همهی ما مشتاقیم تا از کیفیت دنیایی که آلیس به آنجا قدم گذاشت آگاه شویم و با جانورانی که آنجا زندگی میکنند آشنا شویم یا دست کم دوست داریم بدانیم که چه بلایی بر سر گوی سفیدی که ناکاتا سعی در بستن دریچه آن داشت، آمد. نویسندگان این گونه آثار با سفر به اعماق درون، از ناشناختهها برایمان میگویند، و دیدههایشان را به تصویر میکشند. آنها خطر سفر به ناخودآگاه را به جان میخرند تا برایمان گنجهایی ارزشمند به ارمغان بیاورند. ولی چگونه میتوان چنین داستانهایی را نوشت؟ در این مقاله سعی داریم به شما بیاموزیم که چگونه سورئال بنویسیم، اصول سورئالیسم چیست و چگونه میتوانید آنها را در نوشتههایتان به کار ببرید.
سورئال چیست؟
به یک بیان کلی میتوان سورئالیسم را به معنای واقعیت برتر دانست. سورئالیستها معتقد بودند که میتوانند انسان را به واقعیتی فراتر از آنچه که در حال تجربه آنست برسانند ولی شرط عبور از این واقعیت فعلی آنست که از محدودیتها و قوانین عرفی فاصله بگیرد. اما با این حال هدف سورئال نابود کردن واقعیت فعلی نیست بلکه قصد دارد با ایجاد پیوندی بین واقعیت و رویا و ایجاد واقعیتی برتر، تضادی که بین این دو وجود دارد را از بین ببرد.
به بیانی دیگر سورئالیسم قصد دارد تا با گذر از هرجومرج و تنش زاییده از این تضاد انسان را به آرامش برساند با این تفاوت که شیوههای سورئالیسم تفاوت بسیاری با شیوههای امروزی دارد. فلسفه امروزی توصیه میکند برای رسیدن به آرامش و صلح بایستی هرجمرج را از میان برد اما سورئال مسیری برعکس را میپیماید و این آرامش را در میان آشوب و بههمریختگی میجوید. سورئالیسم در صدد آن نیست تا چیزی را تغییر دهد یا اینکه از میان ببرد. بلکه میکوشد تا با آزادی و رهایی از محدودیتهای عرفی ما را به حقیقت برتر رهنمون سازد. سورئال به ما میآموزد که حقیقت آن چیزی نیست که به ما عرضه میشود بنابراین نمیبایست به ظاهر آنچه مقابلمان وجود دارد اعتنا کنیم. برای آنکه بدانیم چگونه سورئال بنویسیم در ابتدا باید بدانیم چطور به این واقعیت برتر برسیم.
راه رسیدن به این واقعیت برتر در گرو چه چیزی است؟
ادبیات هر دوره تحت تاثیر فلسفهای است که در آن دوره رواج داشته و سورئالیسم برگرفته از تعالیم فروید در زمینه ناخودآگاه است. فروید معتقد بود که ناخودآگاه دربردارنده بخشهای مهمی از روان انسان است که تاثیر مستقیمی در رفتار و برخورد او با اطرافیانش دارد. پس سورئالیستها هم با تکیه بر تعلیمهای فرویدی، مکتبی را پایهریزی کردند که بر ضمیر ناخودآگاه تاکید داشت و معتقد بودند که راه رسیدن به این واقعیت برتر در گرو رهایی از خودآگاه و رسیدن به ناخودآگاه است.
بهمن اصلاحپذیر در کتاب فلسفه و ادبیات به دلیل گرایش سورئالیستها به مقوله ناخودآگاه اشاره میکند:
«مجموعه جزئیاتی که از راه حواس به انسان منتقل میشود بیپایان است و بررسی تمام این جزئیات برای ذهن امکانپذیر نیست. در عین حال که ذهن بخشی از این جزئیات را پالایش و قسمت زیادی از آنها را دور میریزد، بخشی از آن را که به کلیت موضوع آسیبی نمیرساند، در خود نگه میدارد و به تجزیه و تحلیل آن میپردازد. بنابراین بخشی از این دادهها به طور ناخودآگاه از طرف ذهن کنار گذاشته و در جایی مدفون میشود. به این ترتیب آن چیزهای بیشمار که در جایی در ذهن مدفون میشوند، همواره بدون استفاده نمیمانند و در تشکیل رویاها برای انسان شرکت میجویند. بنابراین آن چیزهایی که بیهیچ قصد و نیت و برنامهای در گوشه ذهن مدفون شدهاند، آفریدگار رویای هنرمندانه و برای هنرمند سورئال سرچشمه خلاقیت هنری میشوند.»
سورئالیسم چگونه به وجود آمد؟
برای آنکه بدانیم چگونه داستان سورئال بنویسیم، خوب است ابتدا با شیوه ایجاد این مکتب ادبی آشنا شویم. با فروپاشی مکتب دادائیسم در سال 1921، اندک طرفداران باقیمانده این فرقه به آندره برتون که خود از شخصیتهای مهم دادائیسم به شمار میآمد مراجعه کردند. آندره برتون نیز به همراه لویی آراگون که هر دو پزشک بیماریهای روانی بودند، با الهام از روانشناسی فروید، مکتب سورئال را پایهریزی کردند. به عبارتی ظهور این فرقه مصادف با زمانی بود که نظریههای روانشناختی فروید مبنی بر ضمیر ناخودآگاه در اروپا مشهور شده بود. برتون با انتشار کتاب بیانیه سورئالیسم این مکتب را در سال 1922 بنا نهاد و در نهایت سال 1925 بود که این مکتب به رسمیت شناخته شد. اگر چه این مکتب مدت طولانی دوام نیاورد ولی تاثیر بهسزایی در زمینههای مختلف هنری از جمله ادبیات، موسیقی و نقاشی ایجاد کرد.
ویژگیهای یک اثر سورئالیستی
- رویا
هنرمند سورئالیست معتقد است که برداشتهای نادرست و غیر معمول از جهان خارج به مراتب کارسازتر از حقیقتی است که او را احاطه کرده و در نگاه اول به آنها برمیخورد. بنابراین رویا خود شیوهای غیرمعمول است که به نویسنده این اثر کمک میکند تا برداشتهایی غیر از برداشتهای عرفی ارائه دهد. برای رسیدن به جواب سوال چگونه سورئال بنویسیم باید بدانید که نویسندهی سورئال برای دستیابی به رویا به خود مراجعه میکند. این «خود» که به تعبیری دیگر «من» شناخته میشود، دریچهای به سوی ناخودآگاه و دستیابی به هنری است که سرچشمهای اصیل دارد. در اهمیت رویا همین بس که سورئالیستها معتقد بودند بایستی حقیقت و رویا را در هم آمیخت تا به حقیقت برتر دست یافت. اما مقصود از توجه به رویا چیست؟
میتوان گفت که مقصود از توجه به رویا آنست که هنرمند سورئال نباید از رویاهایی که میبیند به آسانی بگذرد. این رویاها دستمایهی خلق آثار او هستند از این رو لازم است که به محض بیدار شدن از خواب، این رویاها یادداشت شوند. رضا سیدحسینی در جلد دوم کتاب مکتبهای ادبی سخنی به این مضمون را از سالوادور دالی نقاش سورئالیست بیان میکند:
سالوادور دالی روزی پیشنهاد داد که اتومبیلهایی غولآسا بسازند که اندازه آنها سه برابر بزرگتر از اندازه اتومبیلهای معمول و جنس آنها از گچ باشد. سپس باید این اتومبیلها را به لباس زنانه آراست و در گوری قرار داد و سطح گور را با خاک یکسان کرد و یک ساعت دیواری که از جنس کاه است را بر بالای مزار قرار داد تا محل آن شناخته شود.
بدون شک چنین هنری میتواند برگرفته از رویا باشد نه منطق.
- تکیه بر کشف و شهود به جای خرد
منطقگریزی سورئالیستها هم به نوبهی خود جالب توجه است. هنرمند سورئال بر خلاف عرف که برای درک و شناخت یک مسئله به منطق خود رجوع میکنند، معتقد است که راه رسیدن به حقیقت برتر، راهی غیر از راههای متعارفی است که دیگران آن را میپیمایند. پس با این بیان منطق کنار میرود و آزادی بیشتری در اختیار هنرمند سورئال قرار میگیرد. این منطقگریزی در اکثر آثار سورئالیستی به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال در رمان کافکا در کرانه، موراکامی به گویی گرد و سفید اشاره میکند که دریچه ورود موجوداتی عجیب به جهان است و ناکاتا پیرمرد هشتاد ساله داستان وظیفه دارد تا از این گوی محافظت کرده و دریچه را ببندد.
یا در نقطهی دیگری از داستان، شاهد بارش وزغ و ماهی هستیم در حالیکه عالم خارجی از پذیرش چنین واقعیتی سرباز میزند.
ناگفته نماند که منطقگریزی به این معنا نیست که نویسنده عناصری را بیهوده در داستان استفاده کند. بلکه تمامی این عناصر به کار رفته، دربردارندهی فلسفه هنرمند سورئال هستند ولی علت وجود آنها مشخص نیست. بنابراین منظور از منطقگریزی، فقدان دلیلی است که ما در عالم واقعیت برای تمامی پدیدهها میتراشیم.
کار به جایی میرسد که هنرمند سورئالیست، از علم نیز میگریزد و آن را عوامانه میپندارد. بهمن اصلاحپذیر در بخش دیگری از کتاب فلسفه و ادبیات میگوید:
«پس از انقلاب صنعتی پیشرفتهای چشمگیری در علوم تجربی و نظری پدید آمد و این امید پیش آمد که انسان موفق به حل همه مسئلههایی شود که تا آن زمان قابل حل نبوده است. ولی به تدریج معلوم شد که جای پای این دانشها آن طور هم که به نظر میرسد بسیار مستحکم نیست و چالشهایی رو در روی آنها وجود دارد. و این نبردی بوده تا پایان جهان به طوری که هر نظریه جدید در صدد حذف نظریه پیشین بود. همین تردیدها به هنرمند سورئال حق میدهد که برای کشف حقیقت به چیزی غیر از علمهای متعارف روی بیاورد.»
بدین ترتیب با نفی خرد و منطق، تمامی مفاهیم مقابل مثل رویا، تخیل، مکاشفه و شهود ارزش مییابند. ارزشیابی شهود به خاطر آن است که هنرمند سورئال میتواند بیواسطه و دخالت منطق و علم به آن دست یابد. اگر چه این مکاشفه مورد پذیرش اهل علم نیست ولی سورئال به خاطر بیواسطه بودن آن، ارزشی والا برای آن قائل است. هگل در کتاب پدیدارشناسی روح، در اهمیت شهود مینویسد:
«این عرفان و شهور ناشی از امیال و خواستههای مبهمی است که میخواهند به سرزمینی آرام و امن و بیچون و چرا برسند. هر چند این جهان در مقابل تفکرات فلسفی، به طرز شدیدی در هم میشکند. به همین جهت خواستار کنار گذاشتن چنین تفکراتی هستند و میگویند که انسان برای درک حقیقت فقط به شور و وجد نیازمند است و این شور و وجد، از ژرفنگریهای سرد و خشک به حقیقت نزدیکتر میباشد.»
- هَزل
هزل به هنرمند سورئال این امکان را میبخشد تا روابط و پیوندهای قراردادی میان اشیاء، قضایا و الفاظ را بههم بریزد و از دریچهی دیگری به دنیا بنگرد. به بیانی دیگر میتوان گفت که هدف هزل، یافتن جنبههای مضحک زندگی و تمسخر قراردادهای اجتماعی است که موجب شوریدن بر ضد نظام موجود میشود. این جنبه از سورئال در واقع اشاره به فلسفهی اخلاقی و اجتماعی این مکتب دارد که در صدد آنست تا با ایجاد انقلاب سورئالیستی، بشریت را از هر گونه قرار داد آزاد کند.
پیشنهاد مطالعه: درسهایی کوتاه برای نوشتن طنز
چگونه سورئال بنویسیم؟
آندره برتون در مانیفست سورئالیسم مینویسد:
«سورئالیسم، خودکاری مغز است که میخواهد به وسیله زبان یا قلم یا هر چیز دیگر، با جریان واقعی، عمل تفکر را بیان کند. سورئالیسم تقدیر و تثبیت تفکر است، بدون تحکم عقل و خارج از هرگونه تقید به قوانین زیباشناختی و اصول اخلاقی.»
از این رو یکی از روشهایی که سورئالیستها برای نگارش به کار میبرند، خودکاری است. در این روش میبایست بنویسید و به کیفیت و چگونگی اندیشه و خیالی که از ذهنتان میگذرد توجه نکنید. باید اجازه دهید خیالهای ذهنیتان بدون سانسور بر روی کاغذ جاری شوند. تا زمانی که خودآگاهتان خالی نشده، نمیتوانید به ناخودآگاه دست یابید. از این رو نوشتن صفحات صبحگاهی یا روزانهنویسی میتواند بهترین روش برای شروع باشد.
ناگفته نماند که این شیوه از نوشتن آسان نیست و لازم است که طولانی بنویسید تا به همان حالت میان خواب و بیداری دست یابید. آندره برتون در بیانیه سورئالیسم، از دشواری خودکاری مینویسد:
«اگر میخواهیم نوشتن به راستی خود به خود باشد، باید ذهن را از قید وسوسههای بیرونی و همچنین از دغدغههای فردی که ماهیتی سوداگرانه یا احساسی دارند برهانیم. این نوع فاصله گرفتن از دیرباز چیزی در قلمرو اندیشهی شرقی بوده نه اندیشه غربی. و برای ذهن غربی مستلزم تلاش و تنشی مداوم است.»
نوشتن داستان به سبک سورئالیسم نیازمند آنست که عمیقتر به ناخودآگاهمان نفوذ کنیم و به ظاهر چیزهایی که اطرافمان وجود دارند قناعت نکنیم. اما نفوذکردن به ناخودآگاه کار آسانی نیست و بسیاری از انجام آن میترسند چون با چیزهایی مواجه میشویم که از بیان آنها خجالت میکشیم یا ممکن است افشاکردن آنچه در ناخوداگاهمان نهفته، برایمان دردسرساز شود.
موراکامی در کتاب داستاننویسی به مثابه شغل مینویسد:
«اساس داستاننویسی قصهگویی است و قصهگویی را میتوان «فرو رفتن در اعماق ناخودآگاه» تعریف کرد. یا به عبارت دیگر، «پایین رفتن تا اعماق تاریک روح». هر چه نویسنده بخواهد قصه بزرگتری بگوید، باید تا اعماق بیشتری پایین برود. اگر بخواهیم ساختمان بزرگی بسازیم، باید گودبرداری بیشتری نیز انجام بدهیم.»
تمام آنچه برای دریافتن به این سوال که چگونه سورئال بنویسیم احتیاج داریم، خود نوشتن است. اما با این وجود لازم است بدانیم که متن سورئالیستی از ویژگیهایی نیز برخوردار است که آن را از ژانرهای دیگر متمایز میکند. رعایت این ویژگیها میتواند به داستانتان حال و هوایی سورئالیستی ببخشد.
پیشنهاد مطالعه: ده گام چگونگی نوشتن یک داستان خوب
ویژگی متنهای سورئالیستی
- نثر شاعرانه
چگونه سورئال بنویسیم اگر ندانیم که شعر یک شکل سورئال از نوشتن است. شعر در سورئالیسم از اهمیت بالایی برخوردار است. سورئالیستها معتقد بودند که میتوانند جهانبینی خود را از طریق شعر انتقال بدهند. از این رو شاعرانگی به وضوح در متنهای سورئالیستی به چشم میخورد. نکته جالب توجه در مورد نویسندگان این نوع از داستانها، دقت موشکافانهای است که در انتخاب واژگان به خرج میدهند و این دقت برگرفته از شاعرانگی آنهاست. متن زیر نمونهای از داستان سابینا از آنائیس نین است:
«سابینا دیگر در آغوش نمیگرفت مردان و زنان را. درون تب بیتابیاش جهان شکل انسانیاش را از دست میداد. سابینا داشت قدرت انسانیاش را برای تطابق تن با تن در کمال انسانی از دست میداد. او داشت محدود میکرد افقها را، در حال فرو رفتن به سیارههای بیمحور، در حال از دست دادن قطبیتاش و دانش ملکوتی تلفیق، دانش ملکوتی همجوشی. او خودش را همچون شب بر فراز جهان میگستراند و ایزدی نمییافت که باهاش عشق ببازد.»
پیشنهاد مطالعه: چرا باید شعر بخوانیم
- وضوح، دشمن سورئالیسم
در داستانهای سورئالیستی خبری از وضوح نیست. این در حالی است که در داستانهای رئالیستی، ما با توصیفها، شخصیتها و خط داستانی مواجه هستیم که به طور کامل برای خواننده آشکار است ولی ممکن است با خواندن یک اثر سورئالیستی، خواننده چیزی از داستان را نفهمد و داستان مثل کلاژی از متنهای به هم چسبیده به نظر برسد. نمونه این عدم وضوح را میتوان در داستان کافکا در کرانه یافت که تا انتهای داستان ما متوجه ماهیت پسر زاغی نام نمیشویم یا در داستان نادیا از آندره برتون، نویسنده در جستجوی زنی به نام نادیاست ولی داستان پایان مییابد و ما با این زن مرموز آشنا نمیشویم. متن زیر شروع داستانِ اورلیا از ژرار دونروال است:
«رویاهای ما زندگی دوممان هستند. من هیچگاه نتوانستهام راحت از آن دروازههای سخت و محکم مثل عاج که ما را از جهان نامرئی جدا میکنند عبور کنم. اولین لحظههای خواب تصویری از مرگاند. افکارمان در کرختی مهآلودی غوطهور میشوند و تشخیص زمان کوتاهی که من به شیوهی دیگری وظیفه وجود را انجام میدهد، برایمان غیرممکن میشود. کمکم این دالان زیرزمینی تاریک، روشن میشود و اشباح محو بیحرکتی که در این برزخ زندگی میکنند خودشان را از تاریکی جدا میکنند.»
- نمادگرایی
همانطور که گفته شد، وضوح دشمن سورئالیسم محسوب میشود از این رو نویسندگان این ژانر برای آنکه بتوانند مقصودشان را به خواننده بفهمانند، به نمادها متوسل میشوند. شما هم اگر در پی این هستید که چگونه سورئال بنویسیم باید بدانید که استفاده از این نمادها مستلزم آشنایی دقیق نویسنده سورئال با این مبحث است. صد البته که هر نویسندهای میتواند نمادی برای خود وضع کند اما باید بتواند معنایی که قصد کرده را به مخاطب بفهماند. هایائو میازاکی در انیمیشن شهر ارواح، قطاری که از میان آب میگذرد را به عنوان نماد آزادی برمیشمارد.
- امر شگفت و خارقالعاده
در داستانهای سورئالیستی با وقایعی روبهرو هستیم که منطق هیچگونه توضیحی برای وجود آنها ندارد. البته چنین امکانی نه تنها به سورئالیسم ضربه نمیزند بلکه نقطه قوت آن به شمار میرود و موجب تعلیق بیش از پیش داستان میگردد. به عنوان نمونه میتوان به داستان بازماندگان از تام پروتا اشاره کرد. در این داستان به طور ناباورانهای سه درصد از جمعیت جهان ناپدید میشوند و نویسنده هیچ توضیح منطقیای به خواننده نمیدهد و به وسیله همین ابهام، او را تا پایان داستان با خود همراه میکند. اگر به دنبال اثری سینمایی هستید که به شما نشان دهد چگونه سورئال بنویسیم، دیدن این سریال را از یاد نبرید.
شباهت و تفاوت سورئالیسم و رئالیسم جادویی
شباهت این دو ژانر در آن است که هر دو از عناصر تخیلی در داستان بهره میبرند. در هر دو داستان با وقایعی روبهرو هستیم که امکان ندارد در دنیای واقعی رخ بدهند. ولی تفاوتی که بین این دو ژانر وجود دارد به شباهت آنها میچربد. رئالیسم جادویی در دنیایی شبیه به دنیای ما رخ میدهد و اگر نویسنده از وقایعی غیرعادی در داستانش استفاده میکند، طوری آنها را به تصویر میکشد که عادی به نظر برسند. به عنوان مثال میتوان به داستان صدسال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز اشاره کرد. ولی در داستانهای سورئالیستی، نویسنده ما را به دنیایی میبرد که ساخته ذهن خودش است و اتفاقاتی هم که در این دنیای ساختگی رخ میدهند، تنها در عالم ذهن او به وقوع میپیوندند.
نکته پایانی
مکتب سورئالیسم مدت طولانی دوام نیاورد و از هم پاشید ولی تاثیرهای آن را میتوان به وفور در ادبیات، از جمله شعر و داستاننویسی مشاهده کرد. بنابراین انقلاب آندره برتون اگر چه در ظاهر از بین رفته ولی در واقع زنده است و روز به روز به هیبت آن افزوده میشود. در این مقاله سعی داشتیم شما را با مکتب سورئال آشنا کنیم و به پاسخ این سوال برسیم که چگونه سورئال بنویسیم.
اگر به بحث مکاتب ادبی علاقهمندید، نظر خود را برای ما کامنت کنید.
نویسنده: هادی قربانی
4 پاسخ
سلام مقالتون اینقدر جامع و کامل بود
که کلی نوت برادری کردم
خیلی دوست دارم بازم اطلاعات مفیدجدیدی
در مورد سورئال در صفحه تون قراربزارید
تا استفاده کنیم
بازم ممنونم🙏❤️
سلام
خوشحالیم که این مقاله براتون مفید بوده.
چقدر خوب که به مفاهیم ادبی به صورت ریشهای پرداخته میشه. یکی از نقاط قوت مطالب مدرسه نویسندگی همین موضوع هستش. که قبل از تمثال ادبی، اصول ساختار رو بررسی میکنه
به نظرم از سایر ژانرهای مشابه سوررئال هم بنویسید
سلام و درود بر شما آقای هادیان
ممنون از همراهی صمیمانهتون.
بله حتما به مرور درباره مکاتب و ژانرهای ادبی مطالبی خواهیم داشت.