همانطور که مارتین هایدگر میگوید: «انسان در خانهی زبان زندگی میکند.»
برای ما که اهل نوشتن هستیم، این خانه نقش پررنگتری هم پیدامیکند. هرچه در مسیر نوشتن پیش رویم، درمییابیم که واژه ابزار اصلی کار ما، و افزایش دایره واژگانی از مهمترین دغدغههای ماست. پگاه جهانگیرنژاد میکوشد در این مقاله با رویکردی همهجانبه به این دغدغه بپزدارد:
داشتن دغدغهی گسترش دامنه واژگانی فقط برای نویسندگان مطرح نیست. در هر جایگاهی که باشیم و با هر هدفی، برای داشتن ارتباطات اثربخشتر، تفکر غنیتر و سخنوری الهامبخشتر به گنجینهی گستردهای از کلمات نیازمندیم. پس باید همواره در پی تقویت هوش کلامیمان باشیم.
هوش کلامی یعنی آن که بتوانم از کلمات به هوشمندانهترین شکل ممکن استفاده کنیم. اولین گام برای رسیدن به هوش کلامی افزایش دایرهی واژگان است.
«میزان درکوفهم هر انسانی از جهان هستی با گسترش دامنهی واژگان وی افزایش مییابد. برای نویسنده که اصلیترین ابزار کارش واژه است، گسترش دایرهی واژهها اولویتی همیشگی است. نوشتن و تولید محتوا، خصوصن خوب و مؤثر نوشتن، بدون تسلط کلامی بسیار، تقریبن محال بهنظر میرسد.» -شاهین کلانتری
اما برای آنکه به دایره واژگانی گستردهای دست یابیم، به دانستن و بهکارگیری چند واژه نیاز داریم؟ آیا توانایی ما در گسترش دامنهی واژگانیمان محدود نیست؟
«ویدا شقاقی» در جواب چنین پرسشهایی در کتاب «مبانی صرف» میگوید:
«بدون هیچگونه تردیدی، واژهها بر روی هم و بهشکلی نامنظم تلانبار نشدهاند؛ زیرا در آن صورت، انسان نمیتوانست با این سرعت و دقت از میان هزاران واژهی ذخیرهشده، واژههای موردنیاز خود را بیابد. بر این اساس، تصور میشود که واژهها بهشکلی سازمانیافته، در نظامی چندبُعدی و پیچیده ذخیره شده باشند و بر مبنای ترتیب بهکاررفته در ذخیرهسازی این عناصر، بتوان آنها را بازیابی کرد. روانشناسان با آزمایشهای خود نشان دادهاند که حافظهی انسان هم انعطافپذیر است و هم گسترشپذیر؛ مشروط بر اینکه اطلاعاتْ سازمانیافته و مرتب باشند. مطمئناً، گویشوران هر زبان بسیار بیشتر از آنچه فکر میکنند واژه میدانند. کسانی که توانایی کلامی مدرسان و اُدبا را تحسین میکنند و احیاناً به آنان غبطه میخورند، توجه نمیکنند که خود نیز از همان میزان توانایی برخوردارند که میتوانند ظرایف و امکانات واژگانی بهکاررفته در گفتارِ این افراد را تشخیص دهند. به نظر میرسد هر فرد بالغ تحصیلکرده میتواند حداقل ۵۰ هزار واژه را درک کند یا در گفتار خود به کار برد. چنانچه اسمهای خاص اشخاص و مکانها و عبارتهای اصطلاحی را نیز به شمار بیاوریم، تعداد واژههای ذهنی هر فرد افزایش قابلتوجهی خواهد یافت.»
برای غنا بخشیدن به دایرهی واژگانی خود باید از کجا بیاغازیم؟
یکی از بهترین تمرینها برای افزایش دایرهی واژگانی، «کلمهبرداری» است. کلمهبرداری یعنی برداشتن کلمات بهمنظور به خاطرسپردن و استفادهکردن از آنها در گفتار و نوشتار.
اما برای انتخاب کلمات باید چه معیاری داشته باشیم؟ بیایید ابتدا در یک طبقهبندی دایرهی واژگان خود را به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم کنیم:
واژگان فعال: کلماتیاند که بهصورت خودکار، در گفتار یا نوشتار یا هر دو، از آنها استفاده میکنیم.
واژگان غیرفعال: کلماتیاند که پیش از این با آنها مواجه شدهایم و برای ما آشنایند اما در گفتار و نوشتار از آنها استفاده نمیکنیم.
«در تقسیمبندی کلمات فعال و غیرفعال، کاری به واژگان متروک زبان نداریم. چرا که غالبن به کار خواندن متون کهن میایند و استفاده از آنها جز ایجاد معما برای خواننده سودی ندارد. برای مثال واژهی «فژه» که در این بیت رودکی به چشم میخورد کاربرد امروزی ندارد: «وین فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت/برهاناد ازو ایزد جبار مرا». احتمالن شما هم «پلید» را به «فژه» ترجیح میدهید.
صدالبته از واژگان کهن و متروک به شیوههای نوینی میتوان بهره برد، از جمله در معادلسازی. برای مثال «رسانه» واژهیی قدیمی به معنای حسرت و اندوه است که در کارکرد جدید خود به معادل زیبایی برای «medium» تبدیل شده است.» -شاهین کلانتری
در کلمهبرداری، بهتر است بخش بیشتر انرژیمان را صرف فعالسازی واژگان غیرفعال خود کنیم. چگونه؟ با مطالعهی بیشتر، نوشتن بیشتر و خواندن و نوشتن نقادانهتر.
برای آن که بتوانیم برخورد بیشتری با واژگان کمتر آشنا و غیرفعال خود داشته باشیم، باید بستر مطالعهی بیشتر و متنوعتری برای خود فراهم کنیم؛ مطالعهی خود را به خواندن کتابها محدود نکنیم. دستبهسرچ باشیم و در روز حداقل یکی-دوبار سراغ سایتهای «واژهیاب» و «واژهدان» برویم. حین مطالعه قلم بهدست بگیریم و هرجا واژهی کمتر آشنا یا ناآشنایی میبینیم، بالای صفحه یادداشت کنیم و گاهی حین مطالعه از خود بپرسیم: «چرا نویسنده این واژه را بهکار برده؟ آیا این واژه بهترین واژهایست که میتواند در این جمله بهکار گرفته شود؟ آیا من واژهی بهتری سراغ دارم تا جایگزین آن کنم؟ و…
پرسیدن چنین سؤالهایی باعث میشود ارتباط عمیقتری با واژهها برقرار کنیم. ضمن آنکه نقادانه اندیشیدن را هم تمرین خواهیم کرد.
برای کلمهبرداری سراغ چه منابعی برویم؟
بهترین نتیجه از تمرین کلمهبرداری را زمانی میگیریم که با عشقوعلاقهی خود پیش برویم؛ از خواندن چه کتابی غرق در لذت میشویم؟ گشتن در چه سایتی ما را کیفور میکند؟ شنیدن سخنرانیهای چه کسی باعث میشود متوجه گذر زمان نشویم؟ در چنین موقعیتهایی، کلمهبرداری ما اثربخشتر خواهد بود. کافیست به شکارچی ماهر واژهها بدل شویم و همواره از دل خواندهها، دیدهها و شنیدههای روزمان دست پر بیرون آییم.
برخی کتابها هستند که گویا بهترین شکارگاه کلماتاند. انواع فرهنگ لغتها مثل فرهنگ طیفی، فرهنگ موضوعی فارسی، فرهنگ مصدرهای زبان فارسی، واژهنامهی ابدی، فرهنگ شیطان و… از این دست کتابها هستند. دفترهای شعر نیز از بهترین منابعی هستند که به ما در کلمهبرداری و غنای دامنه واژگانیمان کمک میرسانند. خوب است که هربار به کتابفروشی میرویم، عامدانه جلوی قفسههای شعر کلاسیک و معاصر قرار بگیریم و چند دفتر شعر را ورق بزنیم.
نویسندگان بسیاری هستند که با خواندن آثارشان ضمن آشنایی با کلمات تازه، به ما درس نثرنویسی هم میدهند. نویسندگانی که با مطالعۀ آثار آنها دایره لغات و تسلط کلامی خودمان را افزایش میدهیم: (+)
کلمهبرداری کافی نیست
باید متعهد شویم از هر واژهای که شکار کردهایم سریعتر در گفتار و نوشتارمان استفاده کنیم. باید نگرشمان نسبت به واژهها را تغییر دهیم و هر کلمه را مساوی با یک جمله یا جملههایی تازه بدانیم. همینگوی در اینباره میگوید: «در تمام عمرم جوری به واژهها نگاه کردهام که انگار اولینبار است که آنها را میبینم.»
خوب است مانیفستی دربارهی برخوردمان با واژهها بنویسیم و هرازگاهی آن را با صدای بلند بخوانیم. در کتاب «شاهراه تأثیرگذاری» دربارهی «فراخوان واژهها» میخوانیم:
واژهها را دوست بداریم؛ حتا برخی از آنها را ببوسیم.
هر واژه ایدهای بالقوه است. برای پروردنش بکوشیم.
به همهی واژهها بدبین نباشیم؛ اما از استواری ساختمان زبان غافل نشویم.
واژهها را برای آزار دیگران بهکار نگیریم. آنها غمگین میشوند و ممکن است با ما قهر کنند؛ واژهها را میگویم.
از نوشتن چیزهای ضعیف و ناقص نترسیم. واژهها از بیتوجهی ما بیشتر آزرده میشوند.
همهی واژهها خوبند. حتا به فحشها بدبین نباشیم، آنها تأثیر مثبتی بر تنظیم روح و روان بشر دارند.
هرازگاهی سراغ فکوفامیل واژهها را هم بگیریم.
عشق به واژهها را با بیشتر و بهتر نوشتن نشان دهیم.
واژهها از ما باهوشترند. با آنها سرسری برخورد نکنیم.
واژهها خوش دارند که با آنها زیبایی خلق کنیم؛ پس خوشحالشان کنیم.
برای ورود هر واژهی تازه به دامنهی واژههایمان،فرش قرمز پهن کنیم.
به بعضی واژهها معنای تازهای بدهیم.
با تبدیل هر قطره از اشکهایمان به واژه، اشکها و واژهها را ارج بنهیم.
بعضی واژهها را در گلدان بکاریم و به آنها همیشه آب بدهیم.
بگذاریم واژهها افکارمان را دگرگون کنند.
به هر واژه بهچشم اختراعی شگفتانگیز نگاه کنیم.
فهرستی از واژههای موردعلاقهمان داشته باشیم.
از تکرار واژهها نترسیم. در تکرار واژهها چیزهای تازهای کشف میکنیم.
بیندیشیم که چه عیبی دارد اگر گاهی برای یافتن واژهای مناسب، یک روز تمام معطل بمانیم.
سعی کنیم با ساختن تعابیر و پروردن معانی با واژهها، به دیگران هدیهای ارزنده بدهیم.
به اولین واژهای که مینویسیم راضی نشویم، بلکه به سایر واژهها هم فکر کنیم: «گر نپسندی، به از آنت دهند.»
واژهها شیفتهی آنند که بعد از نوشته شدن، با صدای رسا خوانده شوند. این شیفتگان را دریابیم.
واژههای متنوع را سوار اتوبوس کنیم و دستهجمعی به گردش خارج از شهر یرویم.
تنها ماندن واژه بهتر از حضور اجباری آن در جمع واژههای نامتناسب است. بگذاریم با تنهاییاش خوش باشد.
با واژهها بازی کنیم؛ اما دغلبازی نه.
معین پایدار در اینباره میگوید: «اولین گام و مهمترین اقدامْ واژهبازی است. واژهبازی اصلاً بد نیست؛ ولی واژهتازی خیلی بد است. عدهای خواهناخواه به ورطهی واژهتازی میافتند و چشمهی زبان خود و دیگران را میخشکانند.»
بپذیریم که واژهها به سوءتفاهمهای بسیاری راه میدهند؛ اما چارهای نیست، بدون آنها محکومیم به بازگشت به عصر حجر و عقبگرد به صدها هزار سال قبل.
میان باور و گفتار و رفتارمان انسجام ایجاد کنیم تا مرتکب خیانت به واژهها نشویم.
بعضی واژهها را به دوستانی صمیمی تبدیل کنیم.
بگذاریم دیگران با شنیدن برخی واژههایی که میپسندیم، یاد ما بیفتند. دوست داریم کدام واژهها تداعی کنندهی ما باشند؟
نکتهی مهم در برخورد با واژهها این است که هر یک از آنها، علاوه بر معنای لغتنامهای میتوانند دربردارندهی طیف گستردهای از معانی باشند. از جمله: معنی شاعرانه، روانشناسانه، فیلسوفانه، بدبینانه، خوشبینانه و…
مؤثرترین نوع کلمهبرداری میتواند نوشتن یک لغتنامهی شخصی باشد که در آن علاوه بر آوردن معنی واژه به همراه مترادفها و متضادها و معانی شاعرانه، طنازانه، روانشناسانه و…، معانی شخصیسازی شدهی خود را نیز به آن بیفزاییم.
ادامه دارد
4 پاسخ
سلام.
وقت بخیر.
از آقای پایدار پرسیدم میشود این دوره را تهیه کرد؟ گفتند: «بله. از مدرسۀ نویسندگی تهیه کنید.» خواستم بینم چطور؟ ممنون بابت پاسخگویی.
سلام
وقت شما هم بخیر
میتونید با پشتیبانی تلگرامی مدرسه نویسندگی در ارتباط باشید تا دربارهی شیوه تهیه دوره راهنماییتون کنیم.
@madreseonlinenevisandegi