هنوز مانده بود تا ساعت 10:30 که کمکم دوستانی که در کارگاه اسمنویسی کرده بودند پیدایشان شد.
هرکدام از آنها هنگام ورود به کلاس چهرهٔ متفاوتی داشتند. آرام، متعجب، خوشحال و…
رأس ساعت 10:30 همه بچهها روی صندلیهای خودشان نشسته بودند.
شاهین کلانتری بحث را شروع کرد.
ابتدای جلسه صحبت از نقشهٔ راه کارگاه بود. و هر 9 نفر از خودشان، فعالیتها و علایق و اینکه چرا به کارگاه یادداشت نویسی آمدهاند گفتند.
بعد از بیان نقشهٔ راه همه به مدت نیم ساعت بیوقفه آزاد نویسی کردند.
هدف این بود که ذهن، خالی و دست، گرم شود برای نوشتن یادداشت.
اعضای کارگاه به این مرحله حس خوبی داشتند و از این کار شگفتزده شده بودند.
بعدازآن نوبت رسید به انتخاب موضوع یادداشت.
همه 5 کلمهٔ موردعلاقهشان را نوشتند و بلند خواندند تا درنهایت یکی بهعنوان کلمهٔ اصلی انتخاب شود.
عشق، آزادی، صداقت، شعر، اشتیاق، پارادوکس و… کلمههایی بودند که از میانشان به هر یک کلمهای رسید تا محور نوشتهاش باشد.
اینجا بود که شاهین کلانتری تعدادی کتاب را در اختیار اعضا گذاشت تا از میان آنها جمله و نقلقول و متنهای مرتبط با کلمهٔ موردنظر را پیدا کرده و از آن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم استفاده کنند.
همه با اشتیاق کتابها را ورق میزدند و یادداشت برمیداشتند.
شاید هیجانانگیزترین قسمت ماجرا کار با کتابها بود.
هر کسی کتابی به دست، گوشهای نشسته بود و میخواند و مینوشت.
حالا وقت آن بود که با انتخاب یک تیتر مناسب نوشتن یادداشت را شروع کنند.
کلانتری از بچهها خواست که با هر کلمه یک سؤال بپرسند.
مثلاً چرا شعر را دوست داریم؟
یا خلاقیت چه اهمیتی دارد؟
و سؤالاتی ازایندست.
از میان 5 سؤالی که هر یک از اعضا مطرح کردند یکی انتخاب و تثبیت شد.
باید تیتر را وسط کاغذ مینوشتند و هر چه را که در ذهنشان تداعی میشد مثل یک نقشه اطراف آن میریختند تا یادداشت کمکم شکل خودش را پیدا کند و راه بیفتد.
کشیدن این نقشه نیم ساعت طول کشید. با این هدف که ایدههای جدید خودشان را نشان دهند و با این روند که بیوقفه و بدون فکر روی کاغذ بیایند.
شرکتکنندگان در کارگاه بعدازآن به سراغ نوشتن متن اولیهٔ یادداشت رفتند.
این متن، یک صفحه را به خودش اختصاص داد.
پیشنویس اولیه نوشته شد؛ اما این تازه شروع کار بود.
با کمی فاصله دوباره سروقت متن رفتند تا دستی به سروگوشش بکشند.
قرار بر این شد که هر جمله را با یک عدد یا علامت مشخص از متن جدا کنند و توی یک کاغذ دیگر زیر هم بنویسند.
بهاینترتیب میتوان تشخیص داد که آیا جملهٔ نوشتهشده به درد متن میخورد یا اگر حذف شود هم مشکلی ایجاد نمیکند.
در نهایت متن پیراسته شده را پرینت گرفتند و شاهین کلانتری با بررسی هر کدام نکاتی را مطرح کرد.
مرحلهٔ آخر مرحلهٔ شیرین و لذتبخش انتشار بود.
جایی که هر کدام از بچهها یک کانال تلگرامی ساختند و یادداشتشان را در آن منتشر کردند.
اما بنا نیست که با همین یک یادداشت همه چیز تمام شود.
بلکه همه هر روز یک یادداشت تازه مینویسند و منتشر میکنند و در گروهی که برای اعضای کارگاه درست شده هم به اشتراک میگذارند تا دوستان بتوانند نوشتههای یکدیگر را دنبال کنند.
4 پاسخ
سلام و درود خدمت شما استاد گرامی
ببخشید من مربی فوتبال هستم و خیلی نویسندگی رو دوست دارم
ولی نمیدونم باید از کجا شروع کنم،
سلام احسان عزیز
این لینک بهت کمک میکنه.
نقشه راه نویسندگی