داستان من و کتاب تکنیک نوشتن در روانکاوی
از آشنایی، علاقه و تجربۀ من در زمینۀ نوشتاردرمانی سه چهار سالی گذشته بود که از طریق شاهین کلانتری عزیز با کتاب تکنیک نوشتن در روانکاوی آشنا شدم. دقیقاً در دورهای از ارتباط با نوشتن، که بسیاری چیزها از لایههای ناخودآگاه ذهنم به خودآگاه آمده بود و نمیتوانستم به تنهایی با آنها مواجه بشوم و خودم به تنهایی به خودم کمک کنم. از روانکاو و کوچ کمک گرفتم و به نظر آنها دستبهقلمبودنِ من سرعت و کیفیت جلساتم را ارتقا داده بود.
تمام مفاهیم این کتاب برایم شفاف و واضح نبود- چون روانکاوی یک تخصص است و من در آن تبحر کافی (یا بهتر است بگویم هیچ تبحری) ندارم- اما تجربۀ جلسات روانکاوی، و همینطور مطالعاتم در زمینۀ روانشناسی، درک مطالبِ تازه و مهم این کتاب را برایم امکانپذیرتر کرد.
برای شناخت بهتر خودتان، و حلکردن مشکلاتی که در روان خود احساس میکنید از سهگانۀ نوشتن، خواندن و مراجعه به رواندرمانگر یا کوچ بهره بگیرید.
مشخصات کتاب تکنیک نوشتن در روانکاوی
این کتاب را دکتر شاهرخ علیمرادیان نوشته و خودش منتشر کرده است. تکنیک نوشتن در روانکاوی، که 203 صفحه دارد، برای اولین بار در 5000 نسخه و در سال 1377 منتشر شد. چاپ دوم آن نیز در سال 1379 منتشر شد. در حال حاضر دسترسی به این کتاب از طریق دستهدومفروشیها – آنلاین یا حضوری- امکانپذیر است.
کتاب نسخۀ پیدیاف ندارد و طراحی جلد، فونت و صفحهآرایی آن به شدت ساده است. این کتاب رک و مستقیم به اصل موضوع پرداخته است.
کلمات و عبارات کلیدی
بیمار، شخص آنالیزه، ضمیر ناخودآگاه/خودآگاه، نوشتن، تداعی آزادِ اندیشه، روانکاوی، فروید.
قیمت:
7500 ریال- چاپ این کتاب برای سال 1377 است و چاپ مجددی در سالهای اخیر نداشته است.
ستاره:
4 ستاره میدهم؛ چون به عنوانِ یک خوانندۀ معمولی –کسی که کمی مطالعات روانشناسی داشته است و بیش از 4 سال نوشتاردرمانی را تجربه کرده و یاد گرفته است، و نه یک متخصص روانکاوی که تک به تک جملات کتاب را کاملاً درک کند- بخشهایی از این کتاب را اصلاً نمیفهمیدم.
رابطۀ این کتاب با سایر کتابها
در کل در ایران، کتابهای کمی دربارۀ موضوع نوشتاردرمانی نوشته و یا ترجمه شده است؛ ولی هیچیک از آنها به ارتباط بین نوشتن و روانکاوی نپرداختهاند. این کتابِ کمنظیر، اطلاعات مفیدی را در این زمینه در اختیارمان قرار میدهد که هرچه خواننده آشنایی بیشتری با روانشناسی و بهخصوص روانکاوی داشته باشد دریافتش از این کتاب نیز افزایش پیدا خواهد کرد- البته که مخاطب اصلی کتاب تکنیک نوشتن در روانکاوی، روانکاوانی هستند که میخواهند از تکنیک نوشتن در روند درمان مراجعان خود استفاده کنند.
کتاب تکنیک نوشتن در روانکاوی چگونه به خواننده کمک میکند؟
به جز روانکاوان، این کتاب برای کسانی که به روانشناسی علاقه دارند و نوشتاردرمانی را تا سطح رسیدن به شناختهایی از ناخودآگاه تجربه کردهاند هم میتواند مفید باشد. و همچنین افرادی که از جلسات روانکاوی برای بهبود روان و شخصیت خود کمک میگیرند چون میتوانند از طریق آشنایی با تکنیک نوشتن، نقش پررنگتری در کمک به خودشان ایفا کنند.
چندپاره از کتاب
وقتی که به تدریج مقداری از مقاومتهای بیمار شکسته شد و آمادگی لازم پیدا شد و ترس از افکار و خاطرات گذشته کم شد از بیمار خواسته میشود که مطالب خود را بنویسد، شاید بین شروع جلسۀ روانکاوی و شروع درخواست جدی و مصر از بیمار برای مکتوبکردنِ ذهنیات خود چند ماه فاصله لازم باشد که این بستگی به پاسخ فرد به جلسات روانکاوی و تشخیص روانکاو خواهد داشت، که طی آن بیمار با اصول روانکاوی و لزوم دسترسی به نیازهای ناخودآگاه آشنایی پیدا کرده و سپس صداقت لازم را در گفتار و رفتار به دست آورده و اصول درمانِ روانکاوی را میپذیرد. سپس هنگامی که این پذیرش مشاهده شد مصراً از بیمار خواسته میشود که آنچه او را ناراحت میکند به روی کاغذ بنویسد و گذشته را به روی کاغذ بازسازی کند.
صفحۀ 3 و 4
همه میدانیم که درمانِ روانکاوی عمیق و کامل آنگونه که توسط فروید بنیان گذاشته شده است طولانی است و چندین سال به درازا میکشد. هر تکنیک نوینی که بتواند این دوره را کوتاهتر کند و روند پسیکانالیز- روانکاوی- را تسریع کند مورد بررسی و تعمق جدی روانکاوان معاصر است.
صفحۀ 4 و 5
هرکسی که اقدام به روشِ پسیکانالیز با روشِ گفتار یا نوشتار- نوشتن یا حرفزدنِ فیالبداهه با تداعی آزاد میکند- الزاماً بیمار نیست و بلکه ممکن است برای شناخت خود به این روش بپردازد… با این هدف که به شناخت از لایههای ضمیر ناخودآگاه خویشتن برسد و برای این امر خود را مانند بیمار در اختیار پزشک قرار بدهد.
صفحۀ 6
تداعی آزاد و مکتوبکردن:
در تکنیک نوشتن از بیمار خواسته میشود بهطور آزاد خود را رها کند و کنترل آگاهانهای بر جریانِ و روندِ فکر نداشته باشد، از چیزی نهراسد، از چیزی شرمنده نباشد فقط اگر در جریانِ آن حالتهای گیجی، سردرد، خستگی، سرگیجه و یا هر نشانۀ دیگری به او دست داد نوشتن را متوقف بکند و به روانکاو خبر بدهد.
نوشتن راهی برای انتقال مطلب است و نباید بر جریان فکری و اندیشۀ ناخودآگاه قرد مقدم شود، هدف از نوشتن ثبتکردنِ موضوعات برای دوبارهخوانی آنها و تسهیل دسترسی به آنچه که در ضمیر ناخودآگاه متراکم شده و باعث بروز علائم و سمپتوم نوروزها و عصبیتها شده است.
صفحۀ 10
روانشناسی کلاسیک معمولاً با قلم شروع نمیکند و برای آن نیز دلایلی دارد:
… مثلاً نوشتن دربارۀ رویای دیدهشده پس از بیداری که به این وسیله آنها را فیکسه و ثابت میکنند… این روش زائد است و باعث میشود بیمار برای نوعی احساس خوشخدمتی از این موضوع استقبال کند ولی برای اینکه خواب را عوض کند بهترین فرصت در اختیار او قرار میگیرد و به همین دلیل به نظر من تاثیری در درمان ندارد.
… ولی بنا به تجربۀ ما، روانکاو اگر در متد تجزیه و تحلیل نوشتهها تبحر کافی داشته باشد، ملاحظاتِ آگاه را با توجه به مرحلهای که رشد بیمار در آن قرار دارد از نوشتهها پیدا میکند و سپس به تدریج این تحریفها را با بیمار مطرح میکند و سعی میکند آنرا برای یادداشتهای آینده بیاثر سازد. زیرا شناخت بیمار از سانسورها و تحریفهایی که در جریان نوشتن یکی واقعۀ نیمهآگاه انجام میدهد ارزش خودشناسی دارد و میتواند کمک و راهنمای بیمار در دسترسی به ضمیر ناآگاه باشد، ما میدانیم که به هرحال در تعریفکردنِ یک واقعه چه به صورت نوشته و چه غیرنوشته همواره سانسور و ملاحظاتِ ناخودآگاه دخالت میکند ولی در خاطراتی که ناگهانی و لحظهای به مغز بیمار میرسد این سانسور وجود ندارد یا کمتر است.
صفحۀ 8 و 9
در صفحۀ 19 نویسنده از تاثیر مثبت نوشتن روی بهتر پیشرفتن جلسات روانکاوی و همچنین دسترسی به ضمیر ناخودآگاه میگوید:
افرادیکه در تکلم و قدرت بیان ضعیف هستند ممکن است نتوانند منظور خود را یعنی اندیشه خود را بیان کنند و ما در جریان روانکاوی شاهد بودهایم که بدیندلیل گاهی نیمی از وقت جلسه را روانکاو مجبور است صحبت کند و فرد گوش بدهد زیرا که او قادر نیست خودش را بیان کند. نوشتن و سپس خواندنِ آنچه که روی کاغذ آورده این نقیصه را برطرف میکند و به تدریج قدرت بیان و حرفزدن افزایش مییابد به این ترتیب سرنخ را با نوشتن میتوان پیدا کرد.
مطالبی هست که به طور لحظهای به ذهن خطور میکند… و ممکن است در لحظههای دیگر موجود نباشد. سانسورهای اخلاقی و تربیتی در فرد بهصورت پوستههای سخت و مقاوم ضمیر ناخودآگاه را احاطه کرده است. این پوسته لزوماٌ در جلسات روانکاوی باز نمیشود ولی در لحظههای خاص مثلاً صبح زود یا بعد از ظهر و یا در جریان کار هنگام رانندگی ممکن است خاطرهای، واقعهای که حاکی از یک عقده و گره روانی است از این پوسته به بیرون ترواش کند. لازم است که دست به قلم ببرد و آن را بنویسد و از این دریچه باز شده به ناآگاه خویش بنگرد. بدونِ نوشتن این کار در جلسات روانکاوی ممکن است ماهها طول بکشد ولی گرفتن فوری و ثبت آنچه از ناخودآگاه میآید اینکار را تسریع میکند.
صفحه 19
در اثر نوشتن، انسان (بالغ درونش) رشد و تکامل مییابد، در مکتبِ آنالیز اریک برن خواندن و نوشتن کار بالغ است و هنگامی که ما مینویسیم میتوانیم از خود این سوال را بکنیم این کیست که مینویسد؟ وقتی که ما مینویسیم در گذشته اینطور بودهایم و در آینده آنطور خواهیم بود این کدام قسمتِ ماست؟ این بخش، بالغ ماست. فروید مینویسد که عصبیت نتیجۀ ضعف بخشِ من است و برن میگوید ضعیفبودن بخش بالغ است. بالغ هنگام نوشتن مشغول بررسی والد و کودک است در حقیقت بالغ سعی میکند بدینوسیله حساب خودش را از کودک(کودک) و (والد) جدا کند و آنچه را که روانکاوی اریک برن آلودگی بالغِ نام نهاده است بشناسد و خود را نجات دهد در پروسۀ روانکاوی همواره بالغ سعی میکند مرزهای عصبی و سالم را در شخصیت پیدا کند، آنها را از هم جدا کند و قلمرو خود را توسعه بدهد.
صفحه 22
به نظر ما نوشتن بهترین وسیله برای تقویت و توسعۀ بالغ است. من که در کودکی ضعیف و ترسیده بوده است اکنون قدرت یادآوری و بیان و نوشتن و گزارش علت ترسها را پیدا کرده است. (من، نهاد، من برتر سهگانۀ روانی فروید هستند که من از بالا به آنها نگاه میکند و خود را از نهاد و من برتر جدا میداند و وضعیت آنها را بررسی میکند و مینویسد)
خوابها اهمیت ویژهای در درک نیازهای ناآگاه دارند که مراجع تا روز جلسه ممکن است فراموش کند. در روش فروید علت این فراموشی را از من برتر در بیداری میدانند، لذا مسئلۀ فراموشی رویاها اجتنابناپذیر است و هرچقدر انسان من برتر قویتری داشته باشد فراموشیها بیشتر است. تنها راه برای نگهداشتن وقایعی که مورد واکنش شدیدِ من برتر قرار میگیرد به گمان ما نوشتن است.
صفحه 24
از آنجاییکه روانکاوی اصولاً یک تعلیم و تربیت دوباره است میتوانیم ادعا کنیم که نویسندگی نیز بخشی از روانکاوی میشود. اشاره میکنم که برای افراد خاصی این تلفیق هنر ادبیات با هنر خودشناسی بسیار خلاق و سازنده است. با پیشرفت جلساتِ روانکاوی، مراجع بهتر و روانتر مینویسد. مفاهیم را با احساسات مربوط و حوادثی را که برای خود او در ابتدای جلسات باورکردنی نبود بازگو میکند. منبع آبی که مدتها جلوی آن بسته شده بود اکنون به دشت وسیعی راه باز میکند.
فروید میگوید هر نوع نظمدادن به افکار فیالبداهه و فرمولبندیکردن موضوعاتِ بیانشده توسط بیمار، کار ضمیر آگاه است و باعث میشود که ما به عمقِ ناآگاه دسترسی پیدا نکنیم ولی در عمل و تجربۀ ما مشاهده میکنیم که این پدیدۀ دخالت آگاه فقط در ابتدای کار نویسندگی صورت میگیرد و بهتدریج این مانع رفع میشود و قلم و کاغذ ابزاری و راهی برای جریاناتِ ناخودآگاه میشود و بیمار خود موانع ایجاد شده توسط ضمیر آگاه را شناسائی میکند و در مواردی آنچه را که مانع از نوشتن بود به خوبی بیان میکند.
توصیه میشود که هرچه به ذهن میرسد با استفاده از ارتباط و تداعی آزاد اندیشه بروی کاغذ بیاورد؛ چنانچه گفتهای، ضربالمثلی یا شعری بخاطرش رسید از ثبت آن خودداری نکند. و هر آنچه که مربوط به خاطره باشد بدون توجه به زمان و نظم اتفاقات بگوید… میتواند از حافظۀ شعری خود کمک بگیرد و منظور خود را برساند. فال حافظ در فرهنگ ایرانی در حقیقت رجوع در تنگنا، به عالم شعر است.
صفحه 25 و 26
ترس از روانکاو ممکن است بهعلت شرم از گفتار و افکار خود باشد و یا ترس از تنبیه یا تمسخر والدی ستمگر باشد نوشتن واسطهای بین بیمار و روانکاو است و میتواند شرم را تعدیل کند.
نوشتن به افراد کمک میکند که در قبال اندیشه خود که مکتوب شده و مدرک آن موجود است مسئولیت بپذیرند زیرا آنچه که از ذهن تراوش کرده باید دوباره خوانده شود و مورد تفسیر و تعبیری نوین قرار بگیرد این روند آنها را در قبال رفتارهای خود مسئول میکند… تکنیک نوشتن برای همه مناسب است، به ویژه برای افراد عصبی، چون باعث میشود به طور عینی با اظهار نظر خود مواجه شوند، اظهار نظری که قطعاً از ضمیر ناخودآگاه آمده است آن فشارهایی که اکنون از ورای نوشتهها پیداست انگیزۀ واقعی آنان در تفکر و رفتار و اظهار نظر بوده است و این افراد هیچ فرصتی بهتر از این برای پی بردن به این فشارها پیدا نخواهند کرد.
در بسیاری از مواقع روانکاو میگوید:« آنچه را که گفتی روی کاغذ بنویس تا ببینیم که چه گفتی.» و قبول این امر برای بیمار عصبی یعنی شروع درمان.
بسیاری از افرادی که با تکنیک نوشتن به روانکاوی ادامه میدادند گفتند:« وقتی اضطراب و کنفوزیون(گیجشدگی)، سازمان فکری ما را به هم ریخت، اگر بتوانیم این افکار را به روی کاغذ آوریم، این حرکت به افکار ما نظم میبخشد. نوشتن، اندیشههای ناراحتکننده را جمع میکند و به افراد قالبی میدهد که احساسات و اندیشههای پراکنده را در آن قرار دهند.»
شعر قلۀ هنر نویسندگی و اوج ادبیات است. بهتدریج پس از اینکه فرد دست به قلم برد و توانست که اندیشه را به روی کاغذ بیاورد و سعی میکند که احساسات مربوطه را نیز با قلم بیان کند. این تلفیق فکر و احساس ممکناست به صورت شعرگونه در آید. این شعر ممکن است بدونِ وزن و قافیه باشد ولی از نظر بیانِ احساساتِ اصیلِ نویسنده و از آنجاییکه از سرچشمۀ ناخودآگاه جوشیده است شعر است. ما مشاهده کردیم در صورتیکه بیمار ذوق و قریحۀ هنری داشته باشد، در اواخر دورۀ روانکاوی و وقتی که بهبودی و سلامتی در افق پیداست این قریحه شکوفا میشود و خلاقیت شعرگونه پیدا میکند.
اگر ما قبول کنیم که نوشتن یک فعالیتِ مسلم ذهنی- روانی انسان است به منظور روشنکردنِ مسئله، هدف توضیح صورت مسئله و سپس حل آن است، در اینصورت ننوشتن نوعی مقاومت است و روانکاو باید ببیند چگونه میشود با بیعلاقگی بیمار به مکتوبکردن مطالب و ننوشتن او مقابله کند و این مقاومت را از میان بردارد.
صفحه 28 و 29
نویسنده: فاطمه ابراهیمی
2 پاسخ
عالي مرسي ازشما
ولي سوال
اكرنوشته هاي خودرادوباره خواني نكنيم جه مي سود؟
من علاقه زيادبه نوشتن دارم ولي هركزدوباره برنميگردم بخوانم …فقط تراوشات مغزم رامي نويسم .ممنون 🌹
سلام خانم حسین زاده گرامی
هیچ مشکلی نداره. مهمترین چیز خود نوشتنه.