آرایه تشخیص چیست

[ساده‌ترین] راه پیدا کردن آرایه تشخیص در شعر | با چند مثال

هر زمان که در جمله، کارها و خصوصیات انسانی به غیر انسان، جاندار و بی‌جان نسبت داده شود تشخیص ایجاد می‌گردد.

 

آنچه در این مقاله به آن پرداختیم:

 

← اسامی دیگر آرایه تشخیص

از دیگر آرایه‌های معنوی تشخیص می‌باشد، که در لغت به معنی شخصیت دادن است.

در ادبیات تشخیص با اسامی دیگری هم نامیده می‌شود، مانند:

  • جان بخشی
  • شخصیت بخشی
  • جاندار انگاری
  • انسان نمایی یا آدم نمایی

پس اگر در جایی به اسامی بالا برخورد کردید؛ بدانید که منظورهمان آرایه تشخیص است.

 

به چند مثال ساده دقت کنید:

کوه دوید

ابر گریه کرد

صندلی خمیازه کشید

در اینجا دویدن، گریه کردن، خمیازه کشیدن همه جزو رفتارهای انسانی هستند که به یک غیر انسان مانند « کوه – ابر- صندلی» نسبت داده شده‌اند. 

 

درختی که لبخند می زند

لبخند زدن رفتاری انسانی است که به یک غیر انسان یعنی درخت نسبت داده شده پس در اینجا هم تشخیص داریم.

 

مثالی زیبا از ساغر اصفهانی:

هرسو رگ باران گشود

رعد ز هر جای به غرش فتاد

باران، انسان یا جانداری پنداشته شده که رگ دارد؛ یعنی یکی از اجزای بدن انسان به باران نسبت داده شده است.

 

رابطه تشخیص و منادا 

هرگاه بعد از نشانه یا حرف ندا «ای» یک غیر انسان بعنوان منادا بیاید آرایه تشخیص درست می‌شود.

 

به مثال های زیر توجه کنید:

 

ای دوربین – ای صندلی – ای درخت

در همه موارد بعد از حرف ندا «ای» یک غیر انسان آمده که ما او را با خطاب قرار دادن، جان بخشیدیم و شخصیت دادیم.

 

ای دیو سپید پای در بند

ای گنبد گیتی، ای دماوند

کوه دماوند یک موجود بی‌جان است، مانند یک انسان مورد خطاب قرار واقع شده.

 

ای مرغک خورد آشیان

پرواز کن و پریدن آموز

به پرنده که موجودی غیر انسان است شخصیتی انسانی بخشیده‌ای، چون مورد خطاب قرار گرفته.

 

← رابطه تشخیص و استعاره  

بعضی تشخیص را یک آرایه مستقل و مجزا نمی‌دانند و آن را در دسته ↵استعاره مکنیه قرار می‌دهند.

آن هم به این دلیل که تشخیص مانند استعاره، زیر ساخت تشبیهی دارد. یعنی در آن اشیا، موجودات زنده و یا مفاهیم ذهنی مثل «عشق، غم، اندوه، جنگ، پیروزی ، دلتنگی» حکم مشبه را دارند و به انسان که مشبه به حذف شده است، تشبیه شده اند. 

 

مثل شعر ساغر اصفهانی:

باران مانند انسان است

باران: مشبه

انسان: مشبه‌به

رگ که یکی از ویژگی‌های انسان است با باران همراه شده بنابراین می‌توان تشخیص و استعاره مکنیه را یکی دانست.

 

نکته: 

در مقاله «استعاره چیست» در قسمت انواع استعاره «مصرّحه و مکنیه » اشاره کردیم که هر تشخیصی استعاره مکنیه است؛ اما هر استعاره مکنیه ای تشخیص نیست. 

 

مثال‌های دیگر:

 

ابر می‌گرید

ابر به انسانی تشبیه شده که گریه می‌کند.

ابر: مشبه به 

انسان: مشبه حذف شده می‌شود

 

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

خندیدن و سخن گفتن رفتاری انسانی است، که به گل نسبت داده شده.

گل: مشبه به  

انسان: مشبه حذف شده است.

 

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی

تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

مرگ به انسانی تشبیه شده که می‌توان در آغوشش کشید. 

مرگ:  مشبه به 

انسان:  مشبه حذف شده است.

 

← تشخیص و اضافه استعاری 

بسیاری از اضافه های استعاری تشخیص هستند. اضافه استعاری خودش یک ترکیب اضافی است، یعنی از مضاف و مضاف الیه  تشکیل شده که  در آن استعاره وجود دارد.

 

دستِ روزگار

روزگار به انسانی تشبیه شده که دارای دست است، انسان در جمله آورده نشده اما دست که از ویژگی های آن است همراه روزگار آمده که یک ترکیب اضافه است.

 

پایِ اوهام

اوهام که یک پدیده ذهنی است به انسانی تشبیه شده که پا دارد این یک ترکیب اضافه است.

 

قهقهِ فشنگ

فشنگ به انسانی تشبیه شده که قهقه سر می دهد ، یعنی یک رفتار انسانی به  یک شیء نسبت داده شده یک ترکیب اضافه است.

 

نکته: 

اگر نمی توانید اضافه استعاری را بشناسید نگران نباشید در بعضی موارد که شما نمی‌توانید مضاف و مضاف‌الیه را پیدا کنید با روش زیر متوجه می‌شوید که تشخیص دارید یا نه.

 

دست هوا

در این مثال ما یک ترکیب اضافی استعاری داریم اما فرض می‌کنیم شما آن‌را نمی‌دانید. هر وقت با این گونه موارد روبرو شدید باید از خودتان سوال کنید هوا که انسان نیست، پس دست ندارد. ولی یک عنصر انسانی یعنی دست به او نسبت داده شده اینجا متوجه می‌شوید که این عبارت تشخیص است حتی اگر نتوانستید اضافه استعاری بودن آن را بشناسید. 

[/box]

 

← اشتباهات رایج در پیدا کردن تشخیص 

1 – از آنجا که تشخیص یعنی نسبت دادن ویژگی‌های انسانی به غیر انسان، چون برای خدا، نمی‌توان دسته بندی انسانی و یا غیر انسانی داشت، در این موارد ما تشخیص نداریم. حتی اگر خصوصیات و رفتار انسانی به آنها نسبت داده شده باشد.

  • خدا بیناست به احوال بندگان. تشخیص نداریم
  • شیطان او را فریفت.  تشخیص نداریم
  • فرشتگان بر او درود فرستادند. تشخیص نداریم

همه این رفتارها، رفتارهایی هستند که ما از خداوند به عنوان خالق هستی و شیاطین و فرشتگان با وجود اینکه انسان نیستند انتظار داریم و چیز غیر عادی نیست که شامل تشخیص شود. 

 

2 – دقت کنید، برای پیدا کردن تشخیص از آن طرف دیگر بام نیفتید، یعنی هر رفتاری که به غیر انسان نسبت داده شده را رفتار انسانی در نظر نگیرید، چرا که حیوانات و یا پدیده های طبیعی هم کنشها و رفتارهای خاص خودشان را دارند . 

غزال زیبا در دام افتاد

غزال می‌تواند در دام بیفتد پس تشخیص نداریم.

اما در مثال زیر:

غزال تیز پا با نگاهش گفت: خون مرا مریز

اینجا تشخیص داریم چون حرف زدن یک خصوصیت انسانی است و غزال ندارد.

 

سنبل زیبا رویید

سنبل می‌تواند بروید پس تشخیص نداریم.

ولی در این مثال:

سنبل زیبا مهربانیش را از سوسن دریغ نکرد

اینجا تشخیص داریم چون مهربانی از خصوصیات انسانی است و سنبل آنرا ندارد.

 

3 – هر وقت مخاطب شعر مشخص نبود باید مخاطب را معشوق در نظر بگیرید یا معشوق عرفانی یا معشوق انسانی. در این موارد ما تشخیص نداریم.

 

به این مثال نگاه کنید:

ای بهشت من، بهار من، گل رعنای من

ای نشان می‌دهد که شاعر با یک شخص که همان معشوقه است حرف می‌زند.

به کلمات قبل و بعد کلمه‌های « بهشت – بهار – گل رعنا» که غیر انسان هستند، دقت کنید این‌ها نشان می‌دهد که منظور انسان است. با اینکه رفتاری انسانی را به غیر انسان داده‌ایم اما چون مخاطب مشخص نیست پس منظور معشوق است که همان انسان می شود پس اینجا ما تشخیص نداریم. 

 

← اهمیت آرایه تشخیص در ادبیات

تشخیص از این جهت برای شاعران و نویسندگان اهمیت دارد که با به کار بردن آن اشعار و نوشته‌هایشان زیباتر و خیال انگیزتر می‌گردد. 

جان بخشی یا شخصیت بخشی یکی از صور خیال است که شاعران و نویسندگان برای روح بخشیدن به نوشته‌هایشان از آن بهره می گیرند. و با استفاده از نیروی تخیل و ذهن پویای خود در اشیا و عناصر بی جان طبیعت، تصرف می کنند و با حرکت و جنبش بخشیدن به آن‌ها شور و زندگی  را به شعر و نثر خود می آورند.

 

← چند مثال زیبا برای آرایه تشخیص بخوانیم

 

به ایوان می‌روم و انگشتانم را

به پوست کشیده شب می‌کشم

فروغ فرخزاد

 

مشرق، چپق طلایی خود را

برداشت، به لب گذاشت روشن کرد

مهدی اخوان ثالث

 

 

گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره می‌چسبانید

شوق، می‌آمد

دست در گردن حس می‌انداخت

فکر، بازی می‌کرد…

سهراب سپهری

 

در آفاق گشاده است ولیکن بسته است

ای سر زلف تو در پای دل ما زنجیر

سعدی

 

 

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود

حافظ

← تمرینات برای یادگیری آرایه تشخیص

در نمونه های زیر تشخیص را پیدا کنید و سپس با پاسخ ها تطبیق دهید: 

 

1 – من خفته بودم به ناز در کتم عدم

    حسن تو به دست خویش بیدارم کرد 

 

2 – مردم چشم از زیبایی های چشم نواز گل حکایت ها دارد.

 

3 – حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد

    بنمود جمال و عاشق زارم کرد

 

4 – اگر غم لشکر انگیزد، که خون عاشقان ریزد

    من و ساقی بر او تازیم و بنیادش براندازیم

 

5 – ناله مظلوم در ظالم سرایت میکند

    زین سبب در خانه زنجیر دایم شیون است 

 

← پاسخ تمرینات

1 – زیبایی یا حسن معشوق به انسانی تشبیه شده که می تواند دیگری را بیدار کند. انسان انگاری 

2 – مردمک چشم مانند یک انسان می تواند حکایت و قصه بگوید. انسان انگاری 

 

3 – حسن و زیبایی معشوق به انسانی تسبیه شده که می تواند، به عاشق نگاه کند. انسان انگاری 

 

4 – غم به انسانی تشبیه شده که می‌تواند لشکر کشی کند. انسان انگاری 

 

5 – زنجیر به انسانی تشبیه شده که خانه و مکان دارد و می‌تواند شیون کند. انسان انگاری 

 

در پایان 

برای اینکه آرایه تشخیص را بهتر متوجه شوید لازم است که مقالاتاستعاره چیست  و ↵تشبیه چیست را مطالعه نمایید. 

 

اگر این مطلب برای شما مفید بود، ممکن هست مطالب زیر هم برای شما مفید باشد:

21 پاسخ

  1. من دبیر ادبیات هستم و برای تدریس آرایه ها از سایت شما کمک های زیادی میگیرم. توضیحات، بسیار شفاف و روشن ارائه شدند. از وقتی که برای گردآوری این مطالب میگذارید بسیار سپاسگزارم. برقرار باشید

    1. سلام استاد عزیز. چقدر این روزا دلم برای شما و لایو‌ها و کلاس‌های خوبتون تنگ شده. انگار ماهاست که شما را ندیدم. حالا دیگه بیشتر از قبل قدر حضور گرم شما را در زندگیم می‌دونم. بیشتر از شما ممنونم.
      چقدر در این مدت به ما آموزش‌های خوب دادید و میتونم همه‌ی آموخته‌های شما را در این روز‌ها که اینترنت قطع است، به کار گیرم. امیدوارم به زودی همه چیز درست بشه و شما هم با آموز‌ش‌های خوبتون بیاین. من این روز‌ها چندین ساعت بی‌وقفه می‌نویسم و هر روز هم چندین دلستانک می‌نویسم و کتاب می‌خونم. دلم می‌خواست که بدونید شاگرداتون در این روزها هم به یاد شما هستند.

  2. من میخوره به دیوار سرم هی میگیره به سیگار پرم من حق کسو نخوردم ولی از همیشه ک بیمار ترم من ته یه چاه عمیقم پنچر وست راه حقیقت من یکی شدم ک دیگه خیلی فرق داره باهام سلیقت من بی چکو چونه میزنم مقز ونشونه چوه بی چکو چونه به نفع هردومونه من بی چکو سفنه میپام تو باس بدویی خونه

    1. عالیییییی فقط آخری من بی چک و چونه میگیرم مغزو نشونه. بی چک و سفته ب نفع هردومونه

  3. سلام و درود
    خواستم عرض کنم بین تشخیص با جان بخشی به اشیا تفاوتی وجود دارد. تشخیص یا پرسونیفیکاسیون همان شخصیت انسانی دادن به سایر موجودات است؛ اما جاندار انگاری یا آنمیسم تنها جان دادن به عناصر بیجان است. می توانید به این مطلب سایت دبیر فارسی (http://bit.ly/2JlrMof) مراجعه نمایید. با سپاس!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *