برای نوشتن کتاب (نگارش انواع کتابهای غیرداستانی و داستانی)، اصول و قواعد تقریباً مشابه و یکسانی وجود دارد. با وجود شباهتهایی که این دو مقوله دارند، میتوان تفاوتهای مهمی در شیوۀ نگارش آنها قائل شد.
نگارش کتابهای غیرداستانی بر اساس واقعیات انجام میگیرد. برخلاف موضوعات داستانی که بیشتر، حاصل تخیلات و تصورات نویسنده است.
نویسندۀ کتابهای غیرداستانی بر ارائۀ اصولی ساده و ملموس تمرکز میکند. به این منظور که ایدهای را تا حد امکان بهدور از تفسیرهای تخیلی، به خواننده منتقل کند. برخلاف کتابهای داستانی، احساسات غیرواقعی و ساختگی در کتابهای غیرداستانی، کمتر به چشم میخورد و اغلب، بر اصولی بیرونی و واقعیات موجود استوار هستند.
نوشتن کتابهای غیرداستانی، شامل سه مرحلۀ کلی است:
- آمادگی برای نوشتن
- تحقیق دربارۀ کتابها
- پیادهسازی و نوشتن کتاب
هر یک از این مراحل بهتفصیل توضیح داده خواهد شد.
قسمت اول: آمادگی برای نوشتن کتاب غیرداستانی
کسب آمادگی برای شروع هرکاری یکی از حیاتیترین مسائل برای موفقیت آن پروژه است. نوشتن کتاب غیرداستانی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
-
درک درست موضوع کتاب
ادبیات کتابهای غیرداستانی، بر اساس واقعیت است. نویسنده میتواند بر موضوعات مختلفی ازجمله زندگینامه، کسبوکار، ادیان، هنر، تاریخ و بسیاری از موضوعات دیگر متمرکز شود. محدودیت موضوعی برای نگارش این نوع کتابها وجود ندارد و نویسنده بسته به سلیقه و توانمندی خود، میتواند از انواع موضوعات جاری، استفاده کند.
- برخلاف ادبیات داستانی که بر پایۀ تخیلات نویسنده است، برای نگارش هر چه بهتر کتابهای غیر داستانی، لازم است محتوای تولیدی تا حد امکان بر اساس حوادث، رویدادها و رویکردهای واقعی ساختاربندی شوند.
- خاطرهنویسی را میتوان نوعی از نوشتار غیرداستانی محسوب کرد که بر اساس مشاهدات و تجربیات شخص نوشته میشود؛ بنابراین اگر قصد نگارش این موضوع را دارید، توصیه میشود در رابطه با آن تحقیقاتی را انجام دهید. گرچه اکثر کتابهایی که با خاطرات شخص همراه هستند، به نسبت دیگر کتابهای غیرداستانی، تحقیق و بررسی در آنها کمتر است و بیشتر از درونیات خود نویسنده نشأت میگیرد.
-
چندین نمونه از کتابهای خوب غیرداستانی را مطالعه کنید
مطالعۀ کتابهای غیرداستانی، دید روشنی نسبت به ساختار و جملهبندیهای رایج این نوع کتابها میدهد. نویسنده میتواند ایدههای خوبی از موضوعات، نوع نگارش و نحوۀ استفادۀ درست از کلمات بگیرد و آنها را به عنوان ابزاری برای نگارش کتاب خود استفاده کند.
-
محتوای کتابهای غیر داستانی را بررسی کنید
وقتی چند کتاب غیرداستانی را مطالعه کردید، به این فکر کنید که نویسنده چگونه از شواهد واقعی در کتاب استفاده کرده است. به ترکیب آنها و نحوۀ قرارگیری موضوعات در قسمتهای مختلف کتاب دقت کنید. میتوانید برای درک بهتر موضوع، سؤالاتی از این قبیل از خود بپرسید:
- چه عاملی رویکرد نویسنده به موضوع را جذاب و منحصربهفرد کرده است؟
- نویسنده چگونه در روایت خود از اطلاعات واقعی استفاده میکند؟
- نویسنده چگونه اطلاعات مختلف را در کتاب سازماندهی میکند؟ چگونه آنها را در قسمتهای مختلف کتاب و در قالب جدول، نمودار و عکس میگنجاند؟
- به عنوان یک خواننده، کدام قسمت از کتاب بیشترین تأثیرگذاری را بر من داشت؟ چه چیزی باعث شد تحتتأثیر قرار بگیرم؟
-
موضوع اصلی کتاب را انتخاب کنید
ممکن است هماکنون موضوعی در سر داشته باشید یا شاید با انواع موضوعات مختلف کلنجار میروید تا بهترین آنها را انتخاب کنید. برای تصمیمگیری بهتر، میتوانید سؤالاتی با این مضامین، از خود بپرسید:
- علاقۀ اصلی من چیست و چه موضوعی بیشتر از هر چیز دیگر، در من هیجان ایجاد میکند؟
نوشتن کتابی در راستای علایق و تجربیات شما میتواند محتوای کتاب را قویتر و تعهد شما را به نوشتن داستانی جذابتر، دوچندان کند.
- چه موضوعی هست که تنها من میتوانم آن را عنوان کنم یا چه چیزی باعث میشود یک موضوع تکراری را بتوانم از دیدگاهی جدید و منحصربهفرد ارائه دهم؟
باید با خود خلوت کنید و مزیتی یکتا برای خود بیابید. حتی میتوانید موضوعی تکراری را انتخاب کنید ولی در بیان محتوا، شیوۀ نگارش کتاب و با استفاده از ابزارهای مختلف، دیدگاهی جدید به این موضوع بدهید به طوری که برای خواننده جذاب و خواندنی باشد.
- چه کسی این کتاب را میخواند؟
بسیار مهم است که مخاطبان کتاب و بازار هدف خود را از پیش تعیین کنید. برای اینکه نوشتن کتاب توجیه داشته باشد، لازم است گروه مخاطبان خاصی را مدنظر داشته باشید و بخواهید برای آنها بنویسید.
-
اجازه دهید خلاقیت شما بروز کند
به خود وقت کافی بدهید تا قوۀ خلاقیتتان تحریک شود. کاغذی سفید در برابر خود بگذارید یا فایلی در کامپیوتر باز کنید و تلاش کنید بیوقفه بنویسید. راههای زیادی برای بروز خلاقیت وجود دارد. شما باید راهی را که با آن راحتتر هستید کشف کنید و آن را عملی سازید.
- میتوانید یک نقشۀ ذهنی تهیه کنید و هرآنچه در تخیلات شما قرار دارد را روی کاغذ بیاورید. سعیکنید با استفاده از کلمات مناسب، ارتباطی منطقی بین افکار پراکندۀ خود ایجاد کنید.
- همچنین میتوانید در رابطه با موضوع اصلی و ایدهای که برای کتاب در سردارید، لیستی تهیه کنید. هرآنچه در طول روز با آن مواجه میشوید که به نحوی با ایدۀ شما در ارتباط است را یادداشت کنید و تلاش کنید به آن شاخ و برگ بدهید. به طوری که تاحدامکان خود را محدود به یک موضوع نبینید.
-
یک طرح کلی و جدول محتویات درست کنید
یکی از سادهترین راهها برای سازماندهی افکارتان این است که جدول محتوایی برای کتاب خود تهیهکنید. با اینکار میتوانید برجنبههای مختلف موضوع متمرکز شده و به خوبی بر آنها اشراف داشته باشید.
- یک لیست منظم از موضوعات اصلی کتاب و سپس موضوعات فرعی تهیهکنید. بهعنوانمثال میتوانید یکی از سرفصلها را یادداشتکنید و برای محتوای آن فصل، تمامی منابع، کلماتکلیدی، مثالهای اصلی و موضوع جدولهارا یادداشت کنید.
-
تصمیم بگیرید که به چه مقدار تحقیق بر روی موضوع کتاب نیاز دارید
عموم کتابهای خوب بر اساس ماهها و سالها تحقیق نوشته میشود. علاوه بر تحقیقات آنلاین شاید لازم باشد به کتابخانهها، آرشیوهای قدیمی و حتی فیلم یا محتوایی متفاوت نیاز داشته باشید.
- شما همچنین نیاز دارید دیدگاه متخصصان را در رابطه با موضوع کتاب بدانید. برای این منظور نیاز دارید کتابهای این افراد را بخوانید یا هرنوع محتوایی که از آنها در دسترس است تهیه کنید. میتوانید مصاحبهای با این افراد ترتیبدهید و کتاب خود را به منابع دست اول مجهز کنید.
- از خود بپرسید: درمورد این موضوع چه چیزهایی را نمیدانم؟ در رابطه با محتوای کتاب، چه کسی میتواند بهترینفرد برای کمک کردن به من باشد؟ چه نوع مستنداتی را میتوانم برای این موضوع تهیه کنم؟
-
برای شکلگیری بهتر لیست خود تاحدامکان تحقیق کنید
فهرست مندرجات و موضوعات اصلی را بازبینی کنید و تمامی مواردی را که به تحقیق و بررسی بیشتری نیاز دارند، فهرست کنید.
- لیستی از موضوع کتابها، مقالات و سایتهای موردنیاز تهیه کنید.
- لیستی از مکانهایی که ممکن است نیاز باشد برای تکمیل محتوا به آنجا مراجعه شود، تهیه کنید.
- فهرستی از کارشناسان و افراد برجسته در حوزۀ محتوای مورد نظر تهیه کنید.
قسمت دوم: تحقیق دربارۀ کتابها
در این مرحله به ارائه توضیحاتی در رابطه با چگونگی تحقیق دربارۀ کتاب میپردازیم.
-
ابتدا با مهمترین عناصر تحقیقاتی شروع کنید
چنانچه زمان کافی ندارید، بهترین تاکتیک برای تحقیق کردن، یافتن مهمترین و ارزشمندترین موارد و تمرکز بر آنهاست. لیستی از مهمترین عناصر تحقیقاتی تهیه کنید و تمرکز خود را صرفاً روی چند مورد خاص اول بگذارید.
تعدد روشهای تحقیقاتی ممکن است شما را سردرگم کند. هر چه متمرکزتر و منسجمتر کارکنید، احتمال گرفتن نتایج مطلوب، بیشتر میشود.
-
مصاحبهای با کارشناسان و متخصصین در زمینۀ کتاب خود ترتیب دهید
در اولویت کارهای تحقیقاتی خود، مصاحبهای با افراد متخصص در نظر بگیرید و سؤالات احتمالی را که در سر میپرورانید، از آنها بپرسید. خودتان را به سؤالاتی که ممکن است در طول نوشتن کتاب برایتان پیش بیاید، مجهزکنید و تلاشکنید از مهمترین نکات کلیدی که میخواهید در کتاب مطرح کنید، سؤالاتی تهیه کنید.
- اگر برای تعیین مصاحبه با افراد متخصص به مشکل برخورد کردید نگران نباشید. بدانید آنها ممکن است روزانه صدها ایمیل و تماس دریافتکنند و نتوانند به سرعت جوابگوی شما باشند. چنانچه کار برای شما جدی باشد و از راه درست برای انجام مصاحبه اقدام کرده باشید، دیر یا زود به نتیجه میرسید و مصاحبهای ترتیب خواهید داد.
- همچنین ممکن است شما در فکر ترتیب دادن مصاحبه و گفتگویی با افرادی باشید که راحتتر در دسترس هستند. این فرد متخصص ممکن است یک دوست خانوادگی و یا فردی باشد که درزمینۀ تحقیقاتی شما، مشغول به کار است و میتواند زمان کافی در اختیار شما بگذارد.
به این ترتیب بدون اینکه زمانی را از دست بدهید، میتوانید این افراد را از نزدیک ببینید و از تجربیات آنها استفاده کنید. بهدلیل مشغلۀ کمتری که این افراد دارند، غالباً پاسخگوتر هستند و چنانچه تخصص کافی را داشته باشند، میتوانند اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار بدهند.
-
مصاحبه را به درستی انجام دهید
هدف شما از مصاحبه و طرح سؤال این است که به اطلاعات مفیدی برای نگارش کتاب دست پیدا کنید. ازاینرو لازم است کاملاً حرفهای برخورد کنید. تا حد امکان کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش کنید. گوش کردن فعال، راهی است که شما میتوانید از طریق آن، ارتباط بهتری برقرار کنید و در کوتاهمدت اطلاعات مفیدی کسب نمایید.
- لیستی از سؤالات آماده همراه داشته باشید اما تنها به آنها بسنده نکنید. وقتی به لیست آمادهشدۀ خود محدود باشید، ممکن است صحبتهایی پیش آید که شما از پیش برای آنها برنامهریزی نکرده باشید. به این ترتیب نمیتوانید به عنوان اطلاعات مفید از آنها استفاده کنید. نسبت به صحبتهایی که در طول مصاحبه پیش میآید، ذهنی باز و آماده داشته باشید.
- اگر قسمتی را درک نکردید، بهراحتی به آن بازگردید و بخواهید توضیحات بیشتری به شما داده شود. سعیکنید در رابطه با نکات کلیدی که قرار است در کتاب مطرح شود، موضع مشخص و شفافی در پیش بگیرید. هر چه مفاهیم برای شما شفافتر درک شود، احتمال اینکه بتوانید آنها را بهتر منتقل کنید و برای خوانندۀ کتابتان قابلفهمتر باشد، بیشتر خواهد شد.
- اگر سؤالات خود را به صورت آنلاین مطرح میکنید، میتوانید ویدئوی آن را ذخیره کرده و در زمانهای دیگر، با دقت گوشکرده و نکتهبرداری کنید.
-
کتابخانهها منابع مهمی برای تحقیق هستند
یکی از بهترین شیوههایی که میتواند در نگارش کتاب و تحقیق در رابطه با مضمون کتاب به شما کمک کند، کتابهای دیگری هستند که بهوفور در کتابخانهها موجودند.
فردی که میخواهد به صورت حرفهای بنویسد، هرگز نباید از خواندن کتابهای موجود غافل شود. بزرگترین منابع تحقیقاتی و ارزشمندترین موضوعات مرتبط با کتابتان را میتوانید در بهترین کتابها بیابید.
-
از اطلاعات موجود در اینترنت استفاده کنید
سایتها و شبکههای اینترنتی، یکی از بهترین منابع برای دریافت اطلاعات بهروز و مفید هستند. شما بهراحتی میتوانید با جدیدترین دیدگاهها و تحقیقات انجامشده در زمینۀ کاری خود آشنا شوید و به آنها دسترسی داشته باشید.
- کلماتکلیدی مربوط به تحقیق خود را پیدا کنید. جستجوی اینترنتی نیازمند مهارت کافی در استفاده از موتورهای جستجو است. چنانچه به زبانهای دیگر مسلط هستید، تلاش کنید از منابع دیگر کشورها و تحقیقات آنها نیز بهرهبگیرید و با دیدگاههای مختلف در رابطه با موضوعی واحد آشنا شوید.
- سعی کنید کتابهایی با مضمون مشابه کتاب خودتان پیدا کنید و خلاصهای از آنها را در اینترنت بخوانید. اینکار به شما کمک میکند تا حد امکان از دوبارهگویی مطالب مطرحشده دوری کنید و به ابزاری خوب برای تکمیل تحقیقات موجود، مجهز شوید.
-
نتایج تحقیقات را روی یک برگه کاغذ تدوین کنید
کلیۀ مستندات جمعآوریشده را مرتبکنید و تلاشکنید چکیدهای از آنها برای خود تهیه کنید. اینکار به شما کمک میکند یک خط فکری واضح و مشخص داشتهباشید و تمرکز خود را بر روی مهمترین مسائل و نتایج تحقیق، حفظ کنید.
همچنین میتوانید برای درک بهتر نتایج بهدستآمده، آنها را به صورت نمودار، عکس، اینفوگرافیک و یا متون طبقهبندی شده درآورید تا در قسمتهای مختلف نگارش کتاب، بتوانید راحتتر از آنها استفاده کنید.
قسمت سوم: پیادهسازی و نوشتن کتاب غیرداستانی
قسمت نهایی مربوط به پیادهسازی و نوشتن کتاب است. در این قسمت به شرح کامل این مرحله از نگارش کتاب، میپردازیم.
-
تحقیقات خود را تجزیه و تحلیل کنید
زمانی را به بررسی یادداشتها، مصاحبهها، متون و کلیۀ مستندات خود، اختصاص دهید. ببینید آیا نقطه نظراتی را که میخواهید در کتاب ارائه کنید، با بهکارگیری این تحقیقات قابل انجام است؟
به این فکر کنید که چه کاری میتوانید انجام دهید تا کتاب شما از سایر منابع موجود در بازار، متمایز شود. با تمرکز بر این اصل، تلاش کنید موارد تحقیقاتی مفیدتر را جدا کنید و از آنها برای نگارش کتاب کمک بگیرید.
-
یک جدول زمانبندی برای نوشتن تهیه کنید
این جدول به شما کمک میکند تا میزان پیشروی کارتان را بهخوبی بسنجید. خصوصاً وقتی زمانی محدود برای نوشتن کتاب دارید، این ابزار به شما کمک میکند همواره پایش درستی از میزان پیشروی کار داشته باشید.
- با توجه به مضمون کتابهای مختلف، زمانبندی متفاوتی در نظر گرفته میشود. بهعنوانمثال اگر قرار است کتابی علمی بنویسید، باید در جدول خود، زمان کافی برای بررسیهای بیشتر در مسیر نوشتن، در نظر بگیرید.
در عوض اگر کتاب بیشتر جنبۀ گردآوری اطلاعات داشته باشد یا در حوزهای باشد که شما تخصص کافی برای انجام آن دارید، نوشتن کتاب زمان زیادی از شما نخواهد گرفت و با سرعت بیشتری پیش خواهد رفت.
- یک برآورد اولیه از زمان نوشتن داشتهباشید. بهعنوانمثال در جدول زمانبندی مشخصکنید قرار است دوساعت یکبار بنویسید یا با توجه به تعداد کلماتی که نوشته میشود، زمانبندی را انجام دهید.
- بعد از نوشتن مقدماتی کتاب در صفحات ابتدایی، برآورد خود را واقعیتر کنید و ببینید در روز چند کلمه و چند صفحه میتوانید بنویسید و درنهایت در طول هفته، نگارش کتاب چه میزان پیشروی خواهد داشت.
- در برنامۀ زمانبندی، جایی را برای موارد پیشبینینشده در نظر بگیرید. ممکن است در مدت زمانی که کتاب نوشته میشود، متوجه شوید نیاز به تحقیقات بیشتری دارید یا لازم است مصاحبههای دیگری را ترتیب دهید. به این ترتیب، از طولانی شدن کار نگران نمیشوید و همچنان میتوانید با قدرت ادامه دهید.
-
یک طرح کلی ایجاد کنید
رعایت یکسری اصول و قواعد کلی باعث میشود کتاب، فرم اصلی و شکل خاص خود را پیدا کند. همچنین انجام این کار باعث میشود خواننده دچار سردرگمی نشود و راحتتر موضوعات مختلف را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند.
طرح کلی کتاب، مشخص میکند که قرار است چه مضمونی و با چه ترتیبی منتشر شود. در این طرح باید نقطۀ شروع و پایان بهخوبی مشخص باشد. طرح شما باید شامل موارد زیر باشد:
- هدف داستان کتاب: هر کتابی با دنبال کردن هدفی نوشته میشود. هدف نگارش کتاب همان چیزی است که مشکلی را حل میکند، راهحلی ارائه میدهد یا نکتهای جدید، برای افراد تشریح میکند. مشخص بودن هدف داستان، سمتوسوی جملات و قسمتهای مختلف از کتاب را مشخص خواهد کرد.
- نتایج: باید مشخص شود درنهایت کتاب قرار است چه دیدگاه کلی و نتیجهای را برای خواننده عنوان کند. درواقع دستاورد اصلی کتاب برای خواننده، چهچیزی خواهد بود.
- الزامات: برای اینکه هدف کلی طرح تأمین شود و نتایج حاصله در بهترین حالت ممکن در ذهن خواننده شکل بگیرد، یکسری ابزار خاص موردنیاز خواهد بود. هرچه رعایت این الزامات با تعهد بیشتری صورت بگیرد، مضمون کتاب برای خواننده شفافتر خواهد بود.
-
شروع به نوشتن نسخۀ اولیه کنید
شما در حال حاضر به یک طرح کلی و جدول زمانبندی مجهز شدهاید. حالا میتوانید محل آرامی را در منزل یا محل کار خود پیدا کنید، کلیۀ وسایلی را که ممکن است حواس شما را پرت کند، از خودتان دور کنید و در کمال آرامش و سکوت، نوشتن را آغاز کنید.
نحوۀ شروع نوشتن کاملاً به خودتان بستگی دارد. هر نویسندهای با سبک و سیاق خاص خودش مینویسد. نمیتوان اصول شروع نوشتن را در یک چارچوب کلی و ازپیشتعیینشده گنجاند.
-
از بهکار بردن کلمات و جملات منفعل خودداری کنید
کلماتی مانند «به نظر میرسد»، «ظاهراً»، «هست»، «در ابتدا»، کلماتی هستند که باید تاحدامکان غالب متن نباشند چراکه نوشته را خستهکننده میکنند و از اعتبار موضوعی میکاهند.
از ابزاری که وجود دارد (مانند اپلیکیشن همینگوی)، میتوانید استفاده کنید و درصد بهکارگیری هر کلمه را در متن خود بیابید. به این ترتیب میتوانید قضاوت درستتری در رابطه با تعداد کلمات منفعل داشته باشید و به ذهنیت خواننده نزدیکتر خواهید شد.
-
از زبان نزدیک به گویش روزمرۀ مردم استفاده کنید
برخی از نویسندگان گمان میکنند با استفاده از زبانی فاخر و کلمات سخت، به اعتبار نوشتههایشان میافزایند. درحالیکه کتابی خواندنیتر است که به زبان روزمره و مورداستفادۀ مردم، نزدیکتر باشد.
تنها زمانی میتوانید از کلمات تخصصی استفاده کنید که در حال بیان نظریهای علمی و یا یک توضیح فرآیندی کاملاً تخصصی و فنی باشید. درغیراینصورت، نهتنها کلمات دشوارتر، کتاب را خواندنی نمیکند، بلکه از اعتبار شما بهعنوان نویسنده نیز میکاهد.
- با توجه به جامعه هدفی که کتاب برای آن نوشته میشود، میتوان سطح کلماتی را که بهکار میرود، مشخص نمود. مضمون کتاب و میزان علمی و تخصصی بودن آن، تأثیر زیادی در نحوۀ بهکارگیری کلمات و جملهبندی کتاب خواهد داشت.
فارغ از موضوع کتاب و دستهبندی خوانندگان، سادهنویسی یکی از اصول زیبانویسی برای کتابهای مختلف است.
-
تا حد امکان از اول شخص، کمتر استفاده کنید
اگر تلاش کنید مضمون کتاب را در قالب سوم شخص توضیح دهید، متن کتاب خواندنیتر و دوستداشتنیتر میشود. خواننده ترجیح میدهد یک رویداد، روند و یا اتفاقات موجود در کتاب را به عنوان یک کلیت ببیند نه اینکه آنها را انحصاراً متعلق به نویسنده و از دیدگاه شخصی شما رصد کند.
-
توضیح ندهید، نشان دهید
اگر میخواهید واقعیتی را در کتاب توصیف کنید، آن را با استفاده از داستان، مثال و موارد کاربردی، نشاندهید و به توضیحات صرف، بسنده نکنید. باید تاحدامکان بتوانید با نمونههای عملی، خواننده را درگیر کنید.
هرچه جزئیات بیشتری در توصیفات به کار ببرید، ذهن خواننده درگیری بیشتری با ماجرا پیدا خواهد کرد و مضمون کتاب خواناتر و قابلفهمتر خواهد بود.
با استفاده از کلمات خاص و جملات منحصربهفرد، هیجان موضوع را در ذهن مخاطب زیادتر کنید. ترتیب واژگان و چیدمان درست آنها کنار هم میتواند بر احساس خواننده تأثیر بسزایی داشته باشد.
میتوانید با استفاده از کلماتی که «فوریت» یا «ضرورت» اتفاقی را بهتر به تصویر میکشد، درگیری ذهنی بیشتری برای خوانندگان ایجاد کنید.
-
متن نوشتهشده را با صدای بلند بخوانید
هنگامیکه دستنوشتۀ خود را با صدای بلند میخوانید، میتوانید به اشتباهات نگارشی و ضعفهای موجود در متن، بهتر پیببرید. اگر بتوانید متن را برای دوستان نزدیک و یا همکارانتان بخوانید بسیار مناسب است.
یک متن گیرا و جذاب، احتمالاً همانقدر که میتواند شنوندگان را درگیر کند، برای خوانندگان کتاب مهیج و قابلتوجه خواهد بود.
اگر متن کتاب را برای فردی دیگر میخوانید، تلاش نکنید با تغییر لحن و صدا او را تحت تأثیر قرار دهید. تلاش کنید در فضایی آرام و معمولی آن را بخوانید تا جملهبندی کتاب تأثیر خود را بر خواننده بگذارد.
به قسمتهای غیرجذاب کتاب توجه داشته باشید، همان قسمتهایی که کسلکننده و یا غیرقابل فهم هستند را مشخصکنید و تلاشکنید آنها را در اصلاحات بعدی بگنجانید.
-
نسخۀ اولیه را بازبینی و ویرایش کنید
ویرایش نهایی کتاب، بهاندازۀ نوشتن آن مهم است. درواقع این مرحله است که کار را تراش میدهد و گوهر واقعی آن را بیرون میکشد.
شاید لازم بدانید پیش از ارسال نسخۀ اولیۀ کتاب برای ناشر، آن را به فردی متخصص بدهید و از او بخواهید اشکالات موجود در کتاب و خطاهای رایج را برای شما ویرایش کند.
- نگران قسمتهایی که حذف میشوند، نباشید. ممکن است در ویرایش کتاب، قسمتهای زیادی حذف شوند. مطمئناً حذف این قسمتها با هدف بالا بردن کیفیت کتاب و خوانش راحتتر آن انجام میشود. از این نظر نگرانی نداشته باشید و مطمئن باشید حذف قسمتهای غیر کاربردی، بسیار مناسبتر از زیاد بودن حجم کتاب است.
- در هنگام ویرایش، به احساسی که در خوانندگان ایجاد میکنید، دقت کنید. توجه کنید آیا توانستهاید حداقل یکی از حواس او را درگیر خود کنید؟ آیا آن احساسی را که بهعنوان نویسنده دارید، خواننده هم خواهد داشت؟
- به روند پیشروی کتاب توجه کنید. آیا ترتیب مضامین کتاب و توضیحات بیان شده، در مسیر درستی با ذهن خواننده همراه میشود؟ آیا لازم است توالی موضوعات تغییر کند تا متن کتاب قابلفهمتر و خواندنیتر شود؟
- به ارتباط بین پاراگرافها دقت کنید. آیا میتوانید ارتباطی منطقی بین آنها مشاهده کنید؟ در جابجا کردن پاراگرافها راحتباشید و تاحدامکان، به توالی موضوعات در کل کتاب توجه کنید.
نویسنده: ناهید عبدی
11 پاسخ
خیلی خدمات ارزنده ارائه می کنید
سلام و عرض ادب. بی نهایت سپاس بابت این مطلب جامع و عالی. سپاس ویژه از خانم عبدی نازنین و فرهیخته.
چه نکات زیبایی.
امیدوارم استاد در این باره پادکست هم ضبط کنند.
مطالب درج شده در مقاله بسیار مرتب ، با سلیقه و کارشناسی منتخب و ارائه شده است از لطف و تلاش نگارننده سپاسگزارم
درود
ممنون از همراهی صمیمانه شما
پاینده باشید
سلام بسیار عالی .ارزشمند و مفید بود
عالی بود .
سلام . می خواستم از شما بپرسم که ادامه دادن یک ایده ی از قبل طراحی شده و اگر بخواهیم تنها از موضوع آن استفاده کنیم درست است ؟
از مطالب خوب و راهنماییهای کاربردیتان سپاسگذارم
سپاس از شما. بسیار کاربردی بود.
ممنون عالی بود