گزارشی از کارگاه تک‌جلسه‌ای بداهه‌نویسی | تمرین هم‌زمان نوشتن

کارگاه بداهه‌نویسی روز سه‌شنبه 9 شهریور 1400 با گردهمایی مجازی تعداد محدودی از علاقه‌مندان برگزار شد.

شاهین کلانتری با اشاره به این نکته که در این کارگاه کوتاه تک‌جلسه‌ای شرکت‌کنندگان نوع ویژه‌ای از نوشتن را تجربه خواهند کرد گفت: «اگر در این تجربه موفق شویم، ممکن است پس از آن وارد یک وادی تازه شده، بهره‌وری‌مان چند برابر شده و بتوانیم به بسیاری از کارهای عقب‌مانده سروسامان بدهیم.»

 

چرا کارگاه بداهه‌نویسی و تمرین همزمان نوشتن؟

کلانتری چرایی این کارگاه و فلسفۀ همزمان‌نویسی را با جمله‌ای از یژی گروتوفسکی توضیح داد:

یادگیری یک چیز یعنی درگیری با آن در حین عمل

 

«در این کارگاه گویی در یک جمع دوستانه دور یک میز نشسته و با هم می‌نویسیم. وارد عمل شدن و انجام دادن بدون وقفه ویژگی اصلی کارگاه بداهه‌نویسی است. در این باهم‌نوشتن، به واسطۀ تمرین گروهی، از تشویش خلاقیت کاسته شده و به شجاعت خلاقیت افزوده می‌شود. چنین نوعی از نوشتن نظم نوشتاری را بالا برده، به دلیل وجود فشار بیرونی انگیزه و تمرکز را افزایش داده و کمیت تولید را بهبود می‌بخشد.»

نکتۀ دیگری که به آن اشاره شد حفظ خلوت در جلوت بود. امکانی که در کارگاه‌های حضوری و سال‌ها قبل فراهم نبود: حضور در جمع و انجام فعالیت، در عین حفظ خلوت و تنهایی خود.

 

پیش از شروع، 3 اصل و قانون تمرین در کارگاه بداهه‌نویسی بیان شد:

  • عوامل حوس‌پرتی را به حداقل برسانید.
  • بی‌درنگ و با نهایت سرعت بنویسید.
  • از ارزیابی نابهنگام نوشته‌هایتان بپرهیزید.

 

تمرین‌ها نیز شامل 8 بخش ده دقیقه‌ای بود که 5 دقیقه به شرح تمرین توسط مدرس دوره و 5 دقیقه به انجام تمرین توسط شرکت‌کنندگان و مدرس دوره اختصاص می‌یافت.

 

تمرین اول

من می‌نویسم…

 

تمرین اول نوعی گرم کردن ذهن و نرمش فکری بود. از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا در مدت زمان 5 دقیقه با نهایت سرعت و بدون وقفه (بدون برداشتن دست از روی کاغذ یا کیبورد) عبارت زیر را تکمیل کنند:

من می‌نویسم…

 

کلانتری با اشاره به این نکته که این تمرین به آشکار شدن فلسفۀ نوشتن خود کمک می‌کند، تاکید کرد که از آنجایی که چنین نوعی از نوشتن به کاوش و کشف رابطۀ خود با نوشتن منجر می‌شود، ممکن است جنبه‌های دیگری از چرایی نوشتن را روشن کرده و حتی غافلگیری به همراه داشته باشد.

شرکت‌کنندگان پس از انجام تمرین، با قلم رنگی زیر سطرهایی که به نظرشان جالب می‌رسید خط کشیدند و از حس و حالشان از انجام تمرین گفتند.

 

تمرین دوم

طنز خانگی

 

این تمرین با معرفی کتاب طنز خانگی، نوشته‌های کوتاه بیژن اسدی‌پور آغاز شد.

کلانتری تعدادی از این جمله‌ها را در کلاس خواند:

 

نویسندۀ بزرگی که جهان را فتح کرده بود بالاخره نتوانست خانه خودشان را فتح کند.

مادر کودک را در آغوش می‌گیرد. عروسک مادر خود را جست‌وجو می‌کند.

مادر برای کودک لالائی می‌گوید. ساعت دیواری به خواب می‌رود.

کودک محکم زمین می‌خورد. قلب عروسک زخمی می‌شود.

کودک از خانه خارج می‌شود. ساختمان وضع‌حمل می‌کند.

دختر گیسوان خود را می‌بافد. شانه به بن‌بست می‌رسد.

زن رخت‌ها را می‌شوید. غافل که می‌شود لباس بچگانه در آب غرق می‌شود.

و … .

 

سپس از شرکت‌کنندگان خواست تا با حسی که از این جملات گرفته‌اند حداقل 15 جملۀ کوتاه بنویسند.

 

تمرین سوم

نامه به فرزند خیالی یا واقعی‌مان

 

این تمرین ادامه دادن متن زیر از کتاب بالای پلۀ چهلم از محمود کیانوش بود:

فرزندم

خیال کن که زندگی یک نردبان دوطرفه باشد. از پله‌های یک طرف بالا می‌رویم و از پله‌های طرف دیگر پایین می‌آییم. این پله‌ها سال‌های عمرند.

حالا که بر پلۀ…… ایستاده‌ام….

 

تمرین چهارم

تکرار

 

در این تمرین بخشی از کتاب دفترهای شسته از یدالله رویایی که در سوگ مرگ زودهنگام همسرش نوشته شده خوانده شد:

زن من بودی. بودنِ من بودی، من بودنِ تو بودم، در بودنِ تو هستیِ تو دلیلی داشت، و وقت رفتنِ تو آلوده با دلیلِ خودش می‌رفت. حالا که من بی‌آنکه تو باشی می‌خواهم با تو باشم. ترکِ تو وقتی که با من بودی تنها ترک تو بود. حالا اینجا که نیستی ترکِ تو ترکی بیش‌تر از ترک است. بیش‌تر از تبعید. امروز در خانه نیستی که ترکِ خانه کنم، اینجا ترکِ تو می‌کنم بی‌که اینجا باشی. بی‌که زنی باشی این‌جا. از کجا می‌دانستم زن من می‌مرد وقتی که تو می‌مردی. بیشتر از باخت، بیشتر از گم.

 

سپس تعدادی از یادداشت‌های روزانه فریدون رهنما نویسنده و فیلمساز توانمند قدیمی خوانده و از نقش تکرار در اثرگذاری، تاکید و بیان عمیق‌تر احساسات گفته شد.

در 5 دقیقۀ این تمرین، هر کس یک متن با استفاده از تکرار کلمات و عبارات نوشت.

 

تمرین پنجم

گسترش یک موقعیت

 

در این تمرین متفاوت، کلانتری یک صحنۀ دیالوگ‌محور را تشریح کرد و از شرکت‌کنندگان خواست تا با قرار دادن خود به جای دو شخصیت صحنه، آن را بسط و گسترش دهند.

 

صحنه: پدری با پسر نوجوانش دربارۀ دختری که با او ملاقات می‌کند حرف می‌زند.

هدف پدر: این دختر جوان را که پسرتان با او بیرون می‌رود دوست ندارید. ملاقات با او را برای پسرتان ممنوع کنید.

هدف نوجوان: می‌دانید پدرتان دختری را که با او بیرون می‌روید دوست ندارد، اما به این موضوع اهمیت نمی‌دهید. از قطع ارتباط با او امتناع کنید.

 

پس از 5 دقیقه نوشتن به این نکته نیز اشاره شد که با فکر کردن به صحنه‌های قبل و بعد از این صحنه، پرداختن به جزئیات دیگر و طرح سوالاتی از قبیل این دختر کیست؟ آیا پسر خواهر و برادری دارد؟ مادرش کجاست و … در نهایت می‌توان یک داستان کامل نوشت.

 

تمرین ششم

101 دلیل حسابی برای اینکه…

 

در بخش تشریح تمرین، کلانتری بخش‌هایی از کتاب جالب «101 دلیل حسابی برای اینکه از بچه‌بودنمان خوشحال باشیم» نوشتۀ بئاتریس مازینی را خواند. تمرین این بخش تکمیل عبارت زیر و 5 دقیقه نوشتن بی‌وقفه دربارۀ دلایل آن بود.

 

10 دلیل حسابی برای اینکه از ……………. خوشحال باشیم.

 

تمرین هفتم

کتابی کاربردی بنویسید به این امید که به چاپ دهم برسد.

 

در این تمرین، شرکت‌کنندگان ابتدا به ایده‌پردازی دربارۀ موضوع کتاب پرداخته و سپس دو جنبۀ شیرین و تلخ نوشتنِ کتاب را بررسی کردند:

جنبۀ شیرین: نتایج خوشایند موفقیت در این کار چه می‌تواند باشد؟

جنبۀ تلخ: چه چیزهایی می‌تواند مانع شما از رسیدن به این هدف بشود؟

 

در نهایت نیز به این سوال مهم پاسخ دادند که:

برای اینکه از پس نوشتن این کتاب بربیایید چه کارهایی باید بکنید؟

 

تمرین هشتم

داستانک بنویسید.

 

کلانتری 3 داستانک از کتاب یک جفت چکمه برای هزارپا نوشتۀ فرانتس هولر خواند و از شرکت‌کنندگان خواست تا با توجه به نکات زیر دو داستانک بنویسند:

  • بی‌پروا باشید.
  • به امیال خودتان فکر کنید.
  • چیزهایی که فعلا در واقعیت امکان تحقق آن‌ها را ندارید در داستان محقق کنید.
  • جرأت عجیب‌بودن داشته باشید.

 

کارگاه با جملۀ زیر و تاکید بر اهمیت و نقش باهم‌نوشتن به پایان رسید:

فقط وقتی از نوشتن نتیجه می‌گیریم که به‌طور متمرکز روی پروژه‌هایمان تمرکز کنیم.

 

تجربه‌نگاری کارگاه بداهه‌نویسی

در اینجا شرکت‌کنندگان از تجربۀ خود از شرکت در این کارگاه نوشتند.

 

 

نویسنده گزارش: زهرا شجاعی