چه یک رماننویس حرفهای با آثاری پرفروش باشید و چه یک نویسندهی مبتدی که قصد نوشتن اولین رمانش را دارد، باید برای ویرایش آثار خود زمان زیادی صرف کنید.
این را میدانیم که نوشتنِ اولین پیشنویس، یک دستاورد بزرگ برای نویسنده محسوب میشود؛ زیرا بخش بزرگی از جهان قصه و شخصیتهایش در زمان نوشتن پیشنویس اولیه ساخته میشوند. پیشنویس اولیه بیشتر شامل طرح اولیهای است که حول شخصیتهای اصلی و اتفاقات و شخصیتهای فرعی میچرخد.
هر چقدر هم که روی داستان خود در مرحلهی اول عالی کار کرده باشید، باز هم کار اصلی شما از زمان ویرایش پیشنویس دوم آغاز میگردد. بعد از نوشتن نسخهی اولیه داستان، نوبت بازنویسی آن است؛ مرحلهای که داستانهای خوب به رمانهای فوقالعاده تبدیل میشوند. مانند اغلب شاهکارهای جهانی و معروف که بیش از چندبار بازنویسی شدهاند و صفحات زیادی از آنها دور ریخته شده و مجدد نوشته شدهاند.
«دوروتی پارکر» شاعر و نویسنده انگلیسی میگوید:
«تا وقتی که هفت کلمه را تغییر ندهم، نمیتوانم پنج کلمهی درست و حسابی بنویسم.»
اگر پیشنویس اولیهی داستان خود را تکمیل کردهاید، باید بلافاصله نوشتن پیشنویس دوم را شروع کنید. در این مرحله روند ویرایش متفاوت میشود. باید داستان خود را به سطح و کیفیتی بالاتر ببرید. در بازنویسی این قسمت، باید چندین هدف مهم را در نظر داشته باشید که در ادامهی این مقاله به بررسی آنها و نکاتی در مورد چگونگی اصلاح و ویرایش یک داستان یا رمان میپردازیم.
مهم: به خاطر داشته باشید تبحر شما در نویسندگی و داستانسرایی میتواند مرحلهی ویرایش نهایی داستان شما را کوتاه کند. برای اینکه در نویسندگی آزمودهتر شوید و بهتر عمل کنید، باید پایههای نویسندگی خود را تقویت نمایید.
چه نکاتی در ویرایش پیشنویس دوم داستان مهم است؟
هدف اول: اضافه یا کمکردن روایتها و شخصیتهای داستان
برای تهیهی پیشنویس دوم، نوشتههای خود را باید خط به خط دوباره از اول بخوانید. حتی چندینبار این کار را تکرار کنید. به خاطر داشته باشید که پیشنویسهای دوم هم به معنای اتمام کار ویرایش شما نیست، هنوز برای اتمام کار راه درازی در پیش دارید.
کاری که باید در این مرحله انجام دهید، این است که آرام و آهسته شخصیتهایی که در پیشنویس اولیه ساختهاید را اصلاح نمایید. اگر لازم است، جنبههای مختلفی را به یک شخصیت اضافه یا حذف کنید و با شخصیت دیگر جایگزینش کنید. هر کاری که دوست دارید بدون ترس و واهمه با شخصیتهای خود انجام دهید تا آنها به سطحی برسند که برای داستان مطلوب است.
پیشنهاد ما: خواندن مقالهی «۱۲ کهن الگوی شخصیتهای داستانی که باید بشناسید» برای آشنایی با انواع شخصیتهای داستانی است.
هدف دوم: خلاءها و کمبودهای داستان را پیدا و پر کنید
نوشتن، یک فرآیند ساختاریافته و منظم نیست که آنچه مینویسید کاملاً تنظیم شده باشد. شما همیشه میتوانید به عقب برگردید و بارها مطابق با نیازهای خود و داستانتان، ویرایش، بازاندیشی و پیکربندی مجدد انجام دهید.
طرحهای کلی داستان را باید بررسی کنید، اتفاقات را تغییر دهید، هر جایی که احساس کردید حفرهای وجود دارد و داستان شما به خوبی شکل نگرفته، باید آن را پر کنید تا روند داستانی شما حرفهای و قابل پذیرش شود.
گاهی نیاز است بخشی را حذف کنید. نترسید این داستان شما است. هرکاری که دوست دارید در مرحله ویرایش میتوانید انجام دهید.
خواندن مجدد پیشنویس اولیه کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت داستان شما آشکار شود. ممکن است ناسازگاریهایی منطقی یا غیرمنطقی وجود داشته باشد و به تغییر یا تقویت جزئیات بیشتری نیاز داشته باشید. به همین دلیل این مرحله ممکن است طولانی شود و چندینبار نیاز باشد که آن را تکرار کنید تا طرح داستان شما تکمیل شود.
مهم: همیشه در ویرایش، صبر نویسنده محک زده میشود؛ پس صبور باشید و داستان خود را در مسیر درستی قرار دهید. حتی اگر این کار بیشتر از نوشتن نسخهی اولیه زمان ببرد.
هدف سوم: کمان کاراکترهای داستان را اصلاح کنید
مخاطب شما همیشه خواهان هیجان و اتفاقات جذاب در داستان است؛ چون فضای داستان دلپذیرتر و سرگرم کنندهتر میشود. کاراکترهایی برای مخاطب جذاب است که در طول اتفاقات داستان دستخوش تغییر شوند. اما نباید فراموش کنید که مخاطب علاوه بر آن، خواهان شخصیتهایی باورپذیر و درست است.
اگر ایرادی در شخصیتها وجود دارد که مانع پذیرش آن توسط مخاطب میشود، در پیشنویس دوم دست شما باز است و میتوانید شخصیتهای داستان خود را مانند یک خمیر شکل دهید.
برای درک بهتر جایگاه و نقش یک کاراکتر در داستان، موقعیتِ شخصیتها را به صورت یک کمان یا قوس در نظر میگیریم.
در این کمان شخصیتی، باید « تعادل، آرامش اولیه، نقطه اوج، تغییرات و در انتها تعادل» وجود داشته باشد تا بر اساس آنها شخصیتهای داستان به یک ثبات مشخصی برسند.
مهم: وقتی داستان خود را از دیدگاه اولشخص روایت میکنید، وجود این کمان اهمیت بیشتری پیدا میکند. چون روی روایت داستان تأثیر میگذارد.
اینکه چقدر فرآیند ساخت و اصلاح کمان شخصیتهای داستان نیاز به ویرایش و بازبینی داشته باشد، بسته به این است که شما در پیشنویس اولیه چقدر شخصیتها را خوب ساخته و پرداخته باشید.
هدف چهارم: سرعت داستان را کنترل کنید
هر داستان متشکل از یکسری حرکات، حوادث، حقایق کوچک و بزرگ است که یا کنشزا یا تنشزا هستند. شخصیتها برای رسیدن به تعادل بر مبنای همین حرکتها و حوادث و حقایق تصمیم میگیرند و واکنش درست را انجام میدهند.
از طرفی داستانها مجموعهای متشکل از تعدادی صحنه هستند که این صحنهها به سه شکل ساخته و پرداخته میشوند:
- بعضی از این صحنهها قابل پیشبینیاند و ما انتظار رخدادن آنها را داریم.
- بعضی دیگر از صحنهها برای نشاندادن یا تأکید بیشتر روی یک موضوع ممکن است بارها تکرار شوند.
- صحنههایی هم هستند که ممکن است فقط یکبار رخ بدهند ولی همه چیز را تغییر دهند. به این تغییردهندههای جهت داستان، نقطه عطف میگوییم.
به نوعی میتوان گفت: مجموعهای ازعلتها شامل «حرکات، کنشها، حوادث و حقایق» همراه با یکسری معلولها شامل «تصمیمها و واکنشها» نقاط عطف را تشکیل میدهند که باعث میشود طرح داستان مرتب تغییر کند، پیوسته و پویا باشد، مخاطراتش افزایش یابد تا کنشها و واکنشهای بعدی درست شوند.
شاید در پیشنویس اولیه، کنشها و عکسالعملها، ماجراها و اتفاقات متعادل نباشد و یکدیگر را پوشش ندهند. گاهی هم نقاط عطف کلیدی که در داستان بارگذاری شدهاند به خوبی پرداخته نشده باشند و روند اتفاقات گاهی خیلی سریع و دیوانهکننده و گاهی لاکپشتوار و کسلآور پیش رفته باشد. در بازنگری پیشنویس دوم باید این روند اصلاح گردد.
نکته: یک نکتهی کلیدی که در زمان ویرایش باید رعایت کنید این است که همهی نکات داستانی خود را طوری قرار دهید که هر بخش از رمان شما به اندازهی سایر بخشها جذاب و گیرا باشد.
هدف پنجم: خطاهای ویرایشی و نگارشی داستان را پاک کنید
بعضی از نویسندگان تازهکار وقتی برای اولینبار به فرآیند ویرایش فکر میکنند، بیشتر فکرشان به سمت اصلاح دستور زبان، املا و علائم نگارشی میرود اما ویرایش، صرفاً درستکردن این موارد نیست.
این موارد و دقت در انجام درست آنها مهم هستند و دستهبندیهای خاص خود را هم دارند. ولی بهتر است در مراحل نهایی کار بررسی شوند. بدیهی است که هیچ کتابی برای چاپ نسخهی نهایی، بدون تصحیح اشتباهات تایپی و دستوری منتشر نمیشود.
پس نیاز نیست در پیشنویس اولیه، در این مورد به خودتان سخت بگیرید. در ابتدا همانطور که در مقالهی چگونگی نوشتن یک داستان خوب گفتیم، بهتر است بیشتر انرژی خود را برای ویرایش موضوع اصلی داستان، شخصیتها و نقاط عطف داستان متمرکز نمایید.
ولی اگر خود را نویسندهای میدانید که در موضوعاتی مانند املا، دستور زبان و نقطهگذاری قوی نیست، از افراد متبحر در این امور کمک بگیرید و بخواهید که نوشتهی شما را از نظر اصول نگارشی و دستور زبان ویرایش کنند.
هدف ششم: داستان خود را مفرح و سرگرمکننده کنید
اگر میخواهید داستانی خوب و عالی داشته باشید، باید آن را سرگرمکننده بنویسید. فرقی نمیکند نوشته شما کوتاه باشد یا بلند، مهم این است که مخاطب با یک متن کسلکننده و یکنواخت مواجه نباشد.
برای اینکه متن شما مفرح و سرگرمکننده باشد، به دنبال ایجاد تنوع در «ساختار جملات، رویدادها و اتفاقات، نوشتن دیالوگهای تأثیرگذار و توصیفات خلاقانه» برای داستان خود باشید؛ تا جایی که خوانندهی شما احساس یکنواختی و کسالتباری در داستان شما نکند. ماجراها باید برای خواننده سرگرمکننده و باورپذیر باشند تا بتوانند رضایتش را جلب کنند. یک روند یکنواخت، مکالمات نامناسب و توصیفات تکراری نمیتواند برای خواننده جذابیت داشته باشد.
هزاربار داستان خود را ویرایش کنید
باید بدانید که در تکرار بازنویسیهاست که داستان شما پخته میشود و آمادهی خواندن میگردد. پس با حوصله و صبر، کار بازنویسی اول، دوم و سوم داستان خود را انجام دهید و لذت ببرید.
همیشه میتوانید به عقب برگردید و هر آنچه خلق کردهاید را بیمعطلی پاک کنید و تغییر دهید و دوباره بنویسید. پس با خیال راحت نوشتن داستان خود را شروع کنید.
یک پیشنهاد جالب: همیشه نوشتن داستانهای کوتاه به دلیل تنوع موضوع و مختصر بودن، انتخابهای خوبی هستند. اگر در ابتدای راه نوشتن داستان هستید، سعی کنید ابتدا یک یا چند داستان کوتاه بنویسید. هر چند نوشتن داستانهای کوتاه هم سختیهای خودش را دارد و گاهی از نوشتن رمان هم دشوارتر میشود؛ چون در داستان کوتاه شما به یک روایت مختصر و بسیار مقرونبهصرفه نیاز دارید که شامل همهی عناصر یک رمان، آن هم در کمترین فضا باشد. با این وجود نوشتن داستان کوتاه میتواند انتخاب خوبی باشد.
سخن پایانی با شما
وقتی به اول داستان خود برمیگردید و آن را دوباره با دقت میخوانید، به دنبال چیزهای مختلف باشید که در داستان شما گره ایجاد کردهاند. مانند «صحنههایی که طولانی شده، شخصیتهایی که اگر نامشان تغییر کند بهتر است، ناهماهنگی در فضا و محیط صحنهها و در نهایت اشتباهات املایی».
انتخاب ویرایشگر دوم برای بازنویسی داستان
بعد از اینکه یکبار ویرایشهای خود را انجام دادید، از بازخورد صادقانهی شخص دیگری کمک بگیرید؛ مثلاً نظر یک خوانندهی آماتور و یک خوانندهی حرفهای را در مورد شخصیتهای داستان خود بپرسید. از آنها بخواهید صادقانه نظر دهند که آیا حس خوبی به داستان داشتند؟ آیا صحنهی اتفاقها درست بوده است؟ مثلاً در فلان قسمت، قدمزدن در پارک خوب بود یا نه؟ یا اگر در بعضی جاها ماجرا زیادی کشدار یا خیلی کوتاه و مختصر شده بگویند.
در کل، این قسمت نوعی ویرایش ثانویه محسوب میشود که توسط فرد دیگری به جز خودتان انجام میپذیرد. نظرات ویرایشگر ثانویه تأثیر زیادی در بهبود داستان شما دارد.
از انتقادها نترسید. شما به همهی اینها برای حرکت رو به جلو و بهبود کارتان نیاز دارید. اگر مطلقاً نمیتوانید کسی را پیدا کنید که مایل به خواندن دستنوشتههای شما باشد، به دنبال پرداخت پول برای انجام آن باشید. در واقع، برخی از نویسندگان باتجربه هم ویرایشگر حرفهای استخدام میکنند تا مطالب آنها را قبل از ارسال به ناشر بخواند. یک ویراستار کتاب همیشه چیزهایی را میبیند که نویسنده هنگام تصحیح و ویرایش اثر خود نمیتواند ببیند.
ویرایش، بخش پایانی داستاننویسی محسوب میشود. اکنون میتوانید رمان یا داستان خود را به صورت کتاب و یا کتاب الکترونیکی منتشر نمایید.
برای آشنایی با بخشهای مختلف یک کتاب، میتوانید به مقالهی «چگونه بخشهای مختلف یک کتاب را بنویسیم» رجوع کنید.
یک پاسخ