همۀ افراد توانایی فوقالعادهای برای بهبود عملکرد خود دارند اگر به درستی آموزش ببینند.
آندرس اریسن
یکی از سختترین چالشهای پیش روی یک نویسنده بیان مفهوم و موضوعی که در ذهن دارد بهصورت ساده و شفاف است.
حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی یک پست وبلاگ، مقاله، داستان یا شعر مینویسید از خودتان بپرسید آیا مخاطب متوجه منظور من میشود یا نه؟
بهخصوص وقتی تازه شروع به کار کردهاید.
شاید برای اینکه این موضوع کمی حل شود باید به یک سبک خاص نوشتن برسیم.
در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که میتوانند نوشتار شما را بهبود ببخشند و انتقال مفهوم به خواننده را راحتتر کنند.
صدای فعال داشته باشید
صدای فعال باعث ایجاد تصویر ذهنی بهتری برای مخاطب میشود.
به این جملهها دقت کنید:
کتاب «راههای موفقیت» توسط علی نوشته شده است.
علی کتاب «راههای موفقیت» را نوشته.
جملۀ اول از خواننده دور است. تصویری انتزاعی دارد و گویی نویسنده لقمه را چند بار دور سر خودش چرخانده.
جملۀ اول منفعل است و جملۀ دوم فعال.
خودتان قضاوت کنید. جملۀ اول حس بهتری در شما ایجاد میکند یا جملۀ دوم؟
نوشتن به شکل صدای فعال سلیستر و کوتاهتر است و همین به درک خواننده از مطلب کمک زیادی میکند.
موسیقی نوشته مهم است
کوتاه و موجز نوشتن برای نویسنده یک حسن محسوب میشود اما وقتی تمام جملات کوتاه و چند کلمهای باشند نوشته ریتم یکنواختی میگیرد.
اینجاست که خواننده انگار دیگر چیزی نمیشنود مثل وقتیکه یک موسیقی ملایم مدام پخش میشود و بعد از مدتی دیگر آن را حس نمیکنیم.
بنابراین لازم است که طول جملهها بهتناسب متن تغییر کند. آنجایی که میدانیم خواننده هیجان دارد و نوشته را دنبال میکند میتوانیم جملات بلندتری هم بنویسیم.
نوشته فقط همنشینی کلمات نیست. نوشته موسیقی هم میخواهد.
قاطع باشید
هیچکسی نمیتواند به نویسندهای که از کار خودش مطمئن نیست اعتماد کند.
مهم نیست دربارهی چه موضوعی مینویسید حتی اگر دربارهی آبوهوا مینویسید قاطع باشید. بههرحال شما یک باور، ارزش و اعتقادی دارید که میخواهید آن را با دیگران به اشتراک بگذارید.
اگر هنوز شک دارید چرا آن را مینویسید؟
البته مشخص است که منظور ما اینجا نوشتن و به اشتراک گذاشتن است وگرنه نوشتن از تردیدها بهصورت شخصی راهگشا هم هست.
اجتناب از کلمات بیهوده
دربارهی اینکه نباید از کلماتی استفاده کنیم که متن را طولانی میکنند و خواننده را خسته، زیاد شنیدهاید.
اینجا منظور ما کلمهها و عبارتهایی است که در گفتار به کار میبریم اما استفاده از آنها در نوشتار هیچ ضرورتی ندارد.
مانند درواقع، جسارتاً، میدانی؟ مستحضر هستید که؟ و…
مگر اینکه در داستان شخصیتی باشد که اینها تکیهکلام او باشد.
از نویسندگان دیگر غافل نشوید
همیشه میگویند بهترین نویسندهها آنهایی هستند که زیاد میخوانند.
با تجزیهوتحلیل نوشتههای دیگر نویسندگان و حتی رونویسی از آثار آنها با سبکهای مختلف نوشتن آشنا میشوید و سریعتر صدای نوشتۀ خود را پیدا میکنید.
برای این منظور چه آثاری را که دوست دارید چه آنچه را دوست ندارید بخوانید.
اگر دوستشان ندارید و نمیتوانید با نوشتهای ارتباط برقرار کنید دلیل آن را جستجو کنید.
هرچه بیشتر بخوانید و کندوکاو کنید بیشتر یاد میگیرید.
فقط بنویسید
شاید ساده به نظر برسد اما برای اینکه توانایی انتقال مفهوم به خواننده را بهبود بدهید باید تا میتوانید بنویسید. حتی به یک نسخه از یک متن راضی نشوید و تا میتوانید آن را بازنویسی کنید. بهترین راه، نوشتن و زیاد نوشتن است.
هرچه بیشتر بنویسید توانایی پردازش متن در شما تقویت شده و همین راهی است برای نوشتن متنهایی ملموس و شفاف.
اول خودتان بعد خواننده
بنابراین قبل از اینکه بنویسید و منتشر کنید سعی کنید در ذهن خودتان تا جایی که میتوانید آن را ساده کنید و بعد ببینید آیا یک کودک هم میتواند آن را درک کند؟
اگر هدف شما رسیدن به یک نتیجۀ خاص است از خودتان بپرسید مسیری که باید برای رسیدن به این نتیجه طی کنم چیست؟
تصویر بسازید
اگر موضوعی که میخواهید در مورد آن بنویسید سخت و پیچیده است از استعاره و قیاس و تمثیل استفاده کنید.
این صنایع اصلاً کارشان همین است. ساده کردن مسائل پیچیده.
مثلاً وقتی میگوییم یک سازمان موجودی زنده است یعنی یک جایی متولد میشود، رشد میکند و به ثمر میرسد اما در این مسیر به تغذیه، مواظبت و آبوهوای مناسب نیاز دارد.
بنابراین تصویری ساختهایم که مخاطب با آن آشنا است.
کفش خواننده را بپوشید
بعد از نوشتن، متن را بازخوانی و سؤالهای خوانندگان را پیشبینی کنید.
بعد متناسب با آنها متن را بازنویسی کنید.
ویرایش را دستکم نگیرید
درنهایت وقتی متن خود را نوشتید، بازنویسی کردید و به مرحلۀ انتشار رسید بهتر است آن را حسابی ویرایش کنید.
اشتباهات تایپی و املایی، استفادۀ نادرست از نشانههای نگارشی و چیزهایی ازایندست میتواند خواندن متن را دشوار کند. حتی اگر پیام خود را کامل و بینقص روی صفحه آورده باشید یک جابهجایی ویرگول میتواند خواننده را به اشتباه بیندازد.
نویسنده: زهرا شریفی
2 پاسخ
براستی که تعالیم زیبایتان تلنگری است بر بی مایگی اندوخته هایم