فرض کنید در یک جمع نشستهاید. افراد آن جمع شما را کتابخوانترین فرد حاضر در دورهمی میدانند. از شما پرسیده میشود فلان کتاب را خواندهای؟ اسم کتاب را میدانید، موضوع کلیاش را هم به خاطر دارید. تأیید میکنید که آن را خواندهاید اما دلهرهای سراغ شما میآید که اگر در مورد جزئیات محتوای کتاب سؤالی شود چه؟ انگار تمام مطالبی که مطالعه کرده بودید از ذهنتان پاک شده و در نهایت با خود میگویید: «اینطوری کتاب خوندن به چه دردی میخوره؟» شاید بارها و بارها این احساس را تجربه کرده باشید. اما راهکار چیست؟ چگونه میتوان کاری کرد که ایدهها و نکتههای مفید یک کتاب از ذهن ما پاک نشوند؟ در ادامه راجع به روش مطالعه تاثیرگذار صحبت میکنیم و اصول حرفهای کتابخواندن را باهم بررسی میکنیم.
چگونه کتاب بخوانیم و فراموش نکنیم؟
برای آنکه کتابهایی که میخوانیم را فراموش نکنیم، لازم است دانشی که از کتابها دریافت میکنیم را با دانش و تجربیات شخصی خود ترکیب کنیم.
همچنین عناصر و سطوحی وجود دارند که فرایند مطالعهی ما را بهبود میبخشند. این عناصر شامل موارد زیر است: تأثیر، تداعی و تکرار
در ابتدا باید تحت تأثیر آنچه که نوشته شده قرار بگیرید و این تنها در صورتی اتفاق میافتد که کتاب بتواند یکی از مشکلات و دغدغههای فعلیتان را پوشش دهد. یا بخواهد اهمیت یک موضوع مهم در زندگیتان را یادآوری کند.
در تداعی، متن یا پاراگرافی از کتاب را به چیزی که پیش از این دریافتهاید، پیوند بزنید. این تکنیک در ثبت مطلب در ذهن تاثیر زیادی دارد. پل زدن میان دادههای جدید و برداشتهای قبلی، یک راه عالی برای ایجاد ارتباط و بهخاطرسپاری بهتر مطالب است.
همچنین تکرار هر چه بیشتر مطالب سبب میشود روند یادگیری و بهخاطرسپاری مطالب تازه را تسهیل میکند. نتیجهی تکرار رسیدن به الگوهاییست که پل ارتباطی میان دادههای تازه با دانش قبلی را مستحکم میسازد. راهکارهای متنوع بسیاری برای مرور مطالب خوانده شده وجود دارد از جمله: بازخوانی، هایلایت کردن، خلاصهنویسی، کشیدن خوشهی ذهنی، یادداشتبرداری و…
فرآیند تکرار در چهار سطح قابل بررسی است:
- ابتدایی
- بازرسی
- تحلیلی
- ترکیبی
سطح ابتدایی همانی است که در مدرسه به ما آموختند. یعنی بارها و بارها از روی مطالب بخوانیم تا آن را از بر شویم.
سطح بازرسی دو نوع دارد: خواندن سریع یا آرام، که در آن بر مقدمه و فهرست کتاب نگاهی اجمالی میاندازیم.
جایی که بهخاطرسپردن اتفاق میافتد، مربوط به سطح خواندن تحلیلی و ترکیبی است.
با مطالعه تحلیلی شما یک کتاب را بر اساس چهار قانون زیر بهطور کامل مطالعه میکنید:
- کتاب را بر اساس موضوع طبقهبندی میکنید.
- موضوع کلی کتاب را بیان میکنید.
- قسمتهای اصلی کتاب را به ترتیب فهرست میکنید.
- مشکل یا مشکلاتی که نویسنده سعی در حل آن دارد را تعریف میکنید.
سطح ترکیبی نیازمند آن است که کتابهایی با موضوع مشابه بخوانید و خود را به چالش بکشید تا بتوانید محتوای ارائه شده در هر کتاب را با هم قیاس کنید. با پیشروی در این سطح متوجه خواهید شد که در حین مطالعه، عناصر و روش مطالعهی تأثیرگذار (تاثیر، تداعی و تکرار) که پیشتر به آنها اشاره شد را ناخودآگاه به کار میگیرید.
خوانندهی فعال و منفعل
بعد از آنکه خواندن یک کتاب را به اتمام رساندید چه میکنید؟
خوانندگان منفعل تقریباً همانگونه که مطالب را میخوانند، همانگونه نیز فراموش میکنند. اما خوانندگان فعال شبکهای از مدلهای ذهنی ایجاد میکنند تا ایدههاشان را به آن پیوند بزنند و مصداق نکتههایی که در کتابها ارائه میشوند را در زندگی روزمرهشان پیدا کنند.
این نوع از خوانندگان استدلالهای خوب را از استدلالهای بد تشخیص میدهند و میدانند چگونه آنچه که خواندهاند را به خردهاقدامهایی مشخص تبدیل کنند. کسب این تواناییها مستلزم این است که عادتهای صحیحی برای روش مطالعه تأثیرگذار داشته باشید.
بررسی برخی از اصول حرفهای کتاب خواندن
طرح پرسش
این سؤالات را مطرح کنید و بکوشید به آنها پاسخ دهید:
نویسندهی این کتاب کیست؟ حوزهی تخصصی او چیست؟
نویسنده چرا به این موضوع پرداخته؟
پیشینهی این مطالب چیست و از کجا آمده؟
بافتی که این کتاب در آن نگاشته شده مربوط به چه دورانی بوده؟ (از لحاظ تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی)
و…
برای چه میخوانید؟
این کتاب را برای چه میخوانید؟ برای سرگرمی؟ برای یادگیری مهارتی تازه؟ برای شناختن کسی؟ برای اینکه در کار خود بهتر شوید؟ برای بهبود سلامتی خود؟ کمک به ایجاد کسبوکار؟ یا برای بهبود روابط فعلیتان؟
باید تصور مشخصی از آنچه که میخواهید از خواندن یک کتاب بهدست بیاورید، داشته باشید. شما نمیخواهید تنها حجم عظیمی از اطلاعات را در ذهنتان تلنبار کنید، بلکه میخواهید از ورودیهای ذهنیتان بیشترین بهره را ببرید.
محتوای کتاب را با محیط درونی و بیرونی زندگی خود تطبیق دهید
تطبیق کتابها با شرایطی که در آن هستید، میتواند به فهم بهتر و بهخاطرسپردن مطالب کتاب کمک کند. کتابهایی را پیدا کنید که متناسب با موقعیت فعلی شما باشند. باید بتوانیم نکاتی از کتاب استخراج کنیم تا به ما در مواجهه با چالشهایی که با آنها دستوپنجه نرم میکنیم کمک کند.
تجسم کنید
ساختن تصاویر ذهنی واضح یکی از مؤثرترین تکنیکها برای بهخاطرسپاری است. وقتی با مفهوم تازهای مواجه شدید، توقف کنید و آن را تجسم کنید. تصویر را تا حد امکان بهوسیلهی جزئینگاری برجسته کنید. بکوشید حواس پنجگانهتان را به کار بگیرید. برای مثال اگر ماجرای کتاب از یک سالن سخنرانی شروع میشود، میتوانید خودتان را در آن سالن تصور کنید.
یادداشتبرداری
میتوانیدحاشیهنویسی کنید یا برداشتهای شخصیتان را در کاغذ یا دفتری جدا یادداشت کنید. قسمتهای مورد نظرتان را نشانهگذاری کنید. فرض کنید در حال گفتوگو با نویسندهی کتاب هستید، بعد از اتمام هر پاراگراف نظرتان را اعلام کنید. پس از این کار به صورت دورهای به یادداشتهای خود بازگردید و مرورشان کنید.
«بعد از اینکه کتابی را تمام کردم میگذارم یک یا دو هفته کهنه شود. و دوباره آن را برمیدارم. بخشهایی که با عنوان مهم علامتگذاری کردم نگاه میکنم. آنها را یادداشت میکنم و دوباره اجازه میدهم یک یا دو هفته بگذرد.» –شین پریش
چرا باید قبل از یادداشتبرداری صبر کنیم؟
- اطلاعات برای اینکه در ذهن شما جا بیفتد به زمان نیاز دارد. چند روز یا چند هفته صبر کردن قبل از خواندن نکات مربوطه، به شما کمک میکند مطالب را بهتر به خاطر بسپارید.
- در این بین زمانی را صرف خواندن کتابهای دیگر خواهید کرد. اگر کتابها دربارهی موضوعی مشابه باشند، متوجه میشوید برخی از ایدهها بین آنها مشترکاند و به برخی از ایدهها تنها یک یا دوبار اشاره شده. این فرصت کمک میکند تا مطلب به خوبی در ذهن شما ثبت شود.
- میتوانید با طرح سؤال، مطالب را به خاطر بسپارید. به این صورت که بعد از اتمام هر فصل کتاب، سؤالی طرح کنید که دربردارندهی مهمترین نکتهی آن فصل باشد.
اگر لازم است، دوباره بخوانید
کتابهای عالی را باید بیش از یکبار خواند. همانطور که سنکا میگوید:
«شما باید اقامت خود را در میان نویسندگانی که نبوغ آنها تردیدناپذیر است ادامه دهید، اگر میخواهید چیزی از مطالعه خود بهدست آورید که جایگاهی ماندگار در ذهن شما پیدا کند.»
تصورات اشتباه از عادات موثر کتاب خواندن
در بحث بهرهوری این نکته را به یاد داشته باشید که اگر در هفته فقط یک کتاب بخوانید بهگونهای که مطالبش را به خوبی درک کنید، به مراتب بهتر از این است که تعداد زیادی کتاب را بدون تمرکز مطالعه کنید. تسلط روی یک کتاب خوب بسیار بهتر از خواندن هزاران کتابی است که حتی یک خط از آن را به یاد نمیآورید.
این را نیز به یاد داشته باشید که تمام کردن یک کتاب امری اختیاری است. پس اگر موضوع کتابی برای شما جالب نیست و با موقعیت و دغدغهتان همخوانی ندارد، میتوانید از مطالعهی آن صرف نظر کنید.
پیشنهاد پایانی
نوشتن یک پست وبلاگی از کتابی که خواندهاید و اضافه کردن نظرتان راجع به آن سبب میشود مطالبی که برایتان مفیده بوده را به یاد بسپارید. انجام این کار یعنی کاربردی کردن آموختهها که یکی از عادتهای کتابخوانهای حرفهای است.
منابعی که برای نوشتن این مقاله استفاده شد:
https://www.scotthyoung.com/blog/2015/06/22/stop-forgetting/
https://www.quora.com/How-do-I-read-to-understand-and-not-to-easily-forget-what-I-read
https://buffer.com/resources/how-to-read-more-and-remember-it-all/
https://www.nateliason.com/blog/never-forget-books-you-read
https://fs.blog/how-to-remember-what-you-read/
نویسنده: ریحانه تقیزاده
5 پاسخ
سلام درود بیکران
خیلی ممنون از مقاله خوبتون موفق سربلند باشید
با سلام
یکی از روشهای خوب و موثر یادگیری استفاد از نقشه ذهنی ونقشه مفهومی است
درود بر شما دوست نازنین
دقیقن همینطوره
بعضی موقعها حس میکنم بهتره یه کتاب رو فراموش کرد و به خاطر نیاورد
مقاله خوبی بود
بسیار زیبا جذاب