کلمات همیشه با ما حرف می‌زنند. کافی است به معنای آنها بیشتر دقت کنیم. وقتی می‌گوییم «نویسنده کیست» طبق تعریف در لغت نامه دهخدا باید بگوییم « آنکه نوشتن تواند». یعنی«نویسنده کسی است که می نویسد».

 

آنجه در این مقاله مطالعه خواهید کرد:

 

← دو مدل نویسنده

به نوعی هر کس که افکار خود را در قالب واژه‌ها بیان می‌کند نویسنده است. به نظر آنچه باعث تمایز نویسنده‌ها از یکدیگر می‌شود نوع محتوا و نحوه انتشار نوشته‌هایشان می‌باشد.

 

از این رو، بهتر است کسانی را، که می‌نویسند و دست به قلم دارند بسته به اینکه مرزهای نویسندگی آنها تا کجا کشیده شده به دودسته تقسیم کنیم:

  1. نویسنده درون مرزی 
  2. نویسنده برون مرزی


← نویسنده درون مرزی کیست

کسانی هستند که مرزهای نوشتن برای آنها به خودشان ختم می‌شود. یعنی فقط برای دل خودشان می‌نویسند. دفترهای خاطرات، وبلاگ‌ها و سایت‌های شخصی، همه جزو این دسته هستند. این مدل نویسنده‌ها صرفا، می‌نویسند چون عاشق نوشتن هستند. 

 

خود گویی وخود خندی

عجب مرد هنرمندی

 

در نهایت این افراد اگر روند نوشتن را ادامه دهند، بعدها به جمع دسته دوم، اضافه می‌شوند. چرا که انتشار، مثلث برمودای نویسندگی است. بالاخره هر نویسنده‌ای را بطرف خود می‌کشاند. 

 

← نویسنده‌ برون مرزی کیست

اما این گروه آنهایی هستند که با هدف و منظور مشخصی می‌نویسند. و نوشته هایشان را منتشر می کنند. آنها بیشتر دیده می‌شوند و آثارشان قابل نقد و بررسی و در دسترس همگان است. با توجه به اهمیتی که به خواست مخاطب می‌دهند جزو قشر تاثیرگذار جامعه محسوب می‌گردند. به نوعی گروه چالش برانگیز دنیای نویسندگی، این دسته می‌باشند. که بصورت عمومی آنها را نویسنده می دانند.

 

نویسندگی به عنوان یکی از حرفه‌ای‌ترین مشاغلِ دنیا در نظر گرفته می‌شود از این رو یک نویسنده لازم است که بصورت تخصصی و تمام وقت به نوشتن بپردازد و آن‌را یکی از الویت‌های اصلی زندگی و جزو عادت‌ها و برنامه‌های هدفمند خود قرار دهد. 

 

اینکه در چه بستری بنویسد اکنون مورد بحث ما نیست. یک نویسنده می‌تواند در هر حوزه‌ای که مورد علاقه اوست قلم‌زنی کند. تنوع سلایق در جهان امروز آنقدر بالاست و همه آنها مورد احترام، که دیگر نویسندها با کمبود موضوع مواجه نیستند.

 

اما آنچه باعث می شود نوشته ای مورد اقبال قرار بگیرد این است که حتما باید حرفی برای گفتن داشته باشد. یعنی مرزهای بیرونی را بشناسد و خواست مخاطب خود را برآورده کند. 

 

نویسنده‌ای که اینگونه بنویسد قطعا بیشتر دیده می‌شود و اثرگذاری بیشتری هم خواهد داشت. اینجاست که باید نگاهی عمیق تر به واژه نویسنده کیست داشته باشیم و به تعریف چهارچوب ها و اصولی برای آن بپردازیم.

 

← وظایف یک نویسنده چیست؟

 

• درست نوشتنِ نویسنده

نقش یک نویسنده در جامعه به مانند یک آموزگار است. او خالق و هدایتگرِ افکار در جامعه می باشد. به همین دلیل درست نوشتن و مستند و دقیق نوشتن از وظایف اصلی یک نویسنده است. قطعا یک نفر برای رسیدن به این مرحله باید دامنه مطالعات علمی و اجتماعی وسیعی  داشته باشد. و هر آنچه که می نویسند برای بیان هدف و منظوری خاص باشد.

 

بخش دیگری از درست نوشتن، توجه به نگارش و اصول ادبی است. متنی که از نظر ادبی خوب نوشته شده باشد براحتی می تواند منظور و هدف نویسنده را منتقل نماید. 

 

قلم زدن بدون دانش و ارائه محتواهای نادرست یکی از معضلات جامعه ادبی امروز به حساب می‎‌آید. خصوصا در فضای مجازی و محیط وب که به وفور دیده می‌شود. ارزش نویسنده به کیفیت متنی است که می‌نویسد. پس باید به درست بودن محتوا و نگارش آن دقت نماید.

 

• صادقانه نوشتنِ نویسنده

چرا برخی آثار علیرغم سادگی محتوا، تاریخ انقضاء ندارند. علت آن ارتباط درستی است که نویسنده با مخاطبِ خود، به واسطه صداقت در کلامش برقرار کرده است.

 

صادقانه نوشتن درباره یک موضوع کار چندان آسانی نیست. خصوصا برای کسانی که نویسنده های تاریخی و آموزشی محسوب می گردند. سراسر تاریخ قدیم و معاصر ما پر است از نویسنده هایی که قلمشان به ناحق و در جهت منافع برخی چرخیده است و تاثیرات سویی بر جای گذاشته اند. صداقت در بیان، وظیفه یک نویسنده است که آنهم نیاز به شجاعت و بلوغ فکری و روانی دارد.

 

با تفکر نوشتنِ نویسنده

حتی زمانی که نویسنده برای خودش می نویسد باید نسبت به نوشته های خود تفکر و تامل داشته باشد. چرا که متفکرانه نوشتن از خلوت نویسی آغاز می‌گردد، تا مرحله ای که یک نویسنده قادر به انتشار نوشته هایش می‌شود. 

تفکر و تعمق در نوشتن به خلاقیت و بستر کلماتی که نویسنده می داند بازمی گردد. نویسنده های بزرگ، به این موضوع توجه زیادی دارند. و درباره آنچه می نویسند ساعتها اندیشه می کنند و از زوایای مختلف آن را مورد نقد و بررسی قرار می دهند.

 دقت در عمق بخشیدن به نوشته، از تفاوت بارز نویسنده هاست. هر چقدر نویسنده نسبت به موضوعی که می نویسد تفکر عمیق تری داشته باشد قطعا خروجی کار او بهتر و متفاوت تر خواهد بود. 

 

← نویسنده خوب کیست؟

بهتر است ابتداء نوشته خوب را بشناسیم تا بر اساس مشخصات آن، بتوانیم نویسنده خوب را تعریف کنیم.

 

نوشته خوب چیست؟

نوشته ای خوب است که منسجم، ساده و روان باشد. املاء و انشاء درست، دستورِ زبان صحیح و پاراگراف بندی مناسب داشته باشد. داشتن نثر ساده و یکدست از ویژگی های یک متن خوب است.

برخی آثار و ترجمه ها آنقدر خوب و عالی نوشته شده اند که مهمترین دغدغه خواننده مطالعه صفحات بعدی است. جلب توجه خواننده، تحریک احساسات و قرار دادن جهانی جدید در برابر خواننده و بردن او به دنیای تخیل و تفکر از مهمترین ویژگی های یک نوشته خوب است.

 

• نویسنده خوب کیست؟

اکنون که متن خوب را شناختید باید بگوییم نویسنده خوب کسی است که به طور موثر و جذاب بنویسد و از ساده‌ترین موضوعات به عنوان یک ایده بکر و ناب استفاده کند. به عبارتی مطالب خود را به گونه‌ای پیش ببرد که ولع خواننده هر لحظه بیشتر شود. 

 

نویسنده خوب در شخصیت پردازی قدرت بالایی دارد و ویژگی‌های شخصیت‌های داستانی‌اش را به گونه‌ای بیان می‌کند که گویی با آنها سالیان سال زندگی کرده است. حس و حالی خوب در خواننده ایجاد می‌کند طوری که خواننده دوست دارد همیشه همراهش بماند.

 

جملات را کوتاه و شفاف می‌نویسند به طوری که وقتی خواننده به انتهای جمله می‌رسد مفاهیم اولیه را فراموش نکرده باشد. وحدت و هماهنگی موضوع در تمامی پاراگراف‌هایش دیده می‌شود و با استفاده درست از علائم نگارشی و املای درست کلمات، خواننده را برای درک بهتر متن یاری می‌کند. 

 

این را به خاطر داشته باشید که علائم نگارشی در یک متن، مانند تابلوهای راهنمایی هستند که در کنار خیابان‌ها نصب شده‌اند. تسلط نویسنده به زبان و دستور زبان از نقاط قوت یک نویسنده خوب می‌باشد.

 

← نویسنده بد کیست؟

و اما نویسنده بد، او  خالق نوشته‌های کلیشه‌ای و نامفهوم است. قادر به ایجاد متنی منطقی و مرتبط نیست. به نوعی نوشته‌اش دچار هرج و مرج و آشفتگی است. در این صورت هر چقدر هم که موضوع خوب و جذاب باشد به دلیل فقر دانش و تفکر سطحی نویسنده، نوشته مفید و موثر نخواهد بود، و خواننده در درک محتوا با مشکل مواجه می‌گردد.

 

غالبا اینگونه افراد چون قادر به پذیرش اشتباه‌های‌شان نیستند، رشد آنها به نوعی در اواسط مسیر نوشتن متوقف می‌شود و همین باعث می‌شود محتوای ناکارآمد و ضعیفی برای مخاطب تولید کنند.

 

توجه: هدف از این تفکیک این است که بدانید در مسیر نوشتن به چه مواردی باید اهمیت دهید و یادگیری را فقط به کسب تجربه منوط نکنید. قطعا منظور ما این نیست که همه نویسنده‌ها از روز اول به بهترین شکل می‌نوشتند. شاید کسانی که در ابتداء مسیر نویسندگی هستند هنوز همه آنچه که برای یک نویسنده خوب بودن نیاز دارند نیاموخته باشند. ولی می‌توانند با شناخت و آگاهی از بایدها و نبایدها مسیر موفقیت را کوتاه کنند. 

 

← از نظر نویسندگان معروف درباره نویسنده کیست؟

در تعریف واژه نویسنده نظرات مختلفی وجود دارد که مانع از آن می شود تا تعریف واحدی برای آن ارائه گردد. از این رو بهتر آن دیدیم که سراغ نظرات خود نویسنده ها برویم تا از منظر آنها واژه نویسنده کیست را بررسی کنیم.

 

عباس معروفی:

بسیاری از افراد در ذهنشان نوشتن را می‌نویسند یا خیال می‌کنند که دارند می‌نویسند، اما همین که پشت میز می نشینند تا بنویسند در می‌یابند که نمی‌توانند. یک پیکر تراشِ کوه، سنگ را دست مایه کار خود می کند، اما یک نویسنده با هیچ، مواجه است یعنی با کاغذ سفید.

 

قیصر امین پور:

نویسنده کسی است که تا می‌نویسد زنده است.

 

رضا بابایی:

نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است، اگر چه محصول کارش متوسط . 

 

ویلیام فاکنر:

نویسنده آن جن زده ای است که شیاطین، نوشتن را به جانش انداخته اند. نه می تواند ننویسد و نه نوشتن برایش شادی آفرین است.

 

سینکلر لوئیس:

غیر ممکن است که بتوانید نویسنده های واقعی را مایوس کنید. آنها به شما اهمیتی نمیدهند، فقط می نویسند.

 

جان اشتاین بک:

در تنهایی کامل، نویسنده سعی می‌کند موضوعات غیر قابل توضیح را توضیح دهد.

 

توماس مان:

نویسنده کسی است که نوشتن برایش نسبت به دیگران سخت‌تر است.

 

برتون راسکو:

یک نویسنده وقتی از پنجره به بیرون خیره می شود شروع به نوشتن می کند.

 

ریچارد باخ:

یک نویسنده حرفه ای، همان نویسنده آماتوری است که هرگز نوشتن داستان را ترک نکرده.

 

گوستاو فلوبر:

من به هیچ وجه تصور نمی کنم که نویسنده باید، عقیده خودش را درباره امور این جهان ابراز دارد. بنابراین فقط بدان اکتفا می کنم. اشیاء این دنیا را چنانچه هست در آثار خودم منعکس می کنم. و حقایق را چنانچه وجود دارد بیان می نمایم و هیچ کاری به عواقب آن ندارم. 

 

پرویز ناتل خانلری:

کسی که کتابی دربارهٔ نجوم بنویسد، اگر چه اصول این علم را درست بیان کرده و نکته‌های تازه‌ای در آن به میان آورده، نویسنده نیست، منجم است. مؤلف کتاب‌های تاریخ و جغرافیا و فیزیک و شیمی را هم نویسنده نمی‌خوانند، عنوان این پژوهندگان، مورخ، فیزیک‌دان، شیمی‌دان است. اما اگر کسی در یکی از رشته‌ها کتابی بنویسد که هنرش در انشای عبارت و بیان مطلب، دل نشین و ستودنی باشد، او را گذشته از عنوانی که دارد، نویسنده هم می‌خوانند. پس نویسندگی هنر خوب و زیبا نوشتن است.

 

اگر بخواهیم از نظرات این بزرگواران نویسنده کیست را تعریف کنیم، باید بگوییم:

«نویسنده کسی است که هنرمندانه با همه وجودش واژه ها را به زیبایی و هدفمندانه در کنار هم قرار می دهد. و خالق افکاری جدید و افشاکننده واقعیت هاست. با تمام وجود و تا آخرین نفس، بی توجه به قضاوتها و بدون ترس، از درد وعشق و هر آنچه که می بیند و می شوند می نویسد» 

 

برای تبدیل شدن به یک نویسنده خوب، نیاز به زمان، برنامه ریزی درست و پایبندی به اجراء آن دارید. هیچ کس با یک شب نوشتن نویسنده نمی شود. نویسندگی مسیری است که انتهاء ندارد. چرا که نویسندگی جزو مشاغلی است که هیچ گاه بازنشستگی ندارد هر چقدر که در این مسیر پیر و ورزید شوید بهتر می شوید. 

 

یک نویسنده تا آخرین روزِ نوشتن، دو کار را نباید فراموش کند «آموختن و نوشتن» برای نویسنده شدن فقط باید مدام نوشت. 

 

اگر قصد دارید بصورت حرفه ای در این حوزه کار کنید پیشنهاد می کنیم مقالات مرتبط دیگر را هم مطالعه کنید. و هم از آموزشهای مفید و متنوعی که برای نوشتن در مدرسه نویسندگی فراهم کرده ایم استفاده کنید.

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *