در حال نوشتن یک رمان هستیم، در ذهن و خلوت خود با چه جملههایی از این فعالیت یاد میکنیم؟ با چه سوالهایی با این فعالیت روبهرو میشویم؟
رسانهیی شخصی داریم و هر روز گوشهیی از نوشتههای خود را منتشر میکنیم، این حرکت در ذهن ما گره خورده با چه جملهها و چه سوالهایی؟
پروژهیی در دست داریم و هدف کار خلاقانه است، در رابطه با این پروژه چه جملهها و سوالهایی مدام در سرمان تکرار میشوند؟
مسیر نوشتن از کجا میگذرد؟
کمی مکث کنیم. ببینیم از دریچهی چه جملهها و پرسشهایی به نوشتن نگاه میکنیم؟
برای دریافتن پاسخ نیاز است دستبهقلم شویم و باهم ٣ فهرست بنویسیم.
١. تصورنامه
چیزها تا در ذهن زندگی میکنند خیلی گندهبک و بزرگاند. زیادی شیرین، زیادی ترسناک. وقتی نوشته میشوند رنگ واقعیت میگیرند.
این خاصیت مکتوب کردن و نوشتن است. نوشتن ارزش چیزها را مشخص میکند و فرصت دگرگونی میدهد.
حالا بناست ما با نوشتن یک تصورنامه تا حدودی دریابیم ذهنمان چه چیزهایی را بیخودی گندهبک و زیادی شیرین یا ترسناک کرده.
فهرستی بنویسیم از فعالیتهای اخیر نویسندگیمان. کارهای مرتبط به خاندن و نوشتن که این روزها مشغول انجامشان هستیم.
سپس به این سوالها پاسخ دهیم:
• نسبت به هر کار چه احساس و نظری دارم؟
• برای کارها چه چرایی و دلیلی دارم؟
• برای هر کار چه آیندهیی را تصور میکنم؟
آزادانه و بدون سانسور شروع کنیم به نوشتن.
وقتی نوشتیم بررسی کنیم که:
• برای نوشتن از هر کار از چه جنس کلماتی استفاده کردم؟
• کدام سوالها و جملهها را مدام تکرار کردم؟ سوالها و جملههای تکرارشوندهی من چقدر راهگشا هستند؟
• آیندهیی که برای هر کار متصور شدم بر عملکرد کنونی من چه تاثیری میگذارد؟
• در تصورنامهی من چه مسئلههایی وجود دارد؟ هر مسئله چقدر روشن است؟
• چه ارزشها و معناهایی در تصورنامهی خود میبینم؟
٢. مانیفست نویسندگی
از دل تمرین قبل یک سری چیزها جوشیده و مواردی روشن شده. حالا این تمرین یکجورهایی در پاسخ به تصورنامهیی است که نوشتیم.
از آن تصورنامه چه چیزهایی را کاملن بیهوده میدانیم و دور میریزیم؟ چه چیزهایی را نقد میکنیم؟ و چه چیزهایی را غنا میبخشیم؟
فهرستی بنویسیم از مواردی که میخاهیم در مسیر نویسندگی سرلوحهی کار ما باشند.
در نظر بگیریم که فهرست بلندبالایی از دلیلها و مرامهای عاریتی و کلیشهیی نمیخاهیم، این مانیفست برای خود ماست و چه بهتر که برآمده از تجربه و علاقهی شخصی ما باشد.
اگر مایلید بیشتر از مانیفستنویسی بدانید این مقاله را مطالعه کنید.
٣. هفت پرسش
مسئلههای اساسی ما در نوشتن چیست؟
طی دو تمرین قبل چه مسئلههایی نظرمان را جلب کرد؟
هفت مسئلهی اساسی خود که قابلیت دارند در بلندمدت(مثلن ۵ سال آینده) دنبال شوند را انتخاب کنیم. حالا هر مسئله را تبدیل کنیم به پرسش مثبتی که با «چگونه» میآغازد.
مثلن: «چگونه میتوانم ١٠ برابر بیشتر بنویسم؟»
خلاقیت: ساختن معنا برای کار خلاقانه و در مسیر ماندن و گریز از بنبست
نوشتن مانند هر مسیر دیگری افت و خیز دارد. بن بست دارد و کورهراه. فصلهای گوناگون دارد و آب و هواهای مختلف.
در این مسیر معناهای شخصی ما هستند که مشخص میکنند چقدر دوام میآوریم و چگونه دوام میآوریم. تا کجا پیش میرویم و چگونه پیش میرویم.
معناها به کار ما جهت میدهند و میزان کیفیت کار ما را تعیین میکنند. پس برای تابآوری در نوشتن اول از همه نیاز است به معناهایمان نگاه کنیم.
یکی از پرسشهای همیشگی ما به عنوان یک نویسنده باید این باشد: چگونه میتوانم برای نوشتن معناهای مناسب بیابم/بسازم؟
نویسنده: الهه نصیری
برای تماشای ویدیوی زیر این مقاله شیلترفکن خودتان را فعال کنید (یا روی این لینک کلیک کنید و وارد یوتیوب مدرسه نویسندگی بشوید):
بنبست نویسنده | وقتی قلم نویسنده میخشکد چه باید کرد؟