث میشود شمار نویسندگان بزرگ دنیا از اعداد کوچکی تجاوز نکند.
برای رفع این مشکل، در این کتاب بیستوهشت اشتباه تکراری و راهحلهایی برای جلوگیری از بروز آنها در نوشتهها بیان شده است.
جودی دلتون سعی کرده است در موجزترین حالت ممکن به شرح و توضیح این موارد بپردازد بهگونهای که کل این اثر در حدود 150 صفحه گردآوری شده است.
حرفهای جودی دلتون از این بابت میتواند قابل استناد و مفید باشد که از وی بیش از دویست کتاب به جای مانده و علاوه بر شمار زیادی از مقالات مهم، سالها به تدریس نویسندگی پرداخته است.
پس ما با کتابی مواجه هستیم که خلاصهای از دستاوردهای نویسنده و تجربیات فراگرفته شدۀ او در این مسیر است.
اشتباهات نویسندگی بیانشده در کتاب، محدود به حوزۀ خاصی نمیشود و از کتابهای داستانی و غیرداستانی تا شعر، رمان، مقاله و گزارش را میتواند دربربگیرد.
انتشارات سوره مهر به همت محسن سلیمانی این کتاب را به چاپ رسانیده است.
ارزش این اثر در این است که برخلاف بسیاری از کتابهای دیگر موجود در بازار که قابلیت استفاده برای خوانندههای ایرانی را ندارند، این کتاب که شرحی از اشتباهات جهانشمول نویسندگی است قابلیت استفادۀ گسترده برای همۀ نویسندگان دنیا را دارد.
قواعد و اصول نویسندگی تقریباً یکسان هستند و به همین دلیل میتوان این کتاب را راهنمایی کوچک و البته بسیار کاربردی دید که میتواند برای هر نویسندهای مجالی کوتاه برای درستتر نوشتن را فراهم کند.
از آنجا که مطالب شرح داده شده در هر فصل بسیار کوتاه است، خواننده میتواند بارها به این کتاب مراجعه کند و قبل از شروع به نوشتن نسخهای از درستنویسی را در ذهن پرورش بدهد تا با کمک آن درستتر و جامعتر بنویسد.
اگر بخواهیم شرح کوتاهی از 28 فصل کتاب عنوان کنیم باید بگوییم:
در فصل اول از کتاب برای جلوگیری از تعلل در نوشتن با یک سری از تمرینهای عملی آشنا میشویم که میتواند سوخت کافی برای روشن کردن موتور محرکۀ نوشتن را فراهم کند.
به عنوان مثال پیشنهاد شده است چیزی را زنده فرض کنید و دربارۀ آن بنویسید یا از دوران کودکی و اتفاقات خاص آن زمان بنویسید.
فصل دوم کتاب به ما کمک میکند تا به جای حرف زدن، بر نوشتن از حرفهایی که در سر داریم متمرکز شویم.
در فصل سوم شیوۀ سادهسازی در نوشتن و به حاشیه نرفتن شرح داده شده است و خواننده را متقاعد میکند که قرار نیست بهترین اثری را که دنیا به خودش دیده را خلق کند.
تیزبینی و دقیق شدن بر سوژههای زندگی روزمره موضوع اصلی فصل چهارم است. درواقع در این فصل شرحی دربارۀ فراهم آوردن مصالح کار برای نوشتن را میآموزیم.
چندوچون ویرایش کردن یا ویرایش نکردن را میتوانیم در فصل پنجم از کتاب ببینیم.
در فصل ششم کتاب میبینیم که نویسنده با استفاده از مثالهای مختلف تلاش میکند تا اهمیت جزئیات در نوشتن و چگونگی استفاده از آنها را در متن شرح دهد.
شیوۀ اشتباه نقالی کردن در فصل هفتم از کتاب شرح داده شده است.
این فصل ابزاری کارآمد در اختیار نویسنده قرار میدهد تا با توسل به آنها بتواند تمایز کافی را در نوشتههای خود ایجاد کند.
مثالهای زیبایی از فصل هشتم کتاب چگونگی استفاده از تشبیه و تضاد را نشان میدهد.
همچنین جایگزین کردن صفتها با افعال، میتواند تجربۀ جذابی در نوشتن باشد که شرح آن را در فصل نهم کتاب میخوانیم.
کلیشهنویسی و استفاده از سوژهها و کلمات تکراری همان دامی است که بسیاری از نویسندگان در آن گرفتار میشوند. دوری از این کلمات نخنما و چگونگی توجه و تغییر به آنها در فصل دهم از کتاب عنوان شده است.
استفاده کردن درست از آرایههای ادبی به ظاهر بسیار ساده میرسد اما قواعد آن در فصل یازده عنوان شده و خواننده را با این اصول حاکم بر نوشتن آشنا میکند و میتواند یادآوری خوبی برای نویسندگان مختلف باشد.
برای همۀ ما به عنوان خوانندگان کتابهای مختلف پیش آمده است که وقتی اثری را میخوانیم به راحتی متوجه منظور نویسنده نمیشویم.
گویی مفهوم اصلی که کتاب بر پایۀ آن شکل گرفته همچون رازی بر ما پوشیده مانده است. فصل دوازدهم به شرح این اشتباه در نوشتن میپردازد.
ساختار یک متن خوب و شکلدهی به روایت، در فصل سیزدهم از کتاب بهتفصیل بیان شده است.
نویسنده تلاش میکند تا در فصل چهاردهم از کتاب نشان دهد که چگونه ساختاردهی و وزندهی مناسب به قسمتهای مختلف یک کتاب میتواند در نهایت به خلق یک اثر متفاوت کمک کند.
یکی از اشتباهات مهلک در نوشتن را در فصل پانزدهم با این مضمون کلی میخوانیم: «خیلی از چیزهایی که مینویسیم قبل از انتشار نیاز به پالایش دارند و برای پالایش هم باید زندگی شخصی را مدتی در فریزر گذاشت.» در این فصل به تفاوت خصوصینویسی و نوشتن درست برای عموم آشنا میشویم.
با خواندن برخی از متنها به خود میگوییم: «دقیقاً میدانم منظور نویسنده چیست. انگار این را از زبان من نوشته است.» فصل کوتاه شانزدهم به نویسندهها کمک میکند تا دلیل این موضوع و چگونگی آن را بفهمند.
مقالههای تعلیمی به خواننده میگویند که تنها شیوۀ درست چیزی است که نویسندۀ مقاله آن را عنوان کرده است. دوری از وعظ و پند و اندرز در نوشتن، موضوع فصل هفدهم از کتاب است.
صادقانه نوشتن و پیدا کردن صداقت کلامی نویسنده موضوع فصل هجدهم است.
نویسنده در فصل نوزده بر اهمیت تحقیق کردن و راههای درست آن برای تبدیل کردن نوشته به اثری ارزشمند صحبت میکند.
عدم تمرکز صرف بر خودتان هنگام نوشتن و استفاده از کلمات متناسب برای اینکه خواننده بتواند با اثر ارتباط بیشتری برقرار کند، موضوع فصل بیستم از کتاب است.
صبور بودن برای بازنویسی موضوع اصلی فصل بعدی کتاب است.
در فصل بیست و دوم از کتاب با یک سری از نگرانیهایی آشنا میشویم که ناخودآگاه گریبانگیر همۀ نویسندهها خواهد شد. دوری از این نگرانیها و شیوۀ مقابله با آنها به خوبی در اینجا بیان شده است.
انتخاب مخاطب نوشتهها و جهتدهی به فرآیند نوشتن موضوعی است که در فصل بیست و سوم با آن آشنا میشویم.
انتقادات دیگران و تأثیری که بر نوشتههای ما میگذارد میتواند زمینهساز اشتباهات مهلک و غیرقابل جبرانی شود.
در رابطه با این موضوع در فصل بیست و چهارم میخوانیم.
شیوۀ تمرکز کردن یا نکردن بر استعداد نویسندگی را در فصل بیستوپنجم بهتفصیل میبینیم.
«گول افسانۀ یکشبه ثروتمند شدن را نخورید. ده سال طول میکشد تا یکشبه موفق شوید.» در این رابطه در فصل بیستوشش کتاب میخوانیم.
انتشار اثر در جای غیر مناسب موضوع مهلک دیگری است که ممکن است از افراد سر بزند. دراینباره در فصل بعدی از کتاب میخوانیم.
درنهایت نویسنده با تشویق خواننده به مأیوس نشدن در فصل انتهایی و پرداختن به سؤالات متداول، کتاب را به اتمام میرساند.
باهم خلاصهای از مهمترین قسمتهای کتاب حاضر را میخوانیم:
- جایی خواندم که صاحبان هیچ حرفهای غیر از نویسندگان توقع ندارند خیلی زود به مقصد برسند. پیانونوازها قبل از اجرای کنسرت، ساعتها تمرین میکنند. بناها میپذیرند باید دورۀ شاگردی را طی کنند. رقصندهها از سه چهارسالگی آموزش میبینند.
- اما بنا به دلایلی وقتی نویسندۀ تازهکار چند کلمه روی کاغذ مینویسد کلمات برایش مقدس میشود و چون شیفتۀ کلمات خودش میشود نمیتواند بفهمد دائماً دچار چه اشتباهاتی میشود.
- مشکل خیلی از نویسندهها این است که مدام امروز و فردا میکنند. شاید دلیلش این باشد که آنها مجبور نیستند که بنویسند. نوشتن در زندگی آنها هرگز نیاز درجۀ اول نبوده است. وقتی پشت میز مینشینند تا بنویسند، با دیدن کوچکترین چیز در اتاق، ذهن آنها منحرف میشود. آنها در اولویتهایشان چند انتخاب دیگر جز نوشتن هم دارند.
- بعضیها هیچوقت برای نوشتن وقت ندارند. چارۀ کار ساده است. اگر کار اداری انجام میدهید، برای نوشتن زودتر از خواب بیدار شوید. اگر بعد از کار به باشگاه میروید، شاید بهتر باشد نروید و بنشینید و بنویسید. نویسندگی شغلی پر جنب و جوش است نه منفعل. شاید الهام گرفتن ساده باشد اما اگر خودتان تلاش نکنید الهام هیچگاه به سراغتان نخواهد آمد.
- چند تمرین ساده است که کمک میکند بتوانید بنشینید و بدون بهانه برای نداشتن موضوع بنویسید:
- چشمانتان را ببندید و به دوران کودکیتان فکر کنید. چیزی بدیع دربارۀ روز تعطیل خوبی که داشتهاید بنویسید. مجلهای را باز کنید و اولین سطر داستان یا مقالهای را بخوانید و دربارهاش بنویسید. سعی کنید راجع به هر چیزی که از آن بدتان میآید بنویسید. چیزی را زنده فرض کنید و از زبان آن بنویسید. دربارۀ یکی از فامیلهایتان بنویسید.
- به جای نوشتن اثر حرف آن را نزنید. حرف زدن دربارۀ سوژههایی که دارید خیلی لذتبخش است اما مشکل این است که میتوانید همان ساعتهایی که صرف حرف زدن و توضیح داستان برای دوستانتان میکنید را صرف نوشتن کنید و اثری خلق کنید؛ اما حالا احتمال نوشتن داستان کم میشود.
- با بیان سوژه برای دیگران از فشار احساسی آن کم میشود و در ضمن وقتی واکنش فرد مقابل را میبینید و ستایش او را میشنوید، دیگر واقعاً احتیاجی ندارید داستانی بنویسید.
- کلیگویی نکنید و سعی کنید از توصیفهای خاص استفاده کنید. بهعنوانمثال این توصیف کلی است: «خانه قدیمی و بزرگ بود و روی تپهای زیبا قرار داشت.» اما این توصیف خاص و جزئی است: «دیوار اتاقخواب خانۀ کشاورزی ترکی داشت که شبیه صورت یک خرگوش بود. کاغذدیواری آشپزخانه مثل نوارچسب کهنه و خشک، داشت ورمیآمد و اگر موقع پایین رفتن از پلهها دقت نمیکردی پایت را درست جای خالی پله میگذاشتی و فرو میرفتی.»
- سعی نکنید بهترین اثر دنیا را خلق کنید و از شکست هم نترسید. به خودتان یادآوری کنید قرار نیست کسی نوشتۀ شما را بخواند. یا میخواهید آن را دور بیندازید یا در کشوی لباسهایتان قایم کنید. وقتی اینچنین توقعی از نوشتهتان نداشته باشید از نوشتن عاجز نمیشوید بلکه شیفتۀ آن میشوید.
- علت اینکه شروع کار برای نویسندگان تازهکار سخت است این است که این افراد حرف برای گفتن زیاد دارند و میخواهند همۀ حرفهایشان را در یک کتاب بگنجانند. پس نکتۀ مهم این است که برای خودتان محدودههایی را مشخص کنید چون آزادی بیش از حد در نوشتن همیشه اسباب دردسر میشود.
- چشمبند نبندید و همه چیز را از دید یک نویسنده ببینید. برای اینکه نویسنده شوید باید خوب ببینید و خوب گوش کنید. وقتی بگذارید ذهن ناخودآگاهتان از همۀ اطلاعاتی که ذرهذره با یواشکی گوش کردن به حرفهای مردم جمعآوری کردهاید استفاده کند، کشفیات شما شروع میشود.
- میگویند نویسندهها خوششانس هستند چون دو بار زندگی میکنند: یکبار تجربه میکنند و بار دیگر آن را مینویسند.
- آدمهایی که هرروز با آنها سروکار دارید خمیرمایۀ خوبی برای آثارتان هستند. ارتباط مدام شما با آنها نهتنها شخصیتهای داستانتان بلکه طرح و مضمون آنها را نیز برای شما فراهم میکند.
- نقل نکنید نشان دهید. از شیوههای اشتباه نقالی زیاد استفاده نکنید بلکه سعی کنید اتفاقات را نشان دهید. سه راه برای این کار وجود دارد: گفتوگو، حادثه، لطیفه.
- راه دیگر برای دور شدن از شیوۀ نقالی این است که از افعال زمان حال استفاده کنید. اگر از جملات مجهول استفاده کنید داستان ملالآور میشود.
- اساس همۀ فیلمهای داستانی حادثه است. به همین ترتیب داستانی هم که در آن اتفاقی نیفتد ارزش خواندن ندارد. در کنار استفاده از حادثه میتوانید برای جذب بیشتر مخاطب درونمایۀ طنز داستان را زیاد کنید.
- در نقطهگذاری افراط نکنید. آثار ضعیف از نقطهگذاری به عنوان چوب زیر بغل استفاده میکنند. شما هم اگر نوشتههایتان را پر از نقطهگذاری کنید دیگر سعی نخواهید کرد جای آن چیزی بنویسید. چون نقطهگذاری این کار را برای شما انجام میدهد. منظور از نقطهگذاری کلیۀ علائم مانند علامت تعجب، نقطه ویرگول، خط تیره است.
- مضمون اثرتان را فراموش نکنید. اشتاین بک میگوید: «همۀ رماننویسها باید بتوانند مضمون اثرشان را در یک جمله بگویند.» مضمون مانند نوعی ریل مترو است که خوانندۀ یک اثر را مستقیماً از ابتدای اثر به انتهای آن میبرد.
- فراموش نکنید که نوشتۀ شما باید ابتدا، میانه و پایان داشته باشد. برای ایجاد وحدت در نوشتن طراحی قبل از تایپ مهم است. خود من ابتدا مقاله و داستانها را در ذهنم میپرورانم تا کاملاً شکل بگیرد. سپس طرح کلی و سادۀ آن را روی کاغذ مینویسم که یادم نرود. گاهی این طرح صرفاً یک فهرست است اما مدام حواسم به مضمون هست تا مبادا گریزهای بیمعنی بزنم و حاشیه بروم.
- از تحقیق کردن برای نوشتههایتان غافل نشوید اما حواستان باشد تا اندازهای از تحقیق استفاده کنید که بتوانید اشتیاق خواننده را نسبت به نوشتهتان افزایش دهید و او را به خواندن وادارید.
- دائماً از من راوی استفاده نکنید. اگر میخواهید اثرتان چاپ شود از سوم شخص استفاده کنید. نویسندههای تازهکار مدام از من و مرا استفاده میکنند. مشکلی ندارد در شروع به زبان اول شخص بنویسید اما سعی کنید به مرور از سوم شخص استفاده کنید و بعد از نو با درک و نگرش و دیدگاهی تازه به همان اول شخص برگردید.
- از بازنویسی نهراسید. نوشتههایتان را با عقل سرد، با چشم یک ناظر بیطرف و یک سردبیر بخوانید و ببینید آیا ساختار اثرتان محکم است یا نه؟
- با خونسردی داستان را بازخوانی کنید. هنگام ویرایش داستان خودتان را جای خواننده بگذارید و از خود بپرسید آیا این جزئیات خواننده را خسته میکند؟ آیا برای اینکه فلان نکته را برسانم بهاندازۀ کافی از توصیف استفاده کردهام یا توصیفات این قدر زیاد است که موضوع اصلی را فراموش کردهام؟
- توصیفهای خاص همیشه بهتر از توصیفهای کلی است اما فراموش نکنید به خاطر شور و شوقی که برای توصیف کردن دارید از آنطرف بام نیفتید.
- لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند. نوشتن برای همه مثل نوشتن برای هیچکس است. نویسنده برای نوشتن باید همواره مخاطب خاصی در ذهن داشته باشد. منظور از داشتن گرایش در نویسندگی هم همین است. باید مشخص شود برای چه کسی مینویسید و میخواهید او چه بداند.
- گول افسانۀ یکشبه ثروتمند شدن را نخورید. ده سال طول میکشد تا یکشبه موفق شوید.
- هنگامیکه استعداد و مهارت شما در هم بیامیزد از نوشتن لذت میبرید. در این مواقع بالأخره میتوانید مثل روزهای اول بهطور خودجوش بنویسید و خوب نوشتن دیگر به روحیۀ شما بستگی نخواهد داشت بلکه تبدیل به عادت خواهد شد.
- نویسنده تحت فشار قرار میگیرد تا به همان اندازه خوب بنویسد. چه امکانات شما برای نوشتن مطلوب باشد چه نباشد، نباید هدف اصلی از یادتان برود: وقتی تا حد توان شرایط مطلوب را برای خود فراهم کردید، مهم این است که هر وقت و هر طور که میتوانید بنویسید.
- فرق بین نویسندهای که اثرش منتشرشده و آن کس که منتشرنشده درنهایت یک چیز است: نویسندۀ بی کتاب مأیوس شده اما نویسندهای که اثرش منتشر شده مأیوس نشده است.
- داستانی هست از مردی که میخواست ویولننواز مشهوری شود و با خودش شرط کرد روزی برای آقای هایفتس که بزرگترین ویولننواز دنیا بود مینوازد و در صورتی که از او تأییدیه گرفت به این کار ادامه میدهد. او به آرزویش رسید و سرانجام از این استاد پرسید: «من استعداد دارم یا نه؟ میتوانم ویولنزن شهوری شوم؟» استاد سری تکان داد و گفت: «تو آتش درون نداری.» او حرفۀ موسیقی را کنار گذاشت و به تاجری موفق تبدیل شد. سالها بعد در کنسرت این ویولننواز مشهور به پشت صحنه رفت تا از او تشکر کند. وقتی خودش را معرفی کرد و جریان را گفت، استاد پرسید: «مگر من به شما چه گفتم؟» مرد گفت: «فرمودید من آتش درون ندارم». استاد دستش را به نشان اینکه فراموشش کن تکان داد و گفت: «اما من به همه همین را میگویم. من به هر کس که پیشم میآید و از من سؤال میکند و به موفقیتش ایمان ندارد همین را میگویم.»
5 پاسخ
سلام اقای کلانتر .
مطالبتون مفید بود !
اما سوال من اینه ، ایا کسی میتونه بدون کلاس رفتن و دوره دیدن ، از روی همین کتاب ها و نوشته های خودش و فایل اایی که میخونه نویسنده خوبی بشه؟
یا حتما نیاز به کلاس هست!؟
ممنون اگ جواب بدید!!
سلام دوست عزیز
ممنون از همراهی شما
مهمترین اصل برای موفقیت در نویسندگی مداومت و مطالعه و تمرین روزانه است. شما اگر این سه اصل رو نداشته باشید، هر چقدر هم دوره و کلاس مختلف برید نوشتههاتون پیشرفتی نمیکنه.
اما اگر این سه مورد رو توی برنامهتون داشته باشید و منابع درست و مناسب رو بخونید و پیگیر باشید، مطمئناً در این مسیر پیشرفت میکنید.
مزیت کلاس و دورههای آموزشی هم همینه که شیوه درست تمرین کردن رو یاد میگیرید، منابع مناسب رو میشناسید و از تجربه دیگران ستفاده میکنید.
سلام استاد شاهین عزیز..من کتاب 28 اشتباه نویسندگان .اثر جودی دلتون.را بخواهم .چگونه باید تهیه کنم ..راهنماییم کنید .ممنون
سلام فاطمه عزیز
توی گوگل سرچ کنید. چند تا سایت هستن که این کتاب رو میفروشن.