لیستها به جهان پر هرجومرج نظم میبخشند. من عاشق لیست درست کردنم. هر وقت لازم میبینم زندگیام را بسنجم یک لیست درست میکنم. لیست درست کردن تمام ایدههای شما را از سرتان بیرون میآورد و فضای ذهنتان را خالی میکند تا قادر باشید با آن هرچه میخواهید بکنید.
-آستین کلئون
در طول ۲۴ ساعت زمانهای بسیاری وجود دارند که برای نوشتن مناسباند اما به هزارویک بهانه آنها را نادیده میگیریم و دستبهقلم نمیشویم. نوشتن فهرستها به ما کمک میکنند بهجای نشخوار تمام بهانههایی که برای ننوشتن میآوریم، دستبهکار شویم و بنویسیم.
فهرستنویسی از آنجایی حائز اهمیت است که شروع نوشتن را برای ما راحت میکند. اما چه زمانهایی از روز برای فهرستنویسی مناسبتر است؟ مارگرت گراتی در این باره میگوید:
به همهی آن لحظات تلفشدهی روز فکرکنید که در انتظار چیزی سپری میکنید: جوشیدن آب کتری، باز شدن گرهی ترافیک، رسیدن قطار، شروع شدن فیلم و غیره. همینطور در انتظار افراد: رسیدن دندانپزشک، دکتر خانواده، چشمپزشک، مسئول صندوق سوپرمارکت، کارمند ادارهی پست، پیشخدمت، بچهها، معلم بچهها. همهی این آدمها شما را منتظر نگه میدارند. تکتک این زمانها چندان طولانی نیست، اما اگر این زمانها را جمع کنید، متوجه میشوید که در روز چقدر وقت از دست میدهید. دفعهی بعد که منتظر ماندیدی، یک فهرست بنویسید. منظورم فهرست خرید نیست، فهرست چیزهایی است که میتوانید از آنها برای شتاب دادت به کار نوشتنتان استفاده کنید؛ مثل واژهها و فکرهایی که برایتان معنی دارند.
پیشنهاد مدرسه نویسندگی: بعد از خواندن این نقلقول، دستبهکار شوید و اولین فهرست روز را بنویسید؛ به تمام لحظاتی از روز فکر کنید که منتظر ماندید و لیستی بنویسید با عنوان «تمام چیزهایی که منو منتظر میذارن».
اما چرا نوشتن فهرست مهم است؟
رسیدن به نظم ذهنی
یکی از کاربردیترین نوع فهرستنویسی به زمانی برمیگردد که ذهن ما بسیار درگیر و مشوش است. در چنین لحظاتی که کلافهایم و حوصلهی انجام هیچ یک از کارهایمان را نداریم، میتوانیم از نوشتن یک فهرست کمک بگیریم: «فهرست تمام درگیریهای ذهنی این لحظهی من». نوشتن چنین لیستی اگر در نهایت آزادی و بیوقفه انجام شود به سبک شدن ذهن و ساماندهیاش کمک میکند.
غلبه بر ترس شروع نوشتن
نوشتن فهرست سبب میشود یکی از بزرگترین موانع ننوشتن را کنار بگذاریم؛ نداشتن ایده برای شروع. همین موضوع نداشتن برای آغاز کار گاه چنان ما را میترساند که در نهایت عطای نوشتن را به لقایش میبخشیم. فهرستنویسی انگار هیچوقت به دیوار ایده نداشتن برای آغاز برنمیخورد، نیازی به مقدمهچینی ندارد، راحت جلو میرود و بهخاطر قالبی که دارد(موارد زیر هم نوشته میشوند و لیست ما به راحتی بزرگتر میشود) میل به ادامهی نوشتن را در ما به وجود میآورد.
عینی کردن موضوعات
همانطور که گفتیم فهرستنویسی باعث میشود تمام اطلاعاتی که حول محور یک موضوع در ذهن داریم، بر صفحهی مقابلمان -چه کاغذی و چه دیجیتال- شکل بگیرد. وقتی میتوانیم اطلاعات ذهنیمان را پیش چشم ببینیم، خواهناخواه موضوع برایمان مشخصتر و لمسپذیرتر میشود. برای مثال اگر همین حالا از شما بپرسیم که چه دلمشغولیهایی دارید ممکن است کمی آشفته شوید و با فکر به آنها، سطح انرژیتان پایین بیاید. اما اگر از شما بخواهیم لیست تمام دلمشغولیهای این لحظهتان را روی کاغذ بیاورید، با این که درمییابید موارد بیشتری نسبت به آنچه در مرحلهی قبل بیان کردید وجود دارد، اما لیست کردن آنها موجب میشود با احساسی خونسردتر و منطقیتر با آنها مواجه شوید. بهواسطهی نوشتن میتوانید یک موضوع انتزاعی(مثل دغدغهها یا ناراحتیها) را در جایجای زندگی روزمرهتان تشخیص دهید و بهصورت ملموستری به آن بیندیشید.
من لیست درست میکنم تا سطح اضطرابم را پایین نگه دارم. اگر پانزده کار را برای انجام شدن بنویسم، حس پیچیدهی نقنقویی را از دست میدهم که میگوید کارهای زیادی باید انجام شوند که در آستانهی فراموش شدن هستند.
-مری روچ
کاربرد همهجانبه
فهرستنویسی هیچ محدودیتی ندارد. اگر بگوییم میتوان برای هر موضوعی فهرست بلندبالایی نوشت اغراق نکردهایم. برای این که به کاربرد همهجانبهی فهرستها باور داشته باشیم، باید دید فهرستساز خود را تقویت کنیم، یعنی چه؟ یعنی در هر لحظه که یاد فهرستنویسی میافتیم به خود بگوییم: «میخوام از موقعیتم در همین لحظه یه فهرست بنویسم» میتوانیم به احوالات درونی یا محیط بیرونیمان توجه کنیم و به سرعت مشغول توصیف موقعیت کنونیمان شویم. در مواجهه با هر رخداد روز -هرچقدر هم کوچک و ساده- به خود بگوییم: «من میخوام این اتفاق رو در قالب یک فهرست توصیف کنم». این که بتوانیم پشت سر گذاشتن هر رخداد یا مواجهه با هر موضوع را به نوشتن یک فهرست تازه گره بزنیم، باعث میشود به نگرش جامعتری نسبت به فهرستها دست یابیم.
عدم فراموشی
برخی از لیستهایی که مینویسیم، برایمان حکم یادآورساز دارند. مثلن وقتی پیش از رفتن به خرید لیست مایحتاجمان را مینویسیم، یا وقتی در آغاز روز لیست کارهای مهمی که باید در طول روز انجامشان دهیم را آماده میکنیم، یا وقتی لیست اهدافمان را مینویسیم و متعهد میشویم هرازگاهی به آن بازگردیم تا مرورش کنیم. گویا فهرستهایی که مینویسیم حافظهی پشتیبان ما هستند و نمیگذارند موارد مهمی که نیازمند توجه بیشتری از جانب ما هستند، فراموش شوند.
افزایش مسئولیتپذیری
اگر روزمان را در حالی بیاغازیم که لیستی کنار دستمان باشد از تمام کارهایی که باید انجام بدهیم، با مسئولیت بیشتری روز خود را سپری میکنیم. وقتی خودمان را مقید میکنیم به مواردی که در یک فهرست نوشتهایم عمل کنیم، در واقع مسئولیت خود برای برداشتن قدمی ولو کوچک برای تکتک آن موردها را پذیرفتهایم.
لیستها مجموعههایی هدفمند هستند.
-آدام سویج
تقویت حس تعهد
وقتی بهواسطهی نوشتن یک لیست، مسئولیت خود در برابر انجام یک یا چند کار را اعلام میداریم، متعهد میشویم که از انجام شدن آن کارها محافظت کنیم. برای مثال وقتی میدانیم ۵ کار مهم داریم که باید انجامشان دهیم تا در پایان روز از عملکردمان راضی باشیم و با حسوحال بهتری به استقبال فردا برویم، متعهد میشویم که هرطور شده انجام این ۵ کار در لیستمان را تیک بزنیم.
حس راحتی حین نوشتن
وقت نوشتن فهرستها به خود نمیگوییم: «میخوام یه شاهکار ادبی خلق کنم» بهجایش بدون هیچ توقعی از نتیجهی کار نوشتن را میآغازیم. برای همین فهرستنویسی به راحتی شروع میشود و ادامه پیدا میکند. باید حواسمان به این نکته هم باشد که فهرستنویسی را نوعی آزادنویسی بدانیم. یعنی تمرینی که به ما کمک میکند در نهایت ذهن سبکتر و قلم روانتری داشته باشیم؛ قلمی که فاصلهی بین چیزی که در ذهن ما میگذرد با چیزی که روی کاغذ شکل میگیرد را بهمرور پُر میکند.
انگیره گرفتن برای گسترش یک ایده
وقتی درگیر نوشتن یک فهرست هستیم و در هر لحظه یک سطر پایین میآییم تا موردی تازه به آن بیفزاییم، حس راحتی و آزادیای را تجربه میکنیم که سبب میشود اعتمادبهنفسمان برای نوشتن و بسط دادن موضوع افزایش یابد.
پشتیبانی و مدیریت دغدغهها و دلنگرانیها
یک نوع از فهرستها که باید به نوشتن روزانهی آن عادت کنیم تا بتوانیم سطح استرس و اضطراب روزانهمان را پایین بیاوریم، نوشتن فهرست «دغدغههای امروز من» است. میتوانیم یک یا دو بار در روز نوشتن این لیست را امتحان کنیم تا بتوانیم در فاصلهی درستی از دغدغههایمان بایستیم در نتیجه میتوانیم دید شفافتری نسبت به هر یک از دغدغههایی که در این فهرست میآیند داشته باشیم. همچنین کمک میکند فرصت جستوجو برای یافتن راهحل مشخصی برای رفع آنها داشته باشیم.
وقتی نیاز دارم خودم را از لحاظ روحی در مسیر نگه دارم، ده فرمان خودم را درست میکنم. لیستی از بایدها و نبایدها.
-آستین کلئون
یادگیری بهتر یک مهارت
میتوانیم از فهرستها برای یادگیری بهتر یک مهارت استفاده کنیم. برای مثال میتوانیم دانش فعلیمان حول محور یک موضوع را بسنجیم و از تمام اطلاعاتی که از آن داریم، لیستی تهیه کنیم. همچنین میتوانیم بعد از گذراندن یک جلسهی آموزشی، تمام نکاتی که از آن جلسه یاد گرفتیم را فهرستوار بنویسیم. چنین تمرینی هم سبب میشود ورودیهای جدید ذهنمان را مرور کنیم و هم به آنها نظم بیشتری ببخشیم.
لذت بردن از فرایند نوشتن
باید فهرستنویسی را همچون یک بازی ببینیم و به صرف انجام دادنش از خود راضی باشیم. مهمترین چیز شکل دادن به فهرستهای گوناگون است، نه نتیجهای که از آن فهرستها بهوجود میآید.
لیست تو، گذشته و آیندهی توست. همیشه نگهش دار. اولویتها: امروز، این هفته و الی آخر. شما روزی با مواردی که هنوز در لیستتان باقی است خواهید مرد، اما در حال حاضر زندهاید، لیست به شما کمک میکند تا آنچه را در زمان محدودتان میتوانید انجام دهید اولویتبندی کنید.
-تام ساکس
در مقالات بعدی از انواع فهرستهای خلاقانهای میگوییم که میتوانیم نوشتنشان را امتحان کنیم.
نویسنده: پگاه جهانگیرنژاد
3 پاسخ
مثل همیشه فوقالعاده بود پگاه عزیز🥰. از همین مقالهای که خوندم فهرست نویسی رو شروع میکنم.
ممنون.
آفرین معصومهی نازنینم. چقدر خوبه که فهرستنویسی رو شروع کردین. اتفاقن منم پیش از جواب دادن به کامنتتون داشتم یه لیست مینوشتم دربارهی درمان آریتمی.