کتاب ملت عشق الیف شافاک و درس‌های نویسندگی

کتاب ملت عشق الیف شافاک و درس‌های نویسندگی

مدرسه نویسندگی، ضمن توجه به ادبیات کلاسیک، نگاهی هم به آثار روز و کتاب‌های پرفروش دارد. معتقدیم بررسی این آثار و اشاره به درس‌های آن‌ها برای بهتر نوشتن، راه‌گشای علاقه‌مندان برای ورود به مسیر نویسندگی باشد.

در سلسله جستارهای زیر ناهید عبدی، به بررسی نکات ظریف و آموزندۀ کتاب ملت عشق پرداخته است. ملت عشق در مدت زمان کوتاهی به صدر فهرست پرفروش‌های بازار نشر ایران رسید. تجربه ثابت کرده که کتاب‌های پرمخاطب می‌توانند افراد زیادی را به نوشتن ترغیب کنند. بسیاری از بزرگ‌ترین نویسندگان جهان، یک کتاب خاص را نخستین جرقۀ ورودشان به عالم نویسندگی می‌دانند. سلسله مطالبی که در این زمینه منتشر می‌کنیم تلاشی برای تبدیل این جرقه‌ها به آتش است.

ناهید عبدی پیش از این نیز تحلیلی آموزشی برای کتاب درهای نیمه باز نوشته است که مطالعۀ آن می‌تواند برای علاقه‌مندان به جستارنویسی مفید باشد.

 

درس‌های نویسندگی از ملت عشق

نویسنده: ناهید عبدی

قسمت اول را در لینک زیر:

ملت عشق | درس‌های نویسندگی از یک کتاب پرفروش

 در قسمت اول می‌خوانید:

بعضی وقت‌ها باید قلم به دست گرفت و اجازه داد تا متن تو را به هر کجایی که می‌خواهد ببرد.

بعضی وقت‌ها باید از قبل آن‌قدر محتوای ذهنت را زیرورو کرده باشی که درنهایت بتوانی تنها «در یک جمله» منظور هزاران جمله‌ای را که می‌خواهی بنویسی، بیان کنی.

 

قسمت دوم را در لینک زیر:

ملت عشق | درس‌های نویسندگی – قسمت دوم

در قسمت دوم می‌خوانید:

بعضی نویسنده‌ها ترجیح می‌دهند قصه‌های کتاب را پس‌وپیش بگویند. توالی خاص و نظم مشخصی در روایتگری این کتاب‌ها وجود ندارد.

نویسنده برای ایجاد زیبایی و هیجان بیشتر در قصه‌گویی، با زمان قصه‌ها بازی می‌کند و آن‌ها را بالا و پایین می‌کند.

این کار باعث می‌شود هم کنجکاوی خواننده برانگیخته شود و هم زیبایی داستان افزایش پیدا کند.

 

قسمت سوم را در لینک زیر:

ملت عشق | درس‌های نویسندگی از کتاب ملت عشق – قسمت سوم

در قسمت سوم می‌خوانید:

مضمون کتاب ملت عشق سرشار از پند و اندرز است اما وقتی آن را می‌خوانید به هیچ عنوان این حالت نصیحت‌گونه و هدایتگر را احساس نمی‌کنید.

توصیه‌ها در عین حال که شفاف و روشن بیان شده‌اند، مستقیم رو به خواننده نیستند و این فضا را ایجاد می‌کنند تا خواننده با آن‌ها مواجه شود و به انتخاب خود یا روی آن‌ها بماند یا از کنارشان عبور کند.

بیشتر این پند و اندرزها در قالب گفت‌وگوهایی درونی نقل شده‌اند.

 

قسمت چهارم را در لینک زیر:

کتاب ملت عشق | درس‌های نویسندگی-قسمت چهارم

در قسمت چهارم می‌خوانید:

هنرمندی نویسنده در به کار بردن این زاویه دید در این است که هر بار تعویض راوی و تغییر زاویه دید نه‌تنها آزاردهنده نیست که به یکی از جذاب‌ترین قسمت‌های کتاب تبدیل شده است.

این کار باعث می‌شود صفحات کتاب را پشت سر هم بخوانید بدون اینکه احساس خستگی یا دل‌زدگی داشته باشید.

 

قسمت پنجم را در لینک زیر:

کتاب ملت عشق | درس‌های نویسندگی-قسمت پنجم

در قسمت پنجم می‌خوانید:

تجربه‌ای که الیف شافاک با نوشتن کتاب ملت عشق به خواننده می‌دهد، از گذر کاربرد درست لحن و درگیر کردن مخاطب با شخصیت‌های متعدد داستان است.

نویسنده آن‌قدر در عمق هر شخصیت فرو می‌رود که می‌توانی باور کنی هرکدام را به تمامیت زیسته و از مهم‌ترین دغدغه‌ها، اولویت‌ها و زوایای ذهنش باخبر است.

 

قسمت ششم را در لینک زیر:

درس‌های نویسندگی از کتاب ملت عشق | قسمت پایانی

در قسمت ششم می‌خوانید:

تنها چند صفحه لازم است تا به‌یک‌باره از زندگی مولوی پرت شوی داخل زندگی یک روسپی. همین‌طور از زندگی شمس به‌عنوان یک صوفی والامقام به زندگی یک مست خیابانی.

این اتفاق ممکن است در هر کتابی پیش بیاید اما مسئله اینجاست که چون فصل‌های این کتاب هر یک مربوط به یکی از شخصیت‌های داستان است و همان‌طور که قبلاً گفته شد ما داستان را از راه خودگویی‌ها و صحبت‌های درونی شخصیت‌ها می‌خوانیم، این است که تغییر صحنه جذاب‌تر و به‌یک‌باره قابل‌تأمل‌تر می‌شود.

 

 برای آشنایی بیشتر با نویسندۀ کتاب ملت عشق، شاید تماشای سخنرانی او در کنفرانس تد برایتان جالب باشد:

 

یک پاسخ

  1. سلام
    دو سال پيش كتاب ملت عشق را خواندم. آنقدر برايم جذاب بود كه رهايش نمى كردم بخصوص كه داستان دو نفر از عزيزان من بود ( مولوى و شمس) اينكه جملات قصار بسيارى در كتاب هر لحظه و هر دم انسانيت و حقيقت هستى و حقيقت آدمى را افشا مى كند و ما در مى يابيم كه تنها در سايه روشن نگرى است كه راهمان را درست مى رويم و دست از قضاوتهاى نادرست كه لحظه اى ذهن ما را رها نمى كنند ، بر مى داريم. روشن نگرى طى داستان از زبان شمس روايت مى شود آنجا كه شمس با بزرگان قونيه در مى افتد اما سليمان مست را به دوش كشيده تا خانه اش همراهى مى كند و نيز آنجا كه به زنى روسپى در خانه مولوى پناه مى دهد. آنجا كه منطق و عقلانيت حاكم بر ذهن مولوى را به چالش مى كشد و تمام دين و دنياى مولوى را به آتش مى كشد. ……
    نوع نوشتار نويسنده بسيار ساده و قابل فهم براى همگان است و بنظر من اين يك امتياز براى كتاب عميقىرمثل ملت عشق مى باشد. اينكه دو تا داستان را در دو زمان و دو مكان كاملا مجزا و متفاوت بيان مى كند جذابيت رمان را دو چندان مى سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *