معرفی کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد | بدانید چه می‌خواهید و به دستش بیاورید

بررسی کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد، مرور کتاب

دکتر هنریت کلاوسر نویسنده‌ی کتاب‌های «با هر دو طرف مغزت بنویس» و «قلبت را روی کاغذ بیاور» در کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد» یک نکته‌ی کلیدی را بیان می‌کند که در تمامی کتاب‌های ماندگار وجود دارد.

«اولین قدم را بردارید: هدفتان را بنویسید. تعیین هدف، تمرکز روی نتیجه‌ی کار و داشتن تصویری روشن از آنچه در زندگی می‌خواهید، می‌تواند به رویاهای شما جامه عمل بپوشاند.»

در این مقاله قصد داریم روش‌های مطرح شده در کتاب را در ۱۱ گام بررسی و مطالعه کنیم. با ما همراه باشید.

گام اول: بنویس تا اتفاق بیفتد

در شروع این فصل نویسنده از شما می‌خواهد که تمام اهدافتان را تنظیم کنید. به خودتان اجازه رویا‌پردازی بدهید، هرچند تعداد کمی از رویاهایتان دست‌یافتنی باشند.
وقتی اهدافتان را می‌نویسید مغز شما برای رسیدن به خواسته‌تان پیام می‌دهد. درنتیجه ‌نسبت به علائم و نشانه‌هایی که در مسیر اهداف شما وجود دارد و قادر به دیدن آن‌ها نیستید، حساس‌تر خواهید شد.

گام دوم: آگاهی نسبت به خواسته یا همان اهداف

در این مرحله ممکن است با چالش «نمی‌دانم چه می‌خواهم» مواجه شوید.
زمانی‌که با این عبارت رو در رو شدید و ‌جوابی برای سوال «چه چیزی باید بنویسم؟» نداشتید، شروع کنید بی‌وقفه بنویسید. می‌توانید از طریق یادداشت کردن خواسته‌هایتان (هر خواسته‌ای؛ کوچک یا بزرگ) آن‌ها را در مسیر درست به کار بگیرید. نوشتن، مفهوم واقعی خود را خواهد ساخت و مسیر درست را برایتان آشکار خواهد کرد.

گام سوم: جمع‌بندی نظریه‌ها | صندوق پیشنهاد‌های مغز

در گام اول و ‌دوم ما شروع به نوشتن اهداف و خواسته‌ها کردیم و در این گذار انواع مطالب جدید، عقاید و طرح‌ها از ذهنمان تراوش کرده است. این فوق‌العاده است اما اگر آن‌ها را ضبط و بازبینی و مرور نکنیم، بهترین طرح‌ها و ایده‌ها را از دست خواهیم داد. در مرحله بعد نیز، آن‌ها به فراموشی سپرده خواهند شد. نویسنده می‌گوید:«جهش‌های فکری زود می‌آیند، اما زود هم محو می‌شوند».

در اینجا پیشنهاد نویسنده را با هم مرور می‌کنیم:

«من توصیه می‌کنم همیشه یک دفتر کوچک برای جمع‌آوری افکاری که ناگهان به مغزتان می‌رسد همراه داشته باشید. این دفترچه‌ی کوچک به منزله صندوقچه‌ای برای افکار شماست؛ درست مثل صندوق پیشنهادات و انتقادات در شرکت‌های بزرگ».

گام چهارم: آماده‌ی دریافت شدن | چگونه باید آمادگی دریافت داشته باشیم؟

با نوشتن اهداف و خواسته‌ها و رها کردن با اعتقاد به دست‌یابی و رسیدن به ‌آن‌ها، خود را آماده‌ی دریافت می‌کنید.
ناپلئون هیل می‌گوید: «هیچ‌کس آمادگی چیزی را ندارد مگر این‌که اعتقاد به دست‌یابی به آن را پیدا کند. اعتقاد اصل مطلب است، نه امید و آرزو».

گام پنجم: بررسی ترس‌ها ‌و احساس‌ها

وقتی ‌که اهداف خود را یادداشت می‌کنید، ترس‌های شما شکل می‌گیرد. صدایی درونی می‌گوید: اما چطور؟ و چگونه؟
اگر نتوانید بر این ترس‌ها غلبه کنید، به استقبال شکست رفته‌اید.
نوشتن درباره‌ی دلواپسی‌ها، یک موجودیت خارج از هدف‌تان ایجاد می‌کند. وقتی شروع به نوشتن از ترس‌ها و نگرانی‌ها می‌کنید در فضایی بیرون از اهدافتان با آن‌ها روبه‌رو می‌شوید. این رویارویی، قدرت درک و پذیرش را برایتان به ارمغان می‌آورد.
نوشتن از ترس‌ها، باعث می‌شود آن‌ها تسلط خودشان را نسبت به شما از دست بدهند.

گام ششم: فهرست کردن

یک فهرست کوتاه و ساده از موارد کافی است. نوشتن یک فهرست، فکر آن‌ها را از سرتان خارج می‌کند. وقتی‌که اهدافتان را ساده می‌کنید و در یک فهرست ثبت می‌کنید، درواقع کمکی است که برای تمرکز روی هدف‌تان انجام می‌دهید. فهرست کردن، فرصتی است برای شفاف کردن مقاصدتان.

گام هفتم: تمرکز بر نتیجه

این قسمت به مرور تمرینی که دکتر کلاوسر در کتاب بیان می‌کند، می‌پردازیم:
«نوشتن درباره نتیجه‌ی کار به شما کمک می‌کند تا تمرکز بیشتری پیدا کنید. کلماتی که می‌نویسید تجسمی ثابت و نامتزلزل ایجاد می‌کند. مانند یک فانوس دریایی که مدام برای شما سوسو می‌زند. زمانی‌که روی نتیجه‌ی کار تمرکز کردید افعال خود را در زمان حال یادداشت کنید. طوری که انگار چیزی را بیان می‌کنید که در حال وقوع است. من آن را نوشتن واقعیت می‌نامم».

گام هشتم: تغییر محیط

اکثر ما تصور می‌کنیم که برای نوشتن باید پشت صندلی بنشینیم، قلم را به طرز صحیح در دست بگیریم و شروع به نوشتن کنیم. ایجاد محیط‌های مختلف برای تحریک خلاقیت در نوشتن بسیار موثر است.
این تغییرات می‌تواند نوشتن در مکانی تازه یا موقعیتی جدید باشد. در کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد»، دکتر کلاوسر به معجزه‌ی آب به تفصیل می‌پردازد. آب به عنوان یکی از چهار عنصر حیات، رسانای خلاقیت است.
بودن در کنار رود جاری، بارش باران و ریزش آبشار خلاقیت را تحریک می‌کند. در لحظه‌هایی از زندگی برای گسترش آگاهی و الهام گرفتن در مورد ایده‌هایتان به نزدیک آب بروید. یادتان نرود که کاغذ و قلم با خود داشته باشید تا به ثبت وقایع جاری و روزانه بپردازید.

گام نهم: روی هم چیدن اهداف

شما می‌توانید در یک زمان واحد بیش از یک هدف داشته باشید. اجازه دهید پیروزی‌های کوچک شما دروازه‌ای باشد برای ورود به اهداف بزرگ و بلند‌مدت‌تان. چنانچه در یک حوزه‌ پیشرفتی حاصل کنید، خواهید دید که جلوه‌ی آن در دیگر قسمت‌های زندگی‌تان هم به شما نیرو می‌بخشد. بنابراین از توجه به اهداف و خواسته‌های کوچک غافل نشوید. سعی کنید با نوشتن آن‌ها همواره گوشه‌ای از ذهنتان را به آن اختصاص دهید. با این تکنیک می‌توانید با باور عمیق‌تری به انتظار اهداف بزرگ بنشینید.

گام دهم: تشکیل یک گروه

اگر درباره اهداف و‌ خواسته‌هایتان در زندگی جدی هستید، با اشخاصی مثل خودتان معاشرت کنید. بودن در بین افرادی همدل و همراه، با خواسته‌های مشترک، برای شما انگیزه و ذوق ایجاد می‌کند.
یک گروه از افراد همراه و پر‌انرژی، از تک‌تک اعضا حمایت می‌کنند و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.

گام یازدهم و نهایی: به دست گرفتن ابتکار عمل | رها کردن به منظور برقراری تعادل

بعضی اوقات برای اینکه رویاهایتان تحقق پیدا کند، خودتان باید ابتکار عمل را به دست بگیرید.
در کتاب، نویسنده از داستان دامبو یا همان فیل پرنده یاد می‌کند. داستان از این قرار است: همه دامبو را با آن گوش‌های بزرگ مسخره می‌کردند. تا این‌که او با یک موش آشنا شد. موش به دامبو یک پر داد که می‌توانست با آن پرواز کند. از آن به بعد فیل پرواز کرد و به مردم لبخند زد. او آزاد و رها بود تا این‌که پَر از دستش افتاد و بلافاصله به زمین سقوط کرد. موش که همراه او بود گفت:«دامبو آن پَر نیست. بلکه خودت هستی! حالا تو می‌دانی که چگونه باید پرواز کنی.»

گاهی به هدفی چسبیده‌اید و آن را با تمام وجود می‌طلبید، اما در باور شما خلاف این ذهنیت جای گرفته و آن خواسته را دور از دسترس می‌دانید.

چه خوب است که آگاه باشید، پَر جادویی در کار نیست بلکه باور شماست که مهم و‌چاره‌گر است. وقتی از اهداف و خواسته‌هایتان می‌نویسید این رفتار را با باور قلبی و ایمان به عمل ترکیب کنید و شاهد معجزات آن باشید.

یادتان باشد در انجام تمرین‌ها، آخرین مرحله، رهایی است. از طریق نوشتن، به آن‌چه که می‌خواهید می‌رسید و این‌گونه به سطحی از آرامش دست پیدا می‌کنید. در این حالت مدتی استراحت کنید و برای اتفاق‌های مهیجی که در راه است منتظر بمانید.

گاهی منتظرید تا چیزی برایتان در مسیر نوشتن خواسته‌ها پیش بیاید، اما به وقوع نمی‌پیوندد. اولین کار تأمل است. ممکن است هدفی داشته باشید اما راه درستی را انتخاب نکرده باشید. در این شرایط باید آن را از کانال دیگری پیگیری کنید تا به دست‌تان برسد و بدانید؛ «شکست منادی تکامل است.»

برای اهداف و خواسته‌ها مداومت به خرج دهید و ‌همچنان بنویسید تا اتفاق بیفتد. اگر سررشته امور زندگی‌تان را به دست بگیرید و آن را اداره کنید، می‌توانید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید.

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *