دوره‌ی آنلاین ۱۰۰ داستانک

به این فکر کنید که اگر طی ۱۰۰ روز با برنامه‌ای منظم و اصولی، ۱۰۰ داستانک بنویسید، مهارت شما در داستانک‌نویسی به چه سطحی خواهد رسید؟

داستانک چیست؟

برای شناخت داستانک شاید بهتر باشد به‌جای تعریف رسمی و انتزاعی آن (که در دوره به آن خواهیم پرداخت) با نمونه‌هایی از داستانک این قالب ادبی را بشناسیم:

روزی که داستانش به یک حرف رسید
هر روز داستانی تازه می‌نوشت و هر روز کوتاه‌تر از روز قبل. هر چه داستان‌هایش کوتاه‌تر می‌شدند، خودش بلندتر می‌شد. روزی که داستانش به یک حرف رسید، خودش به آسمان رسیده بود.

منبع: روزی که داستانش به یک حرف رسید، نرگس فراهانی

وقت
وقتی از محکوم به حبس ابد پرسیدند این همه سال زندان را چطور تحمل می‌کند و یا چه‌کار می‌کند، جواب داد: «می‌دانی؟ همیشه به خودم می‌گویم اگر بیرون هم بودم، مجبور بودم همین وقتی را که اینجا می‌گذرانم، آنجا هم بگذرانم.»
منبع: کارت پستالی به نام همینگوی، پیتر بیکسل، ترجمه‌ی ناصر غیاثی، نشر نو

رویایی
در جایی دورافتاده در ایران، قلعه‌ای‌ست نه‌چندان بلند از سنگ. بی‌دریچه و دروازه. در تنها اتاق آن (با زمینی گِرد و گَردگرفته) میز و نیمکتی چوبی هست. در این زندانِ گِرد، مردی که شبیه من است به خطی که نمی‌شناسم شعری بلند می‌نویسد برای مردی که در زندان گردِ دیگری شعری بلند می‌نویسد برای مردی که در زندانِ گِرد دیگری… این گردش را پایانی نیست و هیچکس آنچه را زندانیان می‌نگارند، نخواهد خواند.
خورخه لوییس بورخس، ترجمه‌ی مودب میرعلایی

گفت‌وگو
در گوشه‌ای از پارک، پسربچه‌ای که دو سال یا شاید کمی بیشتر داشت، جلوی مادرش ایستاده بود. به زانوهای مادرش دست می‌کشید و کلمه‌های نامفهومی را با زبان عجیب و غریبی می‌گفت. می‌خواست چیزی به مادرش بگوید. به نظر می‌آمد مادرش نمی‌فهمد او چه می‌خواهد. کمی نگاهش می‌کرد و دوباره به سمت دوستش برمی‌گشت. پسربچه اصرار می‌کرد که حرفش را بزند. اما مادر همچنان حواسش از اون پرت بود و با دوستش پرچانگی می‌کرد. دختر بچه‌ای که شاید با کمی اختلاف، هم سن و سالش بود، به او نزدیک شد. پسر به طرف دختر برگشت و همان کلمه‌های نامفهوم را با همان زبان عجیب و غریب به او گفت. دختربچه هم با کلمه‌های نامفهوم و با زبان عجیب و غریبی جواب داد. با هم خندیدند.
منبع: از سوراخ در، فاطمه بن محمود، ترجمه‌ی رحیم فروغی، نشر پیدایش

دیدار
سال‌هایی که دور از او گذراند، تلخ بودند. تنها و غریب بود و در کنج تنهایی همدمی جز دلتنگی نداشت. اما تمام شد و رفت. حالا با دلی پر تپش و دست و صدایی لرزان، او را می‌دید، صورت زیبای او را که در برابرش می‌درخشید. صورتی را که خیلی دوستش داشت و در رویا برای مدت طولانی آن را به سینه فشرده بود. حالا او اینجاست، در فاصله کمی از اشتیاق سرشار او. آه می‌کشد، چقدر عمر بی او وحشتناک است. به او نزدیک می‌شود، چقدر شب‌های بی او تلخند. نزدیک می‌شود، چقدر در این لحظه خوشبخت است. احساس می‌کند نفس‌هایش به خنده‌های او نزدیک می‌شوند. نزدیک می‌شود، هان ای دل، آه و ناله‌هایت تمام شد. نزدیک می‌شود، صورتش می‌خورد به مانیتور کامپیوتر.
منبع: از سوراخ در، فاطمه بن محمود، ترجمه‌ی رحیم فروغی، نشر پیدایش

 

در کافه
غیر از آن دو نفر کسی در کافه نبود. مردی که قهوه‌اش را آرام‌آرام مزه می‌کرد و زنی در آن سوی کافه که مرد در کمینش نشسته بود. شاید بتواند دلنشین با او بنشیند و لبخندش را از نزدیک بنوشد. زن قهوه‌اش را به آرامی می‌نوشید و در کمین سوژه‌ای بود که موضوع زیبا و دلچسبی برای روایت باشد. مرد همچنان منتظر بود. زن به فکر فرو رفته بود. تنها راوی موفق شد ماموریتش را انجام دهد.
منبع: از سوراخ در، فاطمه بن محمود، ترجمه‌ی رحیم فروغی، نشر پیدایش

جامه‌ها
زیبایی و زشتی بر ساحل دریایی با هم دیدار کردند، هر یک از آن دو به دیگری گفت: «میلِ شنا داری؟»
جامه‌هاشان را از تن به درآوردند و در موج‌ها غوطه‌ور شدند. ساعتی نگذشت که زشتی به ساحل برگشت. جامه‌ی زیبایی را به تن کرد و رهسپار شد.
زیبایی نیز از دریا بازآمد اما جامه‌اش را نیافت. از آن‌که برهنه بماند. بسیار شرم کشید، ناچار جامه‌ی زشتی را به تن کرد و به راه افتاد.
از آن روز، مردان و زنان به‌وقت‌ِ دیدار در شناختٍ یکدیگر به اشتباه می‌افتند.
البته گاهی بعضی‌ها در رخساره‌ی زیبایی خیره می‌شوند و او را در جامه‌ی زشتی نیر باز می‌شناسند و گاهی برخی چهره‌ی زشتی را تشخیص می‌دهند و جامه‌ای که بر تنِ اوست از چشم‌شان پوشیده نمی‌ماند.
جبران خلیل جبران، آواره و خدایان زمین، ترجمه‌ی عبدالرضا رضایی‌نیا، نشر افق

خرگوش و ببر
یک روز یک خرگوش به ببری برخورد کرد که می‌خواست بخوردش. خرگوش گفت: «گفته باشم! من از تو زیرک‌ترم.»
ببر گفت: «چه غلطا! من زیرک‌ترین حیوانم!»
خلاصه با هم کنار نیامدند و دوتایی رفتند سراغ لاک‌پشتی تا از او بپرسند کدامشان زیرک‌تر است. لاک‌پشت از ببر پرسید: «چرا این خرگوش رو نخوردی؟»
ببر گفت: «حواسم را از موضوع پرت کرد.»
بعد از خرگوش پرسید: «حالا تو بگو ببینم چرا ببر را نخوردی؟»
خرگوش گفت: «آخه، خودت قضاوت کن، مگر می‌توانم بدون سس مایونز قورتش بدهم!»
لاکپشت گفت: «باید بگویم که الحق هر دو زبر و زرنگید.»
از آن روز به بعد هر سه تا دوستانی خفن شدند.
منبع: یک جفت چکمه برای هزارپا، فرانتس هولر، ترجمه‌ی علی عبداللهی، نشر آموت

داستانک یکی از جذاب‌ترین و پرخواننده‌ترین انواع نوشته‌های کوتاه است و شاید بتوانیم آن را مناسب‌ترین و جذاب‌ترین قالب داستانی در دنیای کنونی -دنیای اینترنت- بدانیم.

در دوره‌ی ۱۰۰ داستانک نگاهی می‌اندازیم به همه‌ی انواع متن‌های داستانی کوتاه؛ از داستان‌های مینیمال و فلش‌فیکش‌ها گرفته تا حکایت و فابل و داستان‌‌‌های هنری و شعرهای داستانی و… .

هدف دوره‌ی ۱۰۰ داستانک چیست؟

در این دوره صد داستانک برگزیده از نویسندگان سراسر جهان را می‌خوانیم و ۱۰۰ داستانک می‌نویسیم.

شکل برگزاری دوره:

جلسه‌ی افتتاحیه برای معرفی دوره: سه‌شنبه ۱ شهریور ساعت ۱۷ الی ۱۸

جلسه‌ی اول: شنبه ۵ شهریور ساعت ۱۹ الی ۲۰

جلسه‌ی دوم: شنبه ۱۹ شهریور ساعت ۱۹ الی ۲۰

(حضور آنلاین در جلسه لزومی ندارد، شما بلافاصله پس از هر جلسه فایل ضبط‌‌شده‌ی آن را دریافت خواهید کرد. پس افرادی که امکان حضور آنلاین نداشته باشند، می‌توانند فایل ضبط‌شده را ببینند و بشوند.)

با شرکت در این کارگاه عضو صفحه‌ی اینستاگرام خصوصی دوره‌ی ۱۰۰داستانک می‌شوید.

در این پیج هر روز پستی منتشر می‌شود که در زیر آن تک تک شرکت‌کنندگان اعلام می‌کنند که داستانک روز خود را نوشته‌اند. این اقدام برای آن است تعهدی برای نگارش روزانه‌ی داستانک ایجاد شود.

در انتهایی این دوره شما کتاب کوچکی شامل مجموعه داستانک‌هایتان خواهید داشت. صدالبته این کتاب برای آنکه قابلیت انتشار بیابد به سختکوشی شما در بازنویسی نیاز دارد.

در این دوره علاوه بر جلسات آنلاین چه چیزی دریافت می‌کنید؟

پس از جلسه‌ی اول کتابچه‌ای الکترونیکی شامل صد داستانک برگزیده از نویسندگان ایران دریافت خواهید کرد. مطالعه‌ی این داستانک‌ها از این جهت مفید است که ذهن شما را برای نوشتن داستانک آماده می‌کند.

همچین پی‌دی‌اف جدول ویژه‌ای که به منظور ثبت‌ روزانه‌ی نوشتن داستانک طراحی شده است که به حفظ تداوم شما در مسیر کمک خواهد کرد.

نحوه‌ی ثبت‌نام و ورود شما به دوره:

شهریه شرکت در دوره:

 ۴۰۰ هزار تومان

راه اول:

مبلغ 400 هزار تومان برای شماره‌ی کارت زیر واریز کنید. سپس تصویر رسید بانکی خود را از طریق واتساپ برای شماره‌ی زیر بفرستید، بلافاصله پس از دریافت رسید در همان واتساپ تمام اطلاعات دوره را برای شما ارسال خواهیم کرد.

شماره‌ی حساب برای واریز شهریه:

6219861060951075

بانک سامان، به نام نسیم کلانتری

شماره‌ی واتساپ مدرسه نویسندگی برای ارسال رسید پرداخت:

09393093721

لینک واتساپ پشتیبانی مدرسه نویسندگی

راه دوم:

ثبت‌نام از طریق سایت با کلیک روی لینک زیر:

ثبت‌نام