نشست جمعههای مدرسه نویسندگی هفتهای که گذشت با حضور مسعود خیام برگزار شد.
در این نشست هم همراه با اعضای طرح ویژۀ مدرسه نویسندگی در کنار خیام بودیم و از او آموختیم.
خیام با این سؤال شروع کرد:
بهترین ماشین چیست؟
هرکدام از حاضرین پاسخی برای این پرسش داشتند، از پیادهروی و بنز و لنکروز گرفته تا ماشینی که راحت و آرام و امن و خوشفرمان باشد.
خیام گفت اما وقتی میخواهیم از شهرستان به تهران سیمانی بیاوریم که ارزش ریالی بالایی دارد نه با بنز میتوانیم این کار را بکنیم، نه فراری، تریلی 30 چرخ میخواهیم.
اگر بخواهیم کوه را ببریم و قطعات آن را جابهجا کنیم به بولدوزر نیاز داریم.
در نویسندگی هم همین بازی را داریم.
نویسندگی یعنی چه؟ یک نویسنده چه چیزی تولید میکند؟
نویسنده نوشته یا نوشتار تولید میکند. نوشته یا نوشتار هم انواع مختلف دارد.
معمولاً وقتی میگوییم کار نویسنده چیست توی دلمان میگذرد که عشق، رمان یا قصه تولید میکند؛ درحالیکه فقط این نیست.
نویسندگی شاخههای مختلفی دارد. مثلاً وقتی کسی میخواهد سخنرانی کند، اصل حرفهایش را مشخص میکند که چه چیزهایی باید گفته شود، درنهایت یک نویسنده همین حرفها را شستهرفته تحویل میدهد.
نویسندگی دو بخش دارد:
چه و چگونه
تابهحال هر چیزی که خواندهایم و درسهایی که گرفتهایم چگونه را میخوانیم و یاد میگیریم که چگونه بنویسیم.
مثلاً جمله را چطور بنویسیم، کلمۀ مناسب را کجا بگذاریم و از این قبیل چیزها…
اما نکتۀ مهم و اصلی این است که «چه» گفتن را در هیچ کلاسی به ما نمیآموزند؛ یعنی برای نوشتهای که خلاقیت در آن نقش دارد، یا نوشتار ادبی در دل نویسنده میگذرد و فقط مخصوص اوست؛ اما چطور؟
«چه» نوشتن تنها از راه خواندن حاصل نمیشود بلکه زندگی کردن، تجربه کردن، نترسیدن و دل به دریا زدن به شکلگیری «چه» کمک میکند.
برای داشتن «چه» باید زندگی کرده باشی.
درنهایت میبینید آن نوشتهای درست از آب درمیآید که تجربۀ زیستهای پشت آن باشد. اگر تجربۀ زیستۀ خودتان باشد میتوانید از پس آن بربیایید؛ اما اگر فقط خواندهها و شنیدهها باشد نوشته ناقص به نظر میرسد.
معمولاً نویسندهها سعی میکنند «چگونه» را خوب داشته باشند که البته بعضیها هم تمام و کمال آن را دارند. کسانی مثل حافظ و ارنست همینگوی؛ همینگوی طوری مینویسد که شیوۀ نوشتن او بهصورت زبان معیار درآمده.
برای «چه» گفتن میتوانیم مولوی را مثال بزنیم که در چه گفتن شاهکار است اما در چگونه گفتن کمی ضعف دارد. طوری که خودش میگوید مفتعلن مفتعلن کشت مرا… یا قافیه اندیشم و دلدار من/ گویدم مندیش جز دیدار من.
اما هستند کسانی که «چه» و «چگونه» را با هم دارند. مثل حافظ.
اما آیا داریم کسی که در «چه» قوی باشد اما در «چگونه» نه؟ بله داریم. دو نویسندۀ مهم و بزرگ دنیا از نظر من، داستایوفسکی و تولستوی هستند. در برادران کارامازوف، داستایوفسکی در اوج خودش قرار دارد اما به شدت شلخته نوشته است؛ یعنی کلاً «چگونه» را کنار گذاشته؛ اما آنقدر قوی است که جزء ده رمان برتر دنیاست.
خیام در ادامۀ صحبتهایش گفت: اگر کسی به دنبال این باشد که بنویسد برای اینکه نامی و نشانی به هم بزند اشتباه میکند. جایزه در دل خود کار است. نویسندگی کار سختی است، به قول یک نویسندۀ معروف که میگوید به صف رنجکشندگان خوش آمدید، پس در این راه آسایشی نخواهید داشت.
شما پاداش خودتان را از خود کار میگیرید. خارج از کار هیچ جایزهای وجود ندارد.
ما همه مصرفکنندۀ اکسیژن هستیم. اکسیژنی که درخت تأمین میکند. حالا وقتی درخت را از بین میبریم برای اینکه کاغذ بسازیم و بنویسیم باید چیزی بنویسیم که ارزش ایجاد کند و درخور خواننده باشد. چراکه ما اکسیژن را قطع کردهایم.
خیام در پاسخ به این سؤال که آیا برای یک نثرنویس مطالعۀ شعر اهمیت دارد یا نه گفت: خیلی وقتها به دنبال این هستیم که حالمان خوب شود، همین ما را به سمت موبایل و اینترنت و خیلی چیزهای دیگر میبرد اما چیزی و جایی حالمان را خوب میکند که از وسط قلب فرد بیرون زده باشد و شعر این کار را میکند. البته شعری که شعر باشد؛ بنابراین شعر خیلی اهمیت دارد.
آپولون خدای هنر است. هنر از آنِ ما نیست، از آنِ آپولون است. آپولون هنر را میدهد، این ما هستیم که باید تلاش کنیم و آن را بلافاصله ثبت کنیم. برای همین است که همیشه باید کاغذ و قلم همراهمان باشد تا آنچه را که آپولون میدهد ثبت کنیم. اینجاست که آپولون میفهمد که ما آمادهایم و حمایتمان میکند.
مسعود خیام در انتهای جلسه به سؤالهای حاضرین پاسخ داد.
ضمن اینکه او کتاب «مجمعالجزایر شاعران پرومته» را برای همه بهعنوان هدیه آورده بود.
نشست جمعههای مدرسه نویسندگی هر هفته با حضور نویسندگان و شاعران مطرح ایران برگزار میشود.
گزارش نشست قبلی مدرسه نویسندگی را در لینک زیر بخوانید:
9 پاسخ
این حرف یعنی چی که آپولون خدای هنر است و حمایت میکند؟؟ آوردن تفکر باطل خدایان یونان چه معنایی دارد؟ اینکه شرک است
خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد
عزیز دل
این صرفاً یه تعبیر ادبی و شاعرانه و استعاریه.
اصلاً چه ربطی داره به دنیای خارج از ادبیات؟
سلام.
سوالی دارم. آیا شرکت در این نشست ها فقط مختص اعضای مدرسه نویسندگی است؟
سلام حوریه عزیز
این نشستها برای دوستانی که در طرح ویژۀ مدرسۀ نویسندگی حضور دارند طراحی شده و برگزار میشه.