مروری بر صفحات صبحگاهی از زبان جولیا کامرون
مادامیکه به جنگل نروید ماجراها آغاز نمیشود.
در نوشته قبلی گفتیم برای شروع نوشتن لازم است که عادت نوشتن صفحات صبحگاهی را در خودمان پرورش دهیم.
اما پیش از آن میخواهم در مورد تأثیرگذاری و نحوه ایجاد عادتها حرف بزنم تا بهتر بتوانیم پذیرای این عادت شویم.
با چند سؤال خودمان را گرم میکنیم.
آیا تکرار یک کار با روح یادگیری و آموختن مهارت جدید -یادگیری مادامالعمر- در تضاد نیست؟
جمله معروفی هست به این مضمون که ما بنده عادات خودمان هستیم.
اگر بخواهیم کمی علمیتر این اصطلاح را باز کنیم، مغز ما برای حل مسائلش همیشه دنبال سادهترین راهحلها میگردد، درواقع راهحلی که به آن عادت دارد.
درواقع معمولاً راهحل مشکلات را بهینهسازی میکند. این بهینهسازی در عمل به نفع ماست. سرعت تحلیل ما را بالا میبرد. انرژی کمتری برای حل موضوعات ساده مصرف میکنیم؛ اما در مواردی که ما به این قدرت بهینهسازی آگاه نباشیم در دامش میافتیم.
احتمالاً شما مثالهای روزمره زیادی در ذهنتان داشته باشید که به شما نشان دهد برای ترک ناخودآگاه قبلی بارها تلاش کردید. مثلاً بهصورت اتفاقی ببینید اتوبانی که هرروز ازآنجا میرفتید، بستهشده -برحسب اتفاق بتنریزی شده یا اینکه قرار است مترویی در آنجا افتتاح شود- احتمال اینکه فردا یا پسفردا هم برحسب عادت همان مسیر اشتباه را طی کنید، بسیار زیاد است.
اشتراک رفع عادتها از ناخودآگاهمان یا حرفهای شدن در مهارتی جدید، پیدا کردن سبک نو از زندگی است، بنابراین لازم است عادت جدیدی را در خودمان پرورش بدهیم.
ازآنجاکه پایه اصلی این بحث یادگیری از طریق نوشتن است پس میخواهیم به نوشتن بهمثابه یک مهارت حرفهای برخورد کنیم.
اینجا سؤالی که لازم است بپرسیم:
اولین کاری که به ما کمک کند بهتر بنویسیم چیست؟
پاسخ: یک صفحه نوشتن
در نوشتههای قبل به آن اشاره کردم و شما تا الآن حداقل یک صفحه نوشتید.
به نظرم اواسط نوشته از خودتان پرسیدید فایده این یک صفحه نوشتن چیست؟
فایده حداقل یک صفحه نوشتن این است که شما به این نتیجه برسید: نوشتن ممکن است. اینکه برخورد با صفحه سفید ترسناک نیست و میتوانید صدای قلمتان را بر روی صفحه سفید یا صدای تقتق کلمات کیبورد را بشنوید و حفرههای بین آموختههایتان را ببینید و بدون قضاوت کردن از خودتان بودن لذت ببرید.
اینکه بپذیریم میتوانیم نادان باشیم، خشمگین شویم، میتوانیم نفرت را در صفحات کاغذ شکل دهیم و ببینیم نارضایتی ما از دور چه ظرافتی در شخصیت ما شکل میدهد، همه اینها با نوشتن ممکن است. همانجایی که میفهمیم رنگهای زندگی بهجای سیاهوسفید خاکستری است.
بعدازآن عزتنفسمان را بازمییابیم و به دنبال آگاهی، یادگیری و رشد میگردیم.
و هر چه جلوتر در این مسیر حرکت کنیم، هنر پذیرش خودمان را پیدا میکنیم.
تنها با یک یا چند صفحه نوشتن میتوان به این تغییرات بزرگ رسید؟
مسلماً جواب منفی است. ما برای تغییرات بزرگ بیشتر نیاز به اقدامات کوچک و پیوسته داریم، تا اقدامات بزرگ یکدفعهای. پس به این نتیجه رسیدیم که بهتر است هرروز بنویسیم. هرروز صبح سه صفحه. به همین سادگی بدون اینکه قلم را از روی کاغذ برداریم.
این صفحات چه کمکی به ما میکند؟
بیایید باهم به صورت پراکنده به کتاب راه هنرمند جولیا کامرون نگاهی بیندازیم تا جواب سؤالمان را پیدا کنیم.
میتوانید صفحات صبحگاهی را یک نوع مراقبه در نظر بگیرید، شاید آن نوع مراقبه که به آن عادت دارید نباشد؛ شاید اصلاً عادت به مراقبه نداشته باشید، اما صفحات صبحگاهی نوعی مراقبهاند که به ما بصیرت میبخشند و کمک میکنند در زندگی خود دگرگونی ایجاد کنیم.
البته لازم است بگوییم از مراقبه چه انتظاری داریم؟
مراقبه میکنیم تا هویت و جایگاه درست خود را در کائنات کشف کنیم. از طریق مراقبه اتصالمان را با منشأ قدرت درونمان بازمییابیم و سرانجام بهصورت توانایی متحول ساختن جهان بیرونمان آن را مورد اذعان قرار میدهیم.
صفحات صبحگاهی همچون نقشهای مسیر درونمان را مشخص میکند. بدون این صفحات شاید رؤیاهایمان بهصورت منطقه ناشناخته باقی بمانند، میدانم که در مورد خودم چنین بود.
گلایه مکرر درباره وضعیتی هر صبح پس از صبحی دیگر و هرماه پس از ماهی دیگر – بیآنکه برانگیخته شویم – بسیار دشوار است و این صفحات ما را از نومیدی بهسوی راهحلهایی تصورپذیر هدایت میکند.
بهمرورزمان خواهید دید که به علت نوشتن صفحات صبحگاهی، دگرگونیهای بسیاری به زندگیتان واردشدهاند. میبینید که انرژی وجودی و اقتدار شخصیتان افزایشیافته است. این نیرو چنان شدید است که نمیتوانید آن را به اختیار بگیرید. گاه دچار انفجار خشم میشوید، گاه جرقههای روشنی و وضوح را احساس میکنید. شاید افراد و اشیاء در نظرتان معنی متفاوتی بیابند. جریان زندگی را احساس خواهید کرد.
نوشتن صفحات صبحگاهی اگر مدتزمان قابلملاحظهای ادامه یابد، همچون تنظیم ستون فقرات است یعنی دیگر بار نظام ارزشی خودمان را تنظیم کردیم. اگر سمت چپ یا سمت راست کانون وجودمان قرار گرفتیم این صفحات به ما یادآوری میکند که نیاز داریم در مسیر خود تعدیل کنیم. از انحراف خویش آگاه میشویم و آن را تصحیح میکنیم البته اگر صفحات صبحگاهی را مخفی نگهداریم و صدایش را درنیاوریم.
نوشتن یعنی اصلاح امور دیر یا زود. (همواره دیرتر از آنچه دوستش داریم) صفحات صبحگاهی امور را اصلاح میکنند و راهی گشاده خواهد شد. الهام و بصیرتی که راه خروج از بیابان را نشان خواهد داد. صفحات صبحگاهی هم بیابان ماست هم راهی برای خروج از آن.
نوشتن صفحات صبحگاهی موجب میشود میان احساسات راستین خود که اغلب احساسات نهانیاند و احساس ظاهری خویش یعنی احساسی که درملأعام بروز میدهیم تمایز قائل شویم. احساس ظاهری اغلب به این شکل ظاهر میشود که «اشکالی ندارد». مثلاً اشکالی ندارد که کارم را ازدستدادهام.
اما منظور واقعی ما از «اشکالی ندارد» چیست؟ صفحات صبحگاهی ما را وامیدارد تا منظورمان را بهطور مشخص بیان کند.
آیا منظورمان از اشکالی ندارد وانهادن، دست کشیدن، پذیرا بودن، آسوده بودن، بیحسی، شکیبایی، خشنودی یا اقناع است؟
اغلب از اندیشهها و آرمانها بهصورت فرزندان ذهن سخن میگویند. آنچه درک نمیکنیم این است که فرزندان ذهن را نیز مانند همه نوزادان نباید پیش از موعد از درون زهدان بیرون کشید یا در اصطلاح باغبانی، نباید آرمانهایمان را از ریشه درآوریم تا ببینیم که دارند رشد میکنند یا نه.
لازم است برنامه هرروز را اندکی زیرورو کنید تا در مسیر روزانه اندکی قابلیت انطباق داشته باشد. آنگاه در درازمدت میتوانیم مسیر را تغییر بدهیم تا به رضایت از حرفهمان برسیم.
هنوز قانع نشدید؟
ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که چه کسانی این صفحات صبحگاهی را بهطور مداوم نوشتند و از آن بهعنوان عامل موفقیتآمیز تعریف کردند؟
بهطور مثال تیم فریس که نویسنده کتاب چهار ساعت کار در هفته است، گفته نوشتن صفحات صبحگاهی با دست یکی از اولین کارهایی بوده که هرروز صبح آن را انجام میدهد و بهعنوان تمرین اصلی در نظر میگرفته است.
همچنین الیزابت گیلبرت نویسنده کتاب معروف غذا بخور، دعا کن و عشق بورز، نوشته بدون صفحات صبحگاهی این کتاب چاپ نمیشد.
نهایتاً چه کسی صفحات صبحگاهی را پیشنهاد کرده است؟
جولیا کامرون همسر سابق مارتین اسکورسیزی مدرس خلاقیت و همچنین نویسنده دو کتاب معروف راه هنرمند و حق نوشتن است. در کتاب راه هنرمند نوشتن این صفحات را راهی برای شفای خلاقیت درونی عنوان کرده است.
کتاب راه هنرمند از سال 1920 بیش از چهار میلیون بار به فروش رفته است که در آن بهطور مفصل در مورد صفحات صبحگاهی توضیح داده و همچنان خودش تا سن 71 سالگی به آن پایبند است.
بااینهمه تعریف صفحات صبحگاهی با جزئیات چگونه انجام میشود؟
یک دفتر را بردارید؛ ترجیحاً جایی بگذارید که هرروز به آن سر میزنید تا به شما یادآوری کند که شما تصمیم گرفتید هرروز صبح بنویسید. البته از قلم هم غافل نشوید.
هرروز صبح پیش از شروع کارتان سه صفحه بیوقفه بنویسید. در آن میتوانید از برنامههای روزمره خود بنویسید یا از رنگهای مختلف در نوشتههایتان استفاده کنید. دیدن رقص قلم، انرژی شروع روز را به شما اضافه میکند.
تبریک میگویم شما به تیم نویسندگان پرانرژی صفحات صبحگاهی پیوستید.
در پایان
خوشحال میشویم اگر تجربهای از نوشتن صفحات صبحگاهی دارید به اشتراک بگذارید.
نویسنده: پانیذ فسحت
منابع:
[1] کتاب راه هنرمند اثر جولیا کامرون ترجمه گیتی خوشدل انتشارات پیکان
[2] https://www.nytimes.com/2019/02/02/style/julia-cameron-the-artists-way.html
7 پاسخ
سلام متاسفانه من نمیدونم که صفحه صبحگاهی چی بنویسم و فقط برنامه روزمره بنویسیم؟
سلین عزیز سلام. وقتتون بخیر. برای نوشتن صفحات صبحگاهی باید آزادنویسی کنید. یعنی تمام فکرایی که در لحظه از ذهنتون میگذره رو روی کاغذ بیارید. نوشتن برنامهی روز در صفحات صبجگاهی هم خیلی عالیه سلین جان. باعث میشه عملکرد روزانهمون بهتر باشه.
با سلام بسیار تشکر می کنم . این همه مطلب مفید و کاربردی نشان دهنده دقت و اطلاعات خوب و ذهن محقق شماست که توانستید اینطور مطالب دسته بندی شده و بسار مفید را در اختیارمان قرار دهید . بسیار از خواندن آنها لذت بردم . تشکر ویژه می نمایم از خداوند متعال برای شما سلامتی و موفقیتهای بسیار زیاد آرزومندم
سلام و درود
ممنون از همراهی شما دوست عزیز
سلامت باشید.