در نمایشنامۀ مرغ دریایی چخوف، تریگورینِ نویسنده رو به نینا میکند و از رنج نوشتن اینگونه میگوید:
«وقتی یک نفر شب و روز به جز ماه به هیچچیز دیگری فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیاش را دربرمیگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: اینکه باید بنویسم، باید…
هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. اینجا ابری میبینم که مانند یک پیانوی باز و بزرگ است. به خودم میگویم باید در داستانم از ابری که در آسمان شناور است و مانند یک پیانو باز و بزرگ است حرف بزنم.
بوی گل آفتابگردان میآید. بهسرعت یادداشت برمیدارم. بوی تند و نفرتانگیز، رنگ یک بیوهزن. میبایستی اینها را برای توصیف غروب تابستان بیاورم.
بهسرعت به تئاتر یا ماهیگیری میروم. تنها به این خاطر که استراحت کنم، خودم را فراموش کنم. ولی نه، یک موضوع جدید مثل گلولۀ آهنی به مغزم میخورد، دوباره به سمت میزتحریر میکشاندم باید باز با شتاب بنویسم، بنویسم و همیشه اینطور است.»
نوشتن زیباست؛ اما به همان اندازه هم سخت است. فرقی نمیکند داستان کوتاه بنویسی یا رمان یا متنهای غیرداستانی.
برای خوب نوشتن باید یک نویسندۀ تماموقت باشی.
رماننویس بیشتر از آدمهای معمولی زندگی میکند چون نیاز به سوژههای دستاول و دقیق دارد. پس باید دقیقتر ببیند، هدفمندتر گوش کند و در کل، بیشتر زندگی کند.
کسی که هرروز مشقِ نوشتن نمیکند هم میتواند بنویسد، اما سرنوشت چیزی که مینویسد مانند میلیونها نوشتۀ دیگر، قرار گرفتن در زبالهدان کتابها یا زبالهدان فکر و اندیشۀ دیگران است.
در ضمن میشود بدون یادگیری اصول و قواعد نویسندگی هم به نوشتن رمان فکر کرد اما این کار مثل اختراع دوبارۀ چرخ است. زمان شروع رماننویسی را میشود از سال 1650 و با انتشار دن کیشوت در نظر گرفت. وقتی بارها و بارها در طول چهارصدسال رماننویسهای مختلف این مسیر را طی کردهاند و قواعدش را دستهبندیشده در اختیار ما قرار دادهاند، چه لزومی به آزمونوخطاهای بیهوده است؟
درست است که با مطالعه کردن دربارۀ قواعد و اصول نویسندگی کسی به یک نویسندۀ چیرهدست تبدیل نمیشود اما نمیتوان بدون گذار از این مرحله هم انتظار رشد واقعی در زمان مناسب را داشت.
یادگیری اصول و قواعد رماننویسی، شرط کافی برای خوب نوشتن نیست اما شرط لازم است.
با این مقدمه برویم سراغ یادگیری مهمترین اصول نوشتن رمان.
در اینجا شما با سه مرحلۀ کلی نوشتن رمان آشنا میشوید:
مرحلۀ اول: آمادگی برای نوشتن رمان
مرحلۀ دوم: نوشتن رمان
مرحلۀ سوم: بعد از نوشتن رمان
هرکدام از این مراحل سهگانه سرنوشت قسمتی از رمان را شکل میدهد و در کل مدل ذهنی رماننویس را برای خلق یک اثر استاندارد و مردمپسند تعریف میکند.
مرحلۀ اول: آمادگی برای نوشتن رمان
چرا نوشتن رمان؟
وقتی از شما بپرسند «برای چه میخواهی رمان بنویسی؟» اولین چیزهایی که به ذهنت میرسد چیست؟
اغلب کسانی که به نوشتن رمان روی میآورند در جواب خواهند گفت: «برای رسیدن به موقعیت بهتر، شهرت، پول».
متأسفانه باید گفت این طرز فکر میتواند به بزرگترین مانع نوشتن تبدیل شود. وقتی بنای نویسندگی بر رسیدن به شهرت و ثروت ساخته میشود نویسنده انتظارات غیرواقعی از خودش پیدا میکند، برای رسیدن به نتیجه عجله میکند، تواناییهایش را در نوشتن فدا میکند و چیزی را مینویسد که به نوشتههای زرد نزدیک باشد تا شاید با اقبال بیشتری مواجه شود و او را سریعتر به هدفش برساند.
ممکن است محصول جانبی نوشتن، رسیدن به شهرت و موقعیت بهتر مالی و اجتماعی باشد اما نمیتوان این موارد را هدف اصلی دانست.
انگیزۀ نوشتن رمان باید درونی باشد تا نویسنده را به جایگاه برتری برساند. مهمترین انگیزۀ درونی، عشق به نوشتن و احساس نیاز به گفتن آن چیزی است که درون فکر نویسنده وجود دارد و هرلحظه منتظر است تا خلق شود.
از طرفی باید گفت که هنوز کتابهای داستانی در بازار نشر با استقبال نسبتاً خوبی مواجه میشوند. مشروط بر اینکه خواننده با چیزی متفاوت از آنچه تاکنون بوده است مواجه شود.
پس شرط ابتدایی برای وارد شدن به چنین بازاری، متفاوت نوشتن است. آنچه این تفاوت را ایجاد میکند عشق به نوشتن و تلاش برای نوشتن از عمیقترین دغدغههای درونی است.
نقش استعداد در نوشتن رمان
«من ده سال از عمر نویسندگیام را به خاطر یک دروغ بزرگ تلف کردم. در دهۀ بیستسالگی، از خیر رؤیای نوشتن گذشتم چون میگفتند نویسندگی آموختنی نیست. میگفتند نویسندهها از شکم مادر، نویسنده به دنیا میآیند.»
جیمز اسکات بل چندین سال از عمرش را به پای این دروغ از دست داده است پس دیگر لازم نیست من و شما هم چنین توهماتی را باور کنیم.
نویسندگی به استعداد نیاز ندارد.
چه کسی میخواهد به شما بگوید که استعداد نوشتن دارید یا نه؟
آیا متر و معیاری برای سنجش استعداد نویسندگی وجود دارد؟
البته که وجود ندارد.
در ضمن این را هم باید بدانیم که همۀ ما قدری استعداد نوشتن داستان را داریم.
همۀ ما داستاننویس هستیم. وقتی چشمهایمان را میبندیم و صحنهای از زندگی را در ذهن خودمان خلق میکنیم، برای اطرافیانمان دیالوگهایی میآفرینیم و تصور میکنیم که آنها دارند این دیالوگها را میگویند.
ما حتی در خواب هم برای خودمان داستان تعریف میکنیم.
ذهن همۀ ما قصهگو متولد شده است. ما هرروز چندین و چند قصه برای خودمان میبافیم، با آنها خوشحال میشویم یا از فرط ناراحتی با این قصههای خیالی گریه میکنیم.
وقتی نوشتن، یک استعداد ذاتی نباشد پس مهارت است؛ یعنی چیزی که میشود آن را با تمرین و تکرار فراگرفت. اینجاست که نقش کلاسهای نویسندگی پررنگ میشود.
قرار نیست این کلاسها فرمولی جادویی برای نوشتن رمان را تجویز کنند اما یک کلاس خوب نویسندگی میتواند راه را از بیراهه جدا کند، اصول را یاد بدهد و شما را از آزمونوخطاهای بیهوده نجات بدهد.
این جملۀ طلایی از سامرست موام را فراموش نکنید:
«رماننویسی سه فرمول بیشتر ندارد اما متأسفانه هیچکسی نمیداند این فرمولها چیست.»
مدل ذهنی رماننویس
الیزابت گیلبرت که نویسندهای موفق و جهانی است نگاهش را در مورد شغل نوشتن اینگونه توصیف میکند:
«من همیشه احساس کردهام اینکه از خلاقیتتان انتظار داشته باشید که بهطور منظم به شما چک دستمزد بدهد، خیلی بیرحمانه است.
من تمام مدتی که در حال تمرین نویسندگی بودهام، شغل داشتم. حتی بعد از اینکه کتابم چاپ شد شغلم را رها نکردم چون نمیخواستم مسئولیت هزینههای زندگی را به دوش نویسندگی بگذارم. چون میخواستم خلاقیتم را امن و آزاد نگه دارم.
من همیشه بهسختی کار کردهام تا خلاقیتم امن و آزاد بازی کند. این کار باعث شد من حامی خودم باشم.»
همۀ نویسندهها باید حامی خودشان باشند تا خلاقیتشان مجالی برای بروز پیدا کند.
- بهعنوان یک رماننویس باید قبل از هر چیز به خودتان اعتماد داشته باشید. ایمان داشته باشید که خلاقیت لازم برای نوشتن را دارید.
باید ارادهای قوی داشته باشید تا از عهدۀ روزهایی که هیچچیزی در ذهنتان وجود ندارد و بهاصطلاح دچار خشکطبعی شدهاید رهایی پیدا کنید. دارا بودن ارادۀ قوی به شما کمک میکند تا از عهدۀ ناملایمات این کار برآیید و بتوانید خلوت خوبی برای نوشتن ایجاد کنید.
اگر به خودتان ایمان نداشته باشید وقتی با سختی نوشتن مواجه میشوید ممکن است جا بزنید و برای همیشه از خیر نوشتن بگذرید.
- بهعنوان یک رماننویس لازم است استقلال فکری داشته باشید. شما اصول و قواعد نوشتن را یاد میگیرید تا آن فکر منحصربهفردی را که در ذهنتان هست به بهترین شکل روی کاغذ بیاورید.
- یک رماننویس باید شامهای حساس داشته باشد. باید به هر چیز و هر کسی بهعنوان یک سوژۀ خوب برای نوشتن فکر کند. بهترین رمانها آنهایی هستند که از دل اتفاقات روزمره بیرون میآیند. مردم با این نوشتهها همذاتپنداری میکنند.
برای اینکه توانایی نوشتن رمانهای همدلانه را در خودتان تقویت کنید، لازم است نویسندهای تماموقت باشید. با شامهای حساس، هر چیزی را در اطرافتان به خوراک نوشتن تبدیل کنید و از هر اتفاقی یک سوژۀ جدید بسازید.
- ممکن است این سؤال برایتان پیش آمده باشد که درستنویسی مهمتر است یا زیبانویسی؟
به عبارتی، مهارت داستانگویی مهمتر است یا ادبیات رماننویسی؟
بهعنوان یک رماننویس باید یک داستانگوی ادیب باشید؛ یعنی هم محتوای خوبی داشته باشید و هم بتوانید این محتوا را به درستترین و شفافترین شکل ممکن منتقل کنید.
اینجاست که به اهمیت خواندن و نوشتن بهطور همزمان پی میبریم.
یک رماننویس برای اینکه بتواند مهارت فارسینویسی و درستنویسی را در خودش تقویت کند باید برنامۀ مطالعاتی منظم داشته باشد و با خواندن متنهای خوب و استاندارد به شیوۀ درستنویسی پی ببرد. در کنار این موضوع باید مهارت داستانگویی را با زیاد نوشتن و تمرین نویسندگی تقویت کند.
- فاکنر میگوید: «نویسندگی، 99 درصد ذوق، 99 درصد انضباط و 99 درصد کار و کوشش است.»
مثل هر کار جدی دیگری باید به رماننویسی هم بهعنوان یکی از اولویتهای زندگی نگاه کنید تا بتوانید در آن موفق شوید. ممکن است مجبور باشید از خیلی از تفریحات یا روابط خودتان بگذرید تا داستانی را تمام کنید. ممکن است مجبور شوید اتاقی یا مکانی بهدور از شلوغی مهیا کنید و ساعتها در تنهایی در آن بنویسید. همین جدیت است که باعث تولید یک اثر خارقالعاده میشود.
- تولستوی میگوید: «من زیاد کتاب میخوانم و کم مینویسم. این غلط است. فلان نویسنده برعکس، زیاد مینویسد و کم میخواند. این هم غلط است.»
باید بین نوشتن و خواندن تعادل برقرار کرد؛ اما فراموش نکنید که شرط لازم برای تبدیل شدن به یک رماننویس حرفهای رمانخوانی حرفهای است.
مطالعۀ جدی هر رمان میتواند یک کلاس نویسندگی باشد. همینطور که نوشتن هر متن کوتاه و انتشار آن روی وبلاگ یا وبسایت میتواند بهترین مشق نوشتن رمان باشد.
- کمالگرایی در نوشتن یعنی چه؟ یعنی فکر کنید میخواهید بهترین اثر عالم را خلق کنید؛ یعنی اینقدر وسواس به خرج بدهید تا آخر از خیر نوشتن رمان بگذرید.
کمالگرایی در نوشتن رمان میتواند فلجکننده باشد و برای همیشه دستنوشتههایتان را در کشوی اتاقخوابتان نگه دارد. فراموش نکنید که شما قرار نیست بهترین اثر عالم را خلق کنید.
برای نوشتن بهترین رمان هم به کسی تعهد ندادهاید. شما مینویسید تا دستتان برای نوشتن بهمرورزمان قوی شود. نوشتن دائمی بهترین راه برای تبدیلشدن به نویسندهای حرفهای است.
ابزارهای نوشتن رمان
میگویند معروفترین رماننویسها روزی سه صفحه مینوشتند. این یعنی سالی تقریباً نهصد صفحه و اگر یک حد متوسط را در نظر بگیریم یعنی نوشتن سه رمان در سال.
اما در واقعیت چقدر این اتفاق میافتد که سه رمان درجهیک در سال نوشته شود؟ خیلی کم. چون فقط نوشتن نیست. نوشته نیاز به بازنویسی و ویرایش و اصلاح دارد.
اما چیزی که باعث موفقیت رماننویس میشود مدیریت زمان برای نوشتن است. وقتی یک زمانبندی خاص را برای روزهای متوالی در نظر میگیرید و به آنها متعهد میمانید، احتمال اینکه بعد از یک سال بتوانید روی کامل شدن یک رمان خوب حساب باز کنید زیاد میشود.
ببینید چه مواقعی از روز خلاقیت شما بیشتر گل میکند. در آن ساعتها شروع به نوشتن کنید و با خودتان قرار بگذارید که مثلاً همان سه صفحه در روز را بنویسید. محیط نوشتن را هم طوری تغییر دهید که به این تعهد شما لطمه وارد نکند؛ مثلاً از اطرافیان بخواهید در ساعتهای نوشتن، شما را تنها بگذارند یا جای خاصی را برای نوشتن تدارک ببینید.
در را قفل کنید، پردهها را بکشید، هر صدای اضافی را حذف کنید، تلفن را از خودتان دور کنید، اینترنت را قطع کنید و بنشینید و بنویسید.
- برای نوشتن با دست راحتتر هستید یا اینکه تایپ کنید؟ فکر میکنید کدام روش بهتر است؟
روش خوب و بد نداریم. هرکدام از این روشها مزیتهایی بر دیگری دارد. مثلاینکه در نوشتن با دست، شما تمرکز بیشتری دارید و مرتب به غلط یا درست تایپ کردن فکر نمیکنید. از طرفی تایپ کردن ممکن است سرعت شما را در نوشتن بیشتر کند یا حس بهتری به شما بدهد. یا اینکه پیدا کردن نوشتههای قبلی با یک سرچ کوچک امکانپذیر است اما در نوشتههای دستی ممکن است مجبور شوید صدها کاغذ را زیرورو کنید.
اما نوشتن با قلم و کاغذ از این نظر میتواند ارجحیت داشته باشد که شما تحت هر شرایطی میتوانید بنویسید. در مترو، در تاکسی، وقتی برای گردش با خانواده بهجایی رفتهاید. محدودیت نوشتن را حذف میکند و اجازه میدهد با هر سرعتی که میخواهید بنویسید.
خودتان را به روش خاصی محدود نکنید. هر ابزاری را امتحان کنید. اصلاً میتوانید بهصورت ترکیبی از کاغذ و تایپ کردن کمک بگیرید. ببینید با کدام روش ارتباط بهتری برقرار میکنید همان را انجام دهید.
- هاکسلی میگوید: «رماننویس به خلاقیت مداوم نیاز دارد نه خلاقیتِ لحظهای.»
پس خودتان را مدام خلاق نگه دارید. دفترچه یادداشت ابزاری است که بسیاری از رماننویسها از آن استفاده میکنند تا هر زمان ایدهای به ذهنشان رسید سریع آن را شکار کنند و دربارهاش بنویسند.
ضبطصوت ابزاری خلاقانه برای نوشتن است. میتوانید خیلی از بخشهای رمان را بهجای نوشتن، بگویید.
میتوانید هر آنچه را به ذهنتان میرسد بگویید و سر فرصت آنها را روی کاغذ یا کامپیوتر پیاده کنید.
- کنار تختخواب خود همیشه قلم و کاغذ آماده داشته باشید. خیلی از الهامات قبل از خواب یا حتی وقتی خواب هستید به ذهنتان میرسد. باید سریع آنها را ثبت کنید وگرنه پر میکشند و وارد ذهن دیگری میشوند.
کیت هرمان میگوید: «همیشه نیمهشبی از خواب میپرم تا طرح صحنهای را که در خواب دیدهام بنویسم. بیشترین الهامات برای من در خواب اتفاق میافتد.»
شاید برای شما هم چنین باشد و اگر تا امروز به این الهامات پی نبریدهاید، شاید دلیلش این باشد که ابزار لازم را کنار دستتان نداشتهاید. این کار را بکنید و جایی برای الهامات شبانه هم باز کنید.
قسمت دوم: چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان
قسمت سوم: آموزش نوشتن رمان | باید و نبایدهای رماننویسی
نویسنده: ناهید عبدی
141 پاسخ
سوال کوچیکی داشتم
من ۱۴ ساله هستم و تقریبا ۴ یا ۵ ماهی میشه گه گاهی مینویسم
شما در بعضی متن های اموزشی به نوشتن رندوم اشاره کردین
اینکه یه ورق برداریم و هرچی تو ذهنمونه بنویسیم
ولی من اینجوری نیستم
معمولا راجب یه چیز مشخص مینویسم که بیشتر متن های انگسته
چون ایده زیاد دارم مثلا با نگاه کردن به یه عکس یا اهنگ ایده پیدا میکنم و از همون می نویسم
این بده ؟
سلام
خیلی هم خوبه.
این هم یک نوع آزادنویسیه.
به تمرین ادامه بدید.
سلام
من برای اولسن بارم هستش که میخوام رمان بنویسم و بین اینکه در رمانم شخصیت اصلی رو اول به خواننده بشناسونم و یا اینکه در ردازای رمان معرفیش کنم گیر کردم به نظر شما کدام روش جذابیت بیشتری داره؟
سلام دوست عزیز
بستگی به سبک نوشتن شما داره. نمونههایی که از نظر خودتون جذاب هستند رو بررسی کنید و ببینید اول شخصیت رو معرفی کرده یا در طی داستان شخصیت معرفی شده.
ولی بهتر این هست که همون اول همه جزئیات رو به خواننده نگید و اجازه بدید در طی داستان خواننده به وسیله انخابها و فعالیتهای شخصیت اصلی، نسبت بهش شناخت پیدا کنه.
سلام من تا حالا چند بار خواستم رمان بنویسم ولی مشکل من اینه که رمان هام به یک داستان کوتاه تبدیل می شن الان دارم یک رمان می نویسم که تقریبا یک هفتست شروعش کردم.میدونم که نباید عجله کنم و سریع تمومش کنم من برای نوشتنش هیچ مشکلی ندارم مشکلم اینه دقیقا نمیدونم یک رمان چقدر باید طول بکشه تا (رمان) باشه.اگه میشه جواب این رو بهم بگید
سلام دوست عزیز
براتون آرزوی موفقیت داریم.
معمولا داستانهایی که تا کمتر از 7هزار کلمه باشند داستان کوتاه محسوب میشن. بین 7 تا 20هزارکمه داستان بلند هست و بیشتر از 20هزار کلمه رمان محسوب میشه.
درودها، من یک هفته ای میشه که نوشتن رمانی رو شروع کردم، برای چند تا منتقد فرستادم گفتن که اتفاقات سریع میافته و شخصیت سازی انجام نشده به نظرتون باید چکار کنم؟
سلام
باید روی جزئینگاری و گسترش صفحهها بیشتر وفت بذارید.
ضمن اینکه بهتره از این به بعد قبل از نوشتن داستان، برای هر شخصیت یک زندگینامه بنویسید و مشخصات جسمی و روحی اون شخصیت رو فهرست کنید.
سلام و وقت بخیر!
گفته هاتون بسیار مفید بود و من یک مشکل بزرگ یا شایدم کوچک دارم…
مشکل من در پایان رمانها و قسمت اوج رمان هست حس می کنم رمانهام مثل یک خط راست هستن بدون هیج پستی و بلندی و درمورد پایان هم رمانهام هیچ کدوم به پایان نرسیدن و نیمه کاره رها شدن… حدود هشت تا رمان نیمه کاره دارم و نمیدونم چطور به پایان برسونمشون…
سلام عسل گرامی
خوب الان تکلیف شما روشنه، شما باید این هشت تا رمان نیمهتمام رو اولویتبندی کنید، و به ترتیب مشخص کنید که کنید که کدومها براتون مهمتر و جذابتره. گام بعدی اینه که بر اساس اولویت یکی یکی هر طور شده نسخۀ اولیۀ رمانها رو تموم کنید، حتا شده با یک پایانبندی ضعیف.
شما حتماً باید این مرحله رو پشت سر بذارید. چرا چون بهتر کردن یک داستان بعد از نوشتن نسخۀ اولیه شروع میشه. تو بازنویسی میتونید هر متنی رو هزار برابر بهتر کنید، به شرط اینکه نسخۀ اول رو کامل کرده باشید.
سلام خسته نباشید
خیلی ممنون میشم منم راهنمایی کنید همه قوائدی ک گفتید خوندم واز مشاوره هاتون خیلی حس خوب و بهتری پیدا کردم
راستش من ۱۶سالمه و از ۹سالگی شروع ب رمان خوندن کردم
ولی از وقتی ک نوشتن یاد گرفتم مینوشتم هرچیزی ک تو ذهنم میومد حتی شعر و بیشتر قسمت هایی از رمان وقتی یه صحنه سازی توی ذهنم میکردم خیلی حس خوبی پیدا میکردم و مینوشتمش
همه نوشته هام توی دفتر نگه داشتم چ درمورد یه کلمه کلی چیز مینوشتم چ از یه صحنه مینوشتم یا شعر همه دوستام میگن توی نوشتن و اینا استعداد دارم خوانوادمم همینو میگن
یه بار ب پیشنهاد یکی از دوستام ک گف یه رمان بنویس نوشتم ولی وقتی خوندمش دیدم خیلی سادس وجذابیتی برام نداش برا همین گذاشتمش کنار
چند شب پیش داشتم چیزایی ک نوشتم رو میخوندم اگه چندتا داستان بش اضافه کنم میشه یه رمان ولی میترسم از اینکه اگه نوشتم کسی مسخرم کنه یا خوششون نیاد
بعضی وقتا یه تکس میخونم ولی بعدش توی ذهنم یه جور صحنه سازی میکنم و اون تکس رو تبدیل ب یه قسمت از زندگی خودم یا شخص توی مغزم میکنم خیلی ها میگن قشنگه بعضی از دوستام میگن ازشون استفاده کن و یه نویسنده شو خوب و درآمد داره و اینا
ولی من نمیخام درآمد داشته باشم درواقع خودم کار میکنم ولی بیشتر میخام رمان مو بخونن وقتی کسی گف خوندی بگه آره خیلی عالی بود توهم بخونش دنبال شهرت نیستم فقط میخام نوشته هامو بزارم بقیه هم ببینن خوانوادم همیشه میگن تو استعدادش داری حتی بعضی وقتا شعر هم مینویسم ولی این ترس ک یکی بیاد مسخرم کنه و اینکه خیلی آدما هستن ک مینويسن ویکی بیاد بگه مث فلانیه و تو کپی کردی میترسم چون من هیچ وقت کپی نکردم و نمیکنم من فقط ازشون الهام میگیرم و داستانو یه چیز دیگه میکنم
ولی میترسم همین:) 💔از صحبت ها و حرف های شما و کسایی ک گفتن مشکلاتشون و شما کمک کردید خیلی حس بهتری پیدا کردم و کم و بیش دل شورم رفت ولی بازم میترسم دوس دارم بتونم یه چیز قشنگ بنویسم الانم دوبارع دارم مینویسم ولی همیشه نوشته هام یا تو دفترم میمونن یا توی سطل زباله
ممنون میشم یه راهنمایی کنید
لیدا جان
فرض کن تمام دنیا نوشتههای تو رو مسخره میکنن. خب، حالا چی؟ تو باید بیخیال چیزی بشی که برات لذتبخشه؟
عزیز، ما مینویسیم برای لذت و کیف خودمون. نظر دیگران رو که نمیشه کنترل کرد.
شما اگه نوشتن رو واقعاً دوست داری بچسب به کار و از جریان نوشتن لذت ببر.
سلام من خیلی به رمان علاقه دارم خیلی هم نوشتم و پاره کردم راستش شاید براتون مسخره به نظر بیاد ولی من از 9 سالگی هر خوابی که میبینم به هم مربوطن همشون خیلی قشنگن دوست دارم که بنویسمشون ولی تو همون فصل اول چونان خر در گل گیر میکنم ولی میدونم بعد از شروع باید چی بنویسم
به نظر شما من چطوری شروع داستان رو بنویسم ؟
چون خیلی خیلی برام شروع سخته
درود محمدمهدی عزیز
شما که بلدی بعد از شروع رو بنویسی، خوب با همون بعد از شروع شروع کن، این میشه شروع داستان.
در کل اما:
برای نوشتن به طور منظم مطالعه کن.
یک عادت روزانهنویسی در خودت ایجاد کن. مثل نوشتن صفحات صبحگاهی.
سلام ممنون از کمک هاتون من 13 سالمه و میخام از امسال 1400 شروع به نوشتن رمان کنم میشه بیشتر کمک کنین ممنون میشم
سلام رضا جان
خوندن همین مطلب و بقیۀ مطالب سایت میتونه کمکت بکنه.
سلام من از ۱۰ سالگی خواندن رمان و مجموعه کتاب و شروع کردم و از اون موقع ۵ یا ۶ تا داستان نا تمام دارم ، البته ار موقعی که کرونا اومده خیلی خیلی کمتر کتب می خونم و اینکه تازگیا یک ایده خیلی باحال به ذهنم رسید اونو به دوستم گفتم و اون گفت خوبه ولی اگه من باشم همچین کتابی و نمی خونم و این حرفش خیلی زد تو ذوقم و الان سر در گمم نمی دونم چی کار کنم
سلام
یه نویسندۀ حرفهای کار خودشو میکنه. یعنی چی دوستم گفت دوست ندارم، پس بیخیال.
کاری که خودت دوست داری انجام بده. و بهانه نیار.
من بین نویسندگی و ریاضی فیزیک گیر کردم هر دوتاشچن رو دوست دارم ولی نمیدونم کدوم رو برم روزی یک رمان میخونم دیشب هم به طور ناخواسته یک قلم و کاغذ برداشتم و بعد از هشت ماه نوشتم نمیدونم به طور عجیبی گیج شدم
سلام من ۱۶ سالمه از ۱۳ سالگی به رمان خوندن علاقه مند شدم الان یک ساله دوست دارم رمان بنویسم چند روز پیش شروع کردم به نوشتن رمان وقتی خانوادم فهمیدن بجای اینکه انرژی مثبتی بهم بدن بدتر منو شکستن الان اعتماد به نفسی که داشتم رفته و از خودم نا امید شدم کمکم بکنید لطفا
سلام مریم عزیز
در مسیر نوشتن این نوع برخوردها طبیعیه.
اصلاً بخشی از هنر نویسنده اینه با این بازخوردها مقابله بکنه.
مهمترین نکته که اینه که شما نوشتن رو دوست دارید.
با عشق از علاقۀ خودتون محافظت کنید.
سلام
من حدود یک سال هست که هم رمان میخونم هم رمان مینویسم و اولین رمانم رو نوشتم و عالی شده
اما متاسفانه رمان دومم رو ایده هایی براش پیدا کردم وقتی برای یکی دوستانم بازگو کردم گفت که در سریالی هست و من الان تقریبا روحیه ام برای نویسندگی کم شده یعنی میترسم بنویسم و دوباره در سریال یا رمانی باشه😑
سلام
این فکرهای سطحی رو کنار بذارید. اینطوری باشه دیگه هیشکی نباید هیچی بنویسه.
شما نویسنده هستید، باید خیلی بهتر و عمیقتر فکر بکنید.
یه مقدار بیشتر کتاب بخونید. بیشتر یاد بگیرید، و نقادانهتر فکر کنید.
موفق باشید و برقرار
سلام
من از دوازده سالگی شروع کردم به خواندن رمان
خیلی علاقه داشتم به رمان های کمدی_رمانتیک
دلم می خواست خودم هم بنویسم
متاسفانه بد شروع کردم و کپی نوشتم
اما وقتی چهار صفحه را نوشتم تمامش را پاره کردم چون عذاب وجدان اجازه نمیداد ادامه بدم
یک مدت بیخیالش شدم
تو مدرسه انشا مینوشتم و همیشه والدینم میگفتن تو اگر بخواهی نویسنده خوبی میشوی
وقتی تو ماشین میشستم تو خیالات خودم یک چیزایی تصور میکردم که به عقل جن هم نمیرسید
خودم را تو هر شرایطی تصور میکردم
از این تصوراتم و رویاهام یه موضوع پیدا کردم
توی فضای مجازی کانال زدم اما به جز دوستانم کس دیگری استقبال نکرد
باز هم بیخیال شدم
به مدت یک سال هر روز تو خیالات خودم پرسه میزدم که این دفعه پر انرژی تر رفتم سراغ نوشتن، تمام اندوخته های ذهنم رو تو این یک سال روی هم گذاشتم و نوشتم
توی دفتر نوشتم
اخرای رمانم بود که تصمیم گرفتم که دوباره کانال بزنم
کانال رو زدم و الان هم دارم رمان رو کامل میکنم
ولی متاسفانه در روز چند نفر لف میدن و بسیاااااار نا امید میشم
و از یک طرف دیگر چند نفر میان تو پی ویم و میگن توروخدا زودتر بقیشو بنویس خیلی رمانت قشنگه
:(الان نمیدونم خوب مینویسم یا بد
موندم که ادامه بدم یا نه
بین دوتا راه گیر کردم و گیجم:(
سلام الهه عزیز
چقدر خوب که دوباره به نوشتن برگشتی. برات آرزوی موفقیت داریم
در مراحل ابتدایی کار اصلا نباید به نظرات مثبت یا منفی اهمیت بدی دوست من. چون هیچکدوم پایه و اساس درستی نداره. اگر هدفت جدی هست، روی نوشتن وقت بذار، نه روی اینکه کسی از نوشتهها خوشش میاد یا نه. این کار کاملا اشتباهه و فقط باعث درجازدن و آماتور موندنت میشه.
پیشنهاد میکنم برای بهتر شدن کار، زیاد مطالعه داشته باشی. نمونههای خوب رمانهای این ژانر رو بخون و سعی کن برای نوشتن روزانه وقت بگذاری. روزانهنویسی کمکت میکنه ایدههای بیشتر و بهتری سراغت بیاد. در اینباره، پستهای زیر رو حتما بخون:
روزانهنویسی
آزادنویسی|راهی برای تقویت مهارت نویسندگی
ممنون از همراهیت
سلام خدمت دوستان ببخشید من هم رمانی نوشتم البته کوتاه و چاپ هم شده البته بعد از چاپ بررسی کردم دیدم اشکالات ادبی خیلی داره و یکم من را ناامید کرد ... البته باز دوست دارم بنویسم ولی وقتی به یاد نوشته اول می افتن مایوس میشوم اولین کارم کسی نبود راهنماییم کنه و این اتفاق افتاد میشه راهنمایم کنید چه کار کنم و بتوانم بنویسم البته من مثل دوستان فرد با سوادی نیستم اما یک مادری هستم خیلی انگیزه برای نوشتن دارم……
سلام و عرض ادب
تجربۀ شما طبیعیه. خیلی از نویسندگان مطرح دنیا هم اوایل کار چنین تجربهای رو داشتن.
مهم اینه که با قدرت ادامه بدید.
پیشنهاد من اینه که برای خودتون یه رسانۀ شخصی بسازید و نویسندگی آنلاین رو به طور جدی دنبال کنید.
سلام خسته نباشید وقت تون بخیر
واقعا عالی بود ممنونم
من در کانال سروش رمانم را به زودی منتشر خواهم کرد اگر خواستید بخونید لینک کانال سروش رو بهتون بدم
سلام میشە یە سایت یا کانالی درمورد آموزش قدم بە قدم رمان معرفی کنید مچکرم
سلام من آیدام ۱۴ سالمه و عاشق رمان هستم
تا الان کلی رمان نصفه نوشتم و در آخرم ولشون کردم اصلا نمیتونم یه رمانو تا آخر ادامه بدم . من از اتفاقات روزانه و چیزایی که میبینم توی رمانم به کار میبرم ولی اصلا نمیتونم رمانمو کامل بنویسم و آخرش پشیمون میشم
سلام آیدای عزیز
رماننوشتن نیاز به این داره که شما به صورت مداوم برای بهترنوشتن وقت بگذارید و تمرین کنید. مطالعه نمونههای خوب هم میتونه به شما کمک کنه نتیجه کارتون بهتر بشه.
گاهی نوشتن رمان ممکنه چندین سال طول بکشه. اگر شما در این کار جدی هستید نباید کار رو رها کنید. پس به نوشتن ادامه بدید.
بسیار عالی
سلام به نویسندگان این مطالب فوق العاده … متشکر از راهنمایی های فوق العادتون
حقیقتش من علاقه فوق العاده زیادی به نوشتن داشتم و دارم … از مدرسه و مسابقات نویسندگی و انشا نویسی این موضوع برداشت شد که استعداد خوبی هم توی نویسندگی دارم ولی تاحالا رمانی رو به صورت رسمی ننوشتم… اما الان یه ایده به ذهنم رسیده ولی همیشه این وحشتو داشتم که داستان رمان کلیشه ای باشه … ممنون میشم اگر من رو راهنمایی کنین … و من بتونم یه راه ارتباطی با شما داشته باشم که یه کلیتی از این داستان رو در اختیارتون قرار بدم و ایراداتش رو برام بگین
سلام عزیز
ببینید، اصلاً در سالهای ابتدایی کار کلیشهای بودن غیر طبیعی نیست.
ما باید کلی کار بکنیم تا بالاخره بتونیم کار بکر و تازهای ارائه بدیدم.
پس بدون اینکه دربارۀ این موضوع نگران باشید متن خودتون رو بنویسید.
این متن هم شاید براتون جالب باشه:
کلیشه جیست
سلام ببخشید من دارم یک رمان می نویسم و خیلی خیلی احساس می کنم که این داستان اصلا به درد رمان نمی خوره و بیشتر باید یک فیلمنامه بشه:))
چون من کتاب هایی که خوندم همه شون خیلی به ادبیات اهمیت میدن یا خیلی داستان ملو دارند و داستانشون نه یک داستان جنایی هست که توش یک قتل رو بنویسن نه یک داستان هیجان انگیز هستن
ولی کتاب من کاملا متفاوت از کتاب های دیگه هست و داستانش رو برای یکی دو نفر تعریف کردم گفتن که بیشتر شبیه به یک فیلمنامه س
آیا این یک مشکله و یا عیبی نداره که اینطور باشه؟.
هیچ عیبی نداره ابولفضل عزیز.
داستان خودتون رو قالب فیلمنامه بنویسید.
سلام من عاشق رمان هستم
نگار هستم ۱۴ساله بروجر
من استعداد رمان نویسی دارم ولی نمیدونم بتید چگونه رمانمو ارائه بدم دلم میخاد مجازی باشه
با پی دی اف میتونم بنویسم رمان رو؟
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
و خیلی هم ب این کار علاقه دارم
نگار عزیز
یا میتونید تو وبلاگ، کانال یا اینستاگرام رمان رو بخش بخش و در قالب پست منتشر کنید.
یا میتونید کل رمان رو بنویسید و در قالب پی دی اف ارائه بدید.
هر کدوم از این روشها مزیت خاص خودشون رو دارن.
بستگی داره به سلیقه و توانمندیهای شما.
راستش من علاقه زیادی به رمان دارم.یه رمان هم می خوام بنویسم اما هر کاری می کنم نمی دونم از کجا شروع کنم.😓😓از کجا بنویسم.یاهر موقع هم که می خوام بنویسم،یه جا گیر می کنم.تاحالا این رمان رو دوبار نوشتم نتونستم کاری بکنم.😔😔😔همش یا بی محتوا میشه یا مسخره درمیاد یا شبیه ابتدایی ها میشه.من نمی خوام این رمانی که توذهنم هست بپره.می خوام بنویسمش وبفرستمش.ازتون خواهش راهنمایی کنید.😭😢😢😢😭😭😭😢😢👐👐👐
یه مدتی وقت بذارید و با نوشتن خودتون رو بهتر بشناسید. این کار میتونه براتون مفید باشه:
صفحات صبحگاهی جولیا کامرون
سلام. من یک دست به قلم هستم. مانند خیلی از افراد این جامعه.
پس از خوندن این متن تصمیم گرفتم که چند چیز رو مطرح کنم.
من دوست دارم بنویسم اما به غیر از پدرم تقریبا همه، نوشتن رو مزخرف میدونن😐😒
و من بین حجم عظیمی از نا امیدی و پنهانی! مینویسم.
نوشتن من از تصور های شبانه ام شروع شد. خوب به یاد دارم زمانی رو که از فرط خستگی نه درست میشنیدم و نه درست میفهمیدم اما به خواب نمیرفتم چون ذهن مشغولی داشتم و تصمیم گرفتم در اولین صبح روی کاغذ بیارم.
یک سر رسید برداشتم و شروع کردم. چرت، غلط، خط خطی، کثیف، ناراحت، افسرده و خیلی خیلی چیز های دیگه که الان بین متن هام مشهوده اما خب دقیق مثل یک قرص خواب عمل میکنه.
نوشتم و علاقمند شدم در صورتی که قبلش هرکی مینوشت رو آدم بیکاری میدونستم و در حال حاضر خودم ی بیکارم!
به رمان و داستان بلند و علاقه دارم و لحن ادبی در اولویت برام قرار داره.
به یاد گرفتن آرایه اعتقادی ندارم چون اوایل که دنبال آموزشش رفتم حین نوشتن سردرگم شدم که:
– خب، الان چی باید بکار ببرم؟ نچ… نه اشتباه شد.
و متن بلوکه میشد حداقل برای چند روز که این از نظر بنده حقیر خیلی بد بود!
پس رها کردم آرایه های بی مصرف و نوشتم و وقتی متن هام پیش یک متخصص رفت و در کمال تعجب ایشون نظرشون مساعد بود، تصمیم گرفتم از همه نظر متنم رو بررسی کنم و دیدم که ازمیان کلمات و علائم آرایه ها پدیدار شدن و اون ها از درون خود من نشات گرفته بودن!
از اون روز من یک کلمه برای معرفی خودم به کار بردم.
“نویسنده”
که البته بیشتر از این داستانها دلیل داشت.
وقتی دیدم که قلم های ضعیف تر از من هم مینویسن اعتماد به نفسم خیلی بالاتر رفت و به خودم اجازه دادم که نویسنده باشم.
که حداقل اندازه خودم و دانسته هام بتونم مردم رو وادار به درست خوندن کنم.
بگذریم…
من از میان ژانر ها به تخیلی بسیار علاقه دارم چون از بچگی با کتاب و تخیل و تصور بزرگ شدم و این قسمت رو مدیون خانواده هستم که برام کتاب میخوندن و باعث رشد فکری من شدن.
اما نمیدونم که چرا ژانر تخیلی رو همه بی ارزش میدونت جز دو دسته از افراد:
۱- کسی که مینویسه
۲- کسی که میخونه
و حتی مخاطب های محدودی هم داره..
و از نظر بقیه یک تخیلی نویس در واقع یک چرت نویسه!
گرچه من کلا نظر بقیه برام مهم نیست.😐😂
چون اگر بود الان نویسنده نبودم.
خلاصه
من بیشتر ایده ها در شب به ذهنم میرسه و گاهی صبحها بعد از خواب و گاهی از میان درگیری های درون خانوادگی😐🤦🏻♂️
و قلمم رو خیلی خوب میدونم نه من حتی خواننده های داستانهامم همین نظر رو دارن.
الحمدالله
و همیشه سعی بر تولیدِ، محتوای سالم و درست داشتم.
و مخالف نوشتن از روی احساسات هستم.
من علاقه دارم که هر ساعت در خلوت و تنهایی گاهی در شلوغی و سرو صدا بنویسم بدون اینکه کسی بگه:
– چرا؟
و اونقدر بنویسم که مثل همیشه در پنهانی نوشتن ها دستام رو از ضعف حس نکنم.
هیچ علاقه ای به کسب درآمد از نویسندگی ندارم.
چون از نظر من نویسندگی بسیار پاک و مقدسه و هدف اگر درآمد باشه اون مقدسی رو از بین میبره و دلیل دیگم اینه که نمیخوام مخاطبام محدود به افراد درآمد دار باشه و نوجوون ها هم که درآمد ندارن دوست دارم که داستان هامو رایگان بخونن و در اثبات عرایضم باید بگم که همیشه با اسم و فامیلی مستعار که ” سیما مشکات” هست مینویسم و دلیلی بر جلب توجه با نوشته هام ندارم.
گمنامی قشنگتره!
خیلی صحبت های دیگه هم داشتم اما نه بنده فرصت دارم و نه شما فرصت دارید پس بیخیال شدن زیبا تره!
فقط اینکه پس از اینهمه توضیح و تلاش هنوز نمیدونم که چطور و کجا بستر مناسبی برای انتشار هست و در حال حاضر با همه ی بی تجربه ای هام یک کانال برای نوشتن هام زدم و رشد خوبی از نظر افزایش عضو در این ۲۰ روز داشته!
خوشحال میشم سری بزنید.
https://ble.ir/menvise
با تشکر
یاعلی!
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحالیم که با ما همراه هستید.
درود به این همت شما. انشاالله که با پشت کار و مداومتی که دارید به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنید.
درباره نظری که راجع به داستانهای فانتزی یا تخیلی دارید با شما مخالفم. چون شاید تا پنج یا شش سال پیش چنین بود اما این اواخر تحولاتی در این حوزه ادبیات داستانی در کشور ما رخ داده که اگر پیگیر باشید تاثیرتش رو در آثار نویسندگان داخلی و نشرهای گوناگون میبینید. کم کاری از داستاننویسهای ماست که این ژانر در کشورمون کمتر شناخته شده، نه خواننده. داستان خوب همیشه خواننده خودش رو پیدا میکنه.
اما درباره سوالتون راجع به بستر مناسب برای انتشار؛ کانالی که شما ایجاد کردید در اپلیکیشن بله، حتی برای ما قابل دسترسی نبود. چرا که عده خیلی زیادی از این اپ استفاده نمیکنند و بسترهای دیگهای رو برای دنبال کردن ترجیه میدن.
پیشنهاد ما به شما این هست که وبلاگی بسازید و در اون بستر دست به تولید محتوا بزنید. در این خصوص مطلب زیر میتونه براتون مفید باشه:
وبلاگنویسی
خیلی ممنون از راهنمایی هاتون..
سلام میشه ادرس وبلاگ خودتون رو بنویسد واقعا من مشتاق شدم نوشته های شما رو بخونم و من خودم در تولید یک کتاب هستم ممنون
منم تو همین حوزه کار میکنم داستانامم خیلیا دوست دارن. یجورایی خیلی وقتا حس موفقیت میکنم. وقتی که می تونم دنیایی رو خلق کنم که تک تک ذراتش از خلاقیتم سرچشمه میگیرن واقعا خوشحال میشم. اگه داستانت رو توی یه وبلاگ یا یه کانال تلگرامی منتشر کنی هم خواننده ی بیشتری جذب میکنه و هم اینکه ماهم میتونیم دسترسی داشته باشیم. راستش منم کنجکاو شدم داستانت رو بخونم. و اینکه خواننده های این ژانر کم نیستن و بشرط اینکه بدونی چطور مثل بچه ای که والدین به موفقیت میرسوننش داستانت رو گسترش و ارائه بدی مطمئن باش که موفق میشی. یه چیز دیگه ایم هست اونم راجع به درآمد زایی از طریق نویسندگیه. تا چند وقت پیش این امکان وجود نداشت اما الان تقریبا نویسندگی هم میتونه بدون اینکه نوجون ها رو مجبور به پرداخت پول کنه درآمد زایی داشته باشه. اولین روشش کانالای تلگرامی هستن که تبلیغ میزارن و خیلیم طبیعیه که یه داستان با چندین هزار خواننده بتونه درآمد قابل قبولی کسب کنه. دومین روش هم اپلیکیشن های نویسندگی خارجی هستن که اگه به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشی میتونی برای هر بازدید و هر کامنت بعد از معروف شدن داستانت درآمد داشته باشی. و اینکه حتی اثرت رو بین المللی کنی. من حدود سه چهار سالی هست که رمان تخیلی مینویسم با اینکه تا الان اصلا بفکر درآمدزایی نبودم و برام بیشتر جنبه ی دست گرمی داشتن اما راجع بهش مطالعه ی زیادیم داشتم و اینکه هیچ چیز شیرین تر از این نیست که ثمره ی زحمت و تخیلت رو برداشت کنی.
ممنون بابت پاسخت
اووو عزیز موفق باشی
سلام با دیدن سریال ها و فیلم ها و کامیک بوک ها یا داستان داخل بازی های ویدئویی میشه رمان نویسی در همون ژانر های علمی تخیلی شد ؟ چون این آثار امروزه خیلی بیشتر از رمان ها مورد توجهه و استفاده و دسترسی بهشون هم راحت تره .
یا حتماً باید رمان های علمی تخیلی رو خوند ؟ مثلاً من داستانی که دارم می نویسم درباره سفر تو جهان های موازی ه و خب رمان دم دستی ای نیست که بتونم ازش ایده بگیرم .
سلام دوست عزیز
البته. فیلم و سریال و کمیکبوک میتونه ایدههای خیلی خوبی به شما بده ولی اگر کتابی نخونید نمیتونید با شیوه نگارش متن و توصیف نویسندههای این ژانر آشنا بشید.
درباره جهانهای موازی کتابهای زیادی منتشر شده فقط کافیه کمی تحقیق کنید. مثل کتاب ماشین زمان اثر اچ.جی.ولز یا جنگ طولانی اثر استیون باکستر و تری پرچت.
انتشارات تندیس در زمینه انتشار کتابهای ژانری خیلی فعال عمل کرده. میتونید به سایت یا صفحات مجازیشون سری بزنید.
سلام وقتتون بخیر
من عاشق رمان نویسی هستم و میخواماز نوشتن لذت ببرم ولی واسواسم مانعش میشه
من مشکلی با موضوع کم بودن ایده و …. اینا ندارم مشکل اصلی من اینه که پارت های رمان خیلییییی طولانی ولی کمه
یعنی من تا الان ۱۰ پارت نوشتم ولی تقسیمشون کردم شدن ۲۴ تا پارت اما به همون روال قبلی حس بهتری دارم نمیدونم باید چیکار کنم
و اینکه واقعا گیج شدم اگه امکانش هست لطفا جواب این سوالو بدید خیلیییی از ممنون
سلام آریانای گرامی
البته مشکل شما رو چندان دقیق متوجه نشدم.
اما در کل سر این مسائل سخت نگیرید.
فعلاً تا میتونید بخونید و بنویسید.
بعداً این موانع احتمالا خود به خود از سر راه شما برداشته میشن.
چارۀ کار تجربۀ و تمرین بیشتره.
سلام
من ی دختر13ساله هستم ک ب نویسندگی و خواندن رمان علاقه شدیدی دارم ولی نمی دونم اتفاقات رمانمو چجوری بنویسم تا جزاب بشه
سلام، خوندن کامل همین مطلبی که زیرش کامنت گذاشتید و انجام منظم تمرینها میتونه بهتون کمک زیادی بکنه.
موفق و برقرار باشید.
منم نزدیک پنج ماهه یک رمان رو شروع کردم ب نوشتن و اصلا دوست ندارم ک با به چاپ رسوندنش مشهور یا پولدار شم فقد میخام رمانم تو برنامه های رمان باشه یا وقتی اسمش میاد همه بگن اره خوندم خیلی قشنگه و من دو تا سوال دارم یک اینکه اگه بخام رمانمو ب چاپ برسونم سن من حتما باید 18 باشه و سوال دوم اینکه چگونه رمان خودم رو ب چاپ برسونم
سلام دوست عزیز
براتون آرزوی موفقیت داریم
نویسندگی هیچ ارتباطی به سن و سال نداره. شما تو هر سنی میتونید نوشته و اثری داشته باشید که منتشر بشه.
خوندن مطلب زیر میتونه برای شما مفید باشه:
چاپ کتاب
من به تازگی ی داستانی به ذهنم رسیده که متفاوته میخوام بدونم شما که تجربه دارید شرایط انتشار کتاب چیه یعنی باید مجوز خاصی داشته باشی؟
سلام دوست نازنین
برای اطلاع از شرایط نشر میتونید این مطلب رو بخونید:
شغل نویسندگی
سلام استاد کلانتری عزیز:
یک سوال داشتم، آیا شما تا حالا رمان هم نوشتید؟
سلام خانم شهراد عزیز
بله، اولی رو پنج سال پیش نوشتم، قرار بود ناشر معتبری هم منتشر کنه. اما منصرف شدم. (چون معتقدم برای انتشار اثر ابدی هرگز نباید عجله کرد.)
بعد از اون هم چند تا کار نوشتم. که البته هیچکدوم رو بازنویسی نکردم هنوز.
منتها در حاضر قصد انتشار داستان کوتاه، شعر و رمان رو ندارم. و صرفاً میخوام در زمینۀ نویسندگی غیرداستانی و محتوا شناخته بشم.
دربارۀ رمانی که در حال حاضر دارم مینویسم اینجا یه کم توضیح دادم:
رمان شاهین کلانتری