همهی ما لااقل یکبار را مجبور به نوشتن نامهی اداری شدهایم. پس نمیتوان نیاز به یادگیری انواع سبکهای نوشتن و نحوهی استفاده از آنها در نویسندگی و نگارش کتاب را نادیده گرفت. حتی اگر نویسندگی دغدغهی جدی ما نباشد از دانستن تفاوت قالبهای نگارش متن معاف نمیشویم. چه برسد به اینکه بخواهیم کتابی بنویسیم و انواع شیوه نویسندگی کتاب را ندانیم. شناخت این شیوهها به ما کمک میکند تا پیام خود را درست و واضح از طریق نوشتن منتقل کنیم.
جاش لیب نویسندهی سینما و تلویزیون معتقد است حتی برای کپیکردن متنها هم آشنایی با روشهای نوشتن واجب است. او میگوید: «قبل از اینکه بتوانید نوشتهها را کپی کنید، باید سبکهای نوشتن را به خوبی بشناسید و سپس بخشهایی از آنها را در سبک خود بگنجانید.»
پس حتی یک دانشآموز یا دانشجو هم برای کپیکردن تکالیفش باید از انواع سبکهای نوشتن سر در بیاورد چه برسد به کسی که میخواهد وارد حرفهی نویسندگی شود. در این مقاله انواع سبکهای نگارشی و نحوهی استفاده از آنها در نویسندگی و نوشتن کتاب را تشریح خواهیم کرد.
چرا باید انواع سبکهای نوشتن را بشناسیم
متنها را میتوان از جنبههای مختلفی مثل ژانر، لحن و… دستهبندی کرد. یکی از اصلیترین دستهبندیها بر اساس ساختار و شیوهی نگارش متن است. روش نوشتن دفترچهی راهنمای یک لباسشویی قطعاً با روش نوشتن یک داستان کودک بسیار متفاوت است. هرکدام قالبهای نگارش متن خاصی دارند. هر نوشته و متن مخاطب خود را دارد. نویسنده نمیتواند با یک سبک نوشتاری تمام مفاهیم را منتقل کند و سلیقهها را پوشش دهد. برای مثال انتقال پیام به یک کودک کلمات و ساختار سادهای میطلبد.
ما خواسته یا ناخواسته هر روز با نوشتههای زیادی روبهرو میشویم. از خواندن کتاب و مجلهها گرفته تا دستورالعملهای پخت غذا و کار با یک وسیله. هر کدام از این نوشتهها هدفی مشخص را دنبال میکنند و شیوهی نگارش متفاوتی دارد. نویسنده با مشخصکردن هدف خود و پیامی که در نظر دارد، روش نوشتنش را انتخاب میکند. از همین طریق است که انواع سبکهای نوشتن ایجاد میشود.
شناخت انواع سبکهای نگارشی و نحوهی استفاده از آنها در نویسندگی و نوشتن کتاب امکانهای زیادی را مهیا میکند. در نوشتار ما محدودیت زمان داریم. خواننده باید در کوتاهترین زمان و سادهترین شکل پیام متن را دریافت کند. نویسنده هر چقدر ابهام ایجاد کند مخاطبان بیشتری را از دست میدهد. اما قالبهای نگارش متن مثل مسیری هستند که کمک میکنند مخاطب را به مقصدی که نویسنده میخواهد برسانند.
انواع سبکهای نوشتن هرکدام یک نوع تجربه را در ذهن خواننده میسازد. یک نویسنده باید به تمام این شیوهها مسلط باشد و با هنرمندی آنها را با هم ترکیب کند. ما بدون اینکه بدانیم، از شیوههای نگارش استفاده میکنیم. اما با نگاهی دقیقتر به این سبکهای نگارشی، میتوانیم برای رسیدن به هدف خود آگاهانه از آنها استفاده کنیم. پس آشنایی با انواع شیوه نویسندگی کتاب و یادگیری انواع سبکهای نگارشی و نحوهی استفاده از آنها در نویسندگی و نوشتن کتاب ابتداییترین گام است. در ادامه، چهار سبک مهم نگارش و ویژگیهایشان را بررسی میکنیم.
انواع سبکها برای نگارش
تنوع در روشهای نوشتن ریشه در هدف انسان از نوشتن متن دارد. نوشتن گاهی ابزاری برای انتقال علم، انتقال پیام یا سرگرمی است. سبکهای نگارش با توجه به کارکرد نوشته میتوانند منحصربهفرد و بینهایت باشند. اما با توجه به انواع شیوه نویسندگی کتاب و بررسی و در نظرگرفتن شباهتها میتوان قالبهای نگارش تمام متنها را به چهار دستهی کلی زیر تقسیم کرد:
- سبک توصیفی
- سبک روایی
- سبک توضیحی
- سبک استدلالی/ متقاعدکننده
هرکدام از این سبکها ویژگیها و ساختارهای متفاوتی دارند. اما یک متن میتواند همزمان درصدی از هر سبک را در خود داشته باشد. این موضوعها هستند که سبک نگارش را انتخاب میکنند. در ادامه با چهار سبک اصلی آشنا میشویم و میآموزیم کجا و چطور هر کدام را در خدمت پیام نوشتههایمان به کار ببندیم.
سبک توضیحی
هدف از بهکارگیری سبک توضیحی آموزش و توضیح در مورد یک موضوع خاص است. چون این سبک مناسب پاسخ دادن به یک نیاز و سوال مخاطب است، نیازی به ترغیب خواننده ندارد. خواننده با خواندن این متنها توقع سرگرم شدن ندارد و متنی به نظرش کارآمد است که جواب تمام سوالاتش را بدهد.
این سبک نگارش با زاویه دید سوم شخص نوشته میشود و لحنی رسمی دارد. در سبک توضیحی قرار نیست نویسنده نظر شخصی خود را وارد کند. این متن باید کاملا عینی و ملموس نوشته شود. در این سبک خیالپردازی جایی ندارد و همه چیز در توضیح حقایق و واقعیتهاست.
هدف استفاده از این سبک نوشتن دادن آگاهی به مخاطب است. برای مثال اگر قرار است مطلبی در مورد بازار بورس بنویسید باید با دادهها و ارقام موجود آن را بررسی کنید. یا به تاریخچه و نوع عملکر آن در سالهای اخیر بپردازید. اما سبک توضیحی این اجازه را به شما نمیدهد که با سوگیری نسبت به موضوع، مخاطب را تشویق یا منصرف کنید. در این قالب نگارش متن، نویسنده باید نگاه بیطرفی به مسئله داشته باشد.
در بررسی انواع شیوه نویسندگی کتاب این سبک را در دایرةالمعارفها، کتابهای درسی، دفترچههای راهنما، مقالههای علمی، دستورالعملها، کتابهای آموزشی، وبلاگهای پرسشهای متداول و… میبینیم. این دسته از متنها نمونههایی از سبک توضیحی هستند.
ویژگیها:
- واقعیت محور
- زاویه دید سوم شخص
- عدم وجود لحن و احساسات
هرچند هدف این شیوهی نگارش ایجاد سرگرمی نیست ولی در عمل سبکهای توضیحی برای طیف گستردهای از خوانندگان لذتآفرین و جذاب هستند. در ادامه بخشی از کتاب «رقص سایه» به عنوان نمونهای از یک سبک توضیحی آورده شده است. دیوید ریکو، نویسندهی این کتابِ روانکاوی، به بررسی موضوع سایههای روان انسان پرداخته است.
«هرگز نمیتوان کل سایه را کشف کرد و فقط بخشهایی از آن را که آمادگی پذیرشش را داریم، میتوانیم شناسایی کنیم. ما هرگز برای پذیرش کل آن آمادگی نداریم. هرگاه هر روز به اندازه نیاز با آن مراوده داشته باشیم، میتوانیم از قیدوبند کمالگرایی و بیکفایتی که دو مورد از سختترین ویژگیهای سایه هستند، رها شویم.»
سبک توصیفی
یکی از روشهای رایج نگارش نشاندادن یک فضا، موقعیت، شخص و مسئله از طریق توصیف آن است. در توصیف نویسنده به عنوان نماینده و حواس خواننده همه چیز را با جزئیات تعریف میکند. نویسنده در این سبک نوشتن، با کلمات جهان را آنگونه که میخواهد باز میآفریند. رکن اصلی این سبک خیال است و برای بازآفرینی تصاویر از قوهی تخیل خواننده هم وام میگیرد.
یکی از بخشهای اصلی ساختار این شیوه، آرایههای ادبیست که به ساختن تصاویر کمک میکند. استعاره و تشبیه در این تصویرسازیها و انتقال حس بسیار موثرند. اوج مهارت در استفاده از سبک توصیفی، ساختن یک تصویر کامل و پر از جزئیات با کمترین کلمات است. پس انتخاب کلمات اهمیت زیادی پیدا میکند.
این سبک پرداخت عمیقتری نسبت به سبک توضیحی دارد و احساسات مخاطب را هدف قرار میدهد. وقتی پای احساسات در نوشته باز شود متن از بیلحنی خارج میشود. بسته به توصیفات لحن در اثر شکل میگیرد.
این سبک از بهترین قالبهای نگارش متن خلاقانه است. سبک توصیفی در شعر، داستان، زندگینامه، سفرنامه و هر نوشتهی دیگری که حواس مخاطب را درگیر کند به کار گرفته میشود. سبک توصیفی معمولاً در قسمتی از متن به کار میرود. نوشتههایی که فقط از این روش برای نگارششان استفاده شده آثار بلندی نیستند. مثلاً هیچ وقت تمام یک شعر سبک توصیفی نیست چه برسد به داستان و کتابها.
ویژگیها:
- پرداختن به جزئیات
- استفاده از صفت و قیدها
- داشتن لحنهای مختلف
احتمالاً مثالهای زیادی از این شیوه در ذهن دارید. اشعار سهراب سپهری یکی از بهترین نمونههای سبک توصیفی هستند. بخشی از شعر «غبار لبخند» او را باهم میخوانیم:
میتراود آفتاب از بوتهها.
دیدمش در دشتهای نمزده
مست اندوه تماشا، یار باد،
مویش افشان، گونهاش شبنم زده.
برای آنکه با آرایههای ادبی و تاثیر هرکدام در متن آشنا شوید پیشنهاد ما مطالعهی مقالهی «معرفی آرایههای ادبی در یک نگاه» است.
سبک روایی
تنها راه داستانسرایی استفاده از سبک روایی است. این روش نگارش یک مسیر را میسازد و از سه بخش شروع، میانه و پایان تشکیل میشود. نویسنده با کلمات باید کل مسیر را ترسیم کند. این مسیر میتواند زادهی تخیل نویسنده یا روایتی از واقعیت باشد. در واقع سبک روایی مثل یک بستر و نقشهی راه است که با توجه به هدف نویسنده در دل خود سبک توصیفی دارد.
در بررسی انواع شیوه نویسندگی کتاب با این سبک روبهرو میشویم. در سبک روایی داستانی برای تعریفکردن هست. آدمها و سلسله اتفاقاتی که برایشان میافتد ماده اولیهی سبک روایی محسوب میشوند. یک پیرنگ مشخص که معمولاًدر آن اتفاقات، خط زمانی یا ترتیبی علت و معلولی دارند. در طول روایت، شخصیتها با مشکلات در کشمکشاند تا نقطهی پایان رقم بخورد.
حفظ پیوستگی در نگارش روایی بسیار اهمیت دارد و آن را به یکی از پیچیدهترین قالبهای نگارش متن تبدیل میکند. استفاده از این روش ظرافتهای زیادی دارد.
آثاری که به این روش نوشته میشوند عبارتند از: رمانها، داستانها، زندگینامهها، نمایشنامهها، فیلمنامهها، روایتها، شعرهای حماسی، اسطورهها و افسانهها.
ویژگیها:
- زاویه دید اول شخص
- داشتن نقطهی شروع و پایان
- وجود برخی عناصر داستان
برای آشنایی بیشتر با این سبک نوشتن، قسمتی از رمان «همنوایی شبانهی ارکستر چوبها» نوشتهی رضا قاسمی را میخوانیم:
«چرا حالا؟ درست یک ماه و دو روز پس از شب حادثه؟ چرا همان شب نیامده بودم؟ دست کم میشد پلیس را خبر کرد. چه خبطی! گذاشته بودم زهر واقعه آرام آرام بالا بیاید و حالا که، لبریز از هراس، در آستانه جنون قرار گرفته بودم پلهها را چندتا یکی آمده بودم تا به صاحبخانهام چیزی را بگویم که باید همان شب واقعه میگفتم و کار را به اینجا نمیکشاندم.»
داستانسرایی در دنیای امروز دیگر محدود به کتاب داستانها نیست. بلکه یکی از اصلیترین ابزارهای تبلیغات و جذب آدمهاست. یادگرفتن نگارش روایی مثل یک چوب جادوییست که دیگران را برای شنیدن حرف شما مجذوب میکند. اگر میخواهید کلامی نافذ داشته و یک سخنران خوب باشید، این سبک نگارش را بیشتر جدی بگیرید و در قالبهای نگارش متن خود بیشتر این سبک را اجرا کنید.
سبک استدلالی/ متقاعدکننده
بهترین راه برای متقاعدکردن مردم نوشتن یک متن با سبک استدلالی است. در شیوهی نگارش نویسنده سعی دارد خواننده را در مورد یک موضوع مجاب کند. نویسنده در بعضی از متنها مخاطب را برای انجام یک کار مجاب میکند. با این سبک آکادمیک نویسنده میتواند فکر یا ایدهی خود را به خواننده منتقل کند و جریانی از طرفداران راه بیاندازد.
متقاعدکردن کار آسانی نیست. برای استفاده از نگارش استدلالی باید مجهز به اثباتها و استدلالهای قوی بود. برای جلب اعتماد مخاطب بهتر است از دادهها، آمار و شواهد نیز در جهت اثبات اندیشه کمک گرفت. با اینکه این سبک بُعد تفکری دارد اما وارد کردن احساسات شخصی نویسنده مانعی ایجاد نمیکند و به این اعتمادسازی کمک میکند. البته تنها نظر شخصی کافی نیست و نظریه باید پایه و اساسی علمی و قابل اثبات داشته باشد. وگرنه به راحتی زیر سوال میرود و نقض میشود.
سبک استدلالی بیشتر در روزنامهها، مقالهها، توصیهنامهها، نقدها، تبلیغات، آگهی فروش و… استفاده میشود. در دنیای تبلیغات رقابت بالایی بین شرکتها وجود دارد. هر کدام بهتر از این سبک نگارشی بهره ببرند، تعداد مخاطب بیشتری را تبدیل به مشتری میکنند. البته همچنان کیفیت محصول یا خدمات حرف اول را میزند چرا که اگر با تبلیغات برای یکبار مشتری مجاب به استفاده شود برای بار دوم احتیاج به اثبات شدن ادعا یا همان کیفیت دارد. بنابراین میتوان گفت این سبک در انواع شیوه نویسندگی کتاب نقش اساسی ندارد مگر در مرحله معرفی آن یا در بخشهایی که نیازمند است مخاطب را متقاعد کند که کتاب مدنظر ارزش خواندن دارد.
ویژگی:
وجود لحن متقاعدکننده
آوردن استدلالهای شخصی نویسنده
زاویه دید اول شخص یا سوم شخص
آلن دوباتن یکی از نویسندگان معروف در سبک استدلالیست که با کتابهایش جریانهای فکری به راه میاندازد. او و جان آمسترانگ در کتاب «هنر همچون درمان» به کاربرهای هنر و ارتباطش با طبیعت، پول و سیاست میپردازند.
قسمتی از کتاب:
«هنر میتواند از طریق یادآوریهای بهموقع و شهودی دربارهی تعادل و خوبی –که هیچ وقت نباید فرض کنیم به اندازهی کافی دربارهاش میدانیم- کمک کند در وقتمان صرفهجویی کنیم؛ و زندگیمان را نجات دهیم.»
کلام آخر
به تعداد نویسندهها شیوهها و سبکهایی برای نوشتن وجود دارد. اما در دل همهی آنها از این چهار سبک استفاده شده است. برای اینکه داستان، شعر، مقاله و هر متنی که مینویسیم بر مخاطب حداکثر تاثیر را بگذارد اول باید از هدف خود مطمئن شویم. هر چقدر با ذهن روشنتری شروع کنیم، نوشتهیمان هم بهتر راه خود را پیدا میکنند و با مخاطب خود ارتباط میسازند.
در این مطلب با انواع سبکهای نوشتن و نحوهی استفاده از آنها، انواع شیوه نویسندگی کتاب و قالبهای نگارش متن آشنا شدیم. اگر میخواهید یادگیری عمیقی برایتان اتفاق بیفتد برای هر سبک نمونههایی که از آنها خواندید را در ذهن مرور کنید.
در قسمت نظرات میتوانید مثالهای خود را نیز با دیگران به اشتراک بگذارید.
نویسنده: سپیده عابدی
2 پاسخ
سلام و عالی بود. سبک نوشتن من، روایی است. خیلی نوشته کرده ام. ولی در مورد این سبک چیزی نخواندم. نمونه هم ندارم. چند نمونه معرفی کنید.
سلام و درود
براتون آرزوی موفقیت داریم.
میتونید با مطالعه نمایشنامه، فیلمنامه، زندگینامه یا جستارهای روایی بیشتر با این سبک آشنا بشید. توی متن هم نمونههایی معرفی شده که میتونید استفاده کنید.