چگونه نوشتن کتاب را شروع کنیم

نویسندگان می‌توانند با کنار گذاشتن موانع ذهنی، ایده‌یابی و خلق نقشه‌ی راه، کتاب‌شان را بنویسند و منتشر کنند.

این مقاله برای کتاب‌های بدبخت نوشته شده. همان‌هایی که ننوشته‌اید. و یا نیمه‌کاره رها کرده‌اید.

البته حق دارید. نوشتن کتاب چندان که در ابتدا به نظر می‌رسد راحت نیست. ممکن است موانع ذهنی سد‌ بشوند. در ایده‌یابی به مشکل بخورید و یا نقشه‌ی راه‌تان درست نباشد. اما لازم به نگرانی نیست. ما این مقاله را نوشته‌ایم تا شما بالاخره بتوانید کتاب‌تان را تمام و حتی چاپ کنید.

 

 

 

مرحله‌ی ۱: موانع ذهنی نویسنده

 

نخستین چالش نویسنده برای نوشتن کتاب گذشتن از موانع ذهنی خودش است. اغلب نویسندگان قبل از نوشتن کتاب احساس ناکافی بودن می‌کنند. بعضی‌ها این گونه می‌اندیشند که فقط متخصصان هر حوزه صلاحیت نوشتن کتاب را دارند. با این وجود نویسنده برای نوشتن کتاب در حوزه‌یی خاص لازم نیست همه‌ی دانش آن موضوع را فراگرفته باشد، بلکه محتوای کتاب می‌تواند درباره‌ی تجربه‌ی شخصی‌اش باشد.

 

درون هر کس گنجی نهفته است که در دیگری نیست. مارتین بوبر

 

بسیاری از مخاطبان برای یافتن پاسخ سؤال‌هایشان ترجیح می‌دهند به جای کتاب‌های آکادمیک سراغ کتاب‌هایی بروند که تجربه‌یی اصیل و صادقانه در آن‌ها نوشته شده است.

علاوه بر این همه‌ی نویسنده‌ها قبل از نوشتن کتاب از شکست و مورد انتقاد قرار گرفتن می‌هراسند. شما باید از آغاز راه بپذیرید که همه‌ی آدم‌ها قرار نیست اثر شما را بپسندند. مهم‌تر این که بدانید هر چه بکوشید نتیجه‌ی کار شما باز هم ضعف‌هایی خاهد داشت و بسیاری از نقدها درباره‌ی کار شما صحیح خواهد بود؛ ولی خیلی از شاهکارهای ادبیات و کتاب‌های توسعه‌ی فردی مشهور جهان هم منتقدان و حتا مخالفان جدی دارند که اگر قرار بود از ترس آن‌ها نوشتن کتاب را به تعویق اندازند هرگز اثری نمی‌آفریدند؛ بنابراین همه‌ی این ترس‌ها را به عنوان واقعیتی که هر آدم خلاقی با آن‌ها مواجه است بپذیرید و سعی کنید جزو گروه قوی و عمل‌گرا باشید.

با این همه اگر هنوز نمی‌دانید که چه باید بنویسید بهتر است اول ایده‌یابی کنید.

 

 

 

مرحله‌ی۲: ایده‌‌یابی برای نوشتن کتاب

 

(اگر کتاب‌تان تا حدی نوشته شده و یا ایده‌ی آن از قبل مشخص است می‌توانید از این بخش بگذرید.)

بعد از گذشتن از آن موانع ذهنی احتمالا به این سوال برخواهید خورد:

«حالا با کدام ایده باید داستان بنویسم؟»

این غالب‌ترین مسئله‌ی نویسندگان است. غافل از این که اطراف آن‌ها پر از ایده‌های گرانبهاست.

برای مثال:

 

 

  • تجربه‌های شخصی

شما در طول زندگی‌تان تجربه‌های تلخ و شیرین بسیاری داشته‌اید که می‌توانید از خلال آن‌ها ایده‌هایی ناب بیرون بکشید. هیچ داستان خوبی نیست که کاملا نسبت به نویسنده‌اش بی‌ربط باشد. حالا شما ممکن است در حال کلنجار رفتن با خیانت شوهرتان و شاید حتی طلاق باشید (البته خدایی نکرده) و بگویید آخر از کجای این بلاهای مزخرف ایده‌‌ی ناب در می‌آید؟

حق دارید. ولی بگذارید از دافنه دوموریه بگویم. او وقتی به ایده‌ی کتاب «ربه‌کا» رسید که بین خرت و پرت‌های خانه یک نامه‌ی خوش‌خط و خال پیدا کرد. معشوقه‌ی سابق شوهرش آن را نوشته بود. این نامه احساس حسادت و ناامنی دافنه دوموریه را برانگیخت و باعث به وجود آمدن ایده‌ی «ربه‌کا» شد. داستان زنی که به همسر فوت‌ شده‌ی شوهرش حسادت می‌ورزد.

بنابراین شما هم بدون ناامیدی برای ثبت تجربه‌های‌تان وقت بگذارید. هر روز قدری درباره‌ی وقایع، احساسات و تفکرات روزتان بنویسد. هر چه می‌توانید بیشتر ثبت کنید. معلوم نیست. ممکن است ناگهان از مارهای خوش یا حتی بد خط و خال زندگی‌ ایده‌ای ناب متولد شود.

اهمیت خاطره‌نویسی

 

 

  • انسان‌های حوالی‌ شما

صفحه جدیدی در ورد یا دفترتان باز کنید. فهرستی از تأثیرگذار و یا ماندگارترین انسان‌های زندگیتان بسازید. این فرد، هرکسی می‌تواند باشد؛ خانواده، معلم، مربی باشگاه، دوست و حتی نویسنده‌ای که از دنیا رفته است. حالا چیزهایی که از این افراد آموخته‌اید و چرایی تاثیرگذاری آن‌ها را زیر این لیست ثبت کنید. این کار ایده‌های بیشتری را فرا می‌خواند. مخصوصا برای شخصیت‌پردازی داستان.

 

 

  • پرداختن به مشکلات شخصی (بهتر از تراپی)

در حال حاضر درگیر چه مشکلاتی هستید؟

دغدغه‌های‌تان را مشخص کنید و برای برطرف کردن آن‌ها بکوشید. تلاش برای حل این مشکلات باید از طریق تحقیق، مطالعه و حتی مصاحبه با افرادی باشد که بر چنین مشکلاتی فائق آمده‌اند.

ضمنا مطب‌های روان‌شناسی پر از افرادی است که مایل به درددل کردن و شنیدن راه‌کارهای روان‌شناسان هستند. احتمالا هم جواب بدهد. اما این کار به دور از ماجراجویی و به شدت حوصله‌سربر است. پیشنهاد می‌شود به جای آن داستانی طراحی کنید. داستانی که شخصیتی داشته باشد با درگیری‌هایی مشابه شما. حین نوشتن داستان مثل یک ماجراجو تحقیق کنید. روش‌هایی بیابید و آن‌ها را برای گشایش گره‌ها به کار ببندید. در نهایت با آزمون و خطای فراوان شخصیت‌تان را از آن مشکلات خلاص کنید. این کار علاوه بر خلق داستانی جالب به رفع درگیری‌های شما هم کمک می‌کند.

 

 

  • تصاویر و ویدیوهای آموزشی

وقتی می‌خواستم در سایتم مطلبی درباره‌ی اهمال‌کاری بنویسم حس کردم اصلا حوصله‌ی خواندن مقاله‌های طولانی را ندارم. این شد که هندزفری‌ها را در گوشم چپاندم و فقط به ویدیویی با همین موضع در یوتیوب گوش دادم.

اطلاعات آموزشی زیادی در قالب ویدئو و تصویر وجود دارد که به ندرت به صورت متن کتاب به چاپ رسیده است. اگر برای ایده‌یابی حوصله‌ی خواندن مطالب را ندارید می‌توانید با برسی محتواهای تصویری و ویدیویی آن‌ها به ایده‌ها برسید.

دفتری را به این کار اختصاص بدهید. اگر با محتوای غیرنوشتاری تاثیرگذاری مواجه شدید یکی دو جمله درباره‌ي آن‌ها بنویسید. هر وقت هم نیاز بود از طریق منابع دیگر جاهای خالی را پر کنید تا درنهایت به اطلاعات منسجمی برسید. این دفتر مسیرتان را برای دستیابی به ایده‌ها را هموارتر می‌کند.

 

 

  • گوش دادن به سوالات دیگران

می‌گویند:

فال‌گوش وایستادن خوب نیست.

اما به نظر این جمله باید یک تبصره بخورد:

فالگوش ایستادن خوب نیست. مگر این که نویسنده باشید.

 

ما در طول روز با سؤالات متعددی مواجه می‌شویم؛ از ساده‌ترین سؤالات مانند پیش‌بینی وضعیت آب‌وهوا بگیرید تا مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. یکی از وظایف نویسنده این است که سؤالات موردعلاقه‌اش را جمع‌آوری و برای جواب‌ آن‌ها فکر و تحقیق کنید.

از بین سوالات آن‌هایی را که بیشتر برا‌یتان جالب هستند را برگزینید ولی هیچ سوالی را دست کم نگیرید. شاید سوال یک کودک چنان بنیادی باشد که برای یافتن پاسخ آن‌ها مجبور به مطالعه‌ي کتاب‌های فلسفی بشوید. و همین مطالعه بعید نیست شما را به ایده‌ برساند.

 

 

  • تأمل در نقاشی‌ها، عکس‌ها و تصاویر

تصاویر و نقاشی‌ها معمولا منبع الهام بسیار ارزشمندی برای ایده‌یابی هستند. عناصر موجود در آن‌ها، حس و حالی که با چینش اجزای‌شان به وجود می‌آورند و حتی احساساتی که به شما القا می‌کنند، می‌تواند برای یافتن ایده‌های بکر موثر باشند.

 

به گالری‌ها بروید. در سایت‌های مخصوص تصاویر جست‌وجو کنید. تصاویر موردعلاقه‌تان را به دقت برسی کنید. برای هر تصویر مدتی زمان بگذارید. به جزئیات آن‌ها توجه کنید. آن‌ها چه احساساتی به شما القا می‌کنند؟ آیا می‌توانید با این احساسات داستان بنویسید؟

برای این کار، به جست‌وجوی عکس‌هایی با موضوع مورد علاقه‌تان بپردازید. بعد از آن متوجه می‌شوید که چگونه با نگاه موشکافانه به تمام جزئیات آن می‌توانید به ایده‌ای رضایت‌بخش و جذاب دست پیدا کنید.

چند سایت پیشنهادی برای یافتن تصاویر:

Unsplash، Freepik، Dribble، Fancy Crave

 

«نوشتن آثار غیرداستانی بیشتر شبیه مجسمه‌سازی است. شکل دادن به تحقیقات در قالب یک کار نهایی.»

جوان دیدیون

 

 

  • تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات

درون یک فایل، فهرستی از منابعی که می‌توانید برای جمع‌آوری اطلاعات از آن‌ها استفاده کنید را گردهم آورید. این فهرست می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  1. مصاحبه
  2. مطالعه
  3. سرچ

 

  1. مصاحبه

«مخاطب، تشنه تجربه‌ است و شما با بیان تجربیات شخصی خود و دیگران می‌توانید او را سیراب کنید.»

وقتی خواننده، دغدغه یا معضل زندگی‌اش را درون زندگی شما ببیند، به راحتی جذب نوشته‌های شما می‌شود. برای او مهم است بداند کسی که مشکلات یکسان با او را تجربه کرده، چگونه به ثبات و راه‌حل مشخصی رسیده است؟

اگر بعضی از موضوعات را خود تجربه نکرده‌اید، نترسید؛ تنها کافی است افرادی که موضوعات مشابه را تجربه و لمس کرده‌اند یا کسانی که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده‌اند را شناسایی و با آن‌ها مصاحبه‌ای انجام دهید.

این یک راه‌حل مناسب برای تبدیل خواننده‌های شما به هوادارن پروپاقرص است.

مهم است که در طول مصاحبه به این نکات دقت کنید:

 

  • قبل از انجام مصاحبه، فهرستی از سؤالات طبقه‌بندی شده جمع‌آوری کنید. لیست سؤالات خود را باز بگذارید که اگر میان صحبتتان، گره‌ای دیگر در ذهنتان ایجاد شد، با پرسیدن سؤالات جدید، آن گره را باز کنید.
  • اگر مصاحبه حضوری است، از طرف مقابلتان اجازه بگیرید و صدایش را ضبط کنید و اگر مصاحبه تصویری و آنلاین است، از ابزارهای ضبط تصویر استفاده کنید تا بعد از انجام مصاحبه بتوانید آن را به متن تبدیل کنید.
  • سعی کنید از هدف اصلی مصاحبه دور نشوید. هر زمان گفت‌وگو به حاشیه رفت، مدیریت کنید تا تمرکزتان به هم نریزد.سعی کنید با شخص طوری مصاحبه کنید که قبل از هرچیزی همدلی و دوستی شما را درک کند. به آدم‌ها به چشم ابزار نگاه نکنید وگرنه کیفیت مصاحبه بسیار پایین می‌آید.

 

  1. رجوع به کتابخانه‌ها

کتابخانه‌ها، مکان ارزشمندی برای دستیابی به اطلاعات طبقه‌بندی شده هستند. شما می‌توانید در طول هفته زمانی را برای رفتن به کتابخانه‌ها درنظر بگیرید و با کمک کتابدارهای راهنما به داده‌های موردنظر خود دسترسی پیدا کنید.

از سؤال پرسیدن و برقراری ارتباط با کتابدارها واهمه نداشته باشید. از آن‌ها بخواهید شما را به قفسه‌های نزدیک به موضوعتان راهنمایی کنند.

قدر این منبع رایگان را بدانید.

 

  1. تحقیق در اینترنت

موتورهای جست‌وجو یکی از گران‌بهاترین ابزارهایی است که بشر در اختیار دارد. به شخصه روزانه ساعات مشخصی را به تحقیق در موتورهای جست‌وجو می‌گذرانم. این مهم است که کلیدواژه‌های مرتبط با موضوعتان را مشخص کنید و درمورد هرکدام در موتورهای جست‌وجو به تحقیق بپردازید.

تنها به صفحه اول بسنده نکنید و تحقیق را تا صفحات دیگر هم ادامه دهید.

 

چند موتور جستجو به غیر از گوگل:

  • wiki.com
  • Cc search.
  • gibiru
  • search encrypt.
  • yandex
  • StartPage
  • Swisscows
  • boardreader 
  • slideshare

 

 

  • تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده

بعد از آنکه تحقیقات خود را کامل کردید، وقت آن می‌رسد که آن‌ها را در یک مکان امن مانند google drive ذخیره کنید تا خیالتان راحت باشد همیشه می‌توانید به آن‌ها دسترسی داشته باشید. سپس باید به تحلیل نتایج حاصله بپردازید:

هدف این فرآیند کشف ارتباط درونی مطالب تحقیقات و برقراری پیوند میان آن‌ها است. شما باید ببینید آیا موضوع مدنظر شما طبق تحقیقات و نتایجی که به دست آوردید، قابلیت بررسی از زاویه‌ای دیگر را دارد؟ آیا شما می‌توانید نتایجی به این موضوع اضافه کنید تا چشم‌انداز دیگری برای خواننده باز شود؟

گاهی اوقات پیش می‌آید که بعد از تحقیق، نویسنده متوجه می‌شود موضوع انتخابی‌اش پتانسیل تبدیل شدن به کتاب را ندارد و گاهی هم در هیاهوی این تحقیقات به موضوعات جدیدی می‌رسد که نسبت به موضوع قبلی هم کامل‌تر است و هم جای بحث بیشتری دارد

بعد از انجام تحقیقات و مرور مطالب جمع شده کمی از فضای تحقیق و تحلیل فاصله بگیرید و شروع به یادداشت نوشتن کنید. ذهنتان را آزاد بگذارید و اجازه دهید هر چیزی که جمع کرده‌اید منظم یا نامنظم روی کاغذ بریزند. بعد از آزادنویسی و نوشتن آشفته‌ی مطالب می‌توانید شروع کنید به دسته‌بندی و فهرست کردن.

پس جادوی تحقیق و تحلیل را دست کم نگیرید و برای جمع‌آوری اطلاعات بیشتر از کاری دریغ نکنید.

 

 

 

مرحله‌ی۳:  ترسیم نقشه‌ی راه برای نوشتن

 

نویسنده برای نوشتن کتاب نیازمند نقشه‌ی راهی است که فقط خودش با توجه به هدفی که از نوشتن کتاب دارد می‌تواند ترسیمش کند. نوشتن یک طرح کلی سبب متمرکز شدن نویسنده بر مقصودش می‌شود و این گونه دچار سردرگمی نمی‌شود و وقت کم‌تری تلف می‌کند. برای این کار باید:

 

  • نمونه‌های مشابه را برسی کنید.
  • تعداد کلمات کتاب را تخمین بزنید.
  • برای نوشتن زمان تعین کنید.
  • فهرست مطالب را بنویسد.
  • مرورنویسی کنید.
  • و اگر کتاب‌تان داستاني‌ست با طرح اصولی پیش بروید.

 

 

  • بررسی نمونه‌های مشابه

خواندن نمونه‌های مشابه و تحلیل آن‌ها به شما این امکان را می‌دهد تا بتوانید تمایز خود را از میان کارهای سایر نویسندگان پیدا کنید.

یک نویسنده بیشتر از هر چیزی به صبر و حوصله نیاز دارد. شما نباید برای تجزیه و تحلیل به یک یا دو نمونه بسنده کنید؛ هرچه نمونه‌های بیشتری بخوانید، ذهنتان برای پرورش موضوع بازتر می‌شود. هنگام خواندن نمونه‌ها، این سؤالات را از خود بپرسید و پاسخشان را در دفتری جداگانه بنویسید:

  • نویسنده در پرداخت به این موضوع، چه خلاقیتی از خود نشان داده است؟
  • او چگونه توانسته با جمع‌آوری اطلاعات مستند، مخاطب را قانع به خواندن کتاب خود کند؟
  • آیا فصل‌بندی کتاب، به پیشبرد بهتر موضوع کمک می‌کند؟
  • آیا خلاقیتی در عنوان‌ها و بیان مثال‌ها وجود دارد؟
  • نویسنده از چه منابعی برای تحقیق استفاده کرده است؟
  • کدام بخش‌ کتاب روی شما تأثیر بیشتری گذاشته است؟
  • آیا نویسنده از بیان روایت برای نوشتن کتاب غیرداستانی خود استفاده کرده است؟
  • اگر شما نویسنده این کتاب بودید، چه مطلبی را به کتاب اضافه می‌کردید؟

 

 

  • تخمین تعداد کلمات

مهم نیست چه جور کتابی می‌نویسید. به هر حال باید برای کتاب‌تان زمان‌بندی کنید. وگرنه هرگز تمام نخواهد شد. برای اینکه برنامه‌ریزی منسجم‌تر و هدفمندتری داشته باشید، باید به صورت تقریبی تعداد کلمات کتابتان را مشخص کنید. حدس تعداد کلمات کتاب باعث می‌شود شما بتوانید به زمان‌بندی مناسب‌تری برای نوشتن کتاب دست پیدا کنید.

برای این کار شما ابتدا باید موارد فهرست کتاب‌تان را مشخص کنید. بهتر است فصل‌ها حجم‌های تقریبا یک‌سانی داشته باشند. آن وقت اگر مثلا بدانید کتاب‌تان قرار است شامل ۱۷ فصل و هر فصل شامل ۳۰۰۰ کلمه باشد می‌توانید دقیق‌تر برای نوشتن کتاب‌تان برنامه‌ریزی کنید.

پاسخ دادن به سوالات زیر موجب می‌شود یک برنامه‌ی واقع‌بینانه‌تر داشته باشید:

  • قصد دارید چه نوع کتابی بنویسید؟
  • برای نوشتن این کتاب چقدر باید تحقیق کنید؟
  • چقدر تجربه‌ی نویسندگی حرفه‌ای دارید؟
  • در ساعت چند کلمه می‌توانید بنویسید؟
  • چند ساعت از روزتان را می‌توانید به نوشتن اختصاص دهید؟
  • ساختار کتاب شما چقدر به ویرایش نیاز دارد؟
  • آیا در برنامه خود زمانی را برای نوشتن کتاب اختصاص داده‌اید؟
  • آیا مشخص کرده‌اید که نوشتن کل کتاب ممکن است چقدر طول بکشد؟

 

 

  • تعین تعداد کلمات روزانه

جالب است بدانید «آرتور کانن دویل»، نویسنده اسکاتلندی، کتاب «اتود در قرمز لاکی» که شخصیت‌های معروف آن، شرلوک هلمز و دکتر واتسن هستند را تنها در سه هفته نوشته است. به نظر شما دستیابی به چنین هدف ارزشمندی آن هم در مدت زمان کم، چگونه امکان‌پذیر است؟

بی‌شک، آقای دویل با خود عهد بسته بود که هر روز تعداد مشخصی از کلمات را روی کاغذ آورد تا در پایان سه هفته به هدف خود برسد.

شما هم باید دنباله رو راه این نویسنده‌ها باشید و مانند آن‌ها پیوسته بنویسید. وقتی هدف بزرگتان را به هدف‌های کوچک‌تری در طول روز تبدیل کنید، هم نسبت به آن متعهدتر می‌شوید و هم دستیابی به هدف بزرگ برایتان آسان‌تر می‌شود.

 

 

  • تعین زمان مشخص

«نوشتن در زمان مناسب» را به عادت خود تبدیل کنید. کارهایی که در زمان اشتباه انجام می‌شوند، کارایی ندارند. هر شخصی در زمان خاصی می‌تواند بیشترین بهره را از نوشتن ببرد؛ زمانی که مغزش بازدهی بالایی برای فکر و تمرکز داشته باشد.

این زمان را برای خود شناسایی کنید و هر روز در همین زمان مشخص مشغول نوشتن شوید. یادتان باشد تنها با ثبات و تکرار است که می‌توانید صاحب نتایج درخشان شوید.

 

 

  • نوشتن فهرست مطالب

فهرست مطالب اصلی نقشه‌ی راه نویسنده است. هر یک از این موضوعات اصلی عنوان‌هایی فرعی نیز دارند که در مسیر نوشتن کتاب ممکن است اصلاح یا حذف شوند؛ ولی مشخص کردن عناوین اصلی با توجه به هدف کتاب و عوامل متمایز شدنش با سایر کتاب‌های بررسی شده طرح اصلی و راهنمای مسیر نوشتن کتاب را برای خود به وجود می‌آورد.

 

 

  • مرورنویسی؛ حتی پیش از  نوشتن کتاب

قبل از آغاز نوشتن کتاب تصور کنید کتاب نوشته شده و حالا باید مروری بر آن بنویسید. در یک صفحه آن چه قصد آفرینشش را دارید معرفی کنید. نوشتن این متن و خواندنش سبب می‌شود همواره هدف خود از نوشتن کتاب را به خود یادآور شوید؛ همچنین اگر با نگاه بی‌طرفانه به آن بنگرید به نقاط قوت و ضعف موضوعات خود که می‌تواند باعث جذب یا دفع مخاطب شود پی ببرید و قبل از پرداختن به آن‌ها اصلاحشان کنید.

 

 

  • طرح کتاب‌های داستانی

طرح کتاب داستانی شامل وقایع داستان و روابط علت و معلولی میان آن‌هاست. برای نوشتن طرح داستانی باید شخصیتی که در تعادل اولیه‌ی داستان زندگی می‌کند را معرفی کنید. سپس حادثه‌یی که او را از این تعادل خارج می‌کند و کشمکش‌هایش با موانع برای رسیدن به هدفش را با بیان وقایعی منطقی و مرتبط با هم بنویسید. نهایتن در تعادل ثانویه پیروزی یا شکست شخصیت را نشان دهید. اگر می‌خواهید بیش‌تر درباره‌ی نوشتن طرح داستان بدانید مقاله‌ی چگونگی نوشتن یک داستان را بخانید.

 

 

 

مرحله‌ی ۴:  چاپ کتاب

 

 

  • مشورت برای نوشتن کتاب

قبل از شروع به نوشتن کتاب، به دنبال فردی بگردید که صادقانه نظرات و ایده‌هایش را با شما در میان بگذارد و شما با کمک بازخوردهای او بتوانید قدم‌های مطمئن‌تری در مسیر نوشتن کتاب بردارید؛ این مشاور می‌تواند از میان خانواده، دوستان و یا حتی ویراستارها انتخاب شود.

تنها معیار انتخاب چنین مشاوری، اطمینان از نظرات اصولی و صادقانه او است

 

 

  • مشورت برای چاپ

حالا با پیشینه و زمینه‌سازی‌های موجود می‌توانید نسخه اولیه کتاب خود را بنویسید. در ابتدا آزادانه شروع به نوشتن کتاب کنید. حین نوشتن به غلط‌های نگارشی و اصلاحات فکر نکنید؛ به تمام این موارد در بازنویسی رسیدگی می‌کنید.

شما می‌توانید با لحنی ساده و با زاویه دید دوم شخص «شما» / «تو» مخاطب را خطاب کنید اما از شکسته‌نویسی بپرهیزید. در کتاب‌تان مثال‌هایی را به کار برید که مخاطب قبلا آن را لمس کرده باشد؛ در این صورت ارتباط بهتری با کتاب شما می‌گیرد.

سعی کنید اگر کتاب غیرداستانی می‌نویسید، از عناصر داستان مانند توصیف صحنه استفاده کنید. مثلا شاید کتاب شما در مورد مراحل تهیه ترشی خانگی باشد؛ شما می‌توانید صحنه‌ای بسازید که در آن شخصی مشغول تهیه ترشی است و روند کارش را با جزئیات بیان کنید. وقتی بتوانید تصویری را در ذهن مخاطب جای دهید، متن کتاب‌تان را از حالت خشک گزارشی به روایتی زیبا تبدیل می‌کنید که خواننده مشتاقانه با آن همراه می‌شود.

بعد از آزادنویسی به سراغ بازنویسی بروید. تمام چکش‌کاری‌ها، اصول ویرایشی و حذف و اضافه‌ها در این مرحله انجام می‌پذیرد. بهتر است در این مرحله از یک کارشناس ویرایش یا نمونه‌خوان حرفه‌ای کمک بگیرید.

درنهایت آن را با صدای بلند برای دوستان، خانواده یا همکارانتان بخوانید. این کار به شما این امکان را می‌دهد تا بتوانید ایراداتی که از چشم شما پنهان مانده را شناسایی کنید.

از شنیدن بازخورد و انتقادات دیگران نترسید. انتقادات دیگران به معنای بد بودن کار شما نیست؛ بلکه این معنی را می‌دهد که به قدری کارتان خوب است که دیگران دوست دارند کامل‌تر شود.

بعد از طی کردن تمامی این مراحل، وقت آن رسیده که کتابتان را برای ناشر ارسال کنید. با این حال یک پیشنهاد ویژه‌تر برای‌تان داریم؛ انتشار در رسانه‌ی شخصی‌.

 

 

  • رسانه‌ی شخصی (بهترین دوست شما)

کم نبودند نویسندگان درخشانی که از انتشار زودهنگام کتاب‌های اول‌شان پشیمان و دچار دردسر شده‌اند. چرا که برای خیمر کردن آنچه نمی‌خواستند دیگر در رزومه‌شان باشد باید اول تمام کتاب‌های پخش‌شده را می‌یافتند. اما یافتن همه‌ی کتاب‌ها از جای‌جای شهر هیچ‌وقت میسر نیست. جمع کردن آن‌ها از آب ریخته هم سخت‌تر است.

ولی خوشبختانه باید بگویم شما لازم نیست این همه مصیبت بکشید. انتشار در رسانه‌ی شخصی شما را از این دردسرها مصون می‌دارد. خوبی رسانه‌ی شخصی این است که می‌توانید چیزهایی را که نوشته‌اید بارها و بارها ویرایش کنید. بدون کم‌ترین دردسر و البته آبروریزی. انتشار در رسانه‌ی شخصی را دست کم نگیرید. این کار شاید حتی بیشتر از چاپ کتاب به تقویت مهارت نویسندگی‌ منجر شود.

رسانه‌ی شخصی چیست؟ ⬅ اگر حوصله‌ی مطلب بلند را نداشتید.

و اگر داشتید. ⬅ هدف از تولید محتوا چیست؟

 

 

نکات پایانی:

خلاصه این که نباید در حصار افکار منفی‌مان بمانیم. از بدترین تجربه‌های‌مان هم ایده در بیاوریم. تعداد کلمات کتاب‌مان را تخمین بزنیم و برای نوشتن آن برنامه‌ریزی کنیم. همچنین برای هر حوزه‌ای که می‌خواهیم بنویسیم حسابی تحقیق کنیم و بعد از بازخورد و مشورت کتاب‌مان را به چاپ برسانیم. یا بهتر، بدون مشورت آن را در رسانه‌ی شخصی‌‌مان منتشر کنیم.

 

منابع:

۱) دکتر میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، راهنمای آماده ساختن کتاب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی

۲) جوانا پن، چگونه کتاب غیرداستانی بنویسیم، نشر زمان تغییر

۳) جوانا پن، ماندگاری در مسیر نویسندگی، نشر زمان تغییر

این مقاله را به اشتراک بگذارید:
دیدگاه‌ها:

6 پاسخ

  1. سلام به همه و خصوصا نویسنده این مقاله واقعا عالی و کلیدی و برای من مبتدی چراغ راه بود بطوری که مشتاقانه دنبال کردم
    شاکر خداوندم برای شروع مسیرم که با این همه آگاهی روبرو شدم
    نکته های کلیدی و رمز واژه هایی رو دیدم که در عین دانستن و ملموس بودن بسیار قابل تامل بودن چه در مسیر نگارش و چه در مسیر زندگی
    این مطالب ثباتی و جهتی داد به تمام تجربه هام

    واقعا سپاسگزارم از قرار دادن و اشتراک گذاری دانش بیکرانتان که همراه عشق است
    الهی گنجینه دانش و علمتان روز افزون و موفقیتتان همیشگی

    1. سلام زهره خانم گرامی
      خیلی خوشحالیم که این پست براتون مفید بوده. مشتاق دیدن موفقیت‌هاتون هستیم.

  2. درود شاهین جان عزیز و بزرگوار
    خوشحالم که هرازگاهی میان نوشتن رمانم، به جهان هزار توی شگفت انگیز کلمات و تکیه گاه امن ایده های ناب، همراه با زبان و بیان شیوای شما سر میزنم و امیدوارتر از پیش ادامه میدم
    سپاس به پاس سخاوت وجودت
    مسیرت همواره پرفروغ

  3. نیمه‌ی دوم سال به عجیب‌ترین شکل ممکن شروع شد. دیشب که این متن رو خوندم، انگار نیاز داشتم دوباره همه‌ی این حرفا رو یک‌جا از کسی بشنوم. یکی از کامل‌ترین راهنماهای نوشتن کتاب که از راه‌های مقابله با افکار منفی تا مشخص کردن برنامه‌ی روزانه برای نوشتن و تموم کردن یه کتاب رو خیلی دقیق و قدم به قدم توضیح‌ داده بود. دوباره یادم بیاد که روزهای پاییز رو باید چطوری بگذرونم. متن رو دوبار خوندم. به کتابم فکر کردم. به تموم کردن بخش‌های باقی مونده‌ی کتابی که شروع کردم و فصل‌های باقی مونده‌ی سال. نوشتن و تایپ کردن و رها نکردن تو ۱۸۰ روز مونده به سال دو. این ۱۸۰ روزی که الان شده ۱۷۶ روز.

    1. سلام پریسای عزیز، وقتی این مطلب توسط خانم فرناز قدیری به من رسید، خیلی از این نوشته شگفت انگیز حیرت زده شدم.
      خیلی خوب میشه که نوشتن کتاب خودت رو تموم کردی بیای زیر همین پست یه اطلاع بدی تا ما ازت انژی بگیریم.
      برات صمیمانه آرزوی موفقیت می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *