پنج گام داستان‌نویسی، ایده، طرح، شخصیت، نوشتن، ویرایش

چگونه داستان بنویسیم؟ | 5 گام اصلی داستان‌نویسی

در این مقاله قصد داریم به پرتکرارترین پرسش‌های شما در حوزه‌ی داستان‌نویسی پاسخ دهیم. پرسش‌هایی مثل چگونه داستان بنویسیم؟ چه کسی می‌تواند داستان بنویسد؟ آیا می‌توان بعد از خواندن مطالب آموزش داستان‌نویسی یک داستان نوشت؟ یک داستان‌نویس چه ویژگی‌هایی دارد؟ آیا ویژگی‌های خاص و عجیبی لازم است؟ الهام در داستان‌نویسی چقدر نقش دارد؟ چطور برای نوشتن ایده پیدا کنم؟

 

اگر به اندازه‌ی کافی برای داستان‌نویسی اشتیاق دارید یعنی شما می‌توانید داستان بنویسید. اگر ابزاری برای فکر کردن «مغز» و ابزاری برای ثبت افکار «قلم یا کیبورد» در دسترس دارید، تمام است. می‌توانید از خودتان یک داستان‌نویس بسازید. همراه ما باشید تا یاد بگیرید با دو ابزار اولیه، چطور ایده‌ای برای داستان پیدا کنید و یک داستان خلق کنید.

 

 

 

  •  چرا و چطور داستان بنویسم؟

 

داستان جریانی سیال و نامرئی‌ست. «ما چون ماهی که در آب غوطه‌ور است، در داستان حرکت و زندگی می‌کنیم.» چرا که تک‌تک افکار و رفتارهای انسان به صورتی مسبب یا تحت‌تاثیر داستان است. اما چطور می‌توان جریان نامرئی داستان را خلق کرد؟ چگونه می‌توانیم داستان بنویسیم؟

 

جاناتان گاتشال نویسنده را خالق جهان و مخلوقاتی جوهری می‌داند.

 

داستان‌نویس بودن نیاز به استعدادی خاص یا ایده‌ای الهام شده ندارد. همین‌که شما توانسته‌اید در گوگل «چطور داستان بنویسیم؟» را جست‌وجو کنید کافی‌ست. شما هم بعدازاینکه بتوانید ایده‌هایی برای شروع داستان پیدا کنید، می‌توانید یک داستان بنویسید. برای نوشتن داستان نیاز است که کارکرد مغز انسان‌ها را بشناسید و استفاده‌ی درست از آن را یاد بگیرید. به‌طور خلاصه برای داستان‌نویسی شما نیاز دارید حرفی برای گفتن، شخصی برای نشان دادن و یک استراتژی‌ برای انتقال داشته باشید. باید بیاموزید که چه چیزی را، توسط چه کسی و چگونه بیان کنید تا مخاطبتان را تحت تأثیر قرار دهید. یک ایده‌ی داستانی انتخاب کنید، شخصیت‌پردازی و طرح داستانی را برنامه‌ریزی کنید و درنهایت یاد بگیرید به ناخودآگاه انسان‌ها قدم بگذارید.

 

 

 

  •  5 گام اصلی داستان‌نویسی:

 

  1. چه می‌خواهید بگویید؟ (ایده‌ای برای شروع داستان)
  2. بازیگر اصلی‌تان کیست؟ (شخصیت‌پردازی در داستان)
  3. استراتژیِ تأثیرگذاری و بیان‌تان چیست؟ (طرح داستان)
  4. کائنات را آزاد بگذارید تا از طریق شما حرف بزند. (آزادنویسی)
  5. مسئولیت‌پذیر باشید و پیغام را تمیز منتقل کنید. (بازنویسی)

 

 

چگونه داستان بنویسیم؟ ایده‌ای که می‌خواهید به آن بپردازید را پیدا کنید. شخصیتی که می‌تواند ایده را بپوشد خلق کنید. بهترین طرح و روشی که می‌توان از این موضوع حرف زد چیست؟ شما واسطه‌اید. دست و ذهن را آزاد بگذارید که سه ابزار قبلی برقصند.

 

 

گام اول: ایده‌ی‌ داستان‌تان را شکار کنید

 

میز ناشرها و کمد نویسنده‌ها پر از داستان‌های کلیشه‌یی است. اقبال این داستان‌ها چاپ نشدن است. وگرنه باید حقارت خاک خوردن با ظاهری آراسته در کتاب‌خانه‌ها را بپذیرند. مشکل اصلی این داستان‌ها ایده‌ی ضعیفشان است. ایده‌ی ضعیف به زباله‌های پلاستیکی سطح دریا می‌ماند. آن‌ها در دسترس‌اند اما ارزشمند نه. این ایده‌ها معمولن نخستین تداعی‌های ذهن نویسنده هستند. سطحی‌اند و افکار سطحی به ما کلیشه می‌دهد. به همین خاطر باید پلاستیک‌ها را رها کنیم و دنبال مروارید‌های ته دریا بگردیم. شاید بپرسید: چگونه ایده‌هایی برای شروع داستان پیدا کنیم و چطور از بین ایده‌ها ایده‌ای ناب و نو انتخاب کنیم؟

 

  • چگونه از کلیشه‌نویسی بپرهیزیم؟

 

معمولن داستان‌نویسان تازه‌کار از بد بودن ایده‌هایشان آگاه نیستند و می‌پندارند در حال خلق داستان‌های جالب و مهیج‌‌اند. نویسنده برای پرهیز از کلیشه‌نویسی اول باید کلیشه را بشناسد. هنر یعنی نوآوری؛ بنابراین آنچه نو نیست کلیشه است. کلیشه یعنی تکرار. یعنی ایده را از داستان گرفتن و به داستان دادن. حال‌آنکه هنر تابع زندگی است. ما داستان نمی‌نویسیم تا آنچه به هنر تبدیل شده را تکرار کنیم بلکه می‌نویسیم تا از یک زیست جدید خلق کنیم.

 

موفقیت یک ایده در گذشته ملاک مناسبی برای دوباره نوشتنش نیست. شبی نمایشی با موضوع جنگ جهانی دوم دیدم. با وجود تلاش نویسنده و بازیگر برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، نمایش برای من تأثیرگذار نبود. جنگ جهانی موضوع بسیاری از شاهکارهای ادبیات و سینما و موردعلاقه‌ی من است؛ پس چطور ممکن است اثری با این موضوع احساسی در من برنینگیزد؟ این حاصل عدم شناخت کافی نویسنده از موضوع است. نویسنده فقط وقتی می‌تواند احساسات مخاطب را با ایده‌‌یی درگیر کند که خودش آن را درک کرده باشد. بنابراین درخشان‌ترین ایده‌‌ها از زیست نویسنده، احساسات و تجربه‌های شخصی‌اش برمی‌آیند.

 

  • ایده‌های نو چگونه شکل می‌گیرند؟

 

نویسنده با نوشتن ایده‌هایی که از قلبش می‌جوشد داستانی زنده می‌آفریند. شاید دغدغه‌ی او نه به عظمت جنگ جهانی دوم بلکه تردیدش برای انتشار داستان‌هایش باشد؛ ولی به دلیل داشتن درک شخصی و واقعی از این مسئله می‌تواند نوشته‌یی تأثیرگذار بنویسد. هر ایده‌ای که از تجربه و درک شخصی شما برگرفته شده باشد می‌تواند نو و تأثیرگذار باشد. اگر اثرانگشت شما به‌درستی بر تن آن حک شده باشد. همه‌‌ی ما اولین سرمایه‌ی داستان‌نویسی را داریم؛ تجربه‌های شخصی و احساسات واقعی‌مان. این‌ها گنج‌های منحصربه‌فردی هستند که اگر بتوانیم آزادانه و بدون سانسور به واژه تبدیل‌شان کنیم از پس نوشتن داستان‌های ناب و نو هم برخواهیم آمد.

 

البته این به آن معنا نیست که ایده‌ها فقط باید از زندگی خود نویسنده بیرون آمده باشند. ممکن هم هست که نویسنده بخواهد از موضوعی که برایش مهم است، مثلن مسیر سرآشپز غذاهای ژاپنی شدن بگوید ولی تجربه‌ی قابل‌توجهی در این فضا ندارد. اینجا دانش می‌تواند جایگزین تجربه بشود. برای اجتناب از کلیشه‌سازی نویسنده باید درباره‌ی غذاهای ژاپنی مطالعه و تحقیق کند. جزئیات آن را بشناسد. حتی به رستوران‌های ژاپنی برود و در صورت امکان با آشپزها حرف بزند. قصه‌ی سطح بالا این‌گونه نوشته می‌شود؛ توسط نویسنده‌یی که به‌واسطه‌ی داستان گوشه‌یی از جهان را دقیق و مفصل می‌شناسد. در آن حوزه باسواد می‌شود و توان ساختن داستانی را می‌یابد که آن را نزیسته ولی مخاطب را درباره‌ی تجربه‌مند بودن آن مردد می‌کند.

 

  • چگونه ایده یابی کنیم؟

 

نویسنده هنگام ایده‌یابی باید مدت‌ها با داستانش زندگی کند، به آن بیندیشد، بارها شکست بخورد و از اول داستان را بنویسد. پس باید موضوعی را برگزیند که شوق نوشتنش را دارد. چیزی که زود دلش را نزند تا بتواند بدون خستگی بارها تکرار و ویرایشش کند. ایده‌ای که بارها به چند روش نوشتنش را شروع کند و برای پیدا کردن شروعی بهتر دوباره از جای دیگری شروع کند. بهترین منابع ایده‌یابی یادداشت‌های روز و صفحات صبحگاهی نویسنده هستند. متن‌هایی که نویسنده در آن‌ها نشخارهای ذهنی، دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌هایش را می‌نگارد. نویسنده‌یی که هرروز بر کمیت این گنج‌نامه بیفزاید، به باکیفیت‌ترین ایده‌های داستان‌نویسی دست پیدا خواهد کرد.

 

اغلب ایده‌های گنج‌گونه‌ پوست نویسنده را می‌کَنند و با کوشش و تعمق حاصل می‌شوند. بیش‌تر ایده‌هایی که در ذهنمان جرقه می‌زنند ناقص‌اند؛ به همین دلیل معمولن می‌پنداریم ایده‌های خوبی نداریم و به‌راحتی از آن‌ها می‌گذریم. اما باید به خاطر بسپاریم نویسنده هرگز از زمانی که برای رسیدن به ایده‌های بکر صرف می‌کند پشیمان نخاهد شد. برای پیدا کردن ایده‌ای برای داستان و شروع داستان هرگز آزادنویسی‌های بی‌هدفتان را نادیده نگیرید.

 

برای ایده‌یابی

 

یکی از مؤثرترین و جذاب‌ترین راه‌ها برای یافتن ایده‌هایی برای شروع، خوشه‌سازیِ نامنظم است. جرقه‌ی ذهنی‌مان را وسط یک صفحه‌ی سفید بنویسیم و اطرافش را با تداعی‌هایمان پر کنیم. جرقه می‌تواند یک حادثه، مکان، شغل، شخصیت یا حتا پایان داستان باشد. یک آدم را مجسم کنیم. شاید این اولین بار است که او را می‌بینم. فقط کافی‌ست تصورش کنیم. ببینیم او کجا می‌رود؟ چه می‌خواهد؟ می‌تواند معلول چه علت‌هایی شود؟ دلیل رفتارهایش چیست؟ و…

پاسخ به این سؤال‌ها می‌تواند آغازگر شخصیت‌پردازی و نوشتن طرح داستان باشد.

 

 

گام دوم: شخصیت‌های اصلی داستان را بیافرینید

 

می‌شود گفت مهم‌ترین مهره‌‌ی داستان شخصیت اصلی آن است. این مهره‌ می‌تواند بهترین ایده‌ها را پوچ کند یا با بدترین آن‌ها داستان تأثیرگذاری شکل دهد. شخصیت داستانیِ قوی باعث می‌شود مشتاقانه داستان را بنویسیم و به مخاطب چیزی ارائه کنیم که نتواند رهایش کند. همچنین شخصیت‌پردازی دقیق در داستان ما را از گیر کردن نجات می‌دهد. می‌توانیم با پیش‌بینی تصمیمات ریزودرشت شخصیت داستانی‌مان حرکات بعدی را بنویسیم و داستان را پیش ببریم.

 

  • چگونه شخصیت‌پردازی کنیم؟

 

برای خلق یک داستان باید زیاد داستان بخوانیم. برای خلق یک شخصیت هم باید شخصیت‌های زیادی را بررسی کنیم. برای این کار بهتر است به آدم‌های اطرافمان بادقت بنگریم. جزئیات رفتاری، کلامی و فیزیکی انسان‌ها را به خاطر بسپاریم و با یکدیگر مقایسه کنیم. قرار نیست همه‌ی ویژگی‌هایی که توجه ما را جلب می‌کنند برای شخصیت اصلی داستان باشند. گاهی یک ویژگیِ خاص که به شخصیتی حاشیه‌ای می‌دهیم می‌تواند او را به یکی از شخصیت‌های اصلی تبدیل کند یا بار زیادی را در داستان به دوش بکشد.

 

  • خوشه‌سازی کنیم

 

برای خوشه‌‌سازی باید ابتدا اسم شخصیت را روی کاغذ بنویسیم. اگر هنوز از اسم شخصیت مطمئن نیستیم نگاهی به فرهنگ نام‌ها* می‌تواند برای برگزیدن نام مفید باشد. (+) بعد از نوشتن اسم هر ویژگی‌ای که برای شخصیت به ذهنتان می‌رسد را اطرافش بپاشید. این ویژگی‌ها می‌توانند بدون هیچ ترتیب و موضوعی نوشته شوند. خاطره‌ها، ویژگی‌ها، علایق و ترس‌های شخصیت.

 

  • کهن‌الگوهای شخصیتی را مطالعه کنیم

 

کهن‌الگوها طرح‌های فراگیری‌اند که باعث قوی‌تر شدن انگیزه‌های شخصیت و تأثیرگذاری بیش‌تر داستان می‌شوند. اگر بدانیم شخصیتمان به کدام کهن‌الگو نزدیک است راحت‌تر می‌توانیم ضدقهرمان و تنش‌های موردنیاز داستانش را خلق کنیم. تشخیص کهن‌الگوی شخصیت پیش‌بینی عکس‌العمل‌ها، ترس‌ها و علایق شخصیت را آسان‌تر می‌کند. برای شخصیت‌پردازی بهتر در داستان، حتمن نگاهی به کهن‌الگوها بیندازید.

 

  • پیش‌داستان بنویسیم

 

به مجموعه‌ اطلاعاتی نظیر سبک زندگی، روابط، وضعیت سلامتی، احساسات و تجربه‌های گذشته‌‌ی یک شخصیت (معمولن شخصیت اصلی) پیش‌داستان می‌گویند. شخصیت داستانی شما تا قبل از اولین صحنه چه چیزهایی را از سر گذرانده؟ حداقل مهم‌هایش را بنویسید. نه برای اینکه در داستان بیاورید. برای اینکه شمــا شخصیت داستانی‌تان را بهتر بشناسید که شخصیت داستانِ عزیزتان ایده‌ی داستان را بهتر و باکیفیت‌تر اجرا کند.

 

  • در پیش‌داستان چه باید بنویسیم؟

 

می‌توانیم با نوشتن از زندگی شخصیت شروع کنیم. او قبل از مواجه‌شدن با چالش‌های داستان پیشِ رو چگونه آدمی بوده؟ چه کارهایی می‌کرده؟ اتفاقات گذشته باعث شکل‌گیری چه رفتار یا باوری در او شده؟ دوستان و اعضای خانواده‌اش چه نقشی در شکل‌گیری شخصیت او داشته‌اند؟ علاوه بر موارد بالا می‌توان به جزئیاتی درباره‌ی خانواده و وضعیت کلی جامعه‌یی که شخصیت در آن زندگی می‌کند هم پرداخت. چون این‌ها می‌توانند روی شخصیت اثر بگذارند؛ مثلن عباسی که همیشه از پدرش کتک می‌خورده قطعن با عباسی که پدرش از بچگی او را مهندس صدا می‌زده فرق دارد.

 

  • با شخصیت زندگی کنیم

 

برای شخصیت‌پردازی وقت بگذارید. داستان‌نویس‌ تنها با آفرینش شخصیتی ملموس می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. یک هفته تا چند ماه با شخصیتمان زندگی کنیم. آن‌قدری که بتوانیم دست روی صورتش بگذاریم، در چشمانش خیره شویم و به عمیق‌ و سیاه‌ترین درد و رازهایش گوش کنیم و دلداری‌اش بدهیم. به او بیندیشیم. خودمان را در فضاهایی قرار دهیم که به تجربه‌های او نزدیک‌ترند. یا حتا خاطراتمان را بررسی کنیم. آیا خاطره‌یی داریم که بتواند به درد شخصیت‌پردازی بخورد؟ مثلن گوستاو فلوبر از خاطرات جشنی که سال ۱۸۳۶ به آن دعوت شد بهره گرفت تا آن بخش معروف جشن مارکیز «مادام بوواری» را بنویسد. (+)

 

  • صدای شخصیت‌هایمان را بشنویم

 

بهترین دیالوگ‌ آن‌ است که می‌توان چشم‌بسته گوینده‌‌اش را تشخیص داد. نوشتن دیالوگ‌هایی با عبارات خاص زبان و لحن ویژه‌ی هر شخصیت ابزار مهمِ شخصیت‌پردازی است. یکی از بهترین‌ تمرین‌ها این است که فرهنگ شفاهی سخن* را ورق بزنیم و تلاش کنیم برای شخصیتی کلمه و زبان بسازیم. با شخصیت اصلی روزانه مکالمه کنید و مدام پاسخ‌هایش را با توجه به شخصیت‌پردازی‌اش چک کنید و بعد از مدتی بین شخصیت اصلی و شخصیت‌های دیگر داستان مکالماتی بنویسید.

 

  • فهرستی برای شخصیت‌های اصلی بنویسیم

 

فهرستی بسازید و در آن اسم شخصیت‌های تأثیرگذار داستانتان، به همراه ویژگی‌های ظاهری و رفتاریِ مهم‌شان را بنویسید. این فهرست به شما کمک می‌کند تا با تسلط بیشتری پشت میز بنشینید و داستان را بنویسید. اگر ندانید هر مهره‌ی شطرنج چه توانایی‌هایی دارد و مجاز به حرکت روی کدام خانه‌هاست، چطور می‌خواهید از آن‌ها استفاده کنید؟

 

 

گام سوم: طرح داستانتان را بنویسید، مبادا که گم شوید

 

طرح داستان نقشه‌ی راه داستان‌نویس است. پا گذاشتن در مسیر داستان‌نویسی بدون نقشه‌ی راه، نویسنده را به بیراهه می‌کشاند. ضعف‌ بسیاری از داستان‌ها نداشتن طرح اولیه است. طرح مجموعه‌‌‌ای‌ از وقایع داستان است. وقتی نویسنده از ابتدا تا انتهای مسیرِ شخصیت را نداند و فقط داستان را بیاغازد مجبور می‌شود بارها بازگردد و از اول داستان را بنویسد. نویسنده‌ی مبتدی زمانی که از این کار خسته شود دست به دامن معجزه و تصادف می‌شود. حتا پایان‌بندی‌ را هم سمبل می‌کند. نکته‌ی مهم این است که داستان می‌تواند با تصادف بیاغازد ولی ادامه یافتنش با حوادث بی‌دلیل، داستان را ملال‌آور خواهد کرد. (صحنه‌پردازی و توصیف در داستان‌نویسی)

 

  • داستان بی‌منطق ننویسیم

 

برای نوشتن طرح داستان به شخصیت اصلی نیاز داریم؛ زیرا طرح، براساس روابط علت و معلولی وقایع داستان و عکس‌العمل‌های شخصیت داستان است. پس انتخاب‌های شخصیت است که مشخص می‌کند داستان به کدام سمت برود. داستان‌نویس می‌تواند با یک شخصیت‌پردازی قوی روابط علت و معلولی درست و منطقی بنویسد؛ یعنی شخصیتی بیافریند که خودش به‌خوبی آن را می‌شناسد و دلیل رفتارهایش را می‌داند. حتا اگر عجیب‌ترین رفتار باشد. در طرح، حوادث و دلایل وقوعشان شرح داده می‌شود؛ دلایلی که شاید در داستان به آن‌ها اشاره‌یی نشود ولی مخاطب با شناختی که از شخصیت‌ها و فضای داستان پیدا می‌کند، به آن‌ها پی می‌برد و چیزی را غیرمنطقی نمی‌یابد.

 

  • چگونه طرح داستان بنویسیم؟

 

هر داستانی بخواهید بنویسید باید از یک الگوی واحد برای ساختن طرح استفاده کنید. شخصیتی هدفمند با موانعی سر راهش برای رسیدن به این هدف. در ابتدا تصویری کلی از وضعیت شخصیت داشته باشید. تعادلی که شاید خوب نیست، ولی شخصیت به آن عادت دارد. سپس عامل بر هم خوردن تعادل اولیه‌ی زندگی او را معین کنید. در ادامه باید شاهد تلاش‌های قهرمان برای بازگشتن به شرایط اولیه و کشمکش‌هایش با ضدقهرمان‌ها باشیم. حاصل این درگیری‌ها رسیدن داستان به نقطه‌ی اوجی است که پس‌ازآن شخصیت به هدفش می‌رسد یا نمی‌رسد. شخصیت پس از طی کردن این مسیر به تعادل ثانویه می‌رسد. تعادلی متفاوت از تعادل اولیه. یا شخصیتی متفاوت در همان تعادل. داستان‌نویس باید با توجه به مسیری که شخصیت طی کرده تغییر را در شخصیت و شرایط جدیدش نشان دهد.

نکته‌ی مهم نوشتن طرح رعایت منطق داستان است. وقایعی که در پی هم می‌آیند باید حاصل حوادث قبلی باشد و همه‌ی آن‌ها ناشی از اعمال شخصیتی که انجام آن‌ها -با توجه به شناختی که از او داریم- غافلگیرکننده و غیرمنطقی نیست.

 

 

گام چهارم: بی‌چهارچوب آزادنویسی کنید

 

بعد از مشخص شدن طرح تا ایده‌ها داغ هستند آزادنویسی را بیاغازید. برای آزادنویسی هر چه به ذهن‌تان می‌رسد سریع بنویسید و متوقف نشوید. اگر احساس کردید متن‌تان به بن‌بست خورده و پیش نمی‌رود به‌جای توقف بیش‌تر بنویسید. حتا اگر بی‌ربط به نظر می‌آمد. حتا دلیل خوب پیش نرفتن داستان و احساستان از این مسئله را هم بنویسید. فقط بنویسید. نگذارید آتش نوشتن سرد و خاموش شود. (چرا به جای منتظر فرشته‌ی الهام ماندن باید بیشتر بنویسیم؟)

 

  • از کجا شروع کنیم؟

 

یکی از بهترین راه‌های آغازیدن پرداختن به زمان و مکان است. وقتی ایده‌یی برای آغاز نوشتن ندارید اندیشیدن به زمان و مکان صحنه‌ها همیشه راه‌گشاست.

 

  • افراطی جزئی‌نگاری کنیم

 

اگر نمی‌دانید چه عنصری در داستان‌ کم است جزئی‌‌نگاری کنید. خیلی‌ از ایده‌ها حین جزئی‌‌نگاری به وجود می‌آیند. برای مثال شخصیتی را در نظر بگیرید که می‌خواهد نامزدش را به قتل برساند. بااین‌حال تفنگ و چاقو خیلی کلیشه‌یی‌ هستند. حالا یا می‌توانیم روزها به آلت‌قتاله‌یی غیرکلیشه‌یی بیندیشیم و آخر هم خسته شویم و داستان را رها کنیم. یا این‌که با جزئی‌نگاری زودتر آن را بیابیم. مثلن وقتی پرداختن به جزئیات داخل کشوی میز شخصیت ممکن است به نتایج جالبی برسیم. شاید در آن عکسی از معشوق زن وجود داشته باشد که شخصیت با دیدن آن به سرش بزند و با کلید همان کشو نامزدش را به قتل برساند.

 

  • ملموس‌تر بنویسیم

 

نوشته‌های سطحی رغبت نویسنده را هم برای ادامه دادن کاهش می‌دهند. متن کم‌عمق به نوشته‌یی می‌گویند که بدون هیچ جزئیاتی فقط گزارش داده باشد. در این مواقع افزودن کمی جزئیات می‌تواند علاوه بر افزایش میل نویسنده به نوشتن ذهن مخاطبان را هم بیش‌تر درگیر کند. پازلی واضح بسازید و بعضی اجزا را گم کنید.

 

  • صحنه‌های مهم را نشان دهیم

 

شاید جزئی‌نگاری در همه‌ی بخش‌ها، داستان را ملال‌آور و قلم را خسته کند اما پرداختن جزئیاتی مثل رنگ‌، بو، مزه‌ و… در صحنه‌های مهم موجب ملموس‌تر شدن داستان‌ می‌شود. با حواس پنچ‌گانه بدن مخاطب را تسخیر کنید. در صحنه‌های مهم باید قلب شخصیت در سینه‌ی مخاطب بتپد. دست مخاطب قبل از شخصیت یخ کند.

 

  • از تناقض اطلاعات و صحنه‌ها نترسیم

 

اگر حین داستان‌ حس کردید شخصیت‌تان که شغلش خیاطی بوده حالا عاشق تعویض روغن‌موتور ماشین‌ها شده بی‌اکراه داستان را به مکانیکی بکشانید. از تناقضات ناگهانی وحشت نکنید. اتفاقن اگر داستان‌ در جایی گیر کرد و پیش نرفت از این جا‌به‌جایی‌ها زیاد انجام دهید. بگذارید ایده‌ها به‌تان هجوم بیاورند و احاطه‌تان کنند. آن‌ها را با نوشتن دریابید. ممکن است کلید کار در همین ایده‌ها به وجود بیاید.

 

  • حین آزادنویسی بازنویسی نکنیم

 

بازنویسی سرعت‌ نوشتن را کند می‌کند. آزادانه نوشتن مثل گاز دادن در اتوبان است. در این وقت‌ها ما به‌هیچ‌وجه نباید خودمان را به سمت دست‌اندازها بکشانیم. بازنویسی و ویرایش دست‌اندازهایی هستند که باعث کندی نوشتن می‌شوند. پس بهتر است لذت آزادنویسی را با بازنویسی نابهنگام خراب نکنیم.

 

 

گام پنجم: ویراستار شوید و غربال کنید

 

همه‌ی نسخه‌های اول به درد سطل آشغال می‌خورند. بااین‌حال اگر آن‌ها را نگه‌داریم و با بازنویسی صیقلشان بدهیم ممکن است اثری درخشان خلق کنیم.

 

  • بی‌رحمانه حذف کنیم

 

برخورد اغلب نویسندگان با داستان‌هایشان مثل برخورد والد با فرزندانش است. احساس مالکیت می‌کنند و دوست ندارند به نوشته‌شان صدمه‌ای برسد. اشکالی ندارد اگر شما هم همین حس را دارید. بااین‌حال اگر به فرزندمان هر چه می‌خواهد بدهیم کم‌کم او را به موجودی لوس و مزخرف تبدیل خواهیم کرد. داستان هم همین است. اگر بنا باشد به خاطر دل‌رحمی همه‌چیز را بدون حذف کردن نگه‌داریم متن‌مان به کمال نخواهد رسید. بااین‌حال همیشه می‌توانیم یک نسخه‌ی اولیه از نوشته‌مان نگه‌داریم.

 

  • تکیه بر کوتاه‌گویی

 

معمولن جملات کوتاه از شفافیت بیشتری برخوردارند. چون کوتاه بودن بر تسلط نویسنده حین نوشتن می‌افزاید. هر پاراگراف تقریبن بین ۳ تا ۵ خط است. در گام اول بهتر است پاراگراف به پاراگراف متن را بررسی کنیم. سپس جملات بدون کاربرد بلند را تا حد امکان ویرایش، کوتاه یا حذف کنیم.

 

  • تلاش برای دگرگویی

 

آنا کارنینا اثری است از لئو تولستوی. این اثر یک‌بار توسط او منتشر شد و دیگران بارها از روی آن اقتباس کردند. مردم می‌توانستند به اثر اصلی اکتفا کنند اما به اقتباس‌ها هم توجه نشان دادند. چون بااینکه داستان یکی است، نحوه‌ی بیان متفاوت می‌تواند آن را فرسوده یا جالب‌تر بنمایاند. ممکن است داستان ما هم به‌خودی‌خود درخشان باشد اما به خاطر بیان بد مزخرف به نظر برسد. برای جلوگیری از این اتفاق بهتر است قبل از ناامیدی و دور ریختن داستان‌ در بیان آن‌قدری دگرگون‌تر عمل کنیم. ممکن است لازم باشد زاویه‌ی دید را تغییر بدهیم یا راوی متفاوتی برگزینیم و…

 

  • بلند بلند از روی متن بخوانیم

 

خوب است بعد از اولین ویرایش دوباره به متن برگردیم و با صدای بلند از روی آن بخوانیم. روی صدای خود، جملات و کلماتی که نوشته‌ایم متمرکز شویم. با این روش اشکالات متن زودتر آشکار می‌شوند. این‌گونه ویرایش بهتر پیش خواهد رفت.

 

  • محدودیت زمانی بگذاریم

 

متأسفانه اغلب می‌پنداریم که همیشه وقت هست و مدام تکمیل کردن داستان را به تعویق می‌اندازیم. ولی بسیاری از شاهکارها میان انبوه کار شکل‌گرفته‌اند. برای مثال چخوف وقتی متوجه شد دچار بیماری سل شده شروع کرد به بیش‌تر نوشتن. شاید اگر چخوف سل نمی‌گرفت این قدر نمی‌نوشت و طبیعتن شاهکار تولید نمی‌کرد. در نتیجه چخوف هم نمی‌شد. پس ما هم برای تکمیل داستانمان باید محدودیت زمانی مشخص کنیم. چیزی که پیشنهاد می‌شود بازه‌ی زمانی یک روزه برای داستان کوتاه و یک ماهه برای داستان بلند است.

 

 

  •  نکات پیشنهادی

 

  • زیاد بنویسیم

برای اینکه داستان‌نویس خوبی شوید باید زیاد داستان بخوانید و زیادتر بنویسید. بیشترین فنون داستان‌نویسی را با این کار می‌آموزید. داستان‌های خوب را بررسی کنید و دلیل خوب بودنشان را بیابید و بکوشید از این نکات در نوشتن داستان خود بهره ببرید.

 

  • در حین نوشتن منتشر کنیم

این موضوع نسبی‌ست. انتشار قسمت به قسمت داستان ممکن است به شما استمرار ببخشد و برایتان انگیزه ایجاد کند. در مقابل شاید به خاطر بازخورد نگرفتن یا بازخوردهای منفی سرخورده‌ شوید و داستان‌نویسی ‌را رها کنید. اگر قدرت تشخیص بازخورد سازنده و نظر سلیقه‌ای و غیرتخصصی را دارید، یک کانال تلگرامی به اسم خودتان بسازید. وقتی به اسم خودتان بنویسید با احساس مسئولیت بیش‌تری فعالیت می‌کنید. همچنین می‌توانید علاوه بر داستان هرروز یادداشتی در کانال‌تان منتشر کنید. این کار سبب می‌شود در مدت‌زمان طولانی کیفیت نوشته‌های‌تان به طرز چشم‌گیری رشد کند. البته یادتان باشد انتشار نوشته‌ها باید هدفمند و بابرنامه‌ باشد تا بتواند شما را به نتایج خوب برساند.

 

  • بازخورد بگیریم

لطفن فکر این‌که دیگران قرار است نوشته‌های شما را بخوانند و ازتان سوءاستفاده کنند را دور بریزد. این‌جور نگرانی‌‌ها برای افراد تازه‌کار است.
جسورانه قلم بزنید و از ارائه‌ی آثار، بیان عقاید و نظرات خودتان نترسید. از نقدهای سازنده استقبال کنید. البته لازم نیست خیلی هم درگیر حرف‌های دیگران شوید. همیشه همه‌ی نظرات نمی‌توانند درست باشند.

منتظر دیده شدن آثارتان نمانید. اگر خیلی دنبال خوانده شدن باشید از اصل کار که پیشرفت در نویسندگی‌ست باز خواهید ماند؛ و مهم‌ترین نکته این‌که نباید از هرکسی بخواهید درباره‌ی نوشته‌‌ی شما نظر دهد. ممکن است افراد صرفن برای خوش‌حال کردن شما به یک یادداشت ضعیف بازخورد مثبت بدهند. یا شما را بکوبند و باعث شوند رغبتتان برای نوشتن کم شود. اگر واقعن خواهان دریافت بازخورد هستید به افراد حرفه‌ای و اساتید حوزه‌ی نوشتن مراجعه کنید.

 

 

 

  •  درنهایت؟

 

 

  • چگونه داستان بنویسیم؟

 

چهارزانو بنشینید. کف دستانتان را روی زانو رو به آسمان بگیرید. اطلاعات و ایده‌پردازی‌هایتان درباره‌ی ایده و شخصیت داستان را در دست راست، نقشه‌ی راه و طرح داستان را در دست چپ بگیرید و چشمانتان را ببندید. بگذارید ذهن و خلاقیتتان هر ایده‌ی داستانی‌ای را در نوک مثلثِ جادوگری‌تان خلق کند. بعد از آزادانه جادو کردن و خلق کردن، به انسان بودنتان برگردید و مخلوقتان را با چشمان باز برای استفاده‌ی انسان‌ها پردازش کنید.

 

 

  • چطور ایده‌هایی برای شروع داستان به دست بیاوریم؟

 

برای یافتن ایده‌های ناب باید عمیق‌تر بیندیشیم. بسیار بنویسیم، طرح را جدی بگیریم و برای شخصیت‌پردازی وقت بگذاریم. مسیر اجرای آموزش‌های داستان‌نویسی را خونسرد طی کنید. حین آزادنویسی به جزئیات بپردازیم و برای بازنویسی بسیار حذف کنیم. وقت تلف کردن مساوی‌ است با هیچ خلق نکردن. برای افزایش مهارت جادوگری‌مان، لحظه‌ای را برای تمرین از دست ندهیم پس همین‌الان بنویسیم.

 

اگر تصمیم به خلق مخلوقی گرفتید حتمن برای ما از آن بگویید. اگر مخلوقاتتان ناقص بودند یا عجیب رفتار کردند هم روی کمک ما حساب کنید.

ما را از شنیدن درباره‌ی شخصیت‌های داستانی، طرح داستان و ایده‌های نابتان بی‌نصیب نگذارید.

 

*پیمان یاریان، فرهنگ‌نام‌ها، انتشارات صابرین

محب‌الله پرچمی، فرهنگ شفاهی سخن، انتشارات سخن

جاناتان گاتشال، حیوان قصه‌گو، انتشارات مرکز

جمال میرصادقی، شناسنامه‌ی داستان و داستان‌نویسی، نشر لوکوس

رونالدبی. توبیاس، بیست کهن‌الگوی پیرنگ و طرز ساخت آن‌ها، انتشارات ساقی

جیمز اسکات بل، طرح و ساختار رمان، انتشارات سوره مهر

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

8 پاسخ

    1. سلام دوست عزیز
      پیشنهاد می‌کنیم با راه‌اندازی یک رسانه‌ی شخصی مثل کانال تلگرام شروع کنید.
      در سایت shahinkalantari.com یادداشت‌ها و مقاله‌های کاربردی در مورد مدیریت رسانه‌ی شخصی منتشر شده که می‌تواند در شروع مسیر راهنمای خوبی برایتان باشد.

  1. انقدر کاربردی و عالی بود که من نمی‌تونم چیزی جز تشکری صمیمانه به استاد مهربان مون عرضه کنم… سپاس فراوان و درود بر شما

    1. سلام فاطمۀ عزیز. خوشحالیم که مطلب رو پسندیدین. موفق باشین.

    2. با سلام و تشکر فراوان من تازه یعنی همین امشب وارد مدرسه شما شدم و خیلی خوشحالم امیدوارم شاگرد خوبی باشم فقط اگه داستانی داشته باشیم چطوری باید با استاد به اشتراک گذاشت که از راهنمایی ایشان بهره برد؟

      1. سلام فاطمه‌زهرای عزیز
        خوشحالیم که با ما همراه هستی و از مطالب رضایت داری. ما هم امیدواریم که برای تو همراه خوبی توی مسیر نویسندگی باشیم.
        می‌تونی از طریق کامنت توی سایت اختصاصی آقای کلانتری با خودشون در ارتباط باشی:
        سایت اختصاصی شاهین کلانتری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *