برای نگارش یک رمان سه اصل وجود دارد که متأسفانه هیچکس آن را نمیداند. -سامرست موآم
روش واحدی برای داستاننویسی وجود ندارد. هر یک از ما مسیر نوشتن داستان را به بهگونهای منحصربهفرد تجربه خواهیم کرد. برخی از ما دوست داریم پیش از آغاز نوشتن پیشنویس اولیهی داستان، به طرح کلی و دقیقی دست یافته باشیم، و ترجیح میدهیم نوشتههایمان در یک جهت مشخص شکل بگیرند. برخی دیگر قطعه به قطعه پیش میرویم و بیهیچ ترتیب خاصی، هر صحنهای از داستان که در ذهنمان نقش میبندد را مینویسیم، و اجازه میدهیم خود نوشتن مسیر را به ما نشان بدهد. نکته ی مهم این است که هیچ درست و غلطی وجود ندارد. مهم این است که تا رسیدن به صحنهی پایانی داستان، دستبهقلم باقی بمانیم.
قانونی در کار نیست. این فرایند خلاق(نوشتن یک داستان) به اندازهی هر یک از ما مرموز و شخصی است و باعث میشود تا در مواجهه با عدم اعتمادبهنفس، به غرایزمان اعتماد کنیم. -آلن وات
چگونه روش شخصی خود در داستاننویسی را پیدا کنیم؟
بهتر است در کنار زمان و انرژیای که صرف یادگیری اصول داستاننویسی میکنیم، روشهای مختلف نوشتن داستان را امتحان، و این روشها را باهم قیاس کنیم تا در نهایت بتوانیم به آن روشی که در زندگی ما جواب میدهد و ضرباهنگش با سبک زندگی نویسندگی ما هماهنگ است برسیم.
اصول داستاننویسی را میتوانیم با شرکت در دورههای نویسندگی، ورق زدن کتابهای آموزش داستاننویسی و همینطور با تحلیل ساختار آثار بهترین داستاننویسان جهان بیاموزیم.
مطالعهی سه مقالهی زیر میتواند به ما کمک کند:
چگونه نوشتن داستان را شروع کنیم؟
آشنایی با بهترین نویسندگان ایران
روش اول: نوشتن طرح کلی داستان
در این روش میکوشیم اول طرح، پلات یا همان پیرنگ داستانیمان را آماده کنیم. پیرنگ زنجیرهای از روابط علت و معلولی است که بهطور پیوسته الگوی رفتار و ماجرای واحدی را خلق میکند. رونالدبی. توماس میگوید: «از جهاتی پیرنگ شبیه به یک ظرف است که همهچیز را نگه میدارد. شکل داستانتان را مجسم کنید و جزئیات مناسب را به آن بیفزایید؛ خواهید دید که مانند سیمان یا ژله خودش را میگیرد و سفت میشود… پیرنگ یک نیروی چسبندگی است.»
برای آغاز نوشتن طرح کلی داستان میتوانیم به پرسشهای زیر پاسخ دهیم:
۱- این داستان مربوط به چه زمان و مکانی است؟
۲- قهرمان داستان چه کسی است؟
۳- مهمترین خواستهی قهرمان داستان چیست؟
۴- قهرمان داستان در راه رسیدن به خواستهاش به چه موانعی برخورد میکند؟
۵- او چگونه این موانع را کنار میزند؟
۶- نتیجهی کشمکش او با موانع سد راهش چه خواهد بود؟
در ابتدای مسیر، تصور ما نسبت به هر یک از این ۶ مورد مبهم است اما تمام این ابهامات بهمرور و با نوشتن روشن خواهند شد.
روش دوم: صحنهنویسی
در این روش صحنه به صحنه پیش میرویم و به داستان فضا میدهیم هر بار بخشی از خودش را به ما نشان بدهد. در این روش مثل یک شکارچی عمل میکنیم و هر صحنهی تازهای که در ذهنمان ساخته میشود، در لحظه روی کاغذ میآوریم و میکوشیم با جزئینگاری هوشمندانه و توصیفات بهاندازه به صحنههای داستانمان غنا بخشیم.
اما صحنه چیست؟
ریموند آبستفلد در تعریف صحنه میگوید: «صحنه حادثهای را میرساند که در یک مکان و زمان خاص اتفاق میافتد و زمانی شروع میشود که شخصیتها وارد جایی میشوند یا جایی را ترک میکنند.»
او همچنین ما را تشویق میکند تا با اعتمادبهنفس بیشتری با صحنههایی که به صورت ناگهانی میبینیم مواجه شویم:
گاهی اوقات وقتی فکر نوشتن یک صحنه به صورت ناگهانی در یک مکان غیرعادی به ذهنتان خطور میکند، بهتر است بیدرنگ شروع کنید به نوشتن. بیش از حد روی آن فکر نکنید یا بیش از حد برایش نقشه نریزید. به سرعت دستبهقلم شوید. نگران آن نباشید که نمیدانید چه اتفاقی خواهد افتاد یا چرا شخصیتها آنجا حضور دارند. کافی است یه این فکر کنید که آن صحنه از صحنههای هنرمندانهی کتاب خواهد بود. به عبارت دیگر، فقط آن را بنویسید.
بیایید باهم یک تمرین ۱۰ دقیقهای انجام دهیم:
همین حالا قلم و کاغذی برداریم و به ایدهی داستانیای که مدنظر داریم بیندیشیم؛ اول به مدت ۵ دقیقه در ادامهی جملهی زیر مینویسیم:
داستانی که میخواهم نوشتنش را بیاغازم دربارهی این است که…
و ۵ دقیقهی بعدی را به نوشتن ادامهی جملهی زیر اختصاص میدهیم:
موضوعی که میخواهم از طریق نوشتن این داستان به آن بپردازم این است که…
بعد از آنکه موضوع داستان در ذهنمان شفافتر شد، یکی از دو روش داستاننویسی را انتخاب میکنیم و متعهد میشویم برای چند روز متوالی با آن روش پیش برویم. برای مثال با خودمان قرار میگذاریم که این دو روش را طی ۲ هفته امتحان کنیم؛ هفت روز اول را به داستاننویسی در قالب طرح کلی آن میپردازیم و در هفت روز دوم، صحنه به صحنه پیش میرویم.
بعد از گذراندن این ۱۴ روز، با سنجیدن حسوحالی که نسبت به هر یک از این روشها داشتیم، میتوانیم ادامهی مسیر نوشتن داستانمان را طبق آن روشی که بیشتر جواب میدهد پیش بگیریم.
بیایید کار نوشتن داستانمان را با دو نکته از آلن وات بیاغازیم:
– هیچ روش مشخص و قانونی برای نوشتن داستان وجود ندارد.
– هیجان خلق داستان باید پاداش نویسندگی ما باشد.