در نمایشنامۀ مرغ دریایی چخوف، تریگورینِ نویسنده رو به نینا میکند و از رنج نوشتن اینگونه میگوید:
«وقتی یک نفر شب و روز به جز ماه به هیچچیز دیگری فکر نکند، کمکم یک خیال ثابت، خیال ماه، تمام زندگیاش را دربرمیگیرد. من هم برای خودم یک ماه دارم، شب و روز گرفتار یک فکر ثابتم: اینکه باید بنویسم، باید…
هنوز یک داستان را تمام نکرده دومی را شروع میکنم، بعد سومی را، چهارمی را، بدون وقفه مینویسم. اینجا ابری میبینم که مانند یک پیانوی باز و بزرگ است. به خودم میگویم باید در داستانم از ابری که در آسمان شناور است و مانند یک پیانو باز و بزرگ است حرف بزنم.
بوی گل آفتابگردان میآید. بهسرعت یادداشت برمیدارم. بوی تند و نفرتانگیز، رنگ یک بیوهزن. میبایستی اینها را برای توصیف غروب تابستان بیاورم.
بهسرعت به تئاتر یا ماهیگیری میروم. تنها به این خاطر که استراحت کنم، خودم را فراموش کنم. ولی نه، یک موضوع جدید مثل گلولۀ آهنی به مغزم میخورد، دوباره به سمت میزتحریر میکشاندم باید باز با شتاب بنویسم، بنویسم و همیشه اینطور است.»
نوشتن زیباست؛ اما به همان اندازه هم سخت است. فرقی نمیکند داستان کوتاه بنویسی یا رمان یا متنهای غیرداستانی.
برای خوب نوشتن باید یک نویسندۀ تماموقت باشی.
رماننویس بیشتر از آدمهای معمولی زندگی میکند چون نیاز به سوژههای دستاول و دقیق دارد. پس باید دقیقتر ببیند، هدفمندتر گوش کند و در کل، بیشتر زندگی کند.
کسی که هرروز مشقِ نوشتن نمیکند هم میتواند بنویسد، اما سرنوشت چیزی که مینویسد مانند میلیونها نوشتۀ دیگر، قرار گرفتن در زبالهدان کتابها یا زبالهدان فکر و اندیشۀ دیگران است.
در ضمن میشود بدون یادگیری اصول و قواعد نویسندگی هم به نوشتن رمان فکر کرد اما این کار مثل اختراع دوبارۀ چرخ است. زمان شروع رماننویسی را میشود از سال 1650 و با انتشار دن کیشوت در نظر گرفت. وقتی بارها و بارها در طول چهارصدسال رماننویسهای مختلف این مسیر را طی کردهاند و قواعدش را دستهبندیشده در اختیار ما قرار دادهاند، چه لزومی به آزمونوخطاهای بیهوده است؟
درست است که با مطالعه کردن دربارۀ قواعد و اصول نویسندگی کسی به یک نویسندۀ چیرهدست تبدیل نمیشود اما نمیتوان بدون گذار از این مرحله هم انتظار رشد واقعی در زمان مناسب را داشت.
یادگیری اصول و قواعد رماننویسی، شرط کافی برای خوب نوشتن نیست اما شرط لازم است.
با این مقدمه برویم سراغ یادگیری مهمترین اصول نوشتن رمان.
در اینجا شما با سه مرحلۀ کلی نوشتن رمان آشنا میشوید:
مرحلۀ اول: آمادگی برای نوشتن رمان
مرحلۀ دوم: نوشتن رمان
مرحلۀ سوم: بعد از نوشتن رمان
هرکدام از این مراحل سهگانه سرنوشت قسمتی از رمان را شکل میدهد و در کل مدل ذهنی رماننویس را برای خلق یک اثر استاندارد و مردمپسند تعریف میکند.
مرحلۀ اول: آمادگی برای نوشتن رمان
چرا نوشتن رمان؟
وقتی از شما بپرسند «برای چه میخواهی رمان بنویسی؟» اولین چیزهایی که به ذهنت میرسد چیست؟
اغلب کسانی که به نوشتن رمان روی میآورند در جواب خواهند گفت: «برای رسیدن به موقعیت بهتر، شهرت، پول».
متأسفانه باید گفت این طرز فکر میتواند به بزرگترین مانع نوشتن تبدیل شود. وقتی بنای نویسندگی بر رسیدن به شهرت و ثروت ساخته میشود نویسنده انتظارات غیرواقعی از خودش پیدا میکند، برای رسیدن به نتیجه عجله میکند، تواناییهایش را در نوشتن فدا میکند و چیزی را مینویسد که به نوشتههای زرد نزدیک باشد تا شاید با اقبال بیشتری مواجه شود و او را سریعتر به هدفش برساند.
ممکن است محصول جانبی نوشتن، رسیدن به شهرت و موقعیت بهتر مالی و اجتماعی باشد اما نمیتوان این موارد را هدف اصلی دانست.
انگیزۀ نوشتن رمان باید درونی باشد تا نویسنده را به جایگاه برتری برساند. مهمترین انگیزۀ درونی، عشق به نوشتن و احساس نیاز به گفتن آن چیزی است که درون فکر نویسنده وجود دارد و هرلحظه منتظر است تا خلق شود.
از طرفی باید گفت که هنوز کتابهای داستانی در بازار نشر با استقبال نسبتاً خوبی مواجه میشوند. مشروط بر اینکه خواننده با چیزی متفاوت از آنچه تاکنون بوده است مواجه شود.
پس شرط ابتدایی برای وارد شدن به چنین بازاری، متفاوت نوشتن است. آنچه این تفاوت را ایجاد میکند عشق به نوشتن و تلاش برای نوشتن از عمیقترین دغدغههای درونی است.
نقش استعداد در نوشتن رمان
«من ده سال از عمر نویسندگیام را به خاطر یک دروغ بزرگ تلف کردم. در دهۀ بیستسالگی، از خیر رؤیای نوشتن گذشتم چون میگفتند نویسندگی آموختنی نیست. میگفتند نویسندهها از شکم مادر، نویسنده به دنیا میآیند.»
جیمز اسکات بل چندین سال از عمرش را به پای این دروغ از دست داده است پس دیگر لازم نیست من و شما هم چنین توهماتی را باور کنیم.
نویسندگی به استعداد نیاز ندارد.
چه کسی میخواهد به شما بگوید که استعداد نوشتن دارید یا نه؟
آیا متر و معیاری برای سنجش استعداد نویسندگی وجود دارد؟
البته که وجود ندارد.
در ضمن این را هم باید بدانیم که همۀ ما قدری استعداد نوشتن داستان را داریم.
همۀ ما داستاننویس هستیم. وقتی چشمهایمان را میبندیم و صحنهای از زندگی را در ذهن خودمان خلق میکنیم، برای اطرافیانمان دیالوگهایی میآفرینیم و تصور میکنیم که آنها دارند این دیالوگها را میگویند.
ما حتی در خواب هم برای خودمان داستان تعریف میکنیم.
ذهن همۀ ما قصهگو متولد شده است. ما هرروز چندین و چند قصه برای خودمان میبافیم، با آنها خوشحال میشویم یا از فرط ناراحتی با این قصههای خیالی گریه میکنیم.
وقتی نوشتن، یک استعداد ذاتی نباشد پس مهارت است؛ یعنی چیزی که میشود آن را با تمرین و تکرار فراگرفت. اینجاست که نقش کلاسهای نویسندگی پررنگ میشود.
قرار نیست این کلاسها فرمولی جادویی برای نوشتن رمان را تجویز کنند اما یک کلاس خوب نویسندگی میتواند راه را از بیراهه جدا کند، اصول را یاد بدهد و شما را از آزمونوخطاهای بیهوده نجات بدهد.
این جملۀ طلایی از سامرست موام را فراموش نکنید:
«رماننویسی سه فرمول بیشتر ندارد اما متأسفانه هیچکسی نمیداند این فرمولها چیست.»
مدل ذهنی رماننویس
الیزابت گیلبرت که نویسندهای موفق و جهانی است نگاهش را در مورد شغل نوشتن اینگونه توصیف میکند:
«من همیشه احساس کردهام اینکه از خلاقیتتان انتظار داشته باشید که بهطور منظم به شما چک دستمزد بدهد، خیلی بیرحمانه است.
من تمام مدتی که در حال تمرین نویسندگی بودهام، شغل داشتم. حتی بعد از اینکه کتابم چاپ شد شغلم را رها نکردم چون نمیخواستم مسئولیت هزینههای زندگی را به دوش نویسندگی بگذارم. چون میخواستم خلاقیتم را امن و آزاد نگه دارم.
من همیشه بهسختی کار کردهام تا خلاقیتم امن و آزاد بازی کند. این کار باعث شد من حامی خودم باشم.»
همۀ نویسندهها باید حامی خودشان باشند تا خلاقیتشان مجالی برای بروز پیدا کند.
- بهعنوان یک رماننویس باید قبل از هر چیز به خودتان اعتماد داشته باشید. ایمان داشته باشید که خلاقیت لازم برای نوشتن را دارید.
باید ارادهای قوی داشته باشید تا از عهدۀ روزهایی که هیچچیزی در ذهنتان وجود ندارد و بهاصطلاح دچار خشکطبعی شدهاید رهایی پیدا کنید. دارا بودن ارادۀ قوی به شما کمک میکند تا از عهدۀ ناملایمات این کار برآیید و بتوانید خلوت خوبی برای نوشتن ایجاد کنید.
اگر به خودتان ایمان نداشته باشید وقتی با سختی نوشتن مواجه میشوید ممکن است جا بزنید و برای همیشه از خیر نوشتن بگذرید.
- بهعنوان یک رماننویس لازم است استقلال فکری داشته باشید. شما اصول و قواعد نوشتن را یاد میگیرید تا آن فکر منحصربهفردی را که در ذهنتان هست به بهترین شکل روی کاغذ بیاورید.
- یک رماننویس باید شامهای حساس داشته باشد. باید به هر چیز و هر کسی بهعنوان یک سوژۀ خوب برای نوشتن فکر کند. بهترین رمانها آنهایی هستند که از دل اتفاقات روزمره بیرون میآیند. مردم با این نوشتهها همذاتپنداری میکنند.
برای اینکه توانایی نوشتن رمانهای همدلانه را در خودتان تقویت کنید، لازم است نویسندهای تماموقت باشید. با شامهای حساس، هر چیزی را در اطرافتان به خوراک نوشتن تبدیل کنید و از هر اتفاقی یک سوژۀ جدید بسازید.
- ممکن است این سؤال برایتان پیش آمده باشد که درستنویسی مهمتر است یا زیبانویسی؟
به عبارتی، مهارت داستانگویی مهمتر است یا ادبیات رماننویسی؟
بهعنوان یک رماننویس باید یک داستانگوی ادیب باشید؛ یعنی هم محتوای خوبی داشته باشید و هم بتوانید این محتوا را به درستترین و شفافترین شکل ممکن منتقل کنید.
اینجاست که به اهمیت خواندن و نوشتن بهطور همزمان پی میبریم.
یک رماننویس برای اینکه بتواند مهارت فارسینویسی و درستنویسی را در خودش تقویت کند باید برنامۀ مطالعاتی منظم داشته باشد و با خواندن متنهای خوب و استاندارد به شیوۀ درستنویسی پی ببرد. در کنار این موضوع باید مهارت داستانگویی را با زیاد نوشتن و تمرین نویسندگی تقویت کند.
- فاکنر میگوید: «نویسندگی، 99 درصد ذوق، 99 درصد انضباط و 99 درصد کار و کوشش است.»
مثل هر کار جدی دیگری باید به رماننویسی هم بهعنوان یکی از اولویتهای زندگی نگاه کنید تا بتوانید در آن موفق شوید. ممکن است مجبور باشید از خیلی از تفریحات یا روابط خودتان بگذرید تا داستانی را تمام کنید. ممکن است مجبور شوید اتاقی یا مکانی بهدور از شلوغی مهیا کنید و ساعتها در تنهایی در آن بنویسید. همین جدیت است که باعث تولید یک اثر خارقالعاده میشود.
- تولستوی میگوید: «من زیاد کتاب میخوانم و کم مینویسم. این غلط است. فلان نویسنده برعکس، زیاد مینویسد و کم میخواند. این هم غلط است.»
باید بین نوشتن و خواندن تعادل برقرار کرد؛ اما فراموش نکنید که شرط لازم برای تبدیل شدن به یک رماننویس حرفهای رمانخوانی حرفهای است.
مطالعۀ جدی هر رمان میتواند یک کلاس نویسندگی باشد. همینطور که نوشتن هر متن کوتاه و انتشار آن روی وبلاگ یا وبسایت میتواند بهترین مشق نوشتن رمان باشد.
- کمالگرایی در نوشتن یعنی چه؟ یعنی فکر کنید میخواهید بهترین اثر عالم را خلق کنید؛ یعنی اینقدر وسواس به خرج بدهید تا آخر از خیر نوشتن رمان بگذرید.
کمالگرایی در نوشتن رمان میتواند فلجکننده باشد و برای همیشه دستنوشتههایتان را در کشوی اتاقخوابتان نگه دارد. فراموش نکنید که شما قرار نیست بهترین اثر عالم را خلق کنید.
برای نوشتن بهترین رمان هم به کسی تعهد ندادهاید. شما مینویسید تا دستتان برای نوشتن بهمرورزمان قوی شود. نوشتن دائمی بهترین راه برای تبدیلشدن به نویسندهای حرفهای است.
ابزارهای نوشتن رمان
میگویند معروفترین رماننویسها روزی سه صفحه مینوشتند. این یعنی سالی تقریباً نهصد صفحه و اگر یک حد متوسط را در نظر بگیریم یعنی نوشتن سه رمان در سال.
اما در واقعیت چقدر این اتفاق میافتد که سه رمان درجهیک در سال نوشته شود؟ خیلی کم. چون فقط نوشتن نیست. نوشته نیاز به بازنویسی و ویرایش و اصلاح دارد.
اما چیزی که باعث موفقیت رماننویس میشود مدیریت زمان برای نوشتن است. وقتی یک زمانبندی خاص را برای روزهای متوالی در نظر میگیرید و به آنها متعهد میمانید، احتمال اینکه بعد از یک سال بتوانید روی کامل شدن یک رمان خوب حساب باز کنید زیاد میشود.
ببینید چه مواقعی از روز خلاقیت شما بیشتر گل میکند. در آن ساعتها شروع به نوشتن کنید و با خودتان قرار بگذارید که مثلاً همان سه صفحه در روز را بنویسید. محیط نوشتن را هم طوری تغییر دهید که به این تعهد شما لطمه وارد نکند؛ مثلاً از اطرافیان بخواهید در ساعتهای نوشتن، شما را تنها بگذارند یا جای خاصی را برای نوشتن تدارک ببینید.
در را قفل کنید، پردهها را بکشید، هر صدای اضافی را حذف کنید، تلفن را از خودتان دور کنید، اینترنت را قطع کنید و بنشینید و بنویسید.
- برای نوشتن با دست راحتتر هستید یا اینکه تایپ کنید؟ فکر میکنید کدام روش بهتر است؟
روش خوب و بد نداریم. هرکدام از این روشها مزیتهایی بر دیگری دارد. مثلاینکه در نوشتن با دست، شما تمرکز بیشتری دارید و مرتب به غلط یا درست تایپ کردن فکر نمیکنید. از طرفی تایپ کردن ممکن است سرعت شما را در نوشتن بیشتر کند یا حس بهتری به شما بدهد. یا اینکه پیدا کردن نوشتههای قبلی با یک سرچ کوچک امکانپذیر است اما در نوشتههای دستی ممکن است مجبور شوید صدها کاغذ را زیرورو کنید.
اما نوشتن با قلم و کاغذ از این نظر میتواند ارجحیت داشته باشد که شما تحت هر شرایطی میتوانید بنویسید. در مترو، در تاکسی، وقتی برای گردش با خانواده بهجایی رفتهاید. محدودیت نوشتن را حذف میکند و اجازه میدهد با هر سرعتی که میخواهید بنویسید.
خودتان را به روش خاصی محدود نکنید. هر ابزاری را امتحان کنید. اصلاً میتوانید بهصورت ترکیبی از کاغذ و تایپ کردن کمک بگیرید. ببینید با کدام روش ارتباط بهتری برقرار میکنید همان را انجام دهید.
- هاکسلی میگوید: «رماننویس به خلاقیت مداوم نیاز دارد نه خلاقیتِ لحظهای.»
پس خودتان را مدام خلاق نگه دارید. دفترچه یادداشت ابزاری است که بسیاری از رماننویسها از آن استفاده میکنند تا هر زمان ایدهای به ذهنشان رسید سریع آن را شکار کنند و دربارهاش بنویسند.
ضبطصوت ابزاری خلاقانه برای نوشتن است. میتوانید خیلی از بخشهای رمان را بهجای نوشتن، بگویید.
میتوانید هر آنچه را به ذهنتان میرسد بگویید و سر فرصت آنها را روی کاغذ یا کامپیوتر پیاده کنید.
- کنار تختخواب خود همیشه قلم و کاغذ آماده داشته باشید. خیلی از الهامات قبل از خواب یا حتی وقتی خواب هستید به ذهنتان میرسد. باید سریع آنها را ثبت کنید وگرنه پر میکشند و وارد ذهن دیگری میشوند.
کیت هرمان میگوید: «همیشه نیمهشبی از خواب میپرم تا طرح صحنهای را که در خواب دیدهام بنویسم. بیشترین الهامات برای من در خواب اتفاق میافتد.»
شاید برای شما هم چنین باشد و اگر تا امروز به این الهامات پی نبریدهاید، شاید دلیلش این باشد که ابزار لازم را کنار دستتان نداشتهاید. این کار را بکنید و جایی برای الهامات شبانه هم باز کنید.
قسمت دوم: چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان
قسمت سوم: آموزش نوشتن رمان | باید و نبایدهای رماننویسی
نویسنده: ناهید عبدی
134 پاسخ
سلام آقای کلانتری عزیز
چقدر این نوشته سرشار از نکته های ناب بود
به صورت اتفاقی در جواب نظراتی که نوشته بودید دیدم و تازه خواندم.
ممنون از اینکه همیشه برای من انگیزه ای برای نوشتن ایجاد میکنید🌹😊
عرض سلام وارادت خدمت استاد عزیز مطلب بسیار عالی بود با اینکه این جملات را از شما شنیده بودم خواندنش هم لطف مزید بود اصلا به نظرم امر تکرا ر دریادگیری موثر است مخصوصا اگر شنیده هارا دوباره بخوانیم ممنون
سلام
ببخشید می شه در مورد نحوه روایت داستانی که کمی حالت اکشن داره توضیح بدید؟در داستان من زد و خورد های زیاد صورت می گیره که توضیح این ها باید با تمام جزییات همراه باشه اما اینطوری هم خط داستان بد می شه می تونید کمکم کنید؟
سلام خسته نباشید.
قبل از شروع رمان نویسی چه کتاب یا داستان هایی پیشنهاد میدین که بخونیم که بنظرتون کمک میکنن داستانمون رو بهتر یا با جزئیات بیشتر بنویسیم؟
سلام دوست عزیز
مطالعه نمونهها خیلی میتونه به نوشتن داستان کمکتون کنه.
در این خصصوص میتونید در لینک زیر کتابهایی که معرفی شده رو بررسی کنید:
صدها کتاب آموزش نویسندگی در یک فهرست
من صبر می کنم تا رمان بر اساس اتفاق های زندگیم تو ذهنم تشکیل بشه
من می خوام یک رمان در مورد زندگی یه مرد تو جنگ جهانی دوم بنویسم که تو آلمانه و شخصیت های اصلیش همش در حال تغییره اما بیشتر مال یه مرده
هر چی که تحقیق می کنم در مورد جنگ جهانی دوم خاطرات سربازای جنگ جهانی دوم و فیلم های جنگ جهانی دوم نمی تونم طوری که می خوام خیابان ها و جبهه های جنگ رو توصیف کنم خوب نمی شه از نظر خودم
من می خوام تو رمانی که می نویسم تو جنگ استالینگراد و نبرد بارباروسا و برلین تو اون زمان توصیف کنم چی کار کنم که بشه؟
سلام عزیز
چیزی نمیشه گفت جز اینکه تا میتونید دنبال منابع تازه بشید.
رمانهایی که دربارۀ اون دوره هست رو هم بخونید.
صد البته که از یه جایی به بعد بهتره دست به کار بشید و با تخیل خودتون بخش زیادی از فضا رو بسازید.
سلام من میخوام تازه شروع کنم برای نوشتن چند تا صفحه نوشتم ولی احساس کردم که خوب ننوشتم و گذاشتم کنار چیکار کنم که دوباره ادامه بدم جدیدا هم میخواهم یه رمان بر اساس واقیعت بنویسم نظر شما برای اینکه انگیزه بیشتری داشته باشم چیه سنمم زیاد نیست
فاطمه عزیز
چه خوب که میخواید جدیتر بنویسید.
پیشنهادم اینه که با ساختن عادت روزانۀ نوشتن کارتون رو شروع کنید:
صفحات صبحگاهی
سلام بزرگوار
من رمان های بسیار زیادی رو مطالعه کردم ومطئنم میتونم یک داستان جذاب بنویسم
ولی یکی از مشکلاتی که دارم اینه که نمیتونم ایده توی ذهنم رو خوب روی کاغذ پیاده کنم احساس میکنم رمانم خیلی داره تند تند پیش میره مثل کسی که داره یک کتاب رو با سرعت خیلی بالایی میخونه
واینکه از یجایی به بعد نمیدونم چی کار کنم وچی بنویسم ؛ یعنی باید اول یک طرح کلی از رمانم روبنویسم ؟؟؟
واخری اینکه حس میکنم نمیتونم باتعداد صفحات بالا بنویسم
مثلا یک رمان حد اقل باید از ۳۰۰ صفحه بیشتر باشه ولی من احساس میکنم نمیتونم خیلی بنویسم
خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید
درود فاطمه عزیز
بستگی داره. بعضی ایدهها ظرفیت تبدیل شدن به یک رمان بلند رو ندارن، اونها رو میشه در قالب داستان بلند یا کوتاه نوشت، یا حتی شاید یک داستانک.
برای اینکه توان گسترس متن رو پیدا کنید بهترین کار غرق شدن در دنیای رمانهاست. باید تا میتونید رمان بخونید تا با جهان رمان آشنا بشید.
سلام خسته نباشید
من چندبار خواستم رمان بنویسم، اما نمیدونستم چطور شروع کنم.
دنبال چند نکتهی کوتاه و اساسی هستم، که برای شروع کمکم کنه.
اگه راهنماییم کنید ممنون میشم.
درود مهرسا جان
شما این مطلب و فسمتهای بعدش رو خوندید؟
با سلام
من تو نوشتنم اندکی حساسم یعنی این که موضوعی که میخوام بنویسم کلیشه ای نباشه، جملات از نظر ساختاری درست باشند، در اون انتقال مطلب صداقت کامل باشه و نزدیک به واقعیت و فضاسازی و توصیفات و … همه و همه به اندازه باشه.
بعد واسه هر پارتی که میخوام بذارم سر ایدش حدود چند روزی فکر میکنم، بعد نزدیک دو سه ساعت زمان میبره، این قدر می نویسم خط می زنم تا میشه آخرش اونی که خودم دوستش دارم .
چه کنم؟
تارا جان
این یه چیز کاملاً طبیعیه در مسیر نوشتن.
حتی با افزایش مهارت ممکنه گار براتون سختتر هم بشه، چون استانداردهای شما افزایش پیدا میکنه.
بهترین کار اینه که:
بیشتر کتاب بخونید.
تمرین آزادنویسی رو جدیتر بگیرید.
این دو کار به تدریج برخی جنبهها رو براتون راحتتر میکنه.
سلام،من میخواهم رمان بنویسم،مغذی خیالی وتصوری دارم،انگارروحم،دربندجای دیگراست،ولی نمی توانمهرانچه درمن نهفتهاست،ب زبان بیاورم،یهداستان طولانی وتخیلی دارم ولی نمیدانم،ازکجابنوییموشروع کنم؟لطفاراهنمای کنین
اشکان عزیز
ایدههای همین صفحه میتونه شما کمک کنه.
آزادنویسی هم عالیه و میتونه شما رو راه بندازه.
برای ساختن عادت آزادنویسی میتونید تمرین زیر رو انجام بدید:
نوشتن صفحات صبحگاهی
سلام مطالب خوب بود ولی من وقتی شروع به نوشتن رمان میکنم از یه جایی به بعد نا امید میشم و ول میکنم میشه راهنماییم کنیین
سلام نیلوفر عزیز
وضعیت شما طبیعیه، و برای اغلب افراد پیش میاد.
بهترین کار اینه که به طور منظم دربارۀ نوشتن مطالعه کنید تا انگیزۀ شما حفظ بشه.
این مطالب میتونن به شما کمک کنن:
از نوشتن
سلام و تشکر. من اول کلیات داستان رو مینویسم_ صحنه ها. اشخاص و…
و داستان رو تموم میکنم و سپس افکار و نظرات خودم رو در قالب شخصیت ها در داستان اضافه میکنم. مثلا برای بیان نظرم در مورد عشق ، یک صحنه و گفتگوی جدید ایجاد میکنم و نظرم رو وارد میکنم، ایا این کار اشکال داره؟ فکر میکنم انسجام داستان رو کم میکنه
سلام احمد عزیز
بله اشکال داره.
شما با این کار داستان خودتون رو خراب میکنید، و مسلماً این بخشهای اضافه به جریان طبیعی داستان لطمه میزنه.
سلام من میخوام تازه شروع به نوشتن کنم
هنوز به مضوعش فک نکردم ولی این تصمیم و دارم خلاقیت ذهنی من زیاده فقط چون بر اولمه نمیدونم در اول باید به چه نکاتی توجه کنم استارتش بخوره تا ته اوکیم
سلام دوست عزیز
موفق باشید.
در مطلبی که تحت عنوان نقشۀ راه نویسندگی و تولید محتوا در سایت شاهین کلانتری منتشر شده، شما میتونید برای دغدغه خودتون پاسخ مناسب بگیرید.
سلام ..خسته نباشید ..
من با خواندن رمان جرعت و حقیقت از رمان نویسی خیلی خوشم آمد ..
به شماهم پیشنهاد می کنم این رمان زیبا را بخوانید..
سلاممرسی از زحماتتون…..
یهسوال دارم که ممنون میشم پاسخ بدین ؛جهتثبت نام در انجمن رمان نویسان بهترین سایت یا انجمن کدومه بهم ایمیل بدین پاسخسوالوarshamh24@gmail.com
سلام
متشکر از شما
ما با بحث انجمنها خیلی آشنایی نداریم و در این زمینه هم فعالیتی نداشتیم. بنابراین نمیتونیم تو این زمینه شما رو راهنمایی کنیم.
با سلام،از مطالب فوق لذت بردم چون بنده علاقه ی زیاد به نوشتن دارم ولی متاسفانه گاهی شرایطی هست که نميشود نوشت وان هنگام کلی حال قلمت تب دار میشود،اکنون که مطالب شما را خواندم متوجه بسیاری از ضعف هایم شدم. از شما سپاسگذارم
درود بر شما دوست عزیز
باعث خوشحالی ماست که تونستیم تو این مسیر به شما کمک کنیم.
انشاالله که همیشه دست به قلم باشید و از خود فرآیند نوشتن بیشتر لذت ببرید تا نتیجۀ کار.
ممنون از همراهی صمیمانه شما
موفق باشید
عالیبود ممنونمطالببرایمنهمجالببودوهممفید…👍👌❤❤
من عاشق نوشتنم … خیلی نوشتم…اما نویسنده یا مشاوری برای بیان مشکلاتم یا انتشار نوشته هام رو نمیتونم پیدا کنم… دوس دارم نوشته هام دیده بشن…نع برای پول یا شهرت… برای به اشتراک گذاشتن تجربه هام…درستع سنم کمه اما ارزوهام بزرگع …اما امیدم به خداست
سلام مطالب شما برای من مفید بود سپاسگزارم
سلام ممنون بابت مطالب…لطفا به رمان نویسان عزیز بگید که زیادی تلخ ننویسند انقد از واقعیت فاصله بگیره و این همه تلخی بیش از حد حس بدی به آدم میده.
و با افراط هم راجب چیزی ننویسند مثلا چهره،ثروت و… یک شخص.
و زیادب ترسناک ننویسند چون ترس زیاد میتونه بیماری های مختلف و سخت برای افراد ایجاد کنه. باتشکر
سلام
من ۱۴ سالمه و رمان مینویسم…
اما مادر و پدرم بهم میگن که بزرگتر از سنم مینویسم…
من خیلی علاقه به نوشتن دارم و میتونم مثل یک رمان نویس واقعی همه چیز رو بنویسم…
اما موندم که به خاطره سنم این کارم رو ادامه بدم یا نه؟
سلام من ۱۱ سالمه با این حال رمان می نویسم ولی خیلی ها بهم می خندن چون من خیلی شیطونم و موقع نوشتم خیلی آروم اما من به کارم ادامه می دم شما هم ادامه بده و نزار چیزی مانعت باشه
یک نکته هست که از اول موضوعت رو مشخص کنی من تخیل خیلی خوبی دارم و همیشه تا یک نوشته رو شروع می کنم مو ضوع دیگه ای یادم میاد و اون رو توی یک دفترچه می نویسم و یا وسط رمان خیلی آرام ربطش می دم یا مگذارم کنار تا این رمانم تمام شد اون یکی رمانم با این موضوع باشه
ولی شما کارت رو حتما ادامه بده🙂
فکر ها و داستان های زیادی میاد تو ذهنم
ولی نمیتونم بنویسم نمیدونم از کجا شروع کنم کدوم نگارش هارو باید کجا انجام در باره نگارش جمله فصل بندی و از کجا نوشتن هم بگید
هیچ انگیزه مالی هم ندارم دوس دارم برای خودم بنویسم
سلام
با ساختن عادت روزانه نوشتن شروع کنید. آزادنویسی میتونه براتون بسیار مفید باشه.
این مطالب میتونن بهتون کمک کنن:
آزادنویسی
صفحات صبحگاهی
سلام خانم عبدی وقت بخیر
مرصی ازمطالب باارزشتون
لطفابیشترش کنید
چون من سالهاست دنبال کمک فکری واسه نوشتن رمان هستم ولی تاکنون کسی رانیافته ام که حمایتم کند،شایدم خودم کم کاری کردم وپیگیرنبودم
بااین حال ازتون ممنونم
سلام شما نیاز به حمایت کسی ندارید
اگه استعدادشو دارید که چه بهتر اگه هم میخواهید واقعا نویسندگی رو دنبال کنید و علاقه دارید
مطمئنا میتونید موفق بشيد
چرا که با پشتکار و صبر میتونید به خواسته اون برسید…