چگونه نثر ادبی بنویسیم؟

در این وبینار چه گذشت؟

نثر ادبی آن‌قدر موضوع مهمی‌ است که بتواند دغدغه هر نویسنده‌ای بشود.
این مقاله سعی دارد اندکی ذهن‌تان را نسبت به ماهیت نثر ادبی روشن‌تر کند.

 

در مدرسه اولین جایی که به دنیای نوشتن پرتاب شدیم، کلاس انشا بود که حالا شده است کلاس نگارش.
معلم اکثر وقت‌ها موضوع «تابستان خود را چگونه گذراندید؟» یا «نورزوتان چطور به سبزی گذشت؟» جلوی ما می‌‌گذاشت تا ما شروع به توصیف کنیم.

ما هم دست و پا شکسته برای رنگ و لعاب دادن ماجرا شروع می‌کردیم به توصیف‌‌های غیرضروری که حتا مناسب موضوع نوشته نبود.
فکر می‌کردیم اگر در هر جمله سه یا چهار توصیف جان‌سوز به کار ببریم نوشته‌مان تاثیر بیشتری می‌گذارد و صدای دست‌‌زدن‌ بلند‌تر است.

 

این اولین شکست ما در شناخت نثر ادبی بوده است.

نثر داستانی دور از نثر ادبی

وقتی فهمیدیم نیمچه علاقه‌ای به نوشتن داریم و مورد تشویق بقیه هم هستیم، شروع کردیم به شرکت در کلاس‌های نویسندگی که به فراوانی دور و برمان ریخته بود.

 

این کلاس‌ها توسط نویسنده‌های جوانی که صرفن نویسنده خوبی شناخته شده بودند برگزار می‌شد، بدون اینکه شناختی از شیوه تدریس داشته باشند.
محتوای این کلاس‌ها به طور کلی به دو صورت تقسیم می‌شد.

۱. در کلاس می‌نشینند و بقیه داستان‌های‌شان را می‌خوانند و نظرات شتاب‌زده یا نصیحت دریافت می‌کنند.

۲. از روی کتاب‌های بازاری که معمولن آمریکایی‌ست، نکاتی را دریافت می‌کنند.

 

بنابراین دومین شکست شناختی خود، در نوشتن نثر ادبی در این مرحله تجربه می‌کنیم.

نثر بهتر با داشتن سبدی متنوع

بعد می‌رویم چند کتاب متفاوت می‌خوانیم.
متوجه می‌شویم نویسنده‌های بزرگ فقط داستانی نمی‌نویسند، آن‌ها در کارهای‌شان جستار و شعر هم هست.

می‌فهمیم به عنوان نویسنده باید سبد متنوع مطالعه داشته باشیم.
شعر کهن، شعر نو، داستان‌ واقع‌گرا، فراواقع‌گرا، جستار و گزین‌گویه.

 

این تنوع لازم است تا وقتی نویسنده می‌خواهد حرفی بزند، بفهمد قالب مناسب حرفش چیست؟
کسی که می‌نویسد نمی‌تواند از فسلفه و علم دوری کند.
برای کشیدن رنگین‌کمان یک رنگ کار آدم را راه نمی‌اندازد.

 

بعد دو شکست برای اولین بار مسیر درست را پیدا می‌کنیم.

نمونه خوب از نثر ادبی

زندگی تنها براده و بریده خاطره است.

این جمله در کتاب‌ دفترهای دوکا از شهروز رشید آمده است، چه کسی می‌تواند مثل این جمله بنویسد؟

بدون دایره لغات گسترده و بدون شناخت هیچ‌کس نمی‌تواند.
براده و بریده کنار هم هماهنگ‌اند اما معنا دارند و صرفن برای لفاظی بیان نمی‌شوند.
این جمله به تنهایی یک جمله قصار است که می‌شود بارها و بارها تکرارش کرد.

این یک تشبیه کلیشه‌ای نیست، یک استعاره جدید است. اگر ذهن ما با استعاره آشنا نیست بارها و بارها از روی متن بنویسیم.

 

در اینجا می‌توانیم به داشتن نثر ادبی پاکیزه امیدوار باشیم. فقط یک نکته مهم دیگر باقی می‌ماند.

جایگاه هوش مصنوعی در نثر ادبی

آن نکته این است که آیا می‌توانیم از هوش مصنوعی بخواهیم برای زندگی ما استعاره بنویسد یا فلسفه‌ورزی کند؟
نه، نمی‌توانیم.

چون این ما هستیم که آن را با پوست و گوشت‌مان لمس می‌کنیم و این فلسفه‌ورزی از درونی شدن تجربه می‌آید.

هوش مصنوعی نمی‌تواند با نگاه ویژه ما به جهان نگاه کند شعر بنویسد. او فقط بر اساس تعاریف دنیا را می‌شناسد.
پس ما به یادداشته باشیم که نمی‌توانیم به هوش مصنوعی برای نثر ادبی تکیه کنیم.

جمع‌بندی

ما ناگذیریم برای داشتن نثر ادبی بعضی از این شکست‌ها را تجربه کنیم تا بتوانیم به مسیر درست برسیم، مهم تلاش ما برای قرار گرفتن در مسیر درست است.

در واقع نثر ادبی اگر قرار باشد درست انجام شود، سخت‌ترین نوع نوشتن است.
بهترین تمرین نثر ادبی، نوشتن هر روزه در کانال است تا شعر و فلسفه‌ورزی، عضله‌های نثر ادبی خود را تقویت کنیم.

 

نویسنده: فائزه اعظمی

برای تماشای ویدیوی زیر این مقاله شیلترفکن خودتان را فعال کنید (یا روی این لینک کلیک کنید و وارد یوتیوب مدرسه نویسندگی بشوید):

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *